اصول و مبانی آموزش مسائل دینی به کودکان و نوجوانان

■ اصول و مبانی آموزش مسائل دینی به کودکان و نوجوانان

اصول و مبانی آموزش مسائل دینی به کودکان و نوجوانان

روش ها و شیوه های آموزش نماز در كودكان و نوجوانان، بر اصولی استوار است كه مهم ترین آن ذكر می گردد:«اصل» به معنای بن، ریشه، زیربنا و اساس است. كلمه «اصل» را عرف عامه در مقابل «بدل» و در مقابل «فرع» استعمال می كند، اما مقصود از این واژه در این جا، مفهوم فلسفی آن است كه با معنای «منشأ» و «مصدر» برابر می شود. علمای تعلیم و تربیت نیز از اصول و مبانی تعلیم و تربیت چنین برداشتی دارند.در این مقاله، سعی شده است اصول و مبانی آموزش نماز در كودكان و نوجوانان از دیدگاه دینی (برگرفته از قرآن، احادیث و روایات ائمّه اطهار(علیهم السلام) و نظریات علمای تعلیم و تربیت) به صورت تطبیقی، تبیین و تشریح گردد.در آموزش و تعلیم هر موضوعی، اصول و مبانی ساختار آن موضوع از اهمیت ویژه و اساسی برخوردار است.

اصول و مبانی هر علمی به منزله ستون و پایه ساختمان است كه در استحكام و عمر آن نقش اساسی دارد. در علوم گوناگون نیز مانند جامعه شناسی، روان شناسی، تعلیم و تربیت، و راهنمایی و مشاوره، اصول و مبانی این علوم نقش اساسی بر عهده داشته و در واقع، فعالیت ها و روش ها مبتنی بر اصول آن علم است; مثلاً، در راهنمایی و مشاوره، اصول و مبانی این علم به فعالیت ها، روش ها و فنون مشاور جهت می دهد و نقش بنیادی و اساسی در فعالیت های مشاور ایفا می كند.

روش ها و شیوه های آموزش مسائل دینی (نماز) در كودكان و نوجوانان بر اصولی استوار است كه به ذكر مهم ترین آن ها در این نوشتار پرداخته شده است.

۱. فطری بودن مسائل دینی (نماز)

نیاز به پرستش و نیایش یكی از نیازهای اساسی و عمیق است كه در عمق روان بشر وجود دارد.در بررسی تاریخی، این موضوع ثابت شده است كه پرستش جزئی از وجود و كشش فطری انسان است. گاهی كه این میل و روح پرستش توسط انبیا(علیهم السلام) در مسیر صحیحی قرارگرفته، به خداپرستی ختم شده، اما گاهی بر اثر جهل، انحراف و لجاجت، موجودات و اشیای گوناگون مانند سنگ و چوب، ماه، خورشید، آتش، گاو و پول مورد پرستش قرار گرفته اند.

استاد شهید علّامه مطهری(رحمه الله) در این باره می فرماید:«یكی از پایدارترین و قدیمی ترین تجلّیات روح آدمی و یكی از اصیل ترین ابعاد وجود انسان ها حس نیایش و پرستش است. مطالعه آثار زندگی بشر نشان می دهد هر زمان، هرجا كه بشر وجود داشته است، نیایش و پرستش هم وجود داشته است. چیزی كه هست شكل كار و شخص معبود متفاوت شده است; از نظر شكل، از رقص ها و حركات دسته جمعی موزون هم راه با یك سلسله اذكار و اوراد گرفته تا عالی ترین خضوع ها و خشوع ها.»۱

همه كودكان به طور فطری كنجكاو و كاوشگر بوده و به دنبال پاسخ به سؤالات و چراها هستند و میل به پرستش و نیایش در وجودشان موج می زند; مثلاً، وقتی بزرگ ترها به آن ها محبت و نوازش می كنند، ممكن است قادر به تفهیم تشكر و سپاس خویش به آن هانباشند، ولی با پیام هایی كه از طریق چشم و نگاه های معصومانه و چهره متبسم به ما می دهند، تشكر و قدردانی خویش را ابراز می دارند.

تجربیات و مشاهدات نیز مؤیّد این مطلب است كه كودكان در تقلید و یادگیری مفاهیم و مسائل دینی مثل نماز و روزه آمادگی بیش تری در مقایسه با دیگر رفتارها و موضوعات از خود نشان می دهند. این موضوع مؤیّد فطری بودن خداجویی در كودكان است.

طبق منابع اسلامی، برای ما مسلّم و متقن است كه میل به پرستش، نیایش، كمال طلبی و حقیقت جویی در كودك، فطری و درونی است. این موضوع را شواهد تاریخی (پرستش بت، خورشید، گاو و ساختن بهترین مكان ها برای معابد) و آیات و روایات تأیید می كند.

خداوند تبارك و تعالی در قرآن مجید، می فرماید: «فاَقِم وجهَكَ لِلدّینِ حنیفاً فطرتَ اللّهِ الّتی فَطَرالنّاسَ علَیها لا تبدیلَ لِخلقِ اللّهِ ذلكَ الدّینُ القَیِّمُ ولكنَ اكثرالناس لا تعلمون» (روم: ۳۰); پس روی خود به سوی دین حنیف كن كه مطابق فطرت خداست; فطرتی كه خدا بشر را بر آن فطرت آفریده و در آفرینش خدا دگرگونی نیست، این است دین مستقیم، ولی بیش تر مردم نمی دانند.اگر مشاهده می شود كه گروهی از كودكان و نوجوانان نسبت به مسائل دینی ـ از جمله نماز ـ رغبت و تمایلی از خود نشان نمی دهند، این مربوط به عوامل محیطی است كه فطرت كودك را از مسیر خود منحرف كرده است.

متأسفانه بعضی از والدین به دلیل عدم حساسیت و اهمیت نسبت به مسائل دینی و گاهی به دلیل سخت گیری ها و آموزش های غلط و عدم آشنایی آنان با سیره ائمّه اطهار(علیهم السلام)و روش های تربیتی، به گونه ای با كودك رفتار می كنند كه آنان نسبت به مسائل دینی بی تفاوت، كم رغبت و بعضاً از آن متنفّر می شوند.

با كمال تأسف، باید گفت كه بعضی از والدین حساسیت و دقتی كه در امور دنیوی (تغذیه، لباس، درس و مانند آن) فرزندانشان از خود نشان می دهند در مسائل معنوی و دینی آن ها ندارند. به راستی، این گروه از والدین مصداق كلام نورانی رسول خدا(صلی الله علیه وآله)هستند كه می فرماید:

«وای بر فرزندان آخرالزمان، از دست پدرانشان!» گفتند: یا رسول الله، منظور شما پدران مشركند؟ فرمود: «خیر، بلكه پدران مؤمنی كه واجبات دینی را به فرزندان خود نمی آموزند و اگر آنان خود بخواهند احكام دین را فرا گیرند، ایشان جلوگیری می كنند (و حال آن كه) اگر كالایی به دست بیاورند از آنان راضی و خوشحال خواهند شد. من از ایشان بیزار و آنان نیز از من بیزارند.»۲

با توجه به این اصل، كه خداجویی امری فطری و درونی است، علمای تعلیم و تربیت اسلامی باید به فكر تهیه و تدوین كتبی باشند كه شیوه های صحیح رشد و پرورش این حس را بر مبنای فطری بودن آن به والدین آموزش دهد تا آنان به شیوه ها و روش های نادرست متوّسل نشوند.

۲. اختیاری بودن مسائل دینی (نماز)

انسان به اقتضای فطرت الهی خود و به دلیل آن كه موجودی است چند بعدی و به اعتبار كرامتی كه خداوند برای او مقرّر نموده، موجودی است مختار و كرامت خویش را می تواند با اختیار خود كسب نماید. در واقع، از دیدگاه اسلام، انسان موجودی است كه دارای میل ها و جاذبه های معنوی است كه سایر موجودات فاقد آن می باشند. انسان قادر است در برابر میل های درونی خود ایستادگی كند و فرمان آن ها را اجرا نكند یا به بعضی از آن‌ها پاسخ گوید و بعضی دیگر را مهار نماید یا از آن ها در جهتی خاص استفاده كند.

این توانایی انسان به حكم نیرویی است كه آن را «اراده» می نامند و تحت فرمان عقل عمل می كند. این توانایی بزرگ از مختصات انسان است و براساس این توانایی است كه انسان یك موجود آزاد، انتخابگر، صاحب اختیار می باشد.۳

در قرآن و منابع تعلیم و تربیت اسلامی، دلایل متعددی وجود دارد دالّ بر آزادی و اختیار انسان; از جمله آن هاست:

▪ «اِنّا هَدیناهُ السَّبیلَ اِمّا شاكراً و اِمّا كفوراً» (انسان: ۳); ما راه راست را به او (انسان) نشان دادیم; یا شكرگزار خواهد بود یا كفران خواهد ورزید.

▪ «فَمن شاءَ فلیُؤمِن و مَن شاءَ فَلیكفر» (كهف: ۲۹); پس هركه می خواهد ایمان بیاورد و هر كه می خواهد كفر بورزد.

▪ «كلُّ نفس بِما كَسبت رهینهٔ» (مدثر: ۳۸); هر كس در گرو اعمالی است كه آن را كسب كرده.

این كه انسان می تواند مشرك باشد یا موّحد دلیل بر اختیار اوست.

وجود انبیا(علیهم السلام) و تعلیم و تربیت و مسؤول بودن انسان دلیل دیگری است بر مختار بودن او.

در دعوت كودكان و نوجوانان به دین، باید به گونه ای عمل كنیم كه آن ها احساس آزادی كنند و با توجه به این موضوع كه انسان فطرتاً خداجوست، با تذكر روش های صحیح، این فطرت را در وجود آنان بیدار نماییم و آن ها را به طرف پذیرش دین سوق دهیم.

پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) نیز با نرم خویی و با زبان لیّن افراد را به دین اسلام دعوت می كردند. به تجربه نیز ثابت شده است كه با زور و اكراه نمی توان كسی را به راه راست هدایت كرد.

خداوند تعالی می فرماید: «اَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النّاسَ حَتّی یَكوُنوا مؤمنین» (یونس: ۹۹); ای رسول! تو كی توانی همه را با جبر و اكراه مؤمن گردانی؟

اگر به مفاد آیه «لا اكراهَ فیِ الدّین، قد تَبیّنَ الرُّشدُ مِن الغَیِّ» (بقره: ۲۵۶); توجه نماییم، خداوند می فرماید: ای پیامبر، وظیفه تو تبیین است. تبیین كردی، دیگر جای اكراه وجود ندارد.

و یا می فرماید: «اِنَّما علیكَ الْبَلاغُ اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرُ» (آل عمران: ۲۰): كار تو فقط ابلاغ است، تو فقط منذر هستی.

بنابراین، نباید هیچ گاه كودكان و یا نوجوانان را مجبور به دین داری كنیم یا برای آن كه دیندار شوند، نباید به آن ها مزایای زیادی بدهیم. اگر بدون استفاده از این دو حربه تهدید و تطمیع، بتوانیم آن ها را به عقیده ای معتقد كنیم، آن اعتقاد درونی خواهد بود; یعنی اعتقادی كه نه برای جلب منفعت است و نه به دلیل ترس از قدرت.۴

وقتی نوجوان مجبور به دین داری نشود (و در دوره كودكی، سالم و عاری از انحراف پرورش یافته باشد) و دین به نحو منطقی و در شرایط مناسب به او عرضه گردد، با توجه به این كه به تفكر انتزاعی رسیده است اگر دلایل و اعتقادات ما محكم و قابل دفاع باشد، دین یا مذهب را خواهد پذیرفت و این دین داری او وراثتی یا ریاكارانه و هم راه با ناخالصی نخواهد بود، بلكه «دین خالص» خواهد بود و در پی آن، به دستوراتش عمل خواهد كرد.

در دین اسلام، تأكید فراوان بر این مطلب می شود كه اصول دین تقلیدی نیست، بلكه فرد باید با آگاهی و آزادی آن را بپذیرد. بنابراین، باید تلاش كنیم كه كودك و نوجوان را به طریقی مثبت و ترغیب كننده، به دین دعوت نماییم و از افرادی كه دارای مبناهای اعتقادی و فكری قوی هستند در این زمینه، كمك بگیریم. باید توجه داشته باشیم كه كودك و به ویژه نوجوان، در مقابل برخوردهای آمرانه، مقاومت می كند.۵

دكتر زهرا مصطفوی نقل می كند: همسرم به دلیل عادت خانوادگی، دخترم را از خواب صبحگاهی بیدار می كرد و به نماز وامی داشت. امام(رحمه الله)وقتی از این ماجرا خبردار شدند، برایش پیغام فرستادند كه «چهره شیرین اسلام را به مذاق بچه تلخ نكن.» این كلام آن چنان مؤثر افتاد و اثر عمیقی بر روح و جان دخترم به جای گذاشت كه بعد از آن خودش سفارش كرد كه برای نماز صبح به موقع بیدارش كنم.۶

اگر والدین می خواهند فرزندان آن ها نمازخوان و معتقد بار آیند، سعی كنند اولاً، خودشان عامل به دستورات و تعالیم دینی باشند و به دور از ریا و با خلوص نماز را به پای دارند و خودشان بدان معتقد باشند.

ثانیاً، توجه داشته باشند كه در دوران كودكی، فرزندانشان را با نماز و مجالس و محافل مذهبی مأنوس سازند و سعی كنند كه خاطرات خوشی را در ذهن آنان ایجاد نمایند و از سخت گیری، اجبار و اكراه آن ها خودداری ورزند. پدری كه برای بیدار كردن دختر تازه بالغ خود برای ادای نماز صبح، دستی به گیسوان او می كشد و با نوازش و محبت او را از خواب شیرین صبحگاهی بیدار می كند، انجام این تكلیف دینی را با شیرینی محبت پدرانه خویش می آمیزد و عبادت را در كام فرزندش شیرین می سازد.

ثالثاً، والدین نسبت به مسأله نماز و مسائل اعتقادی هم چون سایر مسائل حساسیت نشان دهند. اگر آن ها به سفارش ها و سیره ائمّه اطهار(علیهم السلام) و بزرگان دین عمل كنند، قطعاً فرزندانی معتقد و با نماز خواهند داشت.

۳. آموزش تدریجی مسائل دینی (نماز)

آموزش معارف و مسائل دینی دارای مراتب و درجاتی است و هر مرتبه و درجه ای از آن، اصول و مقتضیاتی دارد كه باید مراعات شود. تفاوت این مراتب و درجات به دلیل تفاوت های فردی در رشد استعدادهای ذهنی و روحی و نیز تفاوت در معلومات و تجربیات و شرایط گوناگون اجتماعی و فرهنگی در متعلّمان است.۷

بدین روی، باید مطالب و مفاهیم آموزشی و دینی متناسب با سطح درك و قوای ذهنی و روانی متعلّمان باشد.

والدین و بزرگ سالان نباید توقّع داشته باشند كه كودك آن ها سریع اهل عبادت و نماز شود. برنامه عادت دادن و آموزش آن ها به نماز باید بر اصل تدریج مبتنی باشد. كودك نباید یكباره بار سنگینی از وظایف دینی را بر دوش خود احساس كند و خود را به انجام آن موظف بداند. تكالیف سنگین و زودهنگام و خارج از طاقت و توان كودك ممكن است صدمه ای جبران ناپذیر بر اعتقادات دینی و مذهبی او وارد آورد.

در تعالیم اسلامی، توصیه های فراوانی در زمینه آموزش تدریجی مسائل دینی آمده است. امام جعفر صادق(علیه السلام)می فرمایند:

«وقتی كودك به سن سه سالگی رسید، از او بخواهید كه هفت بار «لا اله الاّ اللّه» بگوید، سپس او را به حال خود واگذارید تا به سن سه سال و هفت ماه و بیست روز برسد. در این هنگام، به او آموزش دهید كه هفت بار بگوید «محمّدرسول اللّه» و سپس تا چهارسالگی او را آزاد بگذارید. در آن هنگام، از وی بخواهید كه هفت مرتبه «صلی اللّه علیه و آله» را تكرار نماید و سپس تا پنج سالگی او را رها كنید. در این وقت، اگر كودك دست راست و چپ خود را تشخیص داد، او را در برابر قبله قرار دهید و سجده را به او بیاموزید و در سن شش سالگی ركوع و سجود و دیگر اجزای نماز را به او آموزش دهید. وقتی هفت سال او تمام شد، به او بگویید دست و صورت خود را بشوید (در مورد وضو نیز به تدریج، وضو گرفتن را به او بیاموزید) سپس به او بگویید نماز بخواند. آن گاه كودك را به حال خود واگذارید تا نُه سال او تمام شود... در این هنگام، وضو گرفتن صحیح را به او بیاموزید و او را به نماز خواندن وادارید.»۸در مورد روزه گرفتن نیز به همین صورت است. امام صادق(علیه السلام)می فرماید: «ما اهل بیت هنگامی كه كودكانمان به پنج سالگی رسیدند، دستور می دهیم نماز بخوانند. پس شما كودكان خود را از هفت سالگی به نماز امر كنید. و ما در هفت سالگی امر می كنیم به اندازه توانایی شان نصف روز و یا بیش تر و یا كم تر روزه بگیرند و دستور می دهیم هنگامی كه تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب شد، افطار كنند.

این كار برای آن است كه به روزه گرفتن عادت كنند. پس شما كودكان خود را در نُه سالگی [در مورد پسران ]به اندازه توانایی شان امر به روزه گرفتن كنید و چون تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب گردید، افطار كنند.»۹

تعالیم اسلام به صورت تدریجی به مردم عرضه گردیده و قرآن نیز به تدریج بر مردم خوانده شده، شراب و ربا هم تدریجاً تحریم گردیده است.

بعضی از والدین و مربیان ـ متأسفانه ـ قصد دارند در فرصتی كوتاه و سریع فراگیران خود را به سر منزل مقصودی كه در ذهن خود دارند، برسانند، بدون این كه آنان خود فرصت دست یابی خویش را فراهم نمایند.

علمای تعلیم و تربیت در این باره چنین اظهارنظر كرده اند:

اگر پیام تربیتی با سرعت و تعجیل و بدون درنظر گرفتن فرصت درون سازی از جانب كودك به او ارائه گردد (هر چند یك انتقال صوری انجام گرفته است)، اثر آن پایدار و مانا نخواهد بود. بنابراین، بهتر است كودك هر چیزی را هرچند اندك باشد، خوب یاد بگیرد و هضم و جذب نماید، وگرنه دیگران و خود را با دانش سطحی و قشری خویش گول خواهد زد.

آنچه تاكنون مشخص گردیده نشان دهنده آن است كه سرعت بیش از اندازه و به دور از توانمندی و جذب ظرفیت طبیعی كودك، فرایند درون سازی مفاهیم تربیتی را مختل می سازد. در واقع، هماهنگی مشترك بین توانایی و قابلیت مترّبی از یك سو و امكانات مناسب تربیتی از سوی دیگر است كه میزان سرعت متناسبی را می طلبد كه تشدید و یا تخفیف بیش از حد آن به اختلال در فرایند تربیت و حتی اختلال در تعادل شخصیت متربّی منجر می گردد. یافته های اسمداسلاند (smed slund) ۱۹۶۱ نیز نشان می دهد كه اگر فرایند تربیت در قالب مراحل تحوّل روانی با تسریع بیش از حد همراه باشد، یادگیری مفاهیم و ارزش های اخلاقی ـ تربیتی ناپایدار خواهد بود تا حدی كه كودك قادر به تعمیم اصول یادگرفته شده به شرایط جدید و موقعیت های تازه نیست.۱۰

مربیان آگاه، عالم و بصیر زمان مناسب را تشخیص داده و آموزش را بر مبنای آمادگی و توانایی ذهنی و روانی كودك منطبق كرده، نتیجه مطلوب را به دست می آورند.

۴. اعتدال در آموزش مسائل دینی (نماز)

اعتدال و میانه روی، زیربنای تعالیم است، به گونه ای كه در همه دستورات و مقرّرات آن، از هرگونه افراط و تفریط جلوگیری به عمل آمده است; در عبادت، تحصیل علم، خوردن، پوشیدن، رفاقت، دشمنی و در سایر شؤون زندگی، همه جا میانه روی توصیه شده است.

اصل تعادل از اصولی است كه در قرآن كریم بدان عنایت شده است. خداوند متعال در قرآن كریم می فرماید: «وَ لَذلِكَ جَعَلناكُمْ اُمَّهَٔ وسطاً» (بقره: ۱۴۳) ما شما را امّتی میانه و معتدل قرار دادیم. هم چنین در حیات سراسر نورانی پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله)و ائمّه هدی(علیهم السلام)، در تمامی اعمال و رفتارشان می توان تعادل را مشاهده كرد.

امام علی(علیه السلام) درباره پیامبر(صلی الله علیه وآله)می فرماید: «سیرتُه القصد» سیره آن حضرت تعادل و میانه روی بود.

انسان موجودی است چند بعدی و چند كانونی. اسلام نیز، كه دین جامع و كاملی است، به تمام نیازهای انسان توجه كرده است. برای رشد، تعالی و كمال بشر، لازم است همه ابعاد انسان به صورت هماهنگ و متعادل رشد و تكامل یابد تا انسان حقیقی پرورش یافته، انسانیّت او تحقق یابد.

عدم توجه به تمام ابعاد وجودی انسان و یا توجه بیش از حد به یك بعد و نادیده گرفتن ابعاد دیگر، جامعیت و وحدانیت وجود آدمی را نادیده گرفته، انسان را یك بعدی و تك ساحتی می سازد.۱۱ اگر انسان را فقط در یك بعد ببینیم و او را در همان بعد تربیت كنیم، در حقیقت، موجبات مرگ و نابودی شخصیت انسانی او را فراهم كرده ایم. متأسفانه بیش تر انسان ها و بسیاری جوامع فاقد این اصل در زندگی بوده و هستند و در دام افراط و یا تفریط غلتیده اند و از مسیر صحیح و تعادل و تكامل خارج شده اند. ریشه بسیاری از انحرافات فردی، اجتماعی، اخلاقی و روانی را می توان در عدم رعایت اصل تعادل جستوجو كرد.

دكتر رجبعلی مظلومی می نویسد: «میانه روی در عبادت هم باید مراعات شود. درست است كه توصیه ها و تشویق های پیشوایان دین هر انسانِ محبّ پروردگار را به انجام عبادات راغب می گرداند، اما توانایی ها و آمادگی های روحی او نیز شرط است. اگر او با تحمیل عبادت بر خود، لذّت عبادت را از خویش سلب كند و خود را در آن به تكلّف اندازد، نه عبادت او عبادتی سالم محسوب می شود و نه خود او از عبادتش بهره معنوی می برد.»۱۲

ظرفیت انسان برای عبادت، محدود است. از این رو، باید سعی شود عبادت با نشاط باشد. اگر نشاط از بین برود، عبادت جنبه تحمیلی پیدا می كند و در حكم خوردنی نامطبوع و مهوّعی می گردد كه واكنش بدن پس زدن و نپذیرفتن آن است.

پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) می فرمایند: «دین اسلام دینی است متین، محكم و منطقی و مبتنی بر ملاحظات دقیق روانی و اجتماعی; سفارش می كند كه با مدارا و متانت حركت كنید و عبادت خود را مبغوض و منفور نفس خویش قرار ندهید; به گونه ای عمل نكنید كه نفستان عبادت را دشمن بدارد، بلكه طوری عمل كنید كه نفس، عبادت را دوست بدارد و مجذوب آن گردد. مانند اسب سواری نباشید كه در اثر تندی و شتاب زیاد (سواره ای كه میزان توانایی مركوب را در نظر نمی گیرد و تنها شلاق را می شناسد) نه خود به مقصد می رسد و نه برای مركب او كمر و توانایی می ماند (زانو می زند و قدم از قدم نمی تواند بردارد.)۱۳

پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) همان گونه كه با غرق شدن در مسائل مادی و شهوانی مخالف بودند، با رهبانیت و عبادت های صوفیانه نیز مخالفت میورزیدند و در برخورد با كسانی كه نسبت به مسائل زندگی بی اعتنا شده و به عبادت پرداخته بودند، می فرمودند: «بدن شما و زن و فرزند و یارانتان بر شما حقوقی دارند و باید آن ها را رعایت كنید»

عثمان بن مظعون، كه از یاران پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) و از مسلمانان فداكار بود، روزی هم سرش خدمت رسول اكرم(صلی الله علیه وآله) آمد و عرض كرد: شوهرم، عثمان، مدتی است از كار و زندگی دست كشیده و كمر به عبادت خدا بسته است. او تمام روزها روزه می گیرد و تمام شب ها را به نماز و عبادت می گذراند.

رسول اكرم(صلی الله علیه وآله) كه همواره درس اعتدال و میانه روی به مردم می دادند و با هرگونه افراط و تفریط مبارزه می كردند، از شنیدن این خبر غضبناك شدند و بلافاصله به جایگاهی كه عثمان برای عبادت انتخاب كرده بود، رفتند. عثمان مشغول نماز بود، وقتی رسول خدا(صلی الله علیه وآله)را دید، زود نماز را به پایان رسانید و در پیشگاه آن حضرت عرض ادب كرد.

پیامبر(صلی الله علیه وآله) به او فرمود: «ای عثمان، خداوند در آیین من رهبانیت و ترك دنیا قرار نداده، بلكه مرا با دینی پاك و آسان و گشاده مبعوث كرده است. من كه پیامبر شما هستم، هم روزه می گیرم، هم نماز می خوانم و هم به زن و زندگی خود می رسم. كسی كه آیین مرا دوست دارد، باید روش های مرا سرمشق خود قرار دهید. یكی از روش های من ازدواج و تشكیل خانواده و توجه به زن و زندگی است.»۱۴

امام جعفرصادق(علیه السلام) می فرماید: «در جوانی، سخت مشغول عبادت بودم. پدرم به من فرمود: فرزندم، (زیاد خود را خسته مساز) كم تر از این مقدار هم می توانی انجام دهی. به درستی كه خداوند اگر بنده ای را دوست داشته باشد، به عبادت اندك او راضی خواهد شد.»۱۵

هم چنین ابوبصیر از امام صادق(علیه السلام)روایت كرده است: «(زمانی كه به همراه پدرم به حج مشرف شده بودم) روزی با پدرم طواف می كردم، در حالی كه جوان بودم. (در یكی از شوط ها،) سخت مشغول عبادت بودم و عرق می ریختم. در این حال، پدرم از كنارم عبور می كرد، مرا دید و فرمود: جعفر! فرزندم! اگر خداوند بنده ای را دوست داشته باشد، او را به بهشت می برد و از او به عبادتی اندك خشنود می شود.»۱۶

فجیع عقیلی می گوید: امام حسن(علیه السلام)به من فرمود: هنگامی كه پدرم در حال احتضار بود، وصیت كرد: در عبادت، میانه رو باش و آنچه را همیشه می توانی انجام دهی و در توان توست، انجام ده (نه آنچه را كه تاب و توان آن را نداری.)»۱۷

بی اطلاعی برخی از والدین و مربیان از مراحل رشد و تحوّل روانی كودكان و نوجوانان و هم چنین ناآگاهی آنان از روش های برخورد ائمّه اطهار(علیهم السلام)در این زمینه، و نیز اتّكا به دانسته ها و تجربیات غیرعلمی و غلط خویش و نیز اظهارنظرهای غیر مسؤولانه بعضی از مبلّغان، كه سخنانشان پایه و اساس دینی، علمی و منطقی ندارد، موجب می شود چنان رفتاری با كودكان و نوجوانان داشته باشند، كه بعضاً به حال آن ها مضر است. تأكید بیش از حد والدین و علاقه مفرط آنان به مذهبی شدن فرزندانشان و بی توجهی به توان، استعداد و نیازهای روحی و روانی آنان و خارج شدن از مرز اعتدال، عواقب ناگوار و نامطلوبی در پی خواهد داشت.

۵. تكرار و مداومت در آموزش مسائل دینی (نماز)

تكرار و استمرار سبب یادگیری درست، سرعت عمل و كسب مهارت در هر زمینه ای می شود. «كار نیكو كردن از پر كردن است

هیچ كس نمی تواند منكر باشد كه اگر مفاهیم و لغات آموخته شده از زبان بیگانه، تمرین و تكرار نشود، دیر یا زود به فراموشی سپرده می شود.۱۸ تحقیقات ابینگموس نیز این مطلب را تأیید می كند كه روش تمرین و تكرار در یادگیری مطالب و مفاهیم تأثیر دارد. به عنوان مثال، تجربه كرده ایم كه كودكان جدول ضرب را در دوران ابتدایی از همین طریق یاد می گیرند.

دكتر قائمی در این باره می نویسد: «برای تقویت و ایجاد رفتاری ثابت و عادتی استوار در كودك و نوجوان، باید از مجرای «تكرار» وارد شد. بسیاری از افكار و اعمال در سایه تمرین و عمل مكرّر در انسان تثبیت می شوند. حتی ایمان آدمی هم نوعی تثبیت در سایه عمل است (لا یثْبُتُ الایمان اِلاّ بِالْعَمَلِ)۱۹ و هر قدر عمل مكرّرتر باشد، امكان تثبیت آن بیش تر خواهد بود.

هم چنین در تربیت دینی، این اصل وجود دارد كه از راه ظاهر و عمل ظاهری، می توان در باطن نفوذ داشت و بر عكس. كودك را باید به مظاهر عمل و تكرار در این ظاهر انس دهیم تا باطن او شكل گیرد.

تجارب و تعالیم علمی نشان داده اند كه حتی عمل ریایی، در صورت تكرار، در فردی تثبیت می شود و پس از تثبیت، می توان یك عمل ریایی را به صورت واقعی و بی ریا درآورد، بدان شرط كه نیّت عمل را عوض نمایند.

این روش، خصوصاً در مورد كودك مؤثر است; مثلاً، ممكن است كودك و یا نوجوانی از طرف امام جماعت و... تشویق شود و خاطره خوشی در ذهنش شكل گیرد و مدتی به خاطر همین تشویق به مسجد برود، ولی پس از مدتی جاذبه های معنوی مسجد و حالات نمازگزاران به هنگام نماز، كودك و نوجوان را مجذوب خود نماید و فردی مذهبی بار آید.

بدین سان، ما كودك را به تكرار ظاهر در عبادت سوق می دهیم تا زمینه برای انس او به عبادت، تثبیت عمل و ایجاد عادت در او فراهم آید.۲۰ به ویژه كه طبیعت كودك طبیعت تكرار است. یك كتاب قصه را اگر ده ها بار برایش بخوانیم، خسته نمی شود و باز می خواهد آن را برایش تكرار كنیم.

پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) بزرگ مربّی مكتب اسلام، در زمینه آموزش نماز و تكرار آن برای نوه گرامی شان، حضرت امام حسین(علیه السلام)چنین رفتاری داشتند. گویند: روزی رسول مكرّم حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله)، قصد خواندن نماز داشتند و امام حسین(علیه السلام)در كنار جدّ بزرگوارشان، درصدد هم راهی با آن حضرت بودند. پیامبر(صلی الله علیه وآله)تكبیر گفتند، ولی امام حسین(علیه السلام)نتوانستند آن را تكرار كنند. پیامبر(صلی الله علیه وآله)تكبیر دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم را گفتند. در نهایت، برای هفتمین بار، تكبیر امام حسین(علیه السلام) صحیح ادا شد و نماز آغاز گردید.۲۱

این شیوه رفتار نبی مكرّم(صلی الله علیه وآله)می تواند الگوی خوبی برای والدین و مربیان باشد. آنان باید همانند پیامبر عظیم الشأن(صلی الله علیه وآله)مراحل رشد كودك را در نظر گرفته، سعی كنند با صبر و حوصله، به نیازهای فطری كودكشان پاسخ دهند.

هنر بزرگ والدین و مربیان در این است كه دنیای كودك را درك نمایند و بدانند كه برخی از مسائل كه ممكن است برای بزرگ سالان خسته كننده باشد، برای كودكان لذت بخش است. كودك از تكرار مكرّرات خسته نمی شود; ذكر مكرّر قصه ها و داستان ها آنان را اصلاً خسته نمی كند; به خصوص اگر بیان این داستان ها با صوت خوش و آهنگ مطلوبی باشد، آنان كاملاً مجذوب و علاقه مند می شوند. مادران در این باره خوب می دانند كه بعضی از قصه ها را صدها بار تكرار كرده اند و باز هم كودك به آن علاقه نشان داده است.

از این رو، توصیه می شود كه والدین نماز را با حال و با صوت و آهنگ موزونی قرائت كنند تا كودكان بیش تر مجذوب كلام الهی شوند. برای این كار می توانند به قرائت نمازهای علمای ربّانی گوش فرا دهند و از آن ها بهره گیرند.در پایان، متذكر می شود كه والدین صبورانه در مقابل رفتارهای كودك عمل كنند و بدانند كه سرنوشت و آینده كودك به دست آنان رقم می خورد. به تعبیر دیگر، كودكان آیینه تمام نمای والدین هستند. اگر آنان با حال و حوصله و توجه و عشق نماز را اقامه كنند و بهترین حالات آنان زمانی باشد كه به نماز می ایستند، مسلّماً فرزندانشان نیز چنین شیوه ای را پیشه خود خواهند كرد.

۶. آسان گیری در آموزش مسائل دینی (نماز)

رسول خدا(صلی الله علیه وآله)در مناسبت های گوناگون، به دفعات و با تأكید، می فرمودند: «اسلام دین آسانی است و دین داری مشكل نیست. مبادا افراد نادان بر خود سخت بگیرند و مبادا متولّیان امور دینی كاری انجام دهند كه مردم تصور كنند دین داری مشكل است و با سخت گیری های بی جا مردم را از دین فراری دهند.»۲۲

روزی پس از نماز، مردم اطراف پیامبر(صلی الله علیه وآله) را گرفتند و از ایشان مسأله ای پرسیدند. چند بار سؤال كردند: آیا فلان كار اشكال دارد؟ آن حضرت فرمودند: نه، اشكال ندارد. «ای مردم، دین خدا در آسانی است.» این سخن را پیامبر(صلی الله علیه وآله) سه بار تكرار كردند.۲۳

قرآن به صراحت، اعلام كرده كه تكالیف دینی سخت نیست. در این باره، آیات ذیل قابل توجه است:

▪ «خداوند آسانی را برای شما می خواهد و سختی و مشقّت برایتان نمی خواهد.» (بقره: ۱۸۵)

▪ «خداوند در دین اسلام، تكلیف سختی بر شما تحمیل نكرده است.» (حج: ۷۸)

▪ «خداوند هیچ كس را جز به اندازه توانش تكلیف نمی كند.» (بقره: ۲۸۶)

پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) می فرمایند: خداوند اسلام را تشریع كرد و آن را سهل و آسان و گشاده قرار داد، نه سخت و تنگ»۲۴ ایشان وقتی افرادی را برای تبلیغ و ارشاد مردم و آشنا كردن آن ها با مبانی اسلام اعزام می كردند، یكی از مهم ترین رهنمودهایشان این بود كه «مژده بدهید، نترسانید، آسان بگیرید و سخت نگیرید.»۲۵

در برنامه های جمعی و عبادات اجتماعی اسلام، روی موضوع خودداری از تندروی و سخت گیری و خسته كردن افراد عنایت خاصی مبذول گردیده و اولیای گرامی(علیهم السلام)توصیه های فراوانی نموده اند كه مبادا از رعایت حال و حفظ نشاط افراد غفلت شود و در عبادات و مراسم اسلامی، به جای جاذبه و علاقه و سازندگی، تنفّر و دافعه صورت گیرد.

به همین دلیل، در احادیث متعددی، توصیه شده است كه نمازهای جمعه و جماعات به گونه ای نباشد كه به سبب طولانی شدن و سنگین بودن، حقوق ضعیفان و سالمندان و كودكان تضعییع گردد.

در این باب، از سوی اولیای عظیم الشأن اسلام، توصیه های فراوانی رسیده است كه به منظور الگو قراردادن عمل آن بزرگواران، مواردی ذكر می گردد:۲۶

انس بن مالك روایت كرده كه:

پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) نمازشان از همه كامل تر و كوتاه تر بود.۲۷

معاذ بن جبل كه در یكی از مساجد مدینه پیش نماز بود، روزی در نماز جماعت سوره بزرگی را تلاوت كرد و نماز را آن قدر طول داد كه مردی در اثر خستگی و ناتوانی طاقت نیاورد و نتوانست نماز خود را با جماعت به پایان برساند; در میان نماز، قصد فرادا كرد، نماز خود را تمام نمود و به سراغ كار خود رفت. وقتی این خبر به اطلاع پیامبر(صلی الله علیه وآله)رسید، آن حضرت بسیار ناراحت شدند و دستور دادند معاذ را حاضر كنند.

آن گاه با ناراحتی به او فرمودند: «یا مَعاذ، ایّاكَ اَنْ تكوُنَ قَتاناً»; ای معاذ، این طور نباشد كه مردم را از نماز جماعت فراری بدهی.۲۸

آسان گیری در مسائل دینی كودكان، از اهمیت مضاعف و بسزایی برخوردار است. در دوران خردسالی، در نماز باید به گونه ای عمل كنیم كه كودك احساس خستگی نكند. نباید نماز را برای او سنگین و كسل كننده بسازیم. به مصلحت اوست كه نمازها را با ذكرهای طولانی و ركوع و سجودهای خسته كننده، طولانی نكنیم. حتی سفارش شده است به خاطر چند كودكی كه با شما به نماز ایستاده اند، آن را سریع تر بخوانید، از برخی كارهای مستحبی صرف نظر كنید، هشیار باشید كه او كودك است و حال و روحیه شما را ندارد، به ویژه كه از حالات و رفتار شما سردرنمی آورد و معنای عبارات شما را نمی فهمد.۲۹

مرحوم میزرای نوری در مستدرك الوسائل می نویسد:

امام سجاد(علیه السلام)كودكانی را كه نزد ایشان بودند، وامی داشتند تا نماز «ظهر و عصر» و «مغرب و عشا» را با هم بخوانند. به آن حضرت اعتراض شد، فرمودند: «این كار برای آن ها سبك تر و بهتر است و سبب می شود به خواندن نماز پیشی بجویند و برای خوابیدن یا سرگرمی با كار دیگری نماز را ضایع نسازند.» امام، كودكان را به چیز دیگری غیر از نماز واجب دستور نمی دادند و می فرمودند: «اگر قدرت و طاقت بر خواندن نمازهای واجب داشتند، آنان را محروم نسازید.»۳۰

ابن قداح روایت كرده است كه امام صادق(علیه السلام)فرمودند: «ما به فرزندان خود دستور می دهیم مادامی كه در حال وضو هستند و مشغول كار دیگری نشده اند، نماز ظهر را با نماز عصر، و نماز مغرب را با نماز عشا بخوانند.»۳۱

خاطره ای خواندنی از یكی از عرفای بزرگ گویای این مطلب است كه اگر الگوهای كودك و نوجوان اشخاصی عالم، آگاه، بصیر و آشنا به مسائل تربیتی باشند، می توانند اثرات سازنده و مثبتی بر كودك و نوجوان بگذارند:

روزی از سهل شوشتری، كه از عرفای بزرگ و اهل كرامات بود، پرسیدند: چگونه به این مقام و مرتبه رسیدی؟ پاسخ داد: «در كودكی نزد دایی ام زندگی می كردم. وقتی هفت ساله بودم، نیمه شب ادرار به من فشار آورد، به ناچار از رخت خواب برخاستم و به دست شویی رفتم. وقتی برگشتم كه بخوابم، دایی ام را دیدم كه رو به قبله نشسته، عبایی به دوش كشیده، عمامه ای دور سرش پیچیده و مشغول نماز خواندن است. از حالت او خوشم آمد. كنارش نشستم تا نمازش تمام شد، آن گاه از من پرسید: پسر، چرا نشسته ای؟ برو بخواب!

گفتم: از كار شما خوشم آمده و می خواهم پهلوی شما بنشینم.

گفت: نه، برو بخواب.

رفتم و خوابیدم. شب بعد نیز از خواب بیدار شدم. وقتی از دست شویی برگشتم، باز هم دایی مشغول نماز خواندن بود. كنارش نشستم. به من گفت: برو بخواب.گفتم: دوست دارم هر چه شما می گویید، من هم تكرار كنم.

دایی ام مرا رو به قبله نشانید و گفت: یك مرتبه بگو: «یا حاضر و یا ناظر» من هم تكرار كردم. سپس دایی گفت: برای امشب كافی است، حالا برو بخواب. این كار چند شب تكرار شد و هر شب عبارت «یا حاضر و یا ناظر» را چند بار تكرار می كردم. كم كم، وضو گرفتن را هم آموختم و پس از آن كه وضو می گرفتم، هفت بار می گفتم: «یا حاضر و یا ناظر».

بالاخره، كار به جایی رسید كه من بدون این كه نزد دایی بروم، خودم قبل از اذان صبح بیدار می شدم و پس از نماز تسبیح به دست می گرفتم و پیوسته تكرار می كردم: «یا حاضر و یا ناظر» و از این كار حظّ روحانی می بردم تا این كه به این مقام و مرتبه رسیدم.»۳۲

بعضی از والدین و مربیان اصرار دارند، حتی از روی جبر و اكراه، بدون توجه به حال و روحیه كودك، او را نمازخوان بار آورند، اما ناخودآگاه افرادی لامذهب و عقده ای می پرورانند. چنین افرادی در نخستین فرصتی كه به قدرت و استقلالی دست یابند، ترك دین و عبادت خواهند گفت. روشن است كه مسؤولیت چنین كاری بر عهده كسانی است كه چنین زمینه ای فراهم ساخته اند.۳۳

آقای دكتر احمدی در این باره نقل می كند: «شخصی را می شناسم كه پزشك متخصص تغذیه است; فردی است كه عِرق ملّی خوبی هم دارد و در آلمان زندگی می كند. او می گفت: پدر من از متدیّنین سرشناس یكی از شهرهاست و همه چیزهای او سر جای خودش هست; نماز خواندنش، اعمال عبادی اش و ... در مورد نماز با ما این گونه رفتار می كرد: با وجود آن كه در شهر سردسیری بودیم، صبح ها ما را از خواب بیدار می كرد تا نماز بخوانیم و بعد خودش در اتاق دیگری مشغول نماز خواندن می شد. ما تدبیری اندیشیدیم تا از وضو گرفتن در آن هوای سرد خلاص شویم. بنابراین، بدون آن كه وضو بگیریم، در اتاقمان با صدای بلند نماز می خواندیم، در حالی كه خوابیده بودیم.

بعد از چند بار، پدرمان فهمید و با كتك ما را وادار كرد كه وضو بگیریم و نماز بخوانیم. بعد از مدتی، یاد گرفتیم این كار را بكنیم. می رفتیم برای وضو گرفتن، ولی وضو نمی گرفتیم و می آمدیم نمازمان را می خواندیم; می ایستادیم و بلند بلند نماز می خواندیم تا نشان بدهیم كه داریم نماز می خوانیم. بدین گونه، پدرم من و خواهران و برادرانم را وادار به نمازخواندن می كرد و الآن هیچ یك از ما نماز نمی خوانیم.»۳۴

آموزش مسائل مذهبی به كودكان و نوجوانان، آگاهی، بصیرت و فنون تربیتی را می طلبد. والدین باید بدانند كه شیوه های سنّتی و منسوخ، كه هیچ سنخیتی با تعالیم آسمانی اسلام و علوم جدید ندارد، جوابگوی نیازهای كودكان و نوجوانان نمی باشد و با این روش ها نمی توانند كودكان و نوجوانان خود را مذهبی بار آورند. بدین روی، توصیه می شود با مطالعه و بررسی سیره ائمّه اطهار(علیهم السلام)و سفارش های آنان، به تربیت مذهبی كودكان و نوجوانان اقدام نمایند.

۷. ایجاد هماهنگی میان خانه، مدرسه و جامعه در آموزش مسائل دینی (نماز)

یكی از عوامل مؤثر در تكوین شخصیت علمی، معنوی و جسمی كودك و نوجوان، ایجاد هماهنگی و هم كاری مثبت و سازنده بین خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانه ها و ...) است.برای رسیدن به اهداف تربیت دینی و ترویج فرهنگ نماز، هم كاری همه نهادها، به خصوص نهادهای فرهنگی و تربیتی، ضرورت تام دارد. خانه، مدرسه و جامعه در انجام وظایف تربیتی و پرورش مسائل دینی مكمّل یكدیگرند.

پیوند و ارتباط نزدیك خانه، مدرسه و جامعه در واقع، پیوند استوانه های تربیت صحیح و منطقی است. امروزه لازم است مدارس علاقه ای واقعی و باطنی برای حضور مستمر و ارتباط نزدیك دانش آموزان با مساجد در آنان ایجاد كنند. در این زمینه، مدارس نباید تنها به ساختن نمازخانه ها اكتفا كنند. با وجود آن كه ساخت و توسعه نمازخانه ها اقدامی مثبت و ارزنده برای رسیدن به ارزش ها و مقدسات والای دینی است، اما هیچ گاه جای مساجد و اثرات سازنده آن ها را نمی گیرد.لازم است تمام تلاش دست اندركاران تعلیم و تربیت (والدین، معلمان، ائمّه جمعه و جماعات و رسانه های گروهی) بر این باشد كه پیوندی واقعی ـ نه ظاهری و صوری ـ بین خانه، مدرسه و جامعه ایجاد كنند كه با این گونه پیوندی، هم خانه فضای اسلامی و ارزش های معنوی می شود و هم مدرسه نقش سازنده و هدایتگری در زمینه ارزش های دینی می یابد; چرا كه فضای حاكم و ارزش های معنوی و دینی موجود در خانه و مدرسه هماهنگ و یكسان می گردد و بسیاری از تعارضات و مشكلاتی را كه ممكن است برای كودكان در نتیجه عدم هماهنگی بین خانه، مدرسه و جامعه ایجاد شود، برطرف می سازد.

البته این پیوند باید مستمر باشد، نه مقطعی و وابسته به شرایط خاص. چنین پیوندی یك كار گروهی و یك حركت اجتماعی را می طلبد و كاری است بس پیچیده، و با چندبار بردن دانش آموزان به مسجد و حضور فیزیكی آنان نمی توان به نتایج مطلوب و رضایتبخش رسید.

فرهنگ انس با مسجد و در رأس آن، نماز به عنوان یك حركت ارادی، آگاهانه و مستمر، باید از آغاز دوران كودكی در نظام تربیتی خانه، مدرسه و جامعه به عنوان یك اصل مهم تربیتی، مدّنظر قرار گیرد تا فطرت خداجوی كودك به گونه ای رشد و پرورش یابد كه هیچ عامل و شرایطی نتواند موجبات انحراف او را فراهم سازد.

در آموزش و پرورش قدیم، همه مسؤولیت های تربیتی را مدرسه به عهده می گرفت، اما در تربیت جدید، این حقیقت پذیرفته شده است كه آموزش و پرورش مدرسه بدون هم كاری آگاهانه و فعّالانه خانواده، نتیجه مطلوب نخواهد داد; زیرا كودك بیش تر اوقات فراغت خود را در خارج از مدرسه و غالباً در خانه و جامعه می گذراند و از والدین و جامعه متأثر می شود كه خنثا كردن اثرات محیط خارج از محیط در مدت محدود درسی بسیار سخت و گاهی غیرممكن است. در واقع، امروز اگر خانواده، مدرسه و جامعه نسل جدید را به سوی یك هدف و روش واحدی سوق ندهد، نمی توان امیدی به پیشرفت دینی جامعه داشت و اگر این مثلث تربیتی (خانه ـ مدرسه ـ جامعه) در برنامه ها و روش ها هماهنگی لازم را نداشته باشد، در روند رشد دینی كودك و نوجوان اختلال به وجود خواهد آمد كه اولین عارضه آن تعارض است. متأسفانه باید اذعان كرد كه فعالیت ها در این زمینه، هماهنگ، هم جهت و هم خوان نیست و حتی در مواردی، ممكن است با فعالیت های موازی و بعضاً مغایر توان یكدیگر را كاهش دهند.

مثلاً از یك سو، بعضی از خانواده ها اطلاعات لازم را از دین ندارند و از سوی دیگر، مدرسه تكالیف سختی بر بچه ها تحمیل می كند; مانند سخت گیری در مورد حجاب برای دختران پیش از سن بلوغ یا اجبار برای شركت در نماز جماعات.

نمونه دیگر این كه برخی خانواده ها به مذهب توجه دقیق و لازم ندارند و در پوشش و لباس به مسائ

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 7199 کلمه
1393/9/17 ساعت 10:38
کد : 59
دسته : کودکان و نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
فطرت کودک
انسان مختار
تربیت دینی
آموزش تدریجی
مداومت
تسهیل
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز