■ جایگاه و ارزش نماز از زبان دانشمندان جهان
بسم الله الرحمن الرحیم
ای خداوند، ساعت کوتاهی که در حضور تو صرف میشود، چه تغییر عظیمی به وجود میآورد؛ چه بارهای سنگینی بر اثر آن از سینهها برداشته میشود و چه زمینهای خشکی که بر اثر رگبارهای دعا، شاداب میگردد.
«ویلیام جیمز» روانشناس بزرگ آمریکایی میگوید:
«دعا و نماز و به عبارت دیگر، اتصال با روح عالم خلقت و جان جانان، کاری اثربخش و دارای نتیجه است. ثمره آن عبارت است از ایجاد یک جریان قدرت و نیرویی که به طور محسوس دارای آثار مادی و معنوی است.»[1]
دکتر «وین دایر»:
«من در حال نماز، به شیوهای باور نکردنی از نور الهی برخودار میشوم و احساس میکنم كه همه وجود من، روح است؛ هر چند هنوز از داشتن جسم آگاه هستم و هنگامی که از این احساس روحانی و سیر و سیاحت در عالم روح به جسم خود باز میگردم، احساس قدرت میکنم؛ گویی جسم من آكنده از مقدار زیادی انرژی شده است.»[2]
«کارل یونگ» روان شناس بزرگ معاصر:
«واقعه نماز و دعای جمعی، بهرهگیری از حیات فائق و متعالی است که برتر از همه مرزها و حدود زمانی و مکانی است و لحظهای جاوید و ابدی در زمان است.»[3]
«روژه گارودی» فیلسوف و دانشمند مشهور فرانسوی:
«در نماز، انسان به خود باز میگردد و همه هستی را در وجود خویش احساس میکند و چنین است که انسان با ایمان، به ستایش وادار میشود.»[4]
دکتر «فرانک لاباخ» دانشمند مشهور اروپایی از قول دانشمند دیگری چنین میگوید:
«ای خداوند، ساعت کوتاهی که در حضور تو صرف میشود، چه تغییر عظیمی به وجود میآورد؛ چه بارهای سنگینی بر اثر آن از سینهها برداشته میشود و چه زمینهای خشکی که بر اثر رگبارهای دعا، شاداب میگردد ...»[5]
«مهاتما گاندی» رهبر بزرگ هند چه زیبا میگوید:
«دعا و نماز، زندگی مرا نجات داده است. من بدون آن، مدتها پیش دیوانه شده بودم. من در تجارب زندگی عمومی و خصوصی خود، تلخکامیهای بسیار سختی داشتهام که مرا دستخوش ناامیدی میساخت. اگر توانستهام بر این ناامیدیها چیره شوم، به خاطر دعا و نمازهایم بوده است. دعا و نماز را مانند حقیقت، بخشی از زندگی خود به شمار نمیآورم، بلکه تنها به خاطر نیاز و احتیاج شدید روحی، آن را به کار میبستهام، زیرا اغلب خود را در حال و وضعی مییافتم که احتمالاً بدون نماز و دعا نمیتوانستم شادمان باشم.
هر چه زمان میگذشت، اعتقاد من به خدا افزایش مییافت و نیاز من به دعا و نماز بیشتر میشد و صورتی مقاومتناپذیر به خود میگرفت. بدون آن، زندگی سرد و تهی بود. به همان اندازه که غذا برای بدن لازم است، دعا و نماز برای روح ضرورت دارد. در واقع، آن قدر که دعا و نماز برای روح لازم است، غذا برای بدن ضرورت ندارد، زیرا اغلب لازم است كه به خاطر سلامت بیشتر، به خودمان گرسنگی بدهیم و از غذا خوردن خودداری کنیم، اما در مورد دعا و نماز، چنین اجتنابی نمیتواند وجود داشته باشد. [6]
آن قدر که دعا و نماز برای روح لازم است، غذا برای بدن ضرورت ندارد، زیرا اغلب لازم است كه به خاطر سلامت بیشتر، به خودمان گرسنگی بدهیم و از غذا خوردن خودداری کنیم، اما در مورد دعا و نماز، چنین اجتنابی نمیتواند وجود داشته باشد.
گاندی در جای دیگر میگوید:
«من کوچکترین شکی ندارم که نماز و دعا، وسیله غیر قابل انکاری برای پاک کردن قلب از امیال نفسانی است، ولی باید با منتهای تواضع آمیخته گردد.»[7]
دکتر «الکسیس کارل» فیزیولوژیست معروف فرانوسی میگوید:
«حالت دعا و مناجات، اثراتی در اعضای بدن ما به جا میگذارد که در نوع خود، بی سابقه است. این اثر در روزهای اول، آن قدرها جالب توجه نیست اما کم کم وقتی عادی شد، هیچ لذتی نمیتواند با آن برابری کند.»
و در جای دیگر میگوید: «نیایش، پرواز روح است به سوی خدا یا حالت پرستش عاشقانهای است نسبت به آن مبدأیی که معجزه حیات از او سرزده است و بالاخره نیایش، نمودار کوشش انسان است برای ارتباط با آن وجود نامرئی، آفریدگار هستی، عقل کل، قدرت نامحدود و خیر مطلق.»[8]
[1] . ویلیام جیمز، دین و روان، ترجمه مهدی قانی، ص 177.
[2] . وین دایر، درمان با عرفان، ترجمه جمال هاشمی، ص 308.
[3] . جهان نگری کارل یونگ، ترجمه جلال ستاری، ص 218.
[4] . علی اصغر عزیزی تهرانی، حضور قلب در نماز، انتشارات بوستان کتاب، چاپ پنجم، 1382، ص 121.
[5] . همان.
[6] . همه مردم با هم برابرند، مهاتما گاندی، ترجمه محمود تفضلی، صص 106-107.
[7] . رۆیایی با حقیقت، مهاتما گاندی، ترجمه لیلی شاپوریان، ص 79.
[8] . الکسیس کارل، نیایش، ترجمه علی شریعتی، ص 41.