■ روشهای ترویج فرهنگ نماز بین دانش آموزان
چکیده:
زندگی، بی یاد خدا تاریک است و انسان، بدون تکیه گاه و هراسان! هر کس در زندگی به چیزی دل می بندد و امیدوار می شود و تکیه می کند و یکتاپرستان، دل به خدا می بندند و او را که تکیه گاهی مطئمن و پرتوان است، الهام بخش خویش قرار می دهند. مگر «نماز» چیزی جز تکیه و امید و خواهش و عرض نیاز، به آن « ذات بی نیاز» است؟ ما هستی خود را مدیون خدائیم، زندگی ما غرق در موهبت ها و نعمتهای خدائی است. نماز اگر آنگونه که باید باشد روزی پنج بار ما را در آستان عظمت خدا بنشاند دیگر شیطان طمع در به گناه افکندن ما نخواهد بست. جامعه نمازخوان، مصون از بسیاری فسادها و تبهکاریهاست. در این مقاله نیز سعی شده است به روشهای صحیح ترویج فرهنگ نماز در خانواده (کودکان) اشاره شود و در پایان نیز روشهای صحیح ترویج فرهنگ نماز در جامعه از دیدگاه مقام معظم رهبری اشاره شده است.
مقدمه:
اهمیت دادن به نماز وظیفه مهم ماست، و توجه دادن به اهمیت نماز، رسالت عمومی است، و تربیت نسلی نمازخوان، خداشناس و شاکر تکلیف همة ماست. دراین نوشتار کوتاه ما سعی کردیم روشهائی را مورد بررسی قرار بدهیم که بتوان بوسیلة آن نسلی نمازخوان تربیت کرده و تحویل جامعه داد. چرا که طبق تحقیقات به عمل آمده توسط محققین بیش از 90% مجرمین زندانها تارک الصلوه ها هستن، برای اینکه جامعه ای سالم داشته باشیم باید نسلی نمازخوان پرورش بدهیم تا جامعه ای سالم داشته باشیم باید باورمان بشود که با ضعف نماز در زندگی فردی و اجتماعات مان، اسالاممان اسلامی است و نه جامعه مان اسلامی. مساله نماز، جزء مسائل بسیار مهم واساسی است. اگر بخواهیم که در یک جامعه آمار عصیان را پائین بیاوریم لازم است که افراد آن جامعه را نمازخوان بکنیم. در واقع برای سالم سازی اجتماع، و برای اینکه آن اجتماع دچار انحراف نشود باید مسئله نماز بین افراد آن جامعه رواج پیدا کند، زیرا یک فرد نمازخوان اگرچه ممکن است دچار معصیت شود، اما بالاخره این نمازش روزی او را از کارهای زشت بازمی دارد. در این مقاله به روشهای صحیح گسترش فرهنگ نماز در بین نوجوانان و کودکان اشاره شده است.
روشهای صحیح ترویج فرهنگ نماز در خانواده (کودکان)
اندیشمندان روشهای متعددی برای ترویج فرهنگ نماز بیان کرده اند که ما تا حد ممکن آن روشها را بیان و پیرامون هر کدام از آنها مطالبی را تقدیم می نمائیم:
1. عمل کردن والدین به وظایف خود در ارتباط با اقامه نماز فرزندان
در رابطه با وظایف والدین نسبت به فرزندان باید گفت که پدر ومادر در مقابل فرزندان وظایفی دارند که یکی از آن وظایف این است که فرزندان خویش را نسبت به احکام الهی آشنا نمایند و آنها را امر به نماز کنند. چنانچه این روش و شیوه را ائمه نیز برای ما بیان کرده اند و پیامبر عظیم الشأن در این رابطه می فرماید:« فَكَانَ يَأْمُرُ بِهَا أَهْلَهُ وَ يَصْبِرُ عَلَيْهَا نَفْسَه»[1]
«پس رسول خدا(ص) هم اهل خود را به نماز فرمان می داد، و هم خود شخصاً با شکیبائی آن را به انجام می رسانید»
نباید فراموش کرد که بهترین شیوه این است که علاوه بر گفتن، والدین نیز باید به واجبات عمل نمایند که این خود می تواند بهترین نوع آموزش و آشناکردن فرزندان با احکام الهی باشد که پدر و مادر با عمل خود به فرزندانش می فهماند که باید نماز بخواند. مساله خانواده، جزء مسائل بسیار مهم اجتماعات بشری است، یعنی این که سلامت یک جامعه استحکام یک اجتماع بزرگ انسانی، به استحکام یک جامعه استحکام یک اجتماع بزرگ انسانی، به استحکام خانواده هایی که آن اجتماع را تشکیل می دهند، بستگی دارد و بهترین وسعادتمندانه ترین اجتماع بشری آن است که افراد صالح و شایسته، و مردمی وظیفه شناس و مومن داشته باشد، و این امر میسر نیست مگر با تربیت و پرورش صحیح کودکان و مهیا ساختن آنها برای آینده ای بهتر. متاسفانه بسیاری از مردم نسبت به تربیت کودکان سطحی فکر و بی توجه هستند،در حالی که اسلام دوره شروع تربیت کودک را از هنگام تولد، بلکه قبل از تولد، بلکه بالاتر و به هنگام اراده ازدواج و پیوند زناشوئی دانسته است.
ماهی که در دریازاده می شود نیازی ندارد که آموزش ببیند. در نتیجه فرزندی هم که در خانواده ای که لبریز از ذکر و یاد و محبت خداست بدنیا می آید، هیچ نیاز ندارد که آموزشی بویژه برای نماز ببیند، چون از همان لحظه تولد در گوشش اذان و اقامه می گویند، او را به نماز و رستگار و بهترین عمل دعوت می کنند. خانه ای که لبریز از ذکر خداست فرزند در این ذکر پرورش پیدا می کند، دلی که با ذکر خدا جلا ببیند، هیچ وقت از خدای متعال نمی گریزد، انس با خدا، درذکر با خدا جلا پیدا می کند. امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: « إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جِلاءً لِلْقُلُوب»[2] «خداوند ذکر و یاد خودش را جلاء دلها قرار داده است.»
خانه ای که در آن خانه پدر اذان می گوید، سحرگاهان که بچه خوابیده، با زمزمه خوش پدر بیدار می شود. خانه ای که در آن پدر نماز شب می خواند، به هنگام بین الطلوعین بیدار است و با زمزمة قرآن خانه را منور می کند، خانه ای که تمام اهل آن متعهد به نماز و به آداب دینی هستند، چگونه ممکن است فرزندی در این خانه پرورش پیدا کند که از نمازگریزان باشد.
خود مشاهده کرده اید، وقتی که سجاده می اندازید، و به نماز مشغول می شوید، بچه دو ساله شما می آید روبروی شما می ایستد و شما را قبله خود قرار می دهد، همراه با شما به رکوع می رود، هنگامی که خسته می شود سر به مهر می گذارد و همان جا خوابش می برد و با ذکر شما آرامش پیدا می کند، چنین خانه ای یقیناً فرزندان صالح و سالمی و فرزندانی اهل نماز می پروراند، متاسفانه باید بگوئیم امروزه وسائل ارتباط جمعی با هجوم پرقدرت فراوانی که دارند، پدرها و مادرها را از فرزندان جدا کرده، یعنی فرزند شما در خانه شماست، اما انسی با شما ندارد، چون پدر وقتی وارد خانه می شود یا روزنامه گرفته و مشغول خواندن آن است یا مشغول دیدن برنامه از تلویزیون و یا در حال استراحت و اصلاً فرصتی پیدا نمی کند تا با فرزندان خود ساعتی را سپری نماید و آنها را با نماز و دستورات الهی آشنا نماید و... اگر از همان اول پدر هر وقت برای اومشکلی پیش می آمد به فرزندان و اهل خانه خود دستور می داد که نماز بخوانند برای رفع مشکلشان، این باعث می شد که بچه ها نسبت به نماز علاقمند شوند، و در هر کاری از نماز کمک بگیرند، شاهد بر این مطلب حدیث گرانبهائی از رسول اکرم (ص) است که ایشان می فرمایند:
« أَنَّهُ كَانَ إِذَا أَصَابَ أَهْلَهُ خَصَاصَةٌ قَالَ قُومُوا إِلَى الصَّلَاةِ وَ يَقُولُ بِهَذَا أَمَرَنِي رَبِّي»[3]، « چون مشکلی به اهل خانواده اش می رسید برای رفع آن می فرمود: برخیزید نماز (مستحبی) بخوانید، بعد فرمودند: این دستور خدای من است.»
پس، یکی از وظایف اصلی پدرو مادر، که به نماز فرزندان خود فوق العاده اهمیت قائل شوند به فرزندان خود تعلیم دهند که نماز یاد خداست زندگی بی یاد خدا تاریک است نماز تکیه گاه انسان است انسان بدون تکیه گاه مضطرب است نماز احساس تنهائی را زائل می کند نماز ندای فطرت آدمی و معراج بخشایندة مهربان است، نماز بیمه کننده انسان از لغزش و سقوط است، نماز جهاد اکبری است و پیکاری بزرگ با دشمنان انسان به همین دلیل است که شیطان بیش از هر زمانی به هنگام نماز به سراغ انسان آمده و می کوشد ذهن نمازگزار را از خدا غافل سازد، و به امور روزمره و مشکلات و نیازهای آن متوجه سازد، حال برای آنکه فرزندان خود را اهل نماز کنند، باید محبت خدا را در دلشان زنده کنند و پرورش بدهند، تا از این بوته محبت گل خوشبوی نماز بروید و باید توجه داشت که بدون ریشه بوته گل زیبای نماز نمی روید. در اینجا این سئوال پیش می آید که چگونه خدا را پیش خلق محبوب کنیم؟ خدای متعال در این زمینه رهنمون می دهد، و می فرماید:
« ذَكِّرْهُمْ آلَائِي وَ نَعْمَائِي ... » نعمتهای مرا بر ایشان بشمار. وقتی نعمتهای مرا دیدند، مرا دوست خواهند داشت و وقتی که خدا را دوست داشتند، اهل نمازخواهند شد، چون نماز یک تواضعی است در مقابل خالق مهربان، خالقی که حاضر و ناظر است.
روایاتی که در زمینه نماز فرزندان وارد شده، فراوان است که به سه دسته می توان تقسیم نمود.
الف) آموزش نماز
آموزش و آموختن نماز به کودکان، از وظایف اولیه پدران و مادران است. در این زمینه پیغمبر اکرم (ص) می فرمایند:
علموالصبی الصلاه ابن سبع سنین اضربوه علیها ابن عشر سنین. « به کودکان در سنین هفت سالگی نماز یاد دهید و در ده سالگی او را در ( صورت سستی) برای نماز تنبیه کنید.
ب) دستور به خواندن نماز
دومین مرحله پس از آموزش نماز، مرحله الزام و واداشتن کودکان به خواندن نماز است. در این مرحله نیز سنین متعددی از شش تا ده سالگی مطرح گردیده است، که به برخی از آنان اشاره می شود.
1. پیامبراکرم(ص) می فرمایند:
اذا عرف الغلام یمینه من شماله فمروه بالصلاه «پس اگر پسر دست راست و چپ خود را از هم تشخیص داد، به او دستور دهید او را وادارید تا نماز بخواند.»
2. پیامبراکرم (ص) می فرمایند:
مُرُوا صِبْيَانَكُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعَ سِنِينَ «اگر فرزنداناتن به هفت سالگی رسیدند، به نماز وادارشان کنید.»
3. امام علی(ع) فرمودند:
عَلِّمُوا صِبْيَانَكُمُ الصَّلَاةَ وَ خُذُوهُمْ بِهَا إِذَا بَلَغُوا ثَمَانِيَ سِنِين [4]«فرزندان خود را نماز تعلیم دهید و آنها را در سن هشت سالگی به نماز وادارید.»
4. امام صادق(ع) می فرمایند:
مُرُوا صِبْيَانَكُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا كَانُوا أَبْنَاءَ عَشْرِ سِنِينَ.[5] « به فرزندانتان در سن ده سالگی دستور دهید؛ تا نماز بخوانند.»
ج) تنبیه برای خواندن نماز
آخرین مرحله ای که در روایات در رابطه با نماز کودکان به چشم می خورد، مساله تنبیه و زدن کودک به خاطر سستی در امر نماز است، پدران و مادران باید توجه داشته باشند که: در سنین پایین تنها باید با تشویق و نرمی ومهر و محبت فرزندان خود را به خواندن نماز راهنمائی کنند، و بر آنان سخت نگیرند که یکباره از نماز بریده و از آن فراری شوند، اما هر چه سن آنها بالاتر می رود، قدری لحن آمرانه به خود بگیرند، و به طور کلی در زدن فرزندان به دلیل کوتاهی در نماز با احتیاط و دوراندیشی بیشتر عمل کنند و تنبیه را نه اولین، که آخرین راه تلقی کنند.
«أَدِّبْ صِغَارَ أَهْلِ بَيْتِكَ بِلِسَانِكَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الطَّهُورِ فَإِذَا بَلَغُوا عَشْرَ سِنِينَ فَاضْرِبْ وَ لَا تَجَاوَزْ ثَلَاثا»[6]؛
«فرزندان خردسالت را با زبان بر نماز و وضو، عادت دهید، و آنگاه که به ده سالگی رسیدند، آنها را به خاطر سستی و سهل انگاری در نماز بزن، ولی از سه ضربه فراتر نرو.»
پس والدین گرامی باید با تمسک به انبیاء و اولیاء الهی، در خانه خود محیطی پاک و پرفضیلت و با صفا و صمیمت بوجود آورند؛ محیطی که در آن مهر ومحبت، وظیفه شناسی و ادب، تقوا و سایر صفات پسندیده وجود داشته باشد، کودکان در آن به طور ناخودآگاه وظیفه شناس بار می آیند.
در روایت بسیار مهمی آمده است: که حضرت عیسی(ع) بر قبری گذشت که صاحبش عذاب می شد، سال بعد به همان قبر گذشت، مشاهده کرد صاحبش از عذاب نجات یافته، سبب آن را از حضرت حق پرسید، به او وحی شد، فرزند صالحی پیدا کرد، که راهی را اصلاح و یتیمی را پناه داد، به خاطر عمل فرزندش او را آمرزیدیم.
پس عزیزان تربیت اولاد صالح و فرزندی که اهل عبادت و کار خیر باشد، نه تنها بهره دنیوی بلکه سود برزخی و قیامتی دارد، سعی کنید از این تجارب با منفعت غفل ننمائید.
2. ارائه الگوی مناسب
یکی دیگر از روشهای صحیح ترویج فرهنگ نماز عبادت است ارائه الگوی مناسب به فرزندان در امر نماز زیرا یکی از خصوصیات فرزندان و به خصوص کودکان الگو پذیری آنهاست، کودک مدل و رفتار خود را از افرادی انتخاب خواهد کرد که در محیط زندگی او در اطراف او به سر می برند، و او در این انتخاب فقط تحت تاثیر تقلید خویش است، عقل و خرد و او بمیزان کافی رشد نکرده اند تا او بتواند آنها را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد و بهترین را برگزیند در ضمن باید گفت: تعلیمات و آگاهی های اوهم در مرحله ای نیست که بتواند به گزینش ملاک و معیاری اقدام نماید.
کودک با چنین وضع عقلانی و با چنین درجه از آگاهی در برابر نقشهای متعدد اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، مهر عاطفه وکردار والدین قرار می گیرد، و می خواهد شیوه زندگی خود را از آنان بیاموزد و براساس نیک و بد رفتار آنها گام می بردارد و به پیش می رود، طبیعی است که همه آنچه را کودک می بیند برای او درس و مدل است و والدین از نخستین مدلهای مورد تقلید کودک می شوند.
پس، تقلید از الگوها اساس رفتار و آموخته های اولیه انسان را تشکیل می دهد، حقیقت آن است که یادگیری از طریق تقلید و تاثیر رفتارهای کلامی و غیرکلامی الگوها، از همان سالهای اول تولد کودک وجود دارد.
به عنوان مثال، یادگیری زبان تا حدود نسبتاً زیادی براساس تقلید است کودک از همان ماههای اول صداهایی را که به صورت کلمات می شنود، مرتباً تقلید می کند و همین صداها به تدریج درونی شده و یادگیری زبان را برای کودک میسر می سازد.
پرواضح است که کودک از همان ماههای اول تولد با صدای آرام و دلنشین والدین آشنا شده، وجودش شکوفا می گردد.
با توجه به این مساله بسیار مهم و در نظر گرفتن این نکته که همواره حواس کودک متوجه اطرافیان می باشد، بسیار شایسته است هنگامی که پدر مادر و یا دیگر اعضای خانواده در خانه نماز می توانند، ترتیبی دهند تا آنجا که مقدور است نماز خواندن آنها در حوزه توجه سمعی کودک که فوق العاده حساس و تاثیرپذیر بوده و از چند ماه قبل از تولد فعال می باشد، قرار گیرد. همچنین در صورت امکان در محدودة دید نوزادان و کودکان خردسال قرار داشته باشد.
نکته قابل توجه این است که هر قدر الگوهای بزرگسال برای بچه ها مطلوب تر و محبوب تر باشند، میزان تاثیرپذیری بیشتر و روشن تر می شود، بچه ها رفتار الگوهای مطلوبشان را بسیار دوست می دارند و مایلند که با آنان همانند سازی کنند و رفتاری همسان رفتار الگوهای خود داشته باشند بچه ها هرقدر بیشترپدر، عمه، مادر، خاله و دائی و... را قلباً دوست داشته باشند به صورت ارادی و غیرارادی تلاش می کنند که رفتاری نظیر رفتار آنها داشته باشند و یا به گونه ای بیاندیشند، بگویند و عمل نمایند که مورد توجه و تایید آنها باشد این امر یک گرایش کاملاً طبیعی و فطری است لذا اگر پدر و مادر دلشان می خواهد که فرزندشان باورها و رفتارهای مطلوب آنها را مورد توجه کامل قرار داده، و وجودشان متصف به ویژگیهای مورد نظر بشود باید در درجه اول همواره سعی کنند که رفتارشان محبت آمیز باشد تا قلوب آنها را مسخر نمایند، زیرا هر اندازه پیوندهای عاطفی میان ایشان بیشتر باشد همانند سازیها افزون و افزونتر می شود. در این شرایط دیگر نیاز چندانی به پند واندرز و موعظة مستقیم نخواهد بود.
در ضمن، کودکان عمیقاً نسبت به رفتار الگوی مطلوبشان علاقمند و کنجکاو هستند، و در سراندیشه بازنمائی چنان رفتاری را پرورش می دهند، اما باید توجه داشت که به قول موریس دیس، « کنجکاوی کودک دارای رنگی از یگانگی عاطفی است. یگانگی عاطفی عبارت از نوعی احساس یگانگی نموداری با فعالیتهای دیگران است.» ساده ترین نمونه این احساس یگانگی در تماشاگران فوتبال دیده می شود، کسانی که عمیقاً جریان بازی را دنبال می کنند بی اراده در ضمن تماشای بازی حرکت پا وبدن بازیکنان را با پا و بدون خود در هوا مجسم می کنند در اینجا همدلی واکنشی انفعالی و احساس یگانگی واکنشی حرکتی است.
وقتی که کودک یا نوجوان نسبت به رفتار بزرگسالانی همچون پدر و مادر و الگوهای رفتاری فوق العاده موثر همانند، همه، دائی و... کنجکاو می شود باید توجه داشت که کنجکاوی کودک بی هدف و بی نتیجه نیست، بلکه متضمن مشارکت فعالانه او به صورت بالقوه و یا بالفعل در اعمال و رفتار الگوهاست.
زمانی که کودکان الگوهای رفتاری مطلوب خویش را در شرایط و موقعیتهای مختلف در حالت اقامه نماز مشاهده می کنند، احساس خوشایندی سراسر وجودشان را فراگرفته است، عمیقاً نسبت به رفتار آنها کنجکاو می شوند و با توجه به اینکه خود فطرتی دارند مستعد و نیازمند نیایش، با شور و شوق احساسی زیبا و توصیف ناپذیر به نماز می ایستند. بنابراین نقش الگوهای رفتاری در شکل گیری شخصیت انسان و به خصوص کودکان بسیار زیاداست و در اینجا ذکر خاطره ای از یکی از عارفان بزرگ می تواند شاهد نیکوئی بر این مطلب باشد. نقل شده روزی از سهل شوشتری که از عرفای نامدار و اهل کرامت بود، پرسیدند: چگونه به این مقام و مرتبه رسیده ای؟ پاسخ داد: من در کودکی نزد دائی ام زندگی می کردم، وقتی هفت ساله بودم، نیمه شب ادرار به من فشار آورد به ناچار از رختخواب برخاسم و به دستشوئی رفتم، وقتی برگشتم که بخوابم، دائی ام را دیدم رو به قبله نشسته، عبائی به دوش کشیده عمامه اش را دور سرش پیچیده و مشغول نماز خواندن است از حالت او خوشم آمد کنارش نشستم تا نمازش تمام شد آنگاه از من پرسید: پسر چرا نشسته ای؟ برو بخواب. گفتم: از کار شما خوشم آمد، و می خواهم من هم تکرار کنم. دائی ام مرا به قبله نشانید و گفت: یک مرتبه بگو «یا حاضر و یا ناظر» من هم تکرار کردم. سپس دائی گفت: برای امشب کافی است، حالا برو بخواب. این کار چند شب تکرار شد و هر شب عبارت « یا حاضر و یا ناظر» را چند بار تکرار می کردم، کم کم وضو گرفتن را هم آموختم و پس ازآنکه وضو می گرفتم، هفت بار می گفتم « یا حاصر و یا ناظر» تا بالاخره کار به جائی رسید که من بدون اینکه نزد دائی بروم قبل از اذان صبح بیدار می شدم و پس از نماز تسبیح به دست می گرفتم و پیوسته این عبارت «یا حاصر و یا ناضر» را تکرار می کردم و با این کار حظ و بهره روحانی بردم تا به این مقام و مرتبه رسیدم.
بعد از ذکر این خاطره بسیار جالب به چند نکته زیبا و ظریف و در عین حال مهم لازم است توجه نمود.
1. کودک به الگوی رفتاری خود (دائی) به لحاظ رفتار عاطفی متقابلی که با او داشته، عمیقاً علاقمند شده و شخصیت دائی برایش بسیار مطلوب و محبوب بوده است.
2. کودک به لحاظ علاقمندی به این الگوی محبوب و شخصیت مطلوب نسبت به رفتار او (نماز در نیمه شب) فوق العاده کنجکاو می شود.
3. کودک سعی می کند با اشتیاق فراوان همانندسازی نموده و رفتار از خودشان دهد که مانند رفتار (دائمی) یا الگوی محبوبش باشد.
4. الگوی بزرگسال مربی وارسته یعنی ( دائی کودک) نیز نقش مهمی در خوشایند جلوه دادن چنین تجربه نیکوئی داشته باشد:
5.مربی (دائی) همواره با چهره ای گشاد و متبسم با کودک مواجه شده است، زمانی کودک بر حسب اتفاق دائی خود را در حالت نماز و نیایش مشاهده می کند، او را با سیمائی منور، متبسم و مهربان می یابد.
6. وقتی الگوی محبوب کودک دیگر بار بر اثر اصرار کودک برای همراهی و همگاهی با وی مواجه می شود، برای او تجربه ای بسیار خوشایند فراهم می نماید.
7. برای اولین نماز کودک، آن هم در نیمه شب، برنامه ای بسیارآسان، مختصر، دوست داشتنی و لذت بخش فراهم می کند، مربی بزرگوار با علم به اینکه دوره کودکی، دوره بازی، آقائی ومهرطلبی است و طولانی شدن نماز ممکن است ازخوشایندی آن برای کودک بکاهد، به حداقل زمان و کمترین و در عین حال عمیق ترین بیان: « یا حاضر و یا ناظر» اکتفا می کند، و کودک احساس زیبا و لطیف و آرزوی تکرار دوبار چنین تجربه خوشایندی از اقامة نماز در کنار الگوی محبوب، در حالی که رفتار تشویق آمیز و تاثیر گرایانة دائی و یامربی بزرگ خود را همراه دارد. به خواب می رود. در پایان این قسمت بحث اشاره به این نکته خالی از لطف نیست، که یکی از علتهای ترک نماز افراد، نبودن الگوی مناسب در منزل است. بعضی از افراد، علت بی توجهی به نماز را نداشتن الگوی نمازگزار در منزل می دانند و می گویند: ترک نماز ما، دلیل خاصی ندارد و صرفاً چون پدر و مادر و اهل منزل ما نماز خوان نیستند، ما هم به حکم تبعیت نماز نمی خوانیم پس والدین محترم نباید نسبت به امر الگوپذیری فرزندان خود بی توجه باشند.
3- آموزش غیرمستقیم یا یادگیری مشاهده ای
یکی دیگر از روشهای صحیح در ترویج فرهنگ نماز عبارت است از آموزش غیرمستقیم یا یادگیری مشاهده ای که پایدارترین و در عین حال خوشایندترین یادگیریها، است. در این نوع یادگیری، یادگیرنده مطابق رغبتها و انگیزه های خود، آگاهانه و بدون هرگونه جبر و فشار روانی، همة حواس خود را متوجه رفتار مورد نظر می کند و با نوعی احساس خوشایند و عاری از دشواری بر دانسته ها و تجارب شناختی خویش می افزاید.
اگر اولیاء بتوانند بسیاری از رفتارهای مطلوب و احساسات خوشایند خود را به طور غیرمستقیم و یا ضمنی ازطریق بهره گیری از وجود الگوهای رفتاری، در کودکان بوجود آورند، فوق العاده ارزشمند و موثر خواهد بود.
از آنجائی که اولین مرحله در یادگیری مشاهده ای، توجه کودکان به رفتارهای کلامی و غیرکلامی الگوهاست، و با درک این حقیقت که اگر یادگیرنده به رفتار الگو توجه نکند، چیزی از رفتار او را نخواهد آموخت، لازم است رفتار الگوها همواره برای مشاهده کنندگان، گیرا، جذاب و خوشایند باشد. لذا این مرحله از یادگیری مشاهده ای، هنگامی که متضمن بار عاطفی و احساسی خوشایند است، بیشترین تاثیر را در رفتار کودکان می گذرد و بالطبع به یادسپاری رفتار مورد نظر کودک نیز در نزد کودکان راحت ترو آسان تر انجام می پذیرد.
در مرحله دوم از یادگیری مشاهده ای کودک رفتار الگوها را به صورت رمزهای کلامی یا تجسمی به خاطر می سپارد بدیهی است چنان که اشاره شد هر قدر الگو محبوبتر باشد یاد سپاری رفتار او آسانتر است.
زمانی که الگوهای رفتاری محبوب کودکان با تعظیم و تکریم و با چهره ای مصمم و در عین حال گشاده ومتبسم به نماز می ایستند، و با خالق هستی سخن می گویند، کودکان نه تنها از تماشای این حالت دچار سرور و احساس رضایت مندی می شوند، بلکه سعی می کنند با انگیزه فراوان این قبیل رفتارهای الگوها را به خاطر بسپارند و اشتیاق بازآفرینی این رفتارها را می توان از نگاههای نظاره گر آنها دریافت.
کودکان در نخستین فرصت مناسبی که برایشان فراهم می آید به محض آنکه به آمادگیهای لازم دست می یابند، سعی می کنند که رفتار آموخته شده را از خود نشان دهند. زمانی که کودک بدون آنکه اولیاء از آنان خواسته باشند و یا مستقیماً به آنها آموزش داده باشند، در کنار پدر و مادر به نماز می ایستند، و یا بتنهائی نماز خواندن آنها را تقلید می کنند، بیانگر همین حقیقت است.
در حقیقت نماز خواندن کودکان خردسال نیز رفتاری است که ابتدا آن را از طریق مشاهده آموخته، و احساس خاصی نسبت به آن پیدا کرده اند، پس در خانواده، نحوه نماز والدین، چگونگی نگرش آنها نسبت به نماز، تلقی آنها از اهمیت و عظمت نماز، رفتار آنها قبل از ایستادن به نماز، هنگام اقامه نماز و بعد از اتمام نماز از جمله عواملی است که در ایجاد پرورش احساس مذهبی، بخصوص تمایل به نماز خواندن در کودکان دخیل است.
لازم به ذکر است آن دسته از رفتارهای الگوها، اعم از رفتار مطلوب و نامطلوب که مورد توجه مستقیم و یا غیرمستقیم کودکان قرار می گیرد، طبعاً توسط آنان آموخته می شود. حال اگر امکان تکرار و انجام آن رفتارها برای کودکان وجود نداشته باشد، نمی تواند دلیلی باشد بر اینکه آنها رفتارهای مورد نظر را یاد نگرفته و یا به خاطر نسپرده اند. در بسیاری از موارد، کودک با تخیل و یا تکرار ذهنی رفتاری که مشاهده نموده، توانسته است رفتار مورد نظر را در حافظه خود حفظ کند. فی المثل اگر پدر و مادری در خانه سیگار می کشد، اما تقلید و یا تکرار این رفتار را در فرزند خود مشاهده نمی کند، نباید از این امر که کودک رفتار او را یاد نگرفته، خاطر جمع باشد. اگر فرزندان با توجه، کنجکاوی و اشتیاق، رفتار پدر و مادر را مورد مشاهده قرار داده اند، بالطبع آن را فرا گرفه اند، ولی در حال حاضر رفتار مورد نظر را از خود بروز نمی دهند (یادگیری نهفته)، و ممکن است بعدها اگر فرصت مناسبی پیش آید آن رفتار (سیگارکشیدن)، را از خود نشان دهند. بنابراین اذعان به این حقیقت که رفتارهای والدین به طور کلی مورد توجه و یادسپاری فرزندان است باید سعی نمود که هرگز زمینه بدآموزی پنهان و آشکار برای کودکان فراهم نگردد. پس با توجه به این خصوصیت کودکان والدین محترم باید دقت بیشتری، نسبت به امر نماز بکنند، کودکان عکسبرداران عجیبی هستند آنان تمام رفتار و کردار و اخلاق و حرکات بزرگترها را تقلید می کنند. اگر پدر ومادر نماز بخوانند، روزه بگیرند، وقار و ادب نشان بدهند، همه و همه را تقلید و پس مدتی قدم این حقایق در سرزمین وجود آنان ثابت می شود. حسن ختام این مبحث را حدیثی از امام صادق علیه السلام قرار می دهم. ایشان می فرمایند:
مردم را به حق دعوت کنید، اما نه فقط با زبانتان بلکه مردم باید از شما تقوی و پرهیزکاری و تلاش و نماز و نیکی ببینند، این عمل شایسته شماست که بهترین دعوت است.
4. استفاده از روش تشویق و پرهیز از زور و اجبار
یکی دیگر از روشهای ترویج فرهنگ نماز در بین افراد خانواده و به خصوص کودکان استفاده از روش تشویق است. تشویق نقش بسیار مهمی در گرایش کودکان به نماز دارد.
این مبحث را با حدیثی از امام مجتبی (علیه السلام) آغاز می کنیم، نقل شده است: روزی امام مجتبی(ع) فرزندان و برادرزادگان خود را فراخواندند، و به آنان فرمودند: «شما امروز، کودکان اجتماعید، و امید می رود در آینده بزرگان اجتماع باشید، در کسب علم و دانش بکوشید، و هر کدامتان حاظفه قوی ندارید و نمی توانید مطلب علمی رادر خاطر ضبط کنید، آنها را بنویسید و نوشته ها را در منزل نگهداری نمائید تا در موقع احتیاج، از آنها استفاده کنید.
در این حدیث امام مجتبی(ع) از طریق تشویق برای تربیت کودکان اقدام فرموده واین نیز یکی از راههای استفاده از عواطف و احساسات کودکان است. هر انسانی بنا به اصل فطرت، دارای غریزه حب ذات است و چه بهتر که والدین به جای تنبیه و آزار بدنی، با تحریک این غریزه و تشویق و دلگرمی وظایف وادار نمایند.
در جهان امروز، تربیت از راه تشویق، یکی از بهترین وموثرترین وسائل است، و مربیانی که با این سبک کودکان را به تحصیل دانش و انجام کارهای نیک، وادار کنند، کارشان موفقیت آمیز خواهد بود.
رهبر معظم انقلاب حفظه الله تعالی- در سومین پیام خود به اجلاس سراسری نماز به این مطلب اشاره کردند و فرمودند که: « پدران و مادران با گفتار و کردار خود، باید فرزندان را به نماز تشویق و راهنمائی کنند.»
در این مرحله باید به این نکته توجه شود که دعوت به نماز با زور و اجبار نتیجه ای ندارد، لذا باید کوشش شود که بچه ها از اول به نماز خواندن رغبت داشته باشند، و به این کار تشویق شوند،و به هر شکل موجبات تشویق آنان فراهم شود، که با ذوق نماز بخوانند. زیاد به آنها احسنت و بارک الله گفته شود، و به آنها جائزه داده شود و همچنین اظهار محبت شود، که بفهمند وقتی نماز می خوانند، بر محبت شما نسبت به آنها افزوده می شود.
استفاده از این روش (تشویق) مورد توجه ائمه معصومین ما نیز بوده است، به طوری که پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
أَطْرِفُوا أَهَالِيَكُمْ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ بِشَيْءٍ مِنَ الْفَاكِهَةِ أَوِ اللَّحْمِ حَتَّى يَفْرَحُوا بِالْجُمُعَةِ[7]. « روز جمعه برای خانواده خود میوه تازه بخرید، تا برای آمدن به نماز جمعه خرسند گردند.
آن حضرت در جائی دیگر می فرمایند:
اشْتَرُوا لِصِبْيَانِكُمُ اللَّحْمَ وَ ذَكِّرُوهُمْ يَوْمَ الْجُمُعَة[8] با سیاستهای تشویقی، اهمیت روز جمعه را به فرزندانتان یادآوری کنید.»
ذکر این مطلب خالی از لطف نیست که تشویق در رده های سنتی مختلف فرق می کند. کودکان رامی توان با خریدن یک بستنی، پفک و یا یک شکلات مورد تشویق قرار داد. اما در بین نوجوانان و جوانان این مساله فرق می کند، باید از وسیله های دیگری برای تشویق آنها استفاده کرد.
در حقیقت والدین باید آگاه باشند و توجه نمایند که خشونت و تندی می تواند برای مدتی کودکان را به انجام وظایف وادار نماید، اما هیچگاه نمی تواند از آنها افرادی با شخصیت و بزرگ بسازد.
به یکی از جوانان گفتند: چرا نماز نمی خوانی با آن که در کودکی اهل نماز بودی آه سردی کشید و گفت: نماز کودکی و نوجوانی من از ترس پدرم و عصایش بود! او هنگام صبح، وقتی که در خواب بودم، عصا به دست بر بالینم می آمد، و با خشونت و تندی بیدارم می کرد، اگر لحظه ای دیر برمی خواستم با همان عصا به جانم می افتاد گاهی در سرمای سوزان زمستان مراکنار حوض حیات می برد و می گفت: یخها را بشکن و وضو بگیر! من هم جز اطاعت چاره ای نداشتم، اما اکنون که جوانم و پدرم پیر، حریفم نیست، دیگر نماز نمی خوانم و آن دین عصایی و تحمیلی را رها کردم.
5. آشناکردن فرزندان با مساجد و اجتماعات معنوی
یکی دیگر از روشهای ترویج فرهنگ نماز در بین افراد خانواده به نظر نگارنده استفاده از این شیوه است، برای اینکه نماز در بین افراد خانواده رواج پیدا کند، بروالدین لازم است که این نونهالان و فرزندان را به این محیطهای مشوق ( مسجد) ببرند، به تجربه ثابت شده است، که اگر بچه به مسجد نرود، اگر در جمع نباشد، نماز خواندن گروهی را نبیند و به این کار تشویق نمی شود. زیرا حضور در جمع مشوق انسان است، آدم بزرگ نیز وقتی خود را در جمع اهل عبادت می بیند، روح عبادت بیشتری پیدا می کند، و البته بچه بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرد، و لیکن کم رفتن والدین به مساجد و معابر و مجالس دینی سبب می شود که فرزندان از ابتدا رغبت به عبادت پیدا نکنند، ولی این (رفتن والدین به مساجد) برای والدین وظیفه است اسلام که می گوید بچه ات را وادار به نماز خواندن کن نمی گوید آقا مآبانه فرمان بده، تشر بزن، دعوایش کن بلکه می گوید: از هر وسیله ای که می شود برای تشویق او به عبادت و نماز خواندن او باید استفاده شود، لذا باید با فرزندان برنامه مسجد رفتن داشته باشیم، تا بچه ها با مساجد و معابر آشنا شوند. چه خوب است که هنگام اذان پدر؛ فرزندان خود را صدا کند، و با هم به مسجد بروند، متاسفانه در دنیای امروز برخی از پدر و مادرهای مومن و مسلمان فقط به فکر تحصیلات فرزند خود هستند و دغدغة خاطر دارند که نکند فرزند ما از نظر علمی از دیگران عقب بیفتد، مبادا نتواند شغل خوبی را انتخاب کند، و بالاخره در فکر این هست که فرزندشان دنیای آباد و راحتی داشته باشد، اما دیگر با دنیای سرانجام وآخرت او کاری ندارند. ممکن است مسجد در دو قدمی منزل انها باشد اما غافل از اینکه یک بار دست فرزند را بگیرد و به این اجتماع معنوی ببرد.
یکی از رفتارهائی که گاه در مساجد روی می دهد و به شدت از این مساله رنج می برم، این است که، برخی از نماگزاران با مشاهده نونهالان در صفهای نماز جماعت به سرعت عکس العمل نشان داده و با عصبانیت آنان را از اجتماع نمازگزاران کنار می زنند و یا از مسجد بیرون می کنند، این برخورد غلط از سر ناآگاهی و جمود رخ می دهد، روحیه مذهبی کودکان را تضعیف می کند، و آنان را نسبت به اعمال مذهبی و مراکز عبادی بی رغبت می سازد. در صورتی که بذرهای ایمان و گرایش دینی باید از اون طفولیت در دل کودک کاشته شود و آنان به تدریج به مراسم مذهبی و مراکز عبادی خود بگیرند، وعلاقمند شوند، و لحظه هائی که در مساجد و محافل دینی به سر می برند، با شادی و نشاط و تحسین و تشویق پیوند بخورد، و جزء خاطرات شیرین کودک گردد.
حدیثی از امام باقر(ع) وارد شده که بر این مطلب اشاره دارد جابر می گوید:
سَأَلْتُهُ عَنِ الصِّبْيَانِ إِذَا صَفُّوا فِي الصَّلَاةِ الْمَكْتُوبَةِ قَالَ لَا تُؤَخِّرُوهُمْ عَنِ الصَّلَاةِ الْمَكْتُوبَةِ وَ فَرِّقُوا بَيْنَهُمْ.[9] « از امام باقر(ع) درباره کودکان پرسیدم، که در نماز جماعت شرکت کرده اند، حضرت فرمودند: آنان را در نماز، به صفی آخر واپس نرانید، بلکه ( با ایستادن بزرگترها) در میانشان جدائی بیفکنید.»
به این ترتیب هم احترام کودکان محفوظ می ماند، و هم از این که مسجد به جای بازی و سرگرمی کودکان مبدل گردد، جلوگیری می شود.
روشهای صحیح ترویج فرهنگ نماز در بین نوجوانان و جوانان
در این فصل به بیان روشهای صحیح ترویج فرهنگ نماز در بین نوجوانان و جوانان می پردازیم و مطالبی را پیرامون هر یک از آن روشها بیان می نمائیم اما روشهای صحیح در ترویج فرهنگ نماز بین نوجوانان و جوانان عبارتنداز:
1. ارائه الگوی مناسب
از روشهای مهم ترویج فرهنگ نماز بین جوانان و نوجوانان ارائه الگوی نمازگزار است. اصولاً نسل جوان ما الگوپذیر و به دنبال الگوهاست، و از الگوها تاثیر می پذیرد. جوانان و نوجوانان بویژه آنهائی که در سنین پائین تر قرار دارند- معلمان را بهترین الگوی عملی و رفتاری خویش می دانند، کودکان معمولاً فقط از پدر و مادر تاثیر می پذیرند. اما نوجوانان و جوانان که کمتر در تماس مستقیم پدر و مادرند، علاوه بر والدین از همسالان و معلمان نیز تاثیر پذیرند. اگر یک معلم یا مربی که در عرصه آموزش و پرورش و مدرسه کار می کند، به صورت عملی در کنار گفتارها و مفاهیم نظری که درباره اهمیت نماز، دین، معنویت، و اخلاق به بچه ها منتقل می کند، عملاً این اعتقادات را در رفتار خود پیاده کند، و در کنار دانش آموزان برای تجلی معنویت، دین و اخلاق مشارکت پیاده کند، این کنار دانش آموزان برای تجلی معنویت، دین واخلاق مشارکت کند، این کار تاثیر بسیار شگرفی در رفتار و گفتار و منش و شخصیت دانش آموز خواهد گذاشت. طبعاً وقتی صدای اذان در مدرسه بلند می شود، اگر معلم و مربی و مدیر وضو بگیرد، وآماده باشد در کنار دانش آموزان نماز را اقامه کند یک انقلاب عظیم درونی در دانش آموزان ایجاد می شود، که شاید با صدها کتاب و گفتار و نوشتار این هدف محقق نشود.
بنابراین در مدرسه هنگامی که نوجوان و جوان با مشاهدة الگوهای رفتاری مطلوب خویش در موقعیت های مختلف اوقات تحصیلی، هنگام اذان در کلاس، در راهرو و مدرسه بدون هیچ شائبه و تکلیفی برای اقامة نماز روبرو شود، در اثر احساس همانند سازی به شوق و رغبت می آیند و به اقامة نمازگرایش پیدا می کنند.
لذا بهتر است درمدرسه قبل از شروع نماز یا حتی قبل از رفتن به نماز هفتگی جمعه، برنامه هائی تدارک دیده شود که زمینه احساسی خوشایند را برای دانش آموزان فراهم کند تا عزم اراده و رغبت و انگیزه برای انجام این فرضیه با طیب خاطردر دانش آموزان پدید آید.
یکی از دوستان را سراغ دارم که مقید به نماز اول وقت است ایشان می گفتند:
کلاسهائی را که در طول سال تحصیلی جهت تدریس انتخاب می کنم، سعی می کنم تداخل با وقت نماز نداشته باشد، اما یک سال، یکی از کلاسهایم همزمان با وقت نماز بود، تصمیم گرفتم که در همان جا، در گوشه کلاس یک موکت کوچک پهن کنم، و در وقت نماز، نمازم را بجا آورم، چند روزی به همین منوال گذشت بچه ها مشغول درس و من سریع و بدون طول دادن نماز را می خواندم، و بعد از نماز به ادامة درس می پرداختم، بعد از چند روز مشاهده کردم که تعدادی از دانش آموزان با من نماز را در اول وقت می خواندند. و خود به این نتیجه رسیدم که اگر صد بار برای آنها از اهمیت نماز اول وقت سخن گفته بودم، شاید به اندازه این یک مورد که خودشان عملاً دیده بودند اثر نمی بخشید، و به خاطر همین عمل بود، که بچه ها مرا دوست داشتند، و نسبت به دیگر مربیان با من صمیمی تر بودند.
بنابراین، بر پدرها ومادرها لازم است که به طور غیرمستقیم فرزندان خود بویژه جوانان و نوجوانان را تحت کنترل قرار دهند، و در مورد دوستان آنها تحقیق کنند، تا خدای ناکرده بر اثر قرار گرفتن دوستی ناباب بر سر راه فرزندشان آنها را از دین و مذهب جدا سازد، سعی کنند جوانان خود را با مساجد و مجالس مذهبی و در راس آنها با روحانیت آگاه و متعهد مرتبط سازند. در حقیقت وقتی جوانان با این مجالس آشنا شد، سعی می کند الگوی رفتاری خود را ازمیان افراد همین مجالس انتخاب کند تا یک فرد لاابالی که در کوچه و خیابان است. جوانان و نوجوانان زیادی را در بین اطرافیان شاهد هستم، که تا وقتی که در یک هیئت مذهبی شرکت دارند و عضو هستند، اهل نماز جماعت، کلاسهای قرآن و... هستند، اما همین که به یک طریقی از این مجالس و هیات بیرون رفتند و جداشدند، دیگر حتی نماز نمی خوانند، تا چه رسد به نماز جماعت و علت آن هم، دوستان بدی است که این جوانان آنها را الگوی خود قرار داده اند.
2. استفاده از روش تشویق:
یکی دیگر از روشهای ترویج فرهنگ نماز در بین جوانان و نوجوانان استفاده از روش تشویق است تشویق وسیله ای است برای ایجاد شوق و انگیزه و رغبت برای انجام کارهای نیک و ایجاد عادتهای پسندیده پس در هر مرحله از رشد نوجوان تشویق باید متناسب با علائق و رغبتهای او باشد. چه بسا چیزی در سن هفت سالگی رغبت کودک را برانگیزد، اما در 15 سالگی در او اثری نداشته باشد.
اصول کلی تشویق و ترغیب در کلیه شئون زندگی به چشم می خورد، در تجارت در بانکها از این اصل کلی استفاده می کنند جای سوال است که چرا در مساجد برای اقامة نماز از این اصل استفاده نمی شود، باید جوائز ارزنده و مناسبی برای جوانان و نوجوانان در نظر گرفته شود و به آنها اهدا گردد. به عنوان مثال دوچرخه و رادیو و ضبط صوت به طور نیم بها در اختیار آنان قرار داده شود.
البته راهکارهای تشویق جوانان و نوجوانان که نوعاً دانش آموز هستند، متعدد است. مثلاً از برخی معلمان دینی و مربیان خواسته شود که در مساجد حضور یابند و غیر مستقیم اسامی دانش آموزانی که در نماز جماعت شرکت کرده اید یادداشت نمایند، پس در چند در مرحله آن ها را مورد تشویق قرار دهند، عده ای را درمراسم صبحگاهی تشویق کنند و... یا مثلاً اگر دانش آموزی در محیط مدرسه فعالانه در اقامه نماز، مشارکت داشته باشد، مدیریت مدرسه، با هدیه ای مثل، کتاب یا کالائی که مورد نیاز دانش آموز باشد، او را در منزل و بین اقوام مورد تشویق قرار دهند. یکی از روشهای تشویق، اردوهای تفریحی و زیارتی با انگیزه ترویج فرهنگ نماز بین جوانان و نوجوانان است، تجربیات حضوری حقیر طی سالهای گذشته نشان می دهد اگر اردوئی با کیفیت مناسب و امکانات کافی برگزار شود به اندازه دهها کتاب و صدها سخنرانی و نمایش دهها فیلم آموزشی اثر می بخشد، نحوه راه اندازی این اردوها بستگی به مقتضیات هر منطقه دارد، هرچه فراگیرتر باشد، تعداد بیشتری از جوانان ونوجوانان با اسرار و نقش نماز آگاه می شوند، در بعضی از اردوها شاهد بودیم که دانش آموزان وضو گرفتن، تیمم کردن و نماز جماعت را نمی دانستند، و حتی در قرائت نماز اشکالات زیادی داشتند، که به هنگام بازگشت از اردوها همة آنها بحمدالله مرتفع شده بود.
تشویق نقش زیادی در بیدارکردن استعدادهای نهفته افراد و بخصوص جوانان و نوجوانان دارد. دانشجویی می گفت:
دوران ابتدائی را با موفقیت به پایان رسانیدم و وارد محیطی بزرگتر ( راهنمائی) شدم، چون جو حاکم بر مدارس راهنمایی غیر از دبستان است من نیز متاثر شده و در جرگه تنبلها وارد شدم، سال اول راهنمائی را به سختی به پایان رسانیدم، سال دوم چون اولین دفعه ای بود با درس زبان انگلیسی آشنا شده بودم ناخودآگاه به حروف انگلیسی علاقمند شده بودم، یک روز که معلم از ما امتحان گرفت، نمره ام 16 شده بود. این معلم عزیز مرا در حضور جمع مورد تشویق قرار داد. این معلم عزیز مرا در حضور جمع مورد تشویق قرار داد. همین یک تشویق باعث شد که من دوباره خود حقیقی خود را جستجو کنم و کم کم به درس علاقمند شدم و ازآن سال به بعد هر سال جزء شاگردان ممتاز بودم و تمام موفقیتهای خود را چه در دبیرستان و چه در طول تحصیلات عالیه مدیون آن معلم هستم که انشاءالله خداوند کریم اجر معلمان راستین تاریخ را به ایشان عطا فرماید.»
حال توجه به این نکته لازم است که هر فریضه ای شیوه تبلیغ مخصوص دارد، نماز که ستون دین است طلب می کند که علاوه بر روشهای مرسوم روان شناسی جوانان و نوجوانان و تربیت خانوادگی آنها مورد توجه قرار گیرد. در گذشته اگر به غلط و از روی احساسات بعضی مدیران و مربیان، همه دانش آموزان ملزم بودند که در نماز جماعت شرکت کنند دیگر این روشها بی تاثیر است و جز زدگی از نماز حاصلی در برندارد. احترام به شخصیت نوجوانان و جوانان ایجاب می کند. که در یک مساله دینی و عبادی چون نماز دچار افراط و تفریط نشویم. زمینه ای را فراهم کنیم که دانش آموزان به نماز علاقمند گردند. اصولاً فطرت هر نوجوان به خدا و نماز علاقمند است ولی بزرگترها با توسل به زور و تحمیل کردن این فطرت خدادای را منحرف می سازند، پس سعی کنیم به جای تحمیل کردن، با ظرافت فطرت خدادادی آنها را شکوفا سازیم که بی تردید در مواردی زور و تحمیل نوجوان را از خواندن نماز منصرف می سازد.
شاهد بر این مطلب ماجرائی است که در مورد یکی از آشنایان اتفاق افتاده است. از آنجائیکه این خانواده متعهد و مذهبی بوده لذا والدین این پسربچه از او انتظار داشتند همانند سایر فرزندانشان نسبت به نماز حساسیت داشته باشد، و سختگیریهای بی جا در مورد او انجام می دادند به عنوان مثال اگر شب نماز مغرب و عشاء را نمی خواند و می خوابید با اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود، والدین اوحتی اگر شده نیمه شب اورا بیدار نمی کردند و وادار به نماز خواندن می نمودند و علاوه بر آن می بایست به عنوان جریمه چندین رکعت نماز اضافه تر بخواند این سختگیریهای بیجا در مورد ایشان موجب شده که الان با این که 20 ساله است اصلاً نماز نمی خواند، در حالی که اگر والدین ایشان روش صحیحی برای واداشتن او به نماز در پیش می گرفتند مسلماً نتیجه مثبتی می داد.
پایان بخش این مطلب حدیثی از امام باقر(ع) ذکر می نمایم، این امام همام (ع) می فرمایند:
حضرت سجاد(ع) کودکانشان را دستور می دادند که نماز مغرب و عشاء را با هم بخوانند، و نماز ظهر و عصر را نیز با هم بخوانند، و در مورد این که هر نمازی را در وقت فضیلت و مخصوص خود بخوانند، بر آنان سخت نمی گرفتند، به آن حضرت عرض شد: ( در این صورت) آنها نماز را در غیر وقت فصیلتش می خوانند، امام (ع) فرمودند: این کار برای آنها بهتر است از این که بخوابند و نماز نخوانند.
3. استفاده از روش تبلیغ صحیح
آخرین روشی که جهت ترویج فرهنگ نماز در بین نوجوانان و جوانان مورد بررسی قرار می گیرد استفاده از روش تبلیغ صحیح است زمانی که امام صادق(ع) شاگردانش را برای تبلیغ به جاهائی اعزام می فرمودند، وقتی برمی گشتند، حضرت از آنها جویا می شدند: چه نتیجه ای گرفتید؟ بعضی عرض می کردند: خیلی موفق بودیم، بعضی هم عرض می کردند: با پیرها و بزرگترها، با شخصیتها ارتباط داشتیم. می فرمودند: « با بچه ها سروکار نداشتید؟» عرض می کردند نه، سراغشان نرفتیم. حضرت فرمودند: «اشتباه و لغزش شما همین جاست. «علیکم بالاحداث» بر شما باد که به سراغ نسل جوان و نوجوان بروید، آنهایند که انعطاف پذیرند، آنهایند که هرچه بر آنها القا بشود می گیرند. شما با کسانی روبرو شده اید که دیگر ساخته شده اند یا خوب یا بد دیگر شما قادر به عوض کردن آنها نیستید، از این جهت ما برای اینکه یک آینده مذهبی و معنوی داشته باشیم،و سراسر کشور ما غرق در معنویت و قداست بشود باید به سراغ جوانان برویم تا آنها را پرورش بدهیم آنها را با خدا و پیامبر و معنویات آشنا کنیم.
با عنایت به فرمایش این امام همام (ع) به ضرورت و اهمیت ارشاد نسل جوان اشاره کوتاهی می شود و آن اینکه والدین و مربیان و دیگر اقشار تاثیرگذار باید سعی کنند که به هدایت این قشر بیشتر اهتمام بورزند، چون جوانان و نوجوانان ما نوعاً در بحران شخصیت به سر می برند، و آماده پذیرش هر کلامی از سوی مربیان و الگوهای تربیتی هستند، اگر خدای ناکرده این الگوهای تربیتی به نحوی ارشاد تبلیغ کنند، و یا به نحوی با نسل جوانمان روبرو شوند ( با شیوه بد، با حجم بسیار، یا با کارهای مشکلی که در مسیر جوان قرار دهند) که به جای ایجاد انگیزه حوصله آنها را سر ببرند، در واقع این الگوها و مربیان که مرشدین ما هستند و طبعاً به جای پاسخ مثبت گرفتن، پاسخ منفی و دل زدگی ایجاد کرده اند، هر حرف خوب و پیام زیبائی در این بستر کسل آور و نفرت آور نمی تواند جواب مثبت داشته باشد. بنابراین مبلغین که الگوهای تربیتی هستند باید به نحوی عمل کنند، که زیبائی های دین را نشان بدهند ایجاد رغبت و انگیزه بکنند، و با بهترین شیوه ها، با عشق و رأفت و محبت، مسائل معنوی را در کام دل و جان نسل جوانمان منعکس کنند، طبیعی است که اگر این کار را بکنند، جواب مثبت می گیرند اما سختگیریهای بی جاء، ملامتها، تکالیف زیاد، تحکمی و با فشار و زور برخورد کردن در مورد مسائل معنوی و حتی نماز جواب مناسبی را نمی دهد، این مبلغ است که باید شیوه های صحیحی را در پیش بگیرد تا بتواند موفق عمل کند.
در پایان به حدیث زیبائی از امام صادق(ع) اشاره می نمایم.
اجْتَهَدْتُ فِي الْعِبَادَةِ وَ أَنَا شَابٌّ فَقَالَ لِي أَبِي ع يَا بُنَيَّ دُونَ مَا أَرَاكَ تَصْنَعُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً رَضِيَ عَنْهُ بِالْيَسِيرِ.[10] «من جوان بودم و در عبادت کوشش بسیار می کردم، پدرم به من فرمود: کمتر از این مقدار عبادت که از تو می بینم، به جای آور، زیرا وقتی خداوند بنده ای را دوست دارد، با عبادت کم از او راضی می شود.»
روشهای صحیح ترویج فرهنگ نماز در جامعه از دیدگاه مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری چندین پیام را جهت گسترش فرهنگ نماز ایراد کرده اند، که به بعضی از این پیامهای گهربار اشاره می شود.
1. آشنایان با معارف اسلامی، شان نماز، و روح محتوای آن وگسترة تاثیر آن در جان فرد و مجتمع را با شیوه های رسا تبیین کنند، و بویژه هنرمندان برای این مقصود از ابزار کارآمد هنر بهره گیرند.
2. پدر و مادرها، کودکان و نوجوانان را با صورت و معنای این فریضه آشنا سازند، و اگر باید از دیگران کمک گرفت، کتابهای شیرین و آسا فهم را برای کودکان خود بخوانند.
3. معلمان مدارس در هنگام نماز، نوجوانان پسر و دختر را به حضور در نماز خانه های مدارس تشویق کنند و خود پیش از همه به نماز بشتابند.
4. مسؤولان پرورش مدارس، نماز را در راس برنامه های پرورشی به شمار آورند.
5. مسؤولان ورزش کشور، محیط ورزش را با یادآوری و اقامة نماز، روح بخشند و در تعییم وقت مسابقات ورزشی، ساعت نماز را فارغ و زمین و زمان را آماده برگزاری نماز کنند.
6. برنامه ریزان حرکت رسانه های سفری مانند قطار، هواپیما و غیر آن، حفظ وقت و امکان نماز مسافران را در برنامه ریزی ها در نظر بگیرند.
7. ائمه محترم جماعات مساجد را بیشتر از همیشه فعال تر کنند، و آموزش ترجمه و مفهوم و روح نماز را به شکل نوین و جذاب، در برنامه های خود بگنجانند.
8. نویسندگان کتب معارف دبیرستانها و دانشگاهها، نماز را از موضوعات مورد بحث آن کتابها قرار بدهند، و در آن بحثهای عالمانه و عمیق را در این باره مطرح سازند.
9. همگان، نماز را که داوری شفابخش روح و مایة صفا و آرامش و نورانیت است بر همه کارهای دیگر مقدم دارند و در هیچ شرایطی خود را از آن محروم نسازند، و هرگز به بهانه مشغله وگرفتاری، این حضور رهائی بخش در محضر آفریدگار رحیم و کریم را از دست ندهند.
10. کسانی که عهده دار ساخت برنامه های ترویج و تبلیغ نماز هستند، به لحاظ اهمیت موضوع و روزآمد کردن برنامه ها و اطمینان از تاثیرگذاری و رسیدن به نتیجه باید در جریان تحقیقات انجام شده در این خصوص قرار گیرند، و از آنها استفاده کنند بسا علاقمندانی به نماز و ارزشهای دینی باشند که بتوانند کارهای ارزنده ای در این باره انجام دهند اما به هر دلیل با اعلام و فراخوان عمومی اعلام همکاری نکنند، در این صورت باید با بررسی آثار مولفان، محققان، مترجمان، هنرمندان، سازندگان فیلم ها، قصه نویس ها و مانند اینها از طرق مختلف استعدادهای خوب و توانا شناسائی شوند، تا کار تبلیغ نماز در کشور از طریق رسانه به جریانی همه جانبه، موفق و اثرگذار تبدیل شود.
نتیجه گیری:
زندگی بدون نماز، یعنی حیات بدون تحرک سرباز بدون اسلحه، آبشار بدون آب، کوه بدون قله هوای بدون اکسیژن، آتش بدون حرارت، باد بدون برودت، در زندگی بدون نماز، انسان به صورت میت ماشین کوکی و همانند عشق دروغین درمی آید. پس نتیجه اینکه پدر ومادر در مقابل فرزندان وظایفی دارند که یکی از آن وظایف این است که فرزندان خویش را نسبت به احکام الهی آشنا نمایند و آنها را امر به نماز کنند و همچنین مسؤولان پرورش مدارس، مدیران، معلمان، باید نماز را در راس برنامه های پرورشی به قرار دهند. و در پایان همة آحاد نمازگزار باید سعی کنند که نماز را با توجه به معانی کلمات بخوانند، یعنی در نماز با خدای عزیز و رحیم سخن بگویند، این است آن سرچشمه فیضی که جان نمازگزار را سیراب می کند. البته این حقیقت نباید دستاویزی برای نفس بهانه گیر باشد که اگر توفیق چنین توجه و حضوری نیافت نماز را ترک کنند. نماز در هر صورت واجب و فریضه است و تارک نماز، بزرگترین فرصت ارتباط این است که این روحیات و بسیاری از اخلاقیات با ارزش دیگر را به نماز نسبت دهیم آنگاه هم فیلم واقعی تر جلوه می کند که قهرمان فیلم با تکیه بر اعتقاد و ایمان خود خویشتن داری می کند، و هم ترویج نماز صورت گرفته است.
منابع:
1) قرآن کریم.
2) امامی، محمدجعفر، آشیانی، محمدرضا، ترجمه و شرح نهج البلاغه، انتشارات مطبوعی هدف، ج اول.
3) شهیدی، جعفر، ترجمه نهج البلاغه
4) افروز، غلامعلی، روشهای پرورش احساس مذهبی نماز در کودکان ونوجوانان، انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی، بهار 1376
5) حجازی، علاءالدین، فرهنگ نماز، ناشر بعثت.
6) حسینیا، احمد، نقش تربیتی نماز ناشر: موسسه انتشاراتی دنیای قلم، بهار 1376، ج اول.
7) دبیرخانه دائمی اجلاس نماز، نماز، حکومت، تربیت؛ ناشر: ستاد اقامه نماز؛ تابستان 1376، ج اول
8) دهخدا، علی اکبر، ج 47 و 34 و 26و 14.
[1]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 37
[2]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 342
[3]. مجموعة ورام، ج1، ص: 222
[4]. تحف العقول، النص، ص: 115
[5]. الجعفريات (الأشعثيات)، ص: 51
[6]. مجموعة ورام، ج2، ص: 155
[7]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج6، ص: 299
[8]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج6، ص: 99
[9]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص: 409
[10]. الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 87