■ مقاله ای پیرامون اهمیت نماز
بسم الله الرحمن الرحیم
نماز همانند سر نسبت به بدن است ، پیامبر اکرم فرمودند : "موضع الصلوة من الدین کموضع الراس من الجسد"[1] جایگاه نماز در دین همانند جایگاه سردر بدن است.
نماز همانند ستون خیمه است که استحکام خیمه به آن ستون هایی است که درآن به کاررفته است، رسول اکرم فرمودند:" مَثَلُ الصَّلَاةِ مَثَلُ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ إِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ نَفَعَتِ الْأَطْنَابُ وَ الْأَوْتَادُ وَ الْغِشَاءُ وَ إِذَا انْكَسَرَ الْعَمُودُ لَمْ يَنْفَعْ طُنُبٌ وَ لَا وَتِدٌ وَ لَا غِشَاءٌ"[2] نماز همانند ستون خیمه است هنگامی که ستون بر پا می شود ، طنابها ومیخها و پوشش چادر بهره مند می شوند.
نماز همانند نهرآب است ، که انسان می تواند در پرتو نماز از آلودگی ها پاک شود ، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:" َ فَإِنَّ مَثَلَ الصَّلَاةِ كَمَثَلِ نَهَرِ الْجَارِي كُلَّمَا صَلَّى صَلَاةً كَفَّرَتْ مَا بَيْنَهُمَا مِنَ الذُّنُوبِ." [3]
نماز همانند سفره آماده است ، که انسان می تواند از آن بهره مند شود ." أَلَا إِنَّ الصَّلَاةَ مَأْدُبَةُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ قَدْ هَيَّأَهَا لِأَهْلِ رَحْمَتِهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ"[4] نماز سفره ای است از جانب خداوند در روی زمین که آن را برای کسانی که مورد لطف او هستند آماده وتهیه کرده تا در هرروزپنج مرتبه از آن بهره مند شوند.
اهمیّت نماز را می توان در این رفتار امام رضا علیه السلام به خوبی درک نمود:
امام رضا (ع) جلسه بحث و مناظره خود را با عمران صائبی که مشرک بود ترک کردند ، درحالی که همه شرایط برای ایمان آوردن عمران آماده گردیده بود ، ولی امام حاضر نشد جلسه را ادامه دهد ، زیرا وقت نماز بود و برای به جا آوردن نماز حرکت نمودند بعد از نماز جلسه بحث را ادامه دادند و عمران مسلمان شد.
و امّا از دیگر موارد اهمیت نماز این است که ، انسان تحت هیچ شرایطی نمی تواند نماز خود را ترک کند .
قرآن کریم میفرماید " إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً"[5]
علامه طباطبایی در کتاب المیزان می فرماید کلمه موقوت به معنای قراردادن وقت برای کاری است ، یعنی نماز واجبی است که بایددر مواقع و زمان های معینی انجام شود ومقصود از کتابا موقوتا این است که نماز واجب ثابتی است که اصلا" تغییر پذیر نیست و در هیچ حالی ساقط نمی شود.
عنایت خداوند به نماز:
قرآن کریم می فرماید" وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمينَ* وَ أَنْ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ "[6] مرحوم علامه طباطبایی می گویند: خداوند متعال با ذکر کلمه وتقوه (تقوا داشته باشید)تمامی عبادات واعمال دین را خلاصه کرد وتنها از میان انها نماز را نام برد به خاطراهمیتی که داشته وعنایتی که خداوند نسبت به امر نماز دارد.
انجام همه ی واجبات شرعی و اجتناب از همه ی محرمات را می توان مانند مجموعه دارویی دانست که از سوی پروردگار متعال برای تقویت بنیه ی روحی و اصلاح امور دنیا و آخرت انسان (چه اصلاح جامعه و چه اصلاح فرد) تجویز شده است. منتها در این مجموعه بعضی از عناصر کلیدی هستند که شاید بشود گفت «نماز» کلیدی ترین این عناصر است. وقتی ما می بینیم در شرع مقدس اسلام -چه در قرآن، چه در کلمات نبی مکرم و چه در فرمایشات معصومین- این همه راجع به نماز ترغیب و تشویق و اهتمام نشان داده شده، کشف می کنیم که این نماز در بین مجموعه ی داروهای درمانگر بیماریهای جسمی و روحی و فردی و اجتماعی انسان، آن عنصر اصلی یا یکی از اصلی ترین عناصر است.
نماز در تمام ادیان بوده است
قبل از حضرت محمد(ص) در آیین حضرت عیسی (ع) هم نماز بوده، که قرآن از زبان او نقل می کند که خداوند متعال مرا به نماز سفارش کرده است :
« وَ أَوْصاني بِالصَّلاةِ» [7]
و قبل ازحضرت عیسی (ع) به حضرت موسی(ع) نسبت به برپایی امر نماز از طرف خداوند متعال خطاب شده است : « وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري» [8]
و قبل از حضرت موسی (ع) به پدر زن او حضرت شعیب(ع) سفارش گردیده است : « يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ »[9]. و قبل از همه این پیامبران ابراهیم(ع) بوده که از خدا برای خود و ذریه اش توفیق اقامه نماز را می خواهد : « رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي ... »[10] و لقمان حکیم به فرزندش می گوید : «يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ»[11]. یعنی: ای فرزندم نماز را بپا دار و امر بمعروف و نهی از منکر کن.
مگر نماز چقدر وقت انسان را می گیرد؟
امام صادق (علیهالسّلام) در اواخر عمر شریفشان همه خانواده خویش را جمع نموده و به ایشان این چنین وصیت می کند : « لَيْسَ مِنِّي مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ »[12] از ما نیست کسى که نماز را سبک بشمارد .
استخفاف یعنى سبک شمردن، کماهمیت شمردن ، حالا این نمازِ با همهى این خصوصیات، با همهى این فضائل، چقدر از انسان وقت می گیرد؟ نماز واجب ما - این هفده رکعت - اگر انسان بخواهد با دقت و با قدرى ملاحظه بخواند ، فرض کنید سى و چهار دقیقه وقت می گیرد، والّا کمتر وقت خواهد گرفت. امّا گاهى اوقات می شود که پاى تلویزیون در انتظار برنامهاى که مورد علاقهى ماست نشستهایم و قبل از آن ، دائم تبلیغات، تبلیغات، تبلیغات - بیست دقیقه، پانزده دقیقه - که هیچ کدام هم به درد ما نمی خورد، مىنشینیم گوش می کنیم و بیست دقیقه وقتمان را از دست می دهیم، آنهم بخاطر آن برنامهاى که می خواهیم ، بیست دقیقههاى زندگى ما اینجورى است . منتظر تاکسى می شویم ، منتظر اتوبوس می شویم، منتظر رفیقمان می شویم ، که بیاید جائى برویم، منتظر استاد می شویم که سر کلاس دیر کرده، همهى اینها - ده دقیقه، پانزده دقیقه، بیست دقیقه - به هدر می رود. خوب، این بیست دقیقه و بیست و پنج دقیقه و سى دقیقه را براى نماز مصرف کردن مگر چه مشکلی برای ما ایجاد می نماید ، با توجه به این مسائلی که مطرح نمودم .
نماز و جوانی
جوان با نماز دلش روشن میشود، امید پیدا میکند، شادابى روحى پیدا میکند، بهجت پیدا میکند. این حالات بیشتر مال جوانهاست، بیشتر مال موسم جوانى است؛ میتواند لذت ببرد. و اگر خدا به من و شما توفیق بدهد، نمازى بخوانیم که با توجه باشد، خواهیم دید که انسان در هنگام توجه به نماز از نماز سیر نمیشود. انسان وقتى به نماز توجه پیدا کند، آنچنان لذتى پیدا میکند که در هیچ یک از لذائذ مادى این لذت وجود ندارد. این در اثر توجه است. بىتوجهى به نماز، کسالت در حال نماز، از خصوصیات منافقین است - نه اینکه حالا هر کسى در حال نماز کسالت داشت، منافق است؛ نه - خدا منافقین را در قرآن معرفى میکند و میگوید اینها را از این بشناس. در زمان پیغمبر منافقینى بودند که براى خاطر این و آن نماز میخواندند و در دل به نماز اعتقادى نداشتند. « وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ»[13]. بله، وقتى کسى طرف خطاب ندارد، با خدا حرف نمیزند، خسته میشود و برایش یک کار طولانى به نظر مىآید. چهار رکعت نماز که چهار دقیقه، پنج دقیقه طول میکشد، براى او یک زمان طولانى به نظر مىآید؛ در حالى که چهار دقیقه مگر چقدر است؟ انسان اگر در این حالت با خدا طرف خطاب بشود، آن وقت خواهد دید که مثل برق گذشت؛ دریغ میخورد، افسوس میخورد و دلش میخواهد طولانىتر بشود.
جوانها اگر از حالا عادت کنند به نماز خوب، وقتى به سنین بالا رسیدند، نماز خوب خواندن برایشان دیگر مشکل نیست. در سنین بالاتر آدمى که عادت نکرده باشد به نماز خوب، نماز خوب خواندن ممکن است، اما مشکل است. براى آنکه از جوانى عادت نکرده به اینکه خوب نماز بخواند؛ یعنى نماز با توجه - نماز خوب معنایش نماز با صداى خوش و قرائت خوب نیست؛ یعنى نمازِ با توجه، با حضور قلب؛ قلبش در محضر پروردگار حاضر باشد؛ از دل و با دل حرف بزند - آن وقت این سجیهى او میشود و دیگر برایش زحمت ندارد؛ تا آخر عمر همینجور خوب نماز میخواند.
نماز کلاس درس الهی
وقتی که انسان نماز خود را از اوّل وقت به تاخیر می اندازد ، در حقیقت تنها تکلیفش را انجام داده است و آن نماز انجام تکلیف است نه ملاقات عاشقانه با خدا ، جا دارد در اینجا مطلبی را که به ذهنم رسید ، در ارتباط با نماز اوّل وقت برای شما خواننده محترم بیان نمایم .
بنظر بنده نماز ؛ کلاس درس الهی می باشد و هرکس در این کلاس حضور پیدا نکند و یا با تاخیر حضور پیدا کند ، قطعاً نمی تواند درس استاد را خوب یاد بگیرد .و این مسئله نتیجه ای جز تجدیدی و مردودی نخواهد داشت . اگر به تاریخ زندگی همه بزرگان توجه نماییم ، می بینیم که تمامی ایشان اهل نمازاوّل وقت بوده اند . اگر خداوند به فضیل عیاض راهزن نظر می کند و بعدها بجایی می رسد که در حدود 200 عارف و سالک تربیت می کند به خاطراین است ، که او به نماز اوّل وقت شدیداً توجه داشته است . و در نهایت تربیت و حضور به وقت در سر کلاس استاد باعث قبولی او می شود.
آقای بهجت حفظه الله تعالی می فرمایند: نماز یعنی صحبت با دوست ، هرچقدر دوستت رو بیشتر دوست داشته باشی، در موقع صحبت کردن بیشتر در اون محو می شی . دارند با هم حرف می زنند یه دفعه می بینی چهار ساعت گذشت. تو که با جون کندن نماز می خونی و دوست داری زود زود نماز رو بخونی تا تموم بشه، دوستت رو نشناختی؛ هنوز با دوستت دوست نشدی. فقط خدا با تو دوسته. و چقدر زشته که اون با ما دوسته و ما او را دوست نمی خوانیم .
ویل دورانت مورخ مشهور مسیحی ، یه جملهی خیلی زیبا داره؛ می گه: «چه خوش آهنگ است صدای مؤذن در گوش مسلمان و غیر مسلمان که این جانهای محبوس در پیکرهای خاکی را از فراز هزاران مسجد دعوت می کند به سوی بخشنده ی زندگی و به جان با او پیوند می گیرند.» خیلی زشته برای ما، که یه مسیحی نمازِ ما رو اینقدر زیبا شرح بده و یک چنین تفسیری از نماز داشته باشه و ما خودمون نفهمیم داریم چیکار می کنیم.
یکی از چیزهایی که باعث می شه آدم نماز رو خوب بفهمه این نمازهای نوافل هست. شب یا نیمه شب، 5 دقیقه، ده دقیقه، قبل از خوابت، وضو بگیر، دو رکعت نماز بخون. هیچ نیتی هم نمی خواد بکنی. اگه می خوای ساعت 11 بخوابی، ساعت 11:5 بخواب. حوصله ی نماز شب نداری؟ 2 رکعت همین طوری بخون؛ بگو نماز عشقی! می خوام عشقم رو ثابت کنم. 2 رکعت نماز می خوام بخونم ببینم چه مزه ای هست؟ شما همیشه هر وقت گشنه تون هست غذا می خورید؟ خیلی وقتها هم یه غذای خوشمزه که می بینید می خورید دیگه. حالا گشنه ات هم نباشه؛ وقتش هم نباشه. دو رکعت نماز هم همین جوری برای عشق کردن بخون.
حاج آقا حسین فاطمی رحمه الله علیه نقل کردند: لحظات آخر عمر آمیز جواد آقا ملکی تبریزی رحمه الله علیه، اطرافیان ایشون من رو صدا زدن گفتند: «سریع بیا آقا تو حالت احتضار هستند.» می گفت تا رفتم، دیدم ایشون استحمام کردند، قشنگ، تمیز، پاک، رو به قبله نشسته اند. تا من رو دیدند سلام کردند، فرمودند: چطوری؟
گفتم: بله خوبم. آقا ! گفتند حالتون بده.
گفت: نه، اشتباه به عرضتون رسوندن؛ بهترین لحظات عمرم همین الانه.
بعد می گفت قشنگ وضو گرفت رو به قبله ایستاد. اون مقدمات تکبیره الاحرام رو گفت: قُلْ إِنَّ صَلاتي وَ نُسُكي وَ مَحْيايَ وَ مَماتي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ»[14] رو گفت؛ اذان و اقامه رو هم گفت؛ قد قامت الصلاه، الله اکبر ....... و از دنیا رفت!
« الصلاة معراج المومن » وقتی «الله اکبر» می گی قراره به معراج بری دیگه. در روایت در شرح «قد قامت الصلاه» داریم: وقتی می گی «قدقامت الصلوه» گویی که داری می گی وقت زیارت خداوند رسیده. «الصلوه» در اینجا به معنای زیارت خداونده.
یه خاطره هم از همین دوره زمونه ی خودمون خدمتتون بگم: حاج آقای روحانی نژاد از مبلغین خوب و باصفای مشهد مقدس، در مسجدالحرام نمازش رو خوند؛ رو به قبله نشست؛ سلام داد و مُرد! سن و سالش هم حدود 45 یا 46 سال بود.
اونهایی که خوب نماز میخونند نماز موقع مرگ هم ولشون نمی کنه. اونهایی که خوب با خداشون ارتباط برقرار می کنند، خداوند لحظه مرگ می دونه کجا از دنیا برن. چقدر کسانی که بعد از نماز سجده کردند و رفتند. سلام دادن و رفتند؛ تکبیره الاحرام گفتند و رفتند؛ اینها، کسانی هستند که حقیقت نماز رو درک کردند.
گناه توفیق نماز خواندن را از انسان می گیرد .
جهان ، جهان تأثیر و تأثر متقابل است ، همانطور که نماز جلوی فحشاء و معصیت را می گیرد:
« ... إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ ... »[15]
باید بدانیم که بدین نحو هم گناه و فحشاء هم توفیق نماز خواندن و لذت بردن از نماز را از انسان می گیرد ، یعنی نماز می خوانیم ولی نماز ما روح نداشته و نمی توانیم با خداوند متعال ارتباط ایجاد نماییم . آری نماز فی حد نفسه خوب است ولی به شرطی که فقط بعنوان عادت و رفع تکلیف نباشد که اگر اینگونه شد دیگر نتیجه ای نخواهد داشت .
منابع و مآخذ :
1- قرآن کریم
2- نهج الفصاحه
3- کتاب وسائل
4- کتاب تهذیب
5 - کتاب مستدرک
6- کتاب بحار
7- کتاب المیزان
[1] . نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله)، ص: 778
[2] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص: 266
[3] . وسائل الشيعة، ج4، ص: 12
[4] . مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج3، ص: 91
[5]. النساء/103
[6]. الأنعام/71-72
[7]. مریم /31
[8] (طه/24)
[9] (هود/87)
[10] (ابراهیم/40).
[11] (لقمان/17)
[12] . علل الشرائع، ج2، ص: 356
[13]. النساء : 142
[14] . الأنعام : 162
[15] . العنكبوت : 45