■ جایگاه نماز و برخوردهای متفاوت با آن
بسم الله الرحمن الرحیم
دقت کردید در قرآن چند رقم نماز داریم ، بعضی از نمازها ستایش شده و بعضی از نمازها مورد توبیخ قرار گرفته.
نور چشم بودن نماز یعنی چه ؟!
حضرت رسول فرمودند: "قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاة" نماز نور چشم من است. این سخن در مورد ما هم می تواند صدق کند. وقتی ما با کسی که دوستش داریم حرف میزنیم خیلی شاد هستیم، ممکنه باطرف گاهی اوقات یک ساعت ایستاده حرف بزنیم اما گذشت زمان را احساس نکنیم و خسته نشویم، فوتبالیستها چون دوست دارند گل بزنند، اگر در زمین چمن بیفتند استخوانشان هم بشکند، متوجه نمی شوند چون عاشق گل زدن هستند. وقتی با یک مدیرکل حرف میزنیم کلی لذت میبریم. اینکه انسان بتواند با خدای خودش حرف بزند واقعاً لذت دارد. افرادی که نماز نمیخوانند توجه ندارند که چه چیزی را از دست میدهند. واقعاً اگر با خدا حرف نزنیم با کی حرف بزنیم؟ با کاسب محل و جگرفروش و نانوا و قصاب و زن و بچه و همسر و دوست و کارگر و کارمند و. . . از حرف زدن با اینها خسته نمیشویم، اما تا میگویند نماز بخوان، "وَإِنَّهَا لَكَبِیرَةٌ"[1] نماز سنگین است، سه ساعت می نشینیم فوتبال ببینیم که مثلا این توپ کجا رفت یا چندین ساعت می نشینیم و برنامه ای را می بینیم که کی با کی دعوا کرد ، فلانی در طول یک سال چه قدر پول گرفته ولی پنج دقیقه که میخواهیم نماز بخوانیم خسته میشویم. پیغمبر فرمود: نماز نور چشم من است ، یعنی لذت میبرم. حتی از حضرت رسول حدیث داریم که می فرمایند: گرسنه غذا میخواهد، تشنه آب میخواهد، گرسنه و تشنه از آب و غذا سیر میشود ولی من از نماز سیر نمیشوم.
وقتی خدا یک نعمتی مثل کوثر به پیغمبر میدهد، میگوید من به تو کوثر دادم ، چون به تو کوثر دادم "فَصَلِّ" شکر این کوثر این است که نماز بخوانی، یعنی نماز بهترین تشکر از خداست. وقتی میخواهد معراج برود، از توی خانه معراج نمی رود میآید در مسجد، از مسجد، خانه ای که محل نماز است معراج میرود.
نماز، مایه آرامش روحی مؤمنان
دقت کردید خیلی وقت ها وقتی نماز می خوانیم میگوییم نمازم را خواندم راحت شدم . ولی پیغمبر ما ، کسی که باید الگوی ماباشد، هر گاه بر ایشان فشار و سختی ای وارد می شد، خطاب به نماز می فرمودند: راحتم کن! پیغمبر با نماز راحت میشود، ما از نماز راحت می شویم. وقتی بر ایشان فشار میآمد، میگفت بلال اذان بگو تا بلکه مرا جای دیگر ببری، تا وقتی گفتی الله اکبر، او بزرگ است، بزرگتر از همه غصهها و دنیا و پولها و پستها و مقامها و نوشتنیها و گفتنیها و فکر کردنیها، من آرام گیرم.
پیغمبر به قدری میایستاد نماز میخواند که پاهایش ورم کرده بود، آیه نازل شد، یک سوره داریم به نام سوره طه، "طه" یعنی پیغمبر، "مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى" [2] ما قرآن را نفرستادیم که تو اینطور عبادت کنی، کمتر عبادت کن یک خورده به خودت استراحت بده. دو تا سوره در قرآن است، یکی"یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ "[3] ، یکی سوره " یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ " [4] معنایش هم تقریبا یکی است، " یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ " ،" یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ " بلند شو به عبادت بپرداز ، تو چون رهبر هستی باید سحرها بیدار باشی . وقتی خدا یک نعمتی مثل کوثر به پیغمبر میدهد، میگوید من به تو کوثر دادم، چون به تو کوثر دادم " فَصَلِّ " شکر این کوثر این است که نماز بخوانی ، یعنی نماز بهترین تشکر از خداست . وقتی میخواهد معراج برود ، از توی خانه معراج نمی رود میآید در مسجد، از مسجد، خانه ای که محل نماز است معراج میرود.
آخرین كلام امام صادق(ع) :
آخرین كلام امیرالمؤمنین وقتی ضربت خورد، فرمود: " فزت و رب الكعبه " به خدای كعبه رستگار شدم. حتی آخرین کلام همه ی پیغمبران ما هم در مورد نماز بوده، در حدیث داریم که پیامبر (ص) فرمودند: اگر کسی نماز را سبک بشمارد، از ما نیست. آخرین كلام امام جعفر صادق (ع) چه بود، فرمود: فامیلها را سریع دعوت كنید هركس هست بگویید بیاید. همه جمع شدند، چشمشان را باز كرد، فرمود: اگر كسی نماز را سبك شمارد، ما او را شفاعت نمیكنیم.
" لَا یَنَالُ" یعنی نایل نمیشود ، نمیرسد ، " شَفَاعَتَنَا" شفاعت ما نمیرسد ، " مَنِ اسْتَخَفَّ " كسی كه خفیف كند ، " مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ"[5] اصولاً "اسْتَخَفَّ " یعنی خفیف، خفیف یعنی سبك میشمارد. هیچ چیز را نباید سبك شمرد.
تحقیر دیگران ، شیوه ی فرعونی
اصلاً سبك كردن و تحقیر كار فرعون است. قرآن میگوید: "فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوه "[6]. یعنی فرعون افراد را سبك میشمارد. اگربه اطرافمان دقت کنیم افرادی را خواهیم دید که متأسفانه مدام در حال سبک کردن دیگران هستند. حدیث داریم اگر كسی مومنی را تحقیر كند، احمق است.[7] گاهی اوقات می بینیم که افراد یکدیگر را با لقب های زشت و بدون هیچ احترامی یکدیگر را صدا می کنند . ما حتی حق نداریم که خودمان را تحقیر و سبک کنیم چه برسد به دیگران! تحقیر هرکس و هرچیزی بد است چه آن چیز انسان باشد چه حیوان و... .
امام با این حدیث "شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد" در واقع می فرمایند: آن كسی كه نماز میخواند ولی نماز را سبك میشمارد، ما شفاعت او را نمیكنیم.
گروهی از جایی رد میشدند. سگی بود. هركسی یك عیبی روی سگ میگذاشت. چه سگ مردهای! چه سگ سیاهی! چه سگ بد بویی! همهی اینها كه با حضرت بودند یك عیبی از این سگ گفتند. حضرت عیسی طبق آن نقل فرمود كه: چه دندانهای سفیدی دارد! یعنی فقط منفیاش را نگو، خوب مثبتش را هم بگو.
گاهی ما آدما خودمان را عقل کل و میزان همه چیز می دانیم ومی گوییم هر چه غیر ازما، غیر از عمل ما کاری بکند ، اشتباه است و به قول معروف دیگران را به حساب نمی آوریم .
نمونههای استخفاف نماز در قرآن
آیا قرآن راجع به استخفاف نماز آیهای دارد یا نه؟ قرآن كلمهی" استخف " ندارد ، ولی مشابه آن را دارد . میگوید: (أَضاعُوا ) " أَضاعُوا الصَّلاة " [8]یعنی نماز را ضایع میكنند. عمل استخفاف هم در قرآن هست. پیغمبر در حال سخنرانی و خواندن خطبه بودند ، در همین حین کاروانی برای فروش جنس هایش وارد شد . همین که طبل فروش اجناس را زد ، مردم در میانه ی خطبه ی پیامبر بلند شدند و مجلس را به قصد خرید جنس ترک کردند که این آیه ی قرآن" وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً ... وَ تَرَكُوكَ قائِما " [9]بیان شده است. یعنی همین كه طبلی برای فروش به صدا درآمد، همه بلند شدند رفتند "تَرَكُوكَ " یعنی تو را ترك كردند.
در قرآن "عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ " [10]داریم . در دو جای قرآن فرمود: اینها وقتی نماز میخوانند ، در حال كسالت نماز هستند . یعنی نمازشان با نشاط نیست. كلمهی"كُسالی" یعنی در حال کسالت، نیز در قرآن نیز آمده است.[11]
روایت داریم كه یك كسی سجده میكرد، حضرت رسول فرمود: "نَقَرَ كَنَقْرِ الْغُرَاب؛ [12] مثل كلاغ به زمین نوك زد. امام رضا(ع) فرمودند: هرچه ما میگوییم، به ما بگویید: این حرف تو از كجای قرآن است؟ تا ما بگوییم آنچه حدیث از ما نقل شده است، ریشهاش در قرآن است. امام با این حدیث" شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمیرسد" در واقع می فرمایند: آن كسی كه نماز میخواند ولی نماز را سبك میشمارد، ما شفاعت او را نمیكنیم.
نماز، عبادت همگانی و شرط قبولی بقیه ی اعمال
همهی عبادات همگانی نیستند. حج ، پولدارها میروند. عمره پولدارها میروند. سالمها روزه میگیرند. جهاد آدمهای سالم جبهه میروند. آدمی كه دست ندارد، پا ندارد، چشم ندارد، جبهه بر او واجب نیست. هركس پول دارد خمس و زكات میدهد. تمام واجبات اگری هستند اما نماز اگرندارد. نماز واجب همگانی است. باقی واجبات زمان خاصی دارد. در یك زمانهایی واجب هستند، اما نماز شبانه روزی است. تعطیلی ندارد. نماز مثل سوزن و همهی عبادات مثل نخ هستند. اگر سوزن فرو رفت، نخ هم میرود. سوزن ایستاد نخ هم میایستد. اگر نماز قبول شد، باقی كارها قبول میشود. پلیس راه جلوی شما را میگیرد میگوید: گواهی نامهی رانندگی ! شما چند جور گواهینامه داری. میگی: آقا من خلبان هستم، میگوید: در آسمانها میتوانی بروی، روی زمین نمیتوانی بروی. گواهینامهی رانندگی! آقا من فقیه هستم. مجتهد هستم. خبرگان هستم. می گوید فقط گواهی رانندگی! پزشك هستم. سفیر، وكیل، وزیر میگوید: آقا هر كس هستی باش. بنده پلیس هستم، گواهینامهی رانندگی میخواهم. قیامت هم نماز را میپرسند.کاری ندارن که قلبت پاک بوده، کل سال را روزه بودی، حج رفتی، مدرسه ساختی، قبولی همه ی اینها وابسته به مهر قبولی نماز است.
آیا خدا به عبادت ما احتیاج دارد؟!
چانه زنی در نماز؛
گاهی اوقات ما در نماز هم چانه می زنیم ، چرا باید نماز بخوانیم؟ خدابه ما نیاز دارد؟! درجواب می گوییم: اکسیژن به ما نیاز دارد یا ما به اکسیژن؟! آب به ما احتیاج دارد یا ما به او؟! ماهی به ما احتیاج دارد یا ما به ماهی؟! اگر همه ی عالم باشند یا نباشند به حالِ اکسیژن و آب و ماهی فرقی نمی کند. این ما هستیم که به خدا نیاز داریم نه خدا به ما!!
چرا عربی بخوانیم ؟
خیلی وقتا ما به یک پزشکی که با چندین سال درس خواندن به یک سری علوم دست پیدا کرده اطمینان صد در صد می کنیم و حرفش را سمعاً و طاعتاً و بدون هیچ دلیل و چرا و چه جوری ای قبول می کنیم اما وقتی به خالق و همه کاره ی وجودیمان می رسیم شروع به سؤال میکنیم. البته من نمی گویم سؤال کردن خوب نیست و نباید سؤال کرد اما باید کمی به این هم توجه کنیم که از کی و چی می پرسیم.
اسلام خواسته مسلمانها در بیست كلمه مشترك باشند . مثل اینكه الآن دنیا پذیرفته كه تمام خلبان ها در هر جای كرهی زمین بخواهند با هر فرودگاهی صحبت كنند ، باید به زبان انگلیسی باشد . یك زبان واحد در خلبانها.
چرا رو به قبله نماز میخوانیم ؟
قبله رمز استقلال ما است. چون یهودیها این طرف هستند. اگر ما این طرف بایستیم، جزء حزب یهودیها هستیم. مسیحیها اینطرف هستند. اگر ما اینطرف بایستیم جزء حزب مسیحیها هستیم. قرآن میگوید: قبله ی شما را مستقل قرار دادم" لِئَلاَّ یَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْكُمْ حُجَّةٌ "؛ [13] تا ناس بر شما حجتی نداشته باشند. تا یهودیها و مسیحی ها نگویند: رو به قبلهی ما هستید، دنبالهرو ما هستید. یك قبلهای دادم مستقل باشید. بدانید جهتی که برای شما قرار دادیم ، به خاطر ابراهیم و اسماعیل و كعبه و هاجر قداست بیشتری دارد !
گاهی با چانه زدن هایمان نماز را سبک می شماریم.