■ عواقب وخیم بی توجهی به نماز
بسم الله الرحمن الرحیم
شکی نیست که بی اعتنایی به نماز گناهی است بزرگ. خداوند در قرآن کریم کسانی را که به نماز بی توجه هستند تهدید میکند :
«فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ»[1]؛ پس وای بر نمازگزاران آنان که از نمازشان غافلند.
بنابراین شناسایی مصادیق این تحقیر ناپسند، مقدمه پرهیز از این عصیان نابخشودنی است. عناوین زیر از مصادیق سبک شمردن نماز است.
الف) تأخیر نماز:
امام صادق ـ علیه السلام ـ در تفسیر آیهی شریفهی قرآن، که در ارتباط با مذمت بی اعتنایی به نماز نازل گردیده است میفرماید:
تَأْخِيرُ الصَّلَاةِ عَنْ أَوَّلِ وَقْتِهَا لِغَيْرِ عُذْر[2]؛ مراد از بی اعتنایی به نماز، «تأخیر آن از اول وقت بدون عذر است.
البته روشن است که مراد از عذر، ضرورتی است که بصورت اورژانسی پیش آید و قابل تأخیر نباشد و الاّ باید به کار گفت نماز دارم نه به نماز بگوییم کار دارم.
ب) عدم رعایت آداب آن در خلوت:
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روایتی چنین میفرماید: مَنْ أَحْسَنَ صَلَاتَهُ حَتَّى يَرَاهَا النَّاسُ وَ أَسَاءَهَا حِينَ يَخْلُو فَتِلْكَ اسْتِهَانَة [3]؛ آن کس که در مقابل مردم با دقت نماز بخواند و در خلوت بدون دقت نماز گزارد به نماز بی اعتنایی کرده است.
مروری بر نمازهای خلوت و جلوت ما، روشن مینماید که آیا احترام و توجه ما به نماز بیشتر بوده است یا به ناظران صحنهی نماز.
ج) فراهم نکردن مقدمات نماز قبل از اذان:
در روایت دیگری میفرماید: کسی که وضوی نماز را تا وقت اذان به تأخیر اندازد او به نماز بی اعتنایی کرده است. آری کسی که به کار اهمیت میدهد، قبل از رسیدن وقت آن، مقدمات انجام آن را فراهم میکند. کدام ملاقات و میهمانی است که وقت آن فرا رسیده باشد و ما هنوز در فکر پوشیدن لباس و یا آماده کردن شرایط آن باشیم؟!
د) عدم یادگیری معانی:
آیا ندانستن معانی الفاظی که روزانه ده بار در نماز تکرار میشود به معنی بی اعتنایی به نماز نیست؟! آیا اگر ما برای طرف گفتگوی خویش در نماز اهمیتی قائل باشیم در فکر این نخواهیم بود که محتوا و مضمون مذاکره و نجوای خود را بفهمیم و با ادراک صحیح به سخن در برابر او بایستیم؟!! آیا این ها به معنی بی اعتنایی به نماز نیست؟! چگونه میتوانیم پاسخگوی این عباداتی باشیم که محتوای آن جز تحقیر خداوند رب العالمین نیست؟! اینجاست که امام حسین ـ علیه السلام ـ به خداوند تبارک و تعالی عرض میکند:
إِلَهِي مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِيَ فَكَيْفَ لَا يَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِيَ ... [4]؛ خدایا آن کس که اعمال به ظاهر نیک او گناه است پس چگونه گناهان او گناه نباشد؟!
کسی که وضوی نماز را تا وقت اذان به تأخیر اندازد او به نماز بی اعتنایی کرده است.
فرق نمازگزارانی که در نماز هیچ دردی را احساس نمیکنند[5] جز درد فراق دوست، از هیچ حادثهای مطلع نمیشوند.[6]
هیچ صدایی را نمیشنوند و غرق در لذت با معشوقند، نماز گزارانی که زیر شلاق و علیرغم هر گونه تهدید و شکنجه و محدودیتی نماز را بپا میدارند[7] با کسانی که نماز را بار و رنجی میدانند که در برداشتن و عبور از آن باید شتاب کرد و در هنگام اقامهی آن با دست و محاسن بازی میکنند و خمیازه میکشند، فقط در اهتمام و استخفاف به نماز است.
هـ) عجله و شتاب در نماز:
سریع خواندن نماز و تبدیل این عبادت به عادتی که همچون عمل ماشین نویسی بدون توجه به معانی و بدون رعایت خشوع و طمأنینه انجام گیرد از نشانههای دیگر بی توجهی به نماز است. استاد شهید آیت اللّه مطهری ـ رحمه الله علیه ـ در این باره میفرماید:
علمای روانشناسی میگویند: یک کار همین قدر که برای انسان عادت شد، دو خاصیّت متضاد در آن به وجود میآید. هر چه که بر عادت بودنش افزوده شود و تمرین انسان زیادتر گردد، کار، سهل تر و سادهتر انجام میشود خاصیّت عادت این است. اینکه در اسلام به مسألهی نیّت تا این اندازه توجّه شده، برای جلوگیری از این است که عبادتها آنچنان عادت نشود که به واسطهی عادت، به یک کار طبیعی و غیر ارادی که هدف درک نشود و فقط به پیکر عمل توجه گردد تبدیل شود. امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمود: به درستی که دزدترین مردم کسی است که از نمازش بدزدد.[8]
برخی از پیامدهای استخفاف و بی توجهی به نماز
1ـ قهر و قطع رابطه با عترت:
امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ در یک بیان قهرآمیز، با صراحت چنین خطاب فرمودند:
«لیس مِنّی مَن ضَیَّعَ الصّلاه»[9] آن کس که نماز را تضییع نماید از من نیست.
امام صادق ـ علیه السلام ـ در بیان معیاری برای شناسایی افرادی که با آن حضرت پیوند مکتبی دارند چنین میفرمایند:
امْتَحِنُوا شِيعَتَنَا عِنْدَ مَوَاقِيتِ الصَّلَاةِ كَيْفَ مُحَافَظَتُهُمْ عَلَيْهَا ... [10] ؛ شیعیان ما را از دقت آنان در انجام به موقع نمازها شناسایی کنید.
اینکه در اسلام به مسألهی نیّت تا این اندازه توجّه شده، برای جلوگیری از این است که عبادتها آنچنان عادت نشود که به واسطهی عادت، به یک کار طبیعی و غیر ارادی که هدف درک نشود و فقط به پیکر عمل توجه گردد تبدیل شود.
2ـ غضب خداوند:
قرآن کریم با نکوهش افرادی که نماز را ضایع میکنند(وای بر نمازگزاران آنان که نماز را سبک میشمارند) یا نسبت به آن بیاعتنا هستند. مسلمانان را از این عمل بر حذر میدارد.
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ خطاب به حضرت علی ـ علیه السلام ـ میفرمایند:
فی تأخیرِها مِن غَیرِ عِلّهٍ غَضَبُ اللّه عزوجل [11]؛ تأخیر نماز از اول وقت بدون دلیل، موجب غضب خداوند متعال میگردد.
3ـ عدم اجابت دعا و محرومیت از دعای صالحان:
کسانی که به نماز به عنوان تکلیف و خواست الهی بی توجهی کنند و آن را کوچک بشمارند خداوند نیز به خواستهها و اعمال آنان توجهی نخواهد داشت. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روایتی چنین میفرماید:
« ... مَنْ تَهَاوَنَ بِصَلَاتِهِ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِخَمْسَ عَشْرَةَ خَصْلَةً ... وَ كُلُّ عَمَلٍ يَعْمَلُهُ لَا يُؤْجَرُ عَلَيْهِ وَ لَا يَرْتَفِعُ دُعَاؤُهُ إِلَى السَّمَاء ... »[12] ؛ هر کس به نمازش بیتوجه باشد و در برابر اعمالش مأجور نمیگردد دعایش به آسمان راه نمییابد.
4ـ مضیقه و نارسایی دنیوی:
قهر و غضب خدا و پیامبر نسبت به کسانی که نماز را کوچک میشمارند زیانها و خساراتی بر جای خواهد نهاد. گر چه ممکن است تارک و یا استخفاف کننده به نماز این تأثیر را درک نکند و متوجه علت مضیقهها و گرفتاریهای خود نباشد. امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: خداوند برکت را از عمر و روزی کسانی که نماز را کوچک میشمردند بر میدارد.[13] پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز برای این گروه از افراد، تهیدستی و نیاز را پیش بینی نموده و میفرماید: قال رسول الله (ص) عِشْرُونَ خَصْلَةً تُورِثُ الْفَقْرَ ... وَ الِاسْتِخْفَافُ بِالصَّلَاةِ ... [14] ؛ استخفاف و سبک شمردن نماز موجب فقر و تهیدستی میشود.
5ـ سختی احوال قبر و قیامت:
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: نماز گزاری که نمازش را سبک بشمارد وقتی از قبرش خارج شود خداوند ملکی را بر وی موّکل میگرداند که او را بر عرصهی قیامت وارونه بر زمین میکشد و مردم به او نگاه میکنند و با شدت و سختگیری مورد محاسبه قرار میگیرد.[15]
[1] . ماعون/5ـ4.
[2] . بحار الانوار، 83/6.
[3] . مستدرک الوسائل، 3/26.
[4] . بحار الانوار ج95ص225
[5] . اشاره به جریان کشیدن تیر از پای مبارک امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ در حال نماز.
[6] . (بحار، 81/245).
[7] . به کتاب خاطرات آزادگان ایرانی در اردوگاههای عراق با عنوان «نماز در اسارت» چاپ سازمان تبلیغات اسلامی مراجعه شود.
[8] . بحارالانوار، 84/242.
[9] . مستدرک الوسائل، 3/98.
[10] . وسائل الشیعه ج4ص114
[11] . بحار الانوار ج2ص154
[12] . بحار الانوار، 80/21.
[13] . بحارالانوار،83/202
[14] . بحار الانوار،73/315
[15] . بحارالانوار، 80/22.