■ راه کارهای عملی در تشویق کودکان به نماز
گام اوّل ـ توجه والدین به نماز
برای ترغیب کودکان به نماز، باید خودمان توجه داشته باشیم که نماز در رأس اعمال واجب قرار دارد و آن را در اولویت کارهای خود قرار دهیم. والدینی که توفیق چندانی در اقامه ی نماز ندارند و آن را در اولویت کاری خود قرار نمی دهند، نمی توانند مربّی فرزندانی باشند که باید نماز را در سرلوحه ی اعمال خود قرار داده و با نماز زندگی کنند.
گام دوم ـ دوست داشتن کودک
اگر در زندگی خود کسی را دوست داشته باشیم، ممکن است به خاطر او به همه ی چیزهایی که به نحوی با او ارتباط دارد علاقمند شویم؛ و نیز اگر از کسی متنفّر و منزجر باشیم، امکان دارد به خاطر تنفرّی که از او داریم، از هر چیز دیگری که ما را به یاد او می اندازد متنفّر شویم.
اگر با رفتارهای نادرست خود، کودکانمان را از خود منزجر کنیم، ممکن است آن ها از همه ی کارهای ما و از آن جمله نماز و عبادتمان متنفّر شده و از آن ها دوری کند. کما این که اگر آن ها را دوست داشته باشیم و به آن ها محبّت کنیم، آن ها هم با میل و اشتیاق بیشتری به تقلید از کارهای ما بر میآیند و سعی می کنند همانند ما رفتار کرده و به نماز و عبادت نزدیک تر شوند. پس، کودکانمان را دوست داشته باشیم و به آن ها محبّت کنیم. در این صورت آن ها هم وقتی نماز را به عنوان یک ارزش و یک اولویّت در زندگی ما ببینند، دوست دارند همانند ما نماز بخوانند و با خداوند انس بگیرند.
گام سوم ـ تقویت حسّ مسؤولیّت پذیری
علّت کوتاهی برخی از جوانان و نوجوانان ما در نماز، فرا نگرفتن حسّ مسئولیتپذیری و عادت به فرار از مسؤولیت در دوران کودکی است.[۱] بنابراین، شایسته است که همواره مسؤولیت هایی به عهده ی کودکانمان بگذاریم تا از همان دوران کودکی بیاموزند مسؤولیتی دارند و باید مسؤولیتهای خود را با دقّت انجام دهند.
گام چهارم ـ تقویت عشق و علاقه ی درونی کودک نسبت به نماز
آنچه که بیش از نماز خواندن کودکان خردسال ما اهمیت دارد، تقویت عشق و علاقه ی آن ها به نماز است. بنابراین، باید به گونه ای رفتار کنیم که پیوسته شیرینی نماز در کام آن ها بماند و نباید با افراط و زیاده روی خود، باعث شویم که به نماز به عنوان کاری سخت و طاقت فرسا نگاه کنند. مخصوصا والدینی که موفّق به خواندن نمازهای نافله هستند باید مراقب باشند که فرزندشان پا به پای آن ها همه ی نمازهای واجب و نافله را نخواند و بیش از اندازه خود را به زحمت نیندازد. [۲]
گام پنجم ـ دور کردن فشارهای روانی از کودک
در این گام باید به این اصل مهم پایبند باشیم که نماز نخواندن کودک خردسال ما کاری زشت نیست، چرا که هنوز به سنّ تکلیف نرسیده است؛ اما نماز خواندنش کاری بسیار زیبا و قابل تحسین است. بدین معنا که اگر کودک ما به خاطر شیطنت های کودکانه گاهی نماز نخواند به او با دید منفی نگاه نکنیم؛ اما وقتی که نماز خواند محبّت خود را در حقّ او بیشتر کنیم. ثمره ی توجه به این اصل آن است که کودک ما برای نماز خواندن، خود را در معرض فشارهای روانی نخواهد دید، لذا با اختیار و اشتیاق به سوی نماز گام برمیدارد.
گام ششم ـ تشویق کودک برای شکوفا کردن انگیزه های درونی[۳]
کودکانمان را در این مسیر همواره تشویق کنیم. این تشویق ها باید به گونه ای باشند که اشتیاق درونی کودک را روز به روز به نماز بیشتر کند تا با خواندن نماز احساس غرور و عزّت نفس کند. تشویق کودکانمان به نماز باید در جهت شکوفا کردن انگیزه های درونی آن ها باشد. بدین معنا که آن ها را به خاطر نمازشان تکریم کرده و ارزش کارشان را به آن ها گوشزد کنیم و به آن ها بگوییم: «نماز، تشکّر از خدا بوده و نشانه ی بندگی ما محسوب میشود.»
همچنین کودکانمان را به خاطر انجام این فریضه ی الهی ببوسیم و برخی اوقات از کار خوبشان نزد دیگران تعریف کنیم. در این تشویق ها باید در انتخاب کمّ و کیف آن، ظرفیّت کودکمان را در نظر بگیریم تا با تشویق های بیش از اندازه آستانه ی رضایت مندی او را بالا نبریم. همچنین مراقب باشیم که این نوع تشویق ها ـ مخصوصا هدیه دادن و زیاد کردن پول تو جیبی ـ با فواصل زمانی زیاد و به صورت غیر منظم صورت گیرد، تا موجب شرطی شدن او نشود. از تشویق هایی که تاکنون از آن نام برده شد در اصطلاح به «تشویق های بیرونی» یاد می شوند. این تشویق ها باید به گونه ای باشند که کودک را به سوی تشویق های درونی و احساس لذّت درونی سوق دهند. [۴]
گام هفتم ـ آشنا کردن کودک با فلسفهی نماز
با در نظر گرفتن مقتضای سنّی کودکانمان، فلسفه و هدف از نماز را به آنها توضیح دهیم. استفاده از «شیوههای مستقیم» در تشویق کودک اشکالی ندارد؛ اما استفاده از «شیوههای غیر مستقیم» در آموزش فلسفهی نماز میتواند کارایی بیشتری داشته باشد.
به کودکانمان بگوییم که خداوند چه نعمتهایی به ما عطا فرموده و نیز به آنها بیاموزیم که در برابر هر هدیه دهنده ای زبان به تشکر باز کنند و با بی تفاوتی از کنار کار آن ها نگذرند. به عنوان مثال از او بخواهیم چند مورد از نعمت های خداوند را بشمارد. وقتی این کار را کرد نعمت چشم را به او گوشزد کنیم. بدین صورت که چشمانش را ببندیم و به او بگوییم برخی از کارها را با چشم بسته انجام دهد. اسباب بازی هایش را سر جای خودش بگذارد. اتاق را مرتب کند. نقّاشی بکشد و برخی کارهای دیگر. در این لحظات است که کودک ما آهسته، آهسته قدر چشم و میزان ارزش آن را بهتر میداند و میداند که چیزی جای چشم را نمی گیرد. در این صورت به فرزندمان می گوییم: عزیزم! فقط یکی از نعمت های خداوند همین چشم است که فوقالعاده ارزش داشته و قابل قیمت گذاری نیست. آیا شایسته نیست که با نماز از این خدای بزرگ و مهربان تشکر کنیم؟ به نظر شما کسانی که این همه نعمت را می گیرند و حاضر نیستند نماز بخوانند چگونه انسان هایی هستند؟
گام هشتم ـ همکاری اعضای خانواده در اقامه ی نماز
نماز جماعت خانوادگی علاوه بر آن که یاد نماز را در کانون خانواده زنده نگاه داشته و در مقایسه با نماز فرادی ثواب فراوانی دارد، یکی از بهترین کارها در تحکیم روحیه ی معنوی خانواده هم می باشد. کار گروهی موجب می شود تا سختی کار کمتر شده و جای خود را با شیرینی و حلاوت آن عوض کند. بچه ها هم با مشاهده ی این کار رغبت بیشتری به نماز نشان داده و با علاقه ی بیشتری به این کار روی آوردند.[۵]
[۱] . در مشاوره های اخلاقی، که برخی از والدین از بی نمازی فرزندانشان و تنبلی آن ها در خواندن نماز گلایه دارند، متوجه می شویم که مهم ترین علت کوتاهی فرزندانشان در نماز، کوتاهی والدین در تقویت نکردن حس مسؤولیت پذیری آن ها است.
[۲] . روزی دختر خانمی به مرکز مشاوره مراجعه کرد و گفت: «پدرم سخت گیری زیادی در مورد نماز ما دارد. این پدر، هر روز صبح بالای سر ما می ایستد و سعی میکند با فحش و ناسزا هم که شده ما را برای نماز صبح بیدار کند! سخت گیری های پدر باعث شده که من و برادرم به کلی از نماز متنفّر شویم. تا جایی که نمازهای دیگر خود را تا حد امکان نمی خوانیم و اگر روزی پدر به مسافرت برود، آن شب را با خیال راحت میخوابیم و نماز صبح هم نمی خوانیم.» این دختر خانم با اذعان به این که نماز وظیفه ی دینی، و ستون دین است میگفت: «از روی لجاجت هم شده دوست ندارم نماز بخوانم.»
[۳]. توجه: «تشویق کودک» باید همانند عناوین دیگر به صورت مستقل مطرح میشد؛ اما از باب اهمیّت موضوع نماز و مصداقی شدن مطالب آن، موضوع «تشویق کودک» در ذیل عنوان «نماز» مطرح گردید. لذا مسائلی که در این قسمت مطرح می شود مختص به موضوع نماز نبوده و شامل همه ی تشویق هایی می شود که در حقّ کودک خود داریم.
[۴]. تشویق ها به دو دسته ی «تشویق های درونی» و «تشویق های بیرونی» تقسیم می شوند. اگر تشویق به گونه ای باشد که از بیرون برای شخص ایجاد انگیزه شود، به آن تشویق بیرونی می گویند و اگر به گونه ای باشد که از درون ایجاد انگیزه شود، به آن تشویق درونی گویند. «خرید جایزه»، «افزودن بر مبلغ پول تو جیبی»، «تعریف از شخص در نزد دیگران» و «اظهار محبّت»، همگی از مصادیق تشویق های بیرونی هستند؛ اما «حسّ پرستش»، «حسّ زیبایی دوستی»، «شکر مُنعم» و «میل به پیشرفت» از نمونه های تشویق های درونی به شمار می آیند. بهترین کاری که یک مربّی می تواند انجام دهد این است که سعی کند انگیزه های درونی شاگرد خود را شکوفا نماید و چنانچه از تشویق های درونی هم استفاده می کند، هدفش رسیدن شاگرد به تشویق های درونی است. استفاده ی گسترده و بی هدف از «تشویق های بیرونی» بدترین خیانت در حقّ کودک بوده و موجب می شود تا فرصت شکوفایی «انگیزه های درونی» از او گرفته شود.
[۵]. شرکت در نماز جماعت یکی از بهترین راه ها برای تشویق کودکان به نماز است. مراقب باشیم که در مسجد احترام و شخصیّت کودکان را حفظ کرده و کاری نکنیم که خاطره ی بدی از نماز در ذهنشان بماند. درست است که می فرمایند: «کودکان را در مسجد راه ندهید.» اما اوّلا: منظور هر کودکی نیست؛ بلکه منظور کودکانی هستند که پاکی و نجاست را رعایت نمی کنند و نظم مسجد را به هم می ریزند. و ثانیا: وقتی بچه ها وارد مسجد می شوند اجازه نداریم به آن ها بی احترامی کنیم.
برخورد بد با کودکان منجر می شود تا ضمن این که از مسجد متنفّر شوند به تبع آن از نماز و ارتباط با خدا هم دوری کنند. در کتاب شریف کافی (جلد۳، صفحه ی۴۰۹) آمده است که روزی از امام باقر (علیه السلام) در مورد بچّه هایی سؤال شد که در صفوف نماز جماعت قرار می گیرند. حضرت فرمودند: «آن ها را به صف های عقب تر نرانید؛ بلکه بزرگتری میان آنها فاصله بیندازد. «لَاتُؤَخِّرُوهُمْ عَنِ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ وَ فَرِّقُوا بَیْنَهُمْ.»