■ وظایف حوزه علمیه در اقامه نماز از منظر مقام معظم رهبری
این كار، متصدى لازم دارد ... این، مهم است؛ این، فقط این نیست كه ما یك آدم غافل را، یا بىنماز را به نماز مىكشانیم؛ این معنایش این است كه ما داریم پایه هاى یك حركت عظیم جهانى را كه نظام جمهورى اسلامى، ستون مستحكم آن است، در میان انسانها استوار مىكنیم.[1]
قرآن کریم در توصیف قدرتمندانِ مؤمن و در صدر وظایف آنان اقامه نماز را نام برده است: «الّذینَ اِن مَكَّناهُم فِی الاَرضِ أَقآموا اَلصَّلوةَ» (حج:41) این وظیفه، در عمل شخصی، کیفیت بخشیدن به نماز است، و در تلاش اجتماعی، ترویج نماز و همگانی کردن آن. [2] در میان مجموعه وظایف خطیری كه با استقرار حاكمیت الهی در نقطهای از زمین، بر دوش مؤمنان و بندگان زبده خداوند قرار میگیرد، قرآن، اقامه نماز را شأنی ویژه بخشیده و آن را در صدر فهرست، جای داده است «الّذینَ اِن مَكَّناهُم فِی الاَرضِ أَقاموا اَلصَّلاةَ » (حج: 41). اگر برپا داشتن نماز در میان مردم، نقشی بنیانی نمیداشت و همچون پایه استواری برای پیشبرد هدفهای بزرگ نظام اسلامی بهشمار نمی آمد، چنین تأكید بلیغی بر اهمیت نماز نمی شد.[3]
اهمیت كار اقامه نماز و ترویج نماز، ناشى است از اهمیت خود نماز. وقتى ما مى بینیم در شرع مقدس اسلام این همه راجع به نماز ـ چه در قرآن، چه در كلمات نبى مكرم ص ، چه در فرمایشات معصومین ع ـ ترغیب و تشویق و اهتمام نشان داده شده، كشف میكنیم كه این نماز در بین مجموعه داروهاى درمانگرِ بیمارىهاى جسمى و روحى و فردى و اجتماعى انسان، آن عنصر اصلى یا یكى از اصلىترین عناصر است. همه واجبات شرعى، اجتناب از همه محرمات، تشكیلدهنده مجموعهاى است از داروى تجویزشده ازسوى پروردگار براى تقویت بنیه روحى و اصلاح امور دنیا و آخرت انسان ـ اصلاح جامعه، اصلاح فرد ـ منتها در این مجموعه بعضى از عناصر كلیدى هستند كه شاید بشود گفت نماز كلیدىترینِ این عناصر است.
«الّذینَ اِن مَكَّناهُم فِی الاَرضِ أَقاموا اَلصَّلاةَ » (حج، 41).
مؤمنان، مجاهدان راه خدا، ایثارگران طریق تحكیم معارف الهى اینجورىاند كه وقتى «اِن مكّنّاهم فى الارض»؛ وقتى ما اینها را در زمین متمكن كردیم، قدرت را به اینها سپردیم، خیلى كارها باید انجام بدهند؛ استقرار عدالت، ایجاد چه، چه، اما اولْ چیزى كه وجود دارد: «اقاموا الصّلوة»؛ نماز را اقامه میكنند. چه رازى است در این نماز كه اقامه آن اینقدر مهم است؟[4]
اگر از اهمیت نماز غفلت شود و نماز مورد بیاعتنایی قرار گیرد، این مسیر بهدرستی طی نخواهد شد و تلاشها و مجاهدتها تأثیر لازم را در رساندن به قلهای كه اسلام برای جامعه بشری ترسیم كرده است، نخواهد داشت. این حقیقت، به همه ما هشدار میدهد و وظیفهای سنگین را به یاد ما میآورد.[5]
اما
[اما] حقیقت آن است كه در كار معرفی نماز، كوتاهیهای زیادی شده است و نتیجه آنكه نماز هنوز جایگاه شایسته خود را، حتی در نظام اسلامی ما، به دست نیاورده است. [6]اگرچه ایرانیان مؤمن، هرگز به نماز پشت نكرده و این نعمت بزرگ خدا را ناسپاسی ننمودهاند، لیكن حق نماز نیز غالباً چنانكه باید، گزارده نشده است. [7]باید اعتراف كنیم كه هنوز مجموعه ما مسئولان نظام اسلامی وظیفه خود را دراینباره [اقامه نماز] به تمام و كمال، ادا نكردهایم.[8]
اگرچه درباره نماز سخنان گزیده و پر مغز از ائمه معصومین ع و نیز از متفكران و صاحبنظران دینی، دلهای هدایت پژوه را روشن ساخته، و به حقیقت و حكمت این فریضه بزرگ الهی آشنا كرده است، بااینهمه، باید گفت جایگاه بلند پایه نماز هنوز برای بسیاری از مردم حتی آنان كه نماز را فریضه میدانند و بهجای میآورند بهدرستی شناخته نیست. بیشك آگاهان جوامع اسلامی در این باب وظیفهای سنگین بر عهده دارند و جای آن است كه همه روشهای تبیین و روشنگری برای ادای حق معرفت نماز بهكار گرفته شود.[9]
همت خویش را بر آن بگمارید كه نماز را بهدرستی بشناسانید... این راه راست، این داروی معجزهگر، و این پنجره دلگشا را به آنان نشان دهید. این است آنچه نماز را همگانی و آن را با حال و حضور، و شور و شیدایی همراه میسازد، و این سخنان والا را معنی میكند، كه الصّلوةُ مِعراجُ المُؤمِن؛ نماز اوجگیری مؤمن است. الصّلوةُ خَیرُ مُوضُوعٍ مَن شَاءَ اِستَقَلّ وَمَن شَاءَ اِستَكثَرَ؛ «نماز بهترین نهاده دین است، هركه خواهد كم، و هركه خواهد بیش، بهره از آن می گیرد».[10]
[در این راه] مقدمه اول و لازم این است كه ما همه جوانها و همه مردممان را با نماز آشنا كنیم و اهمیت نماز را براى اینها شرح بدهیم. این كار، متصدى لازم دارد ... این، مهم است؛ این، فقط این نیست كه ما یك آدم غافل را، یا بىنماز را به نماز مىكشانیم؛ این معنایش این است كه ما داریم پایه هاى یك حركت عظیم جهانى را كه نظام جمهورى اسلامى، ستون مستحكم آن است، در میان انسانها استوار مىكنیم.[11]
میبایست نگاه خود را به برنامهریزی كوتاهمدت و میانمدت برای دستیابی به هدفهای تعریفشدهای بدوزد كه بهگونهای انبوه و متراكم در خلال توصیهها و دستورالعملهای تقدیمشده در این مدت، موج میزند. هدف بلندمدت اقامه نماز در جامعه، صلاح و فلاح همگانی است؛ لیكن تا رسیدن به آن مقصود والا، هدف میانمدت، برافروختن چراغ نماز در همه خانهها و در خانه دلهاست و هدف كوتاهمدت، بهكارگیری همه ظرفیت علمی و هنری و تبلیغی كشور در این راه، و سمت و سو دادن به همه آنگونه تلاشها در این جهت است.[12]
همه باید در این حركت بزرگ [اقامه نماز] كه شایسته است جهاد نامیده شود، خود را ملتزم و متعهد بدانند. علمای دین، روشنفكران، هنرمندان، جوانان، پدران و مادران و همسران، دارندگان منبرها و رسانهها، نویسندگان... اینان هریك بهگونهای میتوانند و میباید در این حركت همگانی سهیم گردند و نقش ویژه خود را بگزارند.[13] هركس باید كنكاش كند و سهم خود را از این فریضه همگانی را بیابد و بدان دست زند. [14]
شاخصهای حقگزاری نماز
نشانهها و شاخصهایی هست كه هرگاه و هرجا دیده میشوند، میتوان گفت: حق نماز، گزارده شده است... هرگاه این نشانهها، همه در جامعهای پدید آید، بهحق باید گفت كه حق نماز در آن جامعه ادا شده است و هرچه این نشانهها بیشتر باشد گرایش به حقگزاری نماز بیشتر است. [15]
همگانی شدن
نخست همگانی شدن نماز است... آنگاه كه در جامعه اسلامی همگان، از پیر و جوان و نوجوان و در هر موقعیت اجتماعی یا خانوادگی، و در همه شرایط زمانی و مكانی و جوی، و در آسایش و در رنج و شادی و غم، نماز را چون پایه دین و بخشی از زندگی یك مسلمان، بهجای آورند و به هیچ بهانه، عمداً آن را ترك نكردند، مهمترین نشانه حقگزاری نماز آشكار شده است. [16]
کیفیتدهی
نشانه دیگر، نیكو بهجای آوردن نماز است؛ یعنی با توجه به معنی و مفهوم كلمات نماز و همراه با خشوع و حضور. [17]
رونق مساجد
نشانه دیگر، آبادی مساجد و افزایش نمازهای جماعت است، و این به معنای بروز بركات نماز در سطح همكاری و همدلی اجتماعی است... مظهر این خصوصیت، همین نمازهای جماعت پنجگانه و نماز جمعه و نمازهای عید است. [18]
پژوهش درباره نماز
نشانه دیگر، مطرح شدن نماز در عرصه مطالعات و تحقیقات علمی است. همانطور كه بحث فقهی درباره نماز و مقدمات آن، طولانیترین مباحث فقهی در حوزههای علمیه را تشكیل میدهد، بحث كلامی و عرفانی و اجتماعی نماز نیز باید سلسله مهمی از مباحث دینی مطرح در سطح جامعه را پدید آورد. آگاهان دینی و محققان و نویسندگان دراینباره مقالات و تحقیقات و كتابهایی فراهم كنند، و بحث نماز بهطور مكرر در همه جایگاههای تبلیغ دین، با زبانها و شیوهها و از زاویههای گوناگون مطرح گردد. در كتابهای درسی دورههای مختلف، بهتناسب فصل، فشرده یا گسترده ولی بههرحال، عمیق و متینی درباره نماز گنجانیده شود.
حضور خواص در نماز جماعت
نشانه دیگر آن است كه بزرگان جامعه و كسانی كه چشمها به آنها دوخته شده و انگشتها آنها را نشانه كرده است، در مراكز همگانی نماز دیده شوند و نمازخانههای مراكز عمومی، ویژه آدمهای بیكار یا فرو دست شمرده نشود.[19]
روحانیان و حوزههای علمیه
تبیین معارف نماز
آشنایان با معارف اسلامی، شأن نماز، و روح و محتوا و گستره تأثیر آن را در جان فرد و مجتمع را با شیوههای رسا، تبیین كنند.[20]
لزوم تحقیق، نگارش و تبلیغ نماز
آگاهان دینی و محققان و نویسندگان دراینباره مقالات و تحقیقات و كتابهایی فراهم كنند و بحث نماز بهطور مكرر در همه جایگاههای تبلیغ دین، با زبانها و شیوهها و از زاویههای گوناگون مطرح گردد. [21]
طرح مباحث کلامی، عرفانی و اجتماعی نماز
همانطور كه بحث فقهی درباره نماز و مقدمات آن، طولانیترین مباحث فقهی در حوزههای علمیه را تشكیل میدهد، بحث كلامی و عرفانی و اجتماعی نماز نیز باید سلسله مهمی از مباحث دینی مطرح در سطح جامعه را پدید آورد. آگاهان دینی و محققان و نویسندگان دراینباره مقالات و تحقیقات و كتابهایی فراهم كنند و بحث نماز بهطور مكرر در همه جایگاههای تبلیغ دین، با زبانها و شیوهها و از زاویههای گوناگون مطرح گردد. [22]
پرداختن به رازهای نماز
در كتابهای درسی دورههای مختلف، به تناسب فصل، فشرده یا گسترده ولی به هر حال، عمیق و متینی درباره نماز گنجانیده شود. [23]نویسندگان كتابهای درسی، رازها و رمزها و درسهای نماز را در كتابهای درسی بگنجانند. [24]برای تبیین ژرفای نماز و معرفی رازها و زیباییهای آن، دست به تلاش پیگیر و همهجانبهای زده شود. در كتابهای معارف دانشگاهها و كتب درسی دورههای پیش از دانشگاه و جزوههای كوچك و قابل فهم همه، سخنان نغز و پر مغز و مضمونهای تازه فراوان دراینباره وارد شود.[25]
پرداختن به مفهوم و فلسفه نماز
نویسندگان و گویندگان دینی درباره نماز و مفهوم و فلسفه و هدف و آثار و بركات و احكام آن بگویند و بنویسند. [26]
حرکتی نو در ترویج نماز
این مسئولیت سنگین، بر دوش دانشوران و آشنایان به معارف اسلامی است كه نماز را به همه، بهخصوص به نسل جوان بهتر بشناسانند. از كودك دبستانی تا پژوهشگر دورههای عالی، هریك فراخور ذهن و معرفت خود، میتوانند در راه شناختن نماز و رازهای آن قدمهایی بردارند و با ناشناختههایی آشنا شوند. حتی عرفای بزرگ نیز برای سالكان وادی معرفت، اسرارالصلوه نوشته و آموختهاند؛ یعنی اعماق این اقیانوس همچنان ناشناخته و پیمودنی است. در جامعه ما فصل مهمی باید در معرفی نماز در همه سطوح گشوده شود. [27]
بیان معارف نماز
در سخنرانیهای دینی در مساجد و غیره، بارها و بارها معارف نماز نیز همچون مسائل آن بازگو شود. [28]
تبلیغ نماز
چه نیكوست كه از همه شهرهایی كه در آن حوزه علمیه و طلاب علوم دینی حضور دارند، در همه شبهای جمعه گروههایی به روستاها اعزام شوند. شعار اول این پیامرسانان دین و معنویت، باید اقامه نماز باشد.[29]
ترویج عملی نماز
در هر محیطی، برجستگان و بزرگان آن بر دیگران پیشقدم شوند و عملاً اعتنا به نماز را به دیگران بیاموزند. [30]
در مدارس، معلمان و مدیران، و در همه مراكز، مسئولان، با حضور خود در صفوف نماز، نمازگزاران را تشویق كنند. [31]
الگو بودن در امر نماز
ائمه جماعت و كسانی كه در عمل، خود مقتدای دیگراناند، در تحصیل شرایط نماز مقبول مجاهدت بلیغ كنند و مانند اصحاب معروف ائمه در كیفیت و كمیت نمازهای فریضه و نافله سرمشق دیگران باشند.[32]
مدیریت مسجد
مدیریت محتوایی و معنویِ مسجد كه بر دوش روحانی مسجد است باید خردمندانه و مسئولانه، و حتی عاشقانه باشد. حوزههای علمیه برای آمادهسازی روحانیانی در این طراز، وظیفهای ذاتی و طبیعی دارند.[33]
فعالیت بیشتر در مساجد
ائمه محترم جماعات، مساجد را از همیشه فعالتر كنند و آموزش ترجمه و مفهوم و روح نماز را به شكل نوین و جذاب، در برنامههای خود بگنجانند.[34]
اهتمام به اقامه نماز در مساجد
علمای دینی و فضلایی كه در بخشهای گوناگون دولتی به خدماتی اشتغال دارند، شایسته است كه به عمران معنوی مساجدی كه در آنها نماز جماعت اقامه نمیشود، بپردازند، امامت در مسجد را نیز وظیفهای بزرگ بشمرند.[35]
اهتمام به مراکز آموزشی
فضلا و علما و روحانیون محترم، امامت جماعت در مراكز آموزشی و اقامتگاههای دانشجویان، برای نسل نو را فرصتی مغتنم بشمرند. [36]
توجه به مجامع دانشجویی و دانش آموزی
در دانشگاهها و دیگر مراكز انسانی انبوه، مسجد میتواند جایگاه امن و صفا باشد، و امام جماعت، غمگساری و راهنمایی و همدلی را دركنار اقامه نماز، در آن مهبط رحمت و هدایت الهی به نمازگزاران هدیه كند. مجامع دانشجویی و دانشآموزی درآنصورت، جذابترین مركز تجمع خود را مسجد دانشگاه و مدرسه خواهند یافت، و پایگاه تقوا، پایگاه فعالیت جوانان خواهد شد. [37]
تهیه منابع مورد استفاده برای هنرمندان
كتابها و جزوهها در سطوح مختلف و از دیدگاههای گوناگون بهوسیله محققان و عالمان به سلك تحریر درآید و مایه كارهای هنری و ادبی گردد. [38]
تولیداتی برای تمام جهان
احكام فقهی نماز بهصورت آسان و روان منتشر شود و جزوهها و نوارهای صوتی و تصویری مناسب برای فرستادن به میان ملتهای دیگر، آماده گردد. [39]
استفاده از بهترینها
توصیه مؤكد اینجانب این است كه از نیروهای خلاق، متفكر و مولّد در مجموعه پیگیر امر نماز، بیشترین بهرهگیری صورت گیرد. از تواناییهای نرمافزاری در زمینههای هنر، ادبیات، فیلم و تبلیغات حداكثر استفاده برده شود. راهكارهای برخاسته از توانایی علمی و هنری انتخاب گردد، و همه ظرفیتهای فراوان موجود بهكار گرفته شود.[40]
استفاده از طلاب جوان
امامان محترم جماعت، اگر خود براثر كهولت و غیره نمیتوانند وظیفه رابطه و انس و راهنمایی را برای نمازگزاران، بهویژه جوانان فراهم كنند، در كنار خود فضلای جوان و پرنشاط را بهكار گیرند و آنان را در كار با خود شریك سازند.[41]
صرف هزینه و زمان
مى خواهم عرض بكنم كه آنچه دراینزمینه وقت بگذارید و تلاش كنید و از نیروى مادى و معنوى خودتان در امر ترویج نماز استفاده كنید، زیادى انجام نگرفته است؛ جا دارد. اینكه به ما گفتند «الصّلوة عمود الّدین»، باید این حرف را جدى بگیریم. خیمه دین با نماز برپاست؛ هم در دیندارى و تدین یك فرد، هم در اقامه یك جامعه دینى و هم در دیندارى یك كشور و یك مجتمع. اگر ما نتوانیم كیفیت تأثیر نماز را در این عرض عریض و وسیع درست تشخیص بدهیم، از كوتاهى دید ماست؛ والّا آن كسى كه فرموده است: «الصّلوة عمود الّدین» و آیات كریمه قرآن كه ناطقِ به اهمیت نماز هستند، آنها خوب مى دانند كه این سازوكار چگونه است و این نقش چگونه است.[42]
سخن پایانی
تأكید مى كنیم این كار [ترویج نماز] را نیمه كاره نگذارید. میان راه خسته نشوید. این، براى همیشه است. این، كارى است كه بهطور مستمر باید ادامه داشته باشد؛ مثل خود نماز كه تعطیلبردار نیست، توقف نمىپذیرد؛ چون غفلت انسان موجبات فراوانى دارد و خیلى چیزها انسان را غافل مىكند. براى اینكه با این غفلت مبارزه بشود، این نماز لازم است. صبح، نماز؛ ظهر، نماز؛ شب، نماز؛ نافله، فریضه. مثل خود نماز كه تعطیل بردار نیست، این حركت هم تعطیلبردار نیست. به اهمیت نماز، به تأثیر نماز، به شرایط معنوى نماز باید مردم را آشنا كرد و از همه ابزارهاى مفید تبلیغ بایستى در این راه استفاده كرد.[43]
برای این كار بزرگ، ناگزیر باید هم خِرد و هم هنر و هم انگیزه، بهكار گرفته شود.[44] بیش از گذشته تلاش عالمانه و مدبرانه و نازكاندیشانه در این رویكرد [ترویج فرهنگ نماز] بهكار رود.[45]
از خداوند متعال كمك بخواهید و دامن همت به كمر بزنید و حركتی تازه در این راه آغاز كنید.[46]
کلیدواژهها: مقام معظم رهبری، حوزههای علمیه، اقامه نماز، مطالبات مقام معظم رهبری.
[1]. بیانات در دیدار شرکتکنندگان در پانزدهمین اجلاس نماز،27/6/ 1385.
[2]. پیام به بیست و دومین اجلاس نماز،13/6/ 1392.
[3]. پیام به هفتمین اجلاس نماز،7/7/ 1376.
[4] . بیانات در دیدار شرکتکنندگان در هفدهمین اجلاس نماز،29/8/ 1387.
[5] . پیام به بیست و یکمین اجلاس نماز،13/6/ 1391.
[6]. پیام به اولین اجلاس نماز،16/7/ 1370.
[7]. پیام به چهارمین اجلاس نماز،10/6/ 1373.
[8]. پیام به بیست و یکمین اجلاس نماز،13/6/ 1391.
[9]. پیام به نهمین اجلاس نماز،18/6/ 1378.
[10] . پیام به شانزدهمین اجلاس نماز،14/6/ 1386.
[11]. بیانات در دیدار شرکتکنندگان در پانزدهمین اجلاس نماز،6/27/ 1385.
[12] . پیام به سیزدهمین اجلاس نماز،14/6/ 82.
[13]. پیام به یازدهمین اجلاس نماز،15/6/ 1380.
[14]. پیام به سومین اجلاس نماز،16/6/ 1372.
[15]. همان.
[16]. همان.
[17]. پیام به چهارمین اجلاس نماز،10/6/ 1373.
[18]. پیام به چهارمین اجلاس نماز،10/6/ 1373.
[19].همان.
[20]. پیام به هفتمین اجلاس نماز،7/7/ 1376.
[21]. پیام به چهارمین اجلاس نماز،10/6/ 1373.
[22]. همان.
[23]. پیام به چهارمین اجلاس نماز،10/6/ 1373.
[24]. پیام به سومین اجلاس نماز،16/6/ 1372.
[25]. پیام به ششمین اجلاس نماز،31/6/ 1375.
[26]. پیام به سومین اجلاس نماز،16/6/ 1372.
[27]. پیام به اولین اجلاس نماز، 16/7/1370.
[28]. پیام به چهارمین اجلاس نماز،10/6/ 1373.
[29]. پیام به هشتمین اجلاس نماز،18/6/ 1377.
[30]. پیام به اولین اجلاس نماز،16/7/ 1370.
[31]. پیام به سومین اجلاس نماز،16/6/ 1372.
[32]. پیام به نهمین اجلاس نماز،18/6/ 1378.
[33]. پیام به بیستمین اجلاس نماز،19/7/ 1390.
[34]. پیام به هفتمین اجلاس نماز،7/7/ 1376.
[35]. همان.
[36]. پیام به سومین اجلاس نماز،16/6/ 1372.
[37]. همان.
[38]. پیام به اولین اجلاس نماز،16/7/ 1370.
[39]. پیام به ششمین اجلاس نماز،31/6/ 1375.
[40]. پیام به چهاردهمین اجلاس نماز،10/6/ 1383.
[41]. پیام به یازدهمین اجلاس نماز،15/6/ 1380.
[42]. بیانات در دیدار شرکتکنندگان در پانزدهمین اجلاس نماز،27/6/ 1385.
[43]. بیانات در دیدار شرکتکنندگان در پانزدهمین اجلاس نماز،27/6/ 1385.
[44]. پیام به شانزدهمین اجلاس نماز،14/6/ 1386.
[45]. پیام به یازدهمین اجلاس نماز،15/6 /1380.
[46]. پیام به بیست و یکمین اجلاس نماز،13/6/ 1391.