■ نماز جماعت در روایات(5)
برگرفته از کتاب: جامع آيات و احاديث موضوعى نماز، مرکز تخصصی نماز
اخطار پيامبر در ترك نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لينتهين اقوام لايشهدون الصلاة او لامرن مؤ ذنا يوذن ثم يقيم ثم امر رجلا من اهل بيتى و هو على - عليه السلام - فيحرقن على اقوام بيوتهم بحزم الحطب لانهم لاياتون الصلاة ؛
آنان كه در نماز جماعت حاضر نمى شوند لازم است از اين كار خوددارى كنند، و گرنه دستور خواهم داد موذن اذان و اقامه بگويد، آن گاه پس از اقامه جماعت ، يكى از اهل بيت خود را (كه على باشد) فرمان مى دهم تا خانه هاى كسانى را كه در جماعت حاضر نشده اند با بسته هاى هيزم به آتش كشد.(وسائل الشيعه ، ج 5، ص 376)
نماز خواندن در خانه
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لاغيبة الا لمن صلى فى بيته ، و رغب عن جماعتنا، و من رغب عن جماعة المسلمين وجب على المسلمين غيبته ، و سقطت بينهم عدالته ، و وجب هجرانه ، و اذا رفع الى امام المسلمين انذره و حذره ، فان حضر جماعة المسلمين ، و الا احرق عليه بيته ، و من لزم جماعتهم حرمت عليهم غيبته ، و ثبتت عدالته بينهم ؛
پيامبر خدا (ص ) فرمود: كسى كه در خانه اش نماز مى خواند و از جماعت ما اعراض كرده غيبت او جايز است ، و هر كس از جماعت مسلمانان اعراض كند، بر مسلمانان واجب است غيبت او را بكنند، و در ميان آنها عدالت او ساقط مى شود، و واجب است از او دورى كنند و چون امر او را به پيشواى مسلمانان مى رسانند او را بيم مى دهد و مى ترساند، پس اگر در جماعت مسلمانان حاضر شد، وگرنه خانه او را مى سوزانند. و كسى كه در جماعت مسلمين حاضر شد غيبتش حرام است و عدالتش ثابت است .(بحارالانوار، ج 88، ص 38)
كناره گيرى از جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ان الشيطان ذئب الانسان كذئب الغنم ياخذ الشاه القاصية و الناحية فاياكم و الشعاب و عليكم بالجماعة و العامة و المسجد؛
شيطان گرگ انسان است همانند گرگ گوسفندان كه هميشه ميشهاى دور افتاده و كناره گير را مى گيرد. پس از دسته بنديها (گروه گرايى و خط بازى ) بپرهيزيد و بر شما باد به حضور در جماعت و مجالس عمومى و مسجد.(كنزالعمال ، ج 7، ص 581، حديث 20355)
وجوب نماز جماعت بر همسايگان مسجد
عن الصادق - عليه السلام - عن ابائه عليهم السلام قال :
اشترط رسول الله - صلى الله عليه وآله - على جيران المسجد شهود الصلاة ، و قال : لينتهين اقوام لايشهدون الصلاة او لامرن موذنا يوذن ثم يقيم ثم امر رجلا من اهل بيتى ، و هو على فليحرقن على اقوام بيوتهم بحزم الحطب لانهم لاياتون الصلاة ؛
امام صادق (ع ) از پدرانش عليهم السلام نقل كرده : پيامبر خدا (ص ) بر همسايه هاى مسجد شرط كرد در مسجد حاضر شوند. فرمود: جماعتى كه به نماز حاضر نمى شوند باز گردند، و يا دستور مى دهم موذن اذان و اقامه گويد، سپس به مردى از اهل بيتم دستور مى دهم و او على است ، خانه جماعتى را با مجموعه هيزم مى سوزاند براى اينكه آن ها به نماز نمى آيند.
(بحارالانوار، ج 88، ص 8)
تشكيل صف نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله - :
ثلاثة يضحك الله اليهم : الرجل اذا قام بالليل و القوم اذا صفوا فى الصلاة ، و القوم اذا صفوا فى قتال العدو؛
سه گروهند كه خداوند از آنان خشنود است :
1 - كسى كه نماز شب مى خواند.
2 - جمعى كه نماز جماعت تشكيل مى دهند.
3 - دسته اى كه در برابر دشمن در راه خدا صف آرايى كرده اند.
(ثواب الاعمال ، ص 96)
امام جماعت و رعايت حال نمازگزاران
قال على - عليه السلام -:
و اذا قمت فى صلاتك للناس فلاتكونن منفرا و لامضيعا، فان فى الناس من به العلة و له الحاجة ، و قد سالت رسول الله - صلى الله عليه وآله - حين وجهنى الى اليمن كيف اصلى بهم ؟ فقال : صل بهم كصلاة اضعفهم ، و كن بالمؤ منين رحيما؛
هنگامى كه برخاستى و خودت را مهيا ساختى تا با مردم نماز گزارى ، نماز را چندان طولانى مخوان كه مردم را پراكنده سازى ، و سريع و تند هم مخوان كه آن را تباه كنى ، زيرا در ميان مردمى كه با تو نماز مى گزارند، كسانى هستند كه عليل و بيمار و ناتوانند، يا گرفتارى و كار دارند. من از رسول خدا (ص ) هنگامى كه مرا براى تبليغ اسلام به يمن مى فرستاد پرسيدم : چگونه با مردم نماز بگزارم ؟ حضرت فرمود: با آنها مانند ناتوانترين آنان نمازگزار، و بر حال مؤ منين ترحم كن .(نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، ص 1023)
رضايت مامومين
قال النبى - صلى الله عليه وآله - :
من ام قوما باذنهم و هم به راضون فاقتصد بهم فى حضوره ، و احسن صلاته بقيامه و قراءته و ركوعه و سجوده و قعوده ، فله مثل اجر القوم ، و لاينقص من اجورهم شى ء؛
پيامبر خدا (ص ) فرمود: هركس به اجازه و رضايت جماعتى به آنان پيشنماز باشد، و آنان به او راضى باشند، در حاضر شدنش با آنان استقامت ورزد، و نماز خود را با قيام و قرائت و ركوع و سجود و قعود آن نيكو انجام دهد، براى او مثل ثواب آن جماعت است ، و از ثواب آنها هم چيزى كم نمى شود.(بحارالانوار، ج 88، ص 8)
فريضه بودن نماز جماعت
عن زرارة و الفضيل قالا:
قلنا له : الصلاة فى جماعة فريضة هى ؟ فقال : الصلاة فريضة و ليس الاجتماع بمفروض فى الصلوات كلها، ولكنها سنة ؛ من تركها رغبة عنها و عن جماعة المؤ منين من غير علة فلا صلاة له ؛
از زرارة و فضيل نقل شده كه گفتند: به او عرض كرديم نماز خواندن در جماعت فريضه است ؟فرمود: نماز فريضه است ، در تمام نمازها جمع شدن فريضه نيست ، ولكن آن سنت است و هركس از روى اعراض از آن نماز جماعت مسلمانان را بدون علت ترك كند، براى او نماز نيست .(وسائل الشيعه ، ج 5، ص 371)
خداوند بالاى سر جماعت
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
يد الله على الجماعة فاذا اشتذ الشاذ منهم اختطفه الشيطان كما يختطف الذئب الشاة الشاذة من الغنم ؛
پيامبر خدا (ص ) فرمود: دست خداوند بر سر جماعت است ، هرگاه از آنها كسى از جماعت جدا شود، شيطان او را مى ربايد همان طور كه گرگ گوسفند جدا شونده از رمه گوسفند را مى ربايد.(كنزالعمال ، ص 207)
مواظبت بر نماز جماعت
عن على - عليه السلام - قال :
مروة الحضر قراءة القران و مجالسة العلماء و النظر فى الفقه و المحافظة على الصلاة فى الجماعات ؛
از على بن ابى طالب (ع ) نقل شده كه فرمود: جوانمردى در حضور در وطن ، قرآن خواندن ، هم نشينى با علماء، و نگريستن در احكام دين ، و مواظبت بر نماز خواندن در جماعتهاست .
(بحارالانوار، ج 88، ص 10)
اقتضاء ايمان
مقتضى الايمان عدم ترك الجماعة من غير عذر سيما مع الاستمرار عليه فانه كما ورد لايمنع الشيطان من شى ء من العبادات منعها، و يعرض عليه الشبهات من جهة العدالة و نحوها، حيث لايمكنهم انكارها، لان فضلها من ضروريات الدين ؛
اقتضاء ايمان آن است بدون عذر نماز جماعت ترك نشود، مخصوصا با مداومت بر آن ، در روايت آمده ، شيطان چيزى از عبادت را مانند نماز جماعت منع نمى كند، بر آنان از جهت عدالت و مانند آن شبهه ها ايجاد مى كند، چون انكار آن براى آنان ممكن نيست ، زيرا فضيلت آن از ضروريات دين است .(العروة الوثقى ، ص 252)
اقامه نماز جماعت امام زمان (عج )
يجتمع المهدى - عليه السلام - و عيسى بن مريم - عليه السلام - فيجى وقت الصلوة فيقول المهدى لعيسى . تقدم ،فيقول عيسى انت اولى بالصلوة فيصلى عيسى ورائه ماموما؛
در حديث آمده است : پس از ظهور، عيسى بن مريم (ع ) در هنگام نماز در كنار امام حاضر مى شوم و امام به او امامت بر نماز جماعت را تعارف مى كند ولى او مى گويد: تو سزاوارترى به اين امر، و سپس به عنوان ماموم پشت سر او به جماعت مى ايستد.(منتخب الاثر، ص 479. تذكرة الخواص ، ص 377)
حق امام جماعت
قال زين العابدين - عليه السلام -:
و اما حق امامك فى صلاتك فان تعلم انه قد تقلد السفارة فيما بينك و بين الله والو فادة الى ربك و تكلم عنك و لم تتكلم عنه و دعالك و لم تدع له ، و طلب فيك و لم تطلب فيه ، و كفاك هم المقام بين يدى الله و المسالة له فيك ، و لم تكفه ذلك ، فان كان فى شى ء من ذلك تقصير كان به دونك و ان كان اثما لم تكن شريكه فيه و لم يكن لك عليه فضل فوقى نفسك بنفسه و فى صلاتك بصلاته فتشكر له على ذلك ، و لا حول و لا قوة الا بالله ؛
حق امام جماعت اين است كه : بدانى سفارت و وساطت بين تو و خدا، و نمايندگى تو را در ورود به پيشگاه پروردگار متعال به عهده گرفته است ، وى از جانب تو سخن مى گويد، نه تو از ناحيه او، او براى تو دعا مى كند، نه تو براى او، او براى تو طلب فيض و رحمت از خدا مى نمايد، نه تو درباره او، هم ايستادن در پيشگاه خداوند، و درخواست و دعا را از تو، كفايت كرده نه تو براى او، اگر در هر يك از اين مراحل كوتاهى شود، او مقصر است نه تو. اگر گنهكار باشد (برخلاف وظيفه خود رفتار كند) تو شريك جرم او نيستى . (نماز تو نيز در صورتى كه او را به عدالت مى شناختى و به او اقتدا كردى ، باطل نيست ) با اينكه در مقابل اين حق و خدمت احسانى به او نكرده اى پس او جانش را سپر جان تو، و نمازش را سپر نماز تو قرار داده است ، بنابراين ، بايد از اين خدمت و محبتش قدردانى كنى و حق او را بشناسى . و نمى شود كارى را ترك كند و يا انجام داد مگر به كمك خداوند تبارك و تعالى .(تحف العقول ، رساله حقوق على بن الحسين (ع ) )