■ جایگاه سوره حمد
بسم الله الرحمن الرحیم
نویسنده: آيت الله حاج شيخ على نمازى شاهرودى (قده)
منبع: ابواب رحمت
تهیه کننده: مرکز تخصصی نماز
عظمت و فضيلت و ثواب سوره مباركه حمد
عظمت سوره مباركه حمد از اخبار گذشته استفاده مى شود. چون كه آن را به ازاى قرآن و معادل قرآن و اشراف گنجهاى عرش قرار داده است .
صدوق در من لا يحضر از فضل بن شاذان از امام رضا صلوات الله عليه نقل كرده كه در روايت بيان علل احكام فرمود: ابتدا شده در نماز به سوره حمد، براى آنكه در قرآن مجيد و ساير كلام نيست كلامى كه جمع شده باشد در او جوامع خير و حكمت الاهيه مانند سوره مباركه حمد...
صدوق در كتاب ثواب الاعمال از على بن ابى حمزه بطائنى نقل كرده است كه گفت : امام صادق (عليه السلام ) فرمود: اسم اعظم خدا جدا جدا شده در سوره مباركه حمد.
و همين روايت در كتاب مستدرك از سيد ابن طاووس به سند ديگر و در كتاب تفسير برهان و بحار نقل شده است .
در كتاب كافى به سند صحيح از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: اگر بخوانم حمد را بر ميتى هفتاد مرتبه پس زنده شود، عجب نيست .
و به سند ديگر از امام باقر (عليه السلام ) است كه فرمود: هر مريضى كه الحمد او را خوب نكند، هيچ چيز ديگر او را خوب نمى كند و به سند ديگر نيز اين روايت نقل شده است .
در تفسير برهان از عياشى از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده است كه فرمود به جابربن عبدالله : آيا نمى خواهى تعليم كنم تو را افضل سوره اى كه خدا نازل فرموده است در قرآن ؟ عرض كرد: بلى . پس تعليم كرد او را سوره حمد و فرمود: آن شفا هست از هر دردى مگر مرگ .
از كتاب امالى شيخ از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده است كه فرمود: كسى كه به او علتى و مرضى برسد، پس حمد را در گريبانش هفت مرتبه بخواند. اگر خوب نشد، هفتاد مرتبه بخواند. كه من ضامن هستم براى او عافيت را.
از كتاب مناقب ابن شهر آشوب نقل شده كه يكى از دو دست هشام بن عدى الهمدانى در جنگ صفين جدا شد. پس اميرالمؤمنين صلوات الله عليه دست او را گرفت و بر محل خودش گذاشت و چيزى خواند، خوب شد. عرض كرد يا اميرالمؤمنين چه خواندى ؟ حضرت فرمود: سوره حمد. چون كه فهميد در نظرش كوچك آمد، دست او از محل افتاد ديگر حضرت به او اعتنا نفرمود.
از كتاب طب الائمه از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: هر وقت به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كسالتى و يا چشم زخمى يا دردسرى عارض مى شد، دست مبارك خود را باز مى كرد و سوره حمد و معوذتين (سوره قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق ) مى خواند، پس دست خود را به صورت مى كشيد، درد و كسالت برطرف مى شد.
از طب الائمه از امام باقر (عليه السلام ) است كه فرمود: هر كس سوره مباركه حمد و قل هو الله احد او را خوب نكند، پس هيچ چيز او را خوب نمى كند. و هر مرضى دفع مى شود به اين دو سوره شريفه .
از امام صادق (عليه السلام ) است كه به يكى از دوستان كه مبتلا به تب شديد بود فرمود: سر خود را در ميان گريبان پيراهن داخل كن و اذان و اقامه بگو و هفت مرتبه سوره حمد بخوان . پس عمل كرد، فورى خوب شد.
و از امام (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: نخواندم حمد را بر دردى هفتاد مرتبه مگر آنكه ساكن شد. و اگر بخواهيد تجربه كنيد، لكن شك نكنيد.
شيخ طبرسى در كتاب مكارم الاخلاق از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده كه فرمود: در هفت مرتبه حمد خواندن شفاست براى هر دردى . و اگر صد مرتبه بخواند و روح از جسد خارج شده باشد، خداوند روح او را برمى گرداند.
در بحار از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است كه فرمود: كسى كه فاتحه الكتاب را بخواند، خدا به او به عدد تمام آيات كه نازل فرموده ، ثواب عطا فرمايد.
در حديث سوالات يهودى از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم همين مفاد را پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در جواب يهودى فرموده است .
و در حديث ديگر مى فرمايد: كسى كه فاتحه الكتاب را قرائت كند، اجرش مثل آن كسى كه دو ثلث قرآن را تلاوت كرده مى باشد. و مثل آن است كه بر هر مرد و زن مؤمنى تصدق كرده .
و در حديث ديگر فرمود رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : قسم به آن كسى كه جان من به يد قدرت اوست ، خدا نازل نكرده در تورات و انجيل و زبور و قرآن مثل اين سوره شريفه . و آن است ام القرآن و سبع المثانى ...
و اين دو روايت اخير را شيخ طبرسى در تفسير مجمع البيان نيز ذكر فرموده است . و روايات گذشته را در كتاب وسائل و مستدرك نقل كرده اند.
در بحار از دعوات راوندى نقل كرده از اميرالمؤمنين از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كه فرمود: جبرئيل نازل شد و گفت : يا محمد صلى الله عليه و آله و سلم به درستى كه خداى تعالى بر تو هيچ سوره اى از قرآن نازل نكرده مگر آنكه در آن حرف فا مى باشد - و هر فايى از آفت است - مگر سوره حمد كه فا در آن نيست .
از كتاب تفسير عياشى از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده است كه فرمود: شيطان چهار مرتبه به صداى بلند گريه كرد: اول آن روزى كه خدا او را لعنت كرد، و آن روزى كه به زمين آمد، و آن روزى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مبعوث شد، و ديگر آن روزى كه ام الكتاب - يعنى سوره حمد - نازل شد.
در كتاب مستدرك از امام رضا (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: قرائت حمد شفاست براى هر دردى مگر مرگ .
و از ابو سليمان نقل كرده كه گفت : در جنگى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بوديم . مردى بيهوش افتاد. يكى از اصحاب سوره فاتحه الكتاب را در گوش او خواند، حركت كرد و خوب شد. پس عرض كرديم اين را خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم . پس فرمود: اين سوره ام القرآن است . و آن است شفا از هر دردى .
در اول تفسير برهان او مولا اميرالمؤمنين صلوات الله عليه نقل كرده كه عبدالله بن عباس مشرف شد خدمت حضرت براى تفسير قرآن . حضرت وعده داد او را براى شب . پس در شب حاضر شد. حضرت فرمود: اول قرآن چيست ؟ عرض كرد: فاتحه الكتاب . حضرت فرمود: اول فاتحه چيست ؟ عرض كرد: بسم الله . حضرت فرمود: اول ((بسم الله )) چيست ؟ عرض كرد: بسم . باز فرمود: اول بسم چيست ؟ عرض كرد: با. پس حضرت شروع فرمود در تكلم در ((با)) تا آخر شب . وقتى كه نزديك صبح شد فرمود: اگر شب ادامه داشت ، ما نيز در كلام خود ادامه مى داديم .
و فرمود در حديث ديگر: اگر بخواهم سنگين مى كنم بار هفتاد شتر را در تفسير فاتحه الكتاب . يعنى از بيانات من كتابها در تفسير فاتحه الكتاب نوشته شود كه اگر بر هفتاد شتر بار شود سنگين شود.
اسامى سوره مباركه حمد
از آنچه ذكر كرديم ، اسامى سوره حمد فهميده مى شود:
اول : فاتحه الكتاب .
دوم : سوره حمد؛ چون حمد و ستايش در آن است .
سوم : ام الكتاب ؛ يعنى : اصل الكتاب ؛ اصل كتاب كه گويا كتاب از آن حاصل شده است . مثل آنكه زمينها چون از زمين كعبه توسعه يافته ، اسم زمين مكه ام القرى شده است .
پس ام الكتاب اصل كتاب است . چون مطالب قرآن به نحو اجمال در آن جمع است . براى آنكه مطالب قرآن يا راجع به وحدانيت و ربوبيت و صفات پروردگار است و يا راجع به عبوديت و بيان طريق مستقيم است و اينكه سالكين آن در نعمت و راحت و الطاف پروردگارند، و آن طريقه معصومين مى باشد كه خطا و گناهى نمى كنند كه غضب و عذاب شامل آنها شود، و از راه حق خارج نمى شوند كه داخل اهل ضلال شوند. و يا مطالبش راجع به قصص انبيا و حالات آنهاست . و يا راجع به كفار و مشركين است كه تمام اين مطالب به نحو اجمال در سوره حمد است .
چهارم : ام القرآن ؛ به همان مناسبتى كه در ام الكتاب بيان كرديم .
پنجم : سوره شفا؛ چون براى همه دردها شفاست .
ششم : سبع المثانى . سبع يعنى هفت . چون هفت آيه است . و مثانى است زيرا در ركعت اول و دوم نماز تكرار مى شود.
تفسير سوره مباركه حمد
تفسير سوره مباركه حمد به نحو اختصار اين است .
شيخ ثقه جليل و فاضل نبيل على بن ابراهيم قمى در تفسير خود به شش سند معتبر نقل فرموده از امام باقر و امام صادق و امام رضا صلوات الله عليهم اجمعين كه فرمودند در تفسير آيه شريفه : ((بسم الله )): ((با)) بهاء خداست . (يعنى اشاره است به حسن و جمال و عظمت ذات مقدس .) و ((سين )) سناء خداست . (يعنى اشاره است به رفعت و علو پروردگار جل جلاله .) و ((ميم )) ملك خداست (يعنى اشاره است به پادشاهى و سلطنت ذات پاك احديت .) و ((الله )) براى الاه تمام موجودات اسم است . ((رحمن )) است به جميع خلق در دنيا. (يعنى مؤمن و كافر در دنيا مشمول نعمتهاى خداوندند) و ((رحيم )) است به مؤمنين فقط. (يعنى بعد از مرگ رحمت ذات مقدس مخصوص مؤمنين است .)
و همين روايت از كافى و غير آن نيز نقل شده است . و همچنين شيخ صدوق از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده است .
((الحمد لله )) يعنى : تمام حمد و ستايش و ثنا و خوبى كه در عالم مخلوقات و موجودات مى باشد ملك و مخصوص ذات مقدس حق است . و هر خوبى كه نزد هر مخلوقى مى باشد همه از ناحيه ذات پاك او و از اثر لطف و مرحمت اوست . و هرگز موجودى مالك نعمتى نخواهد شد مگر به تمليك و بخشش او. و هر حسن و كمال نعمتى كه نزد ممكنات است همه از طرف اوست . و حدوث و بقا و محل آن همه به خواست و اراده اوست .
لا خير و لا نعمه الا من الله تعالى . و لا حول و لا قوه الا بالله تعالى . ما شاء الله . لا ياءتى بالخير الا الله . و لا يصرف السوء الا الله . و كل نعمه فمن الله تعالى .
((رب العالمين )) يعنى : خالق و مالك و صاحب و پروردگار تمام عالميان است كه همه به خواست و اراده او ايجاد شده اند و با بقاى او باقى اند. و هيچ موجودى نمى تواند آنى و كمتر از آن خود را نگهدارى كند مگر به خواست و اراده و نگهدارى او. لا اله الا هو الحى القيوم .
و مناسب است در اينجا بيان مختصرى كنيم از ((عالمين )) - بحول الله تعالى و قوته - و ابتدا نماييم به رواياتى كه ثقه جليل و محدث نبيل شيخ القميين و سيدالمحدثين عظيم القدر و المنزله محمد بن الحسن الصفار كه از بزرگواران اصحاب حضرت عسكرى صلوات الله عليه بود.
در كتاب شريف بصائر در جزء هشتم باب 12 به سند خود از امام سجاد صلوات الله عليه نقل كرده كه فرمود به منجمى : آيا دلالت كنم تو را بر كسى كه از اول زمانى كه بر ما وارد شدى تا حال چهارده عالم را سير كرده و هر عالمى سه مقابل دنياست و از جاى خود حركت نكرده ؟ عرض كرد: كيست ؟ فرمود: من . و اگر بخواهى خبر دهم تو را به آنچه خوردى و آنچه ذخيره كردى .
و اين خبر را در بحار از كتاب اختصاص شيخ مفيد و بصائر نقل كرده است .
و نيز بصائر از حضرت ابوالحسن صلوات الله عليه در ضمن حديثى نقل كرده كه فرمود: براى خدا هفتاد هزار عالم است كه بيشترند از عدد انس و جن ...
شيخ صدوق در كتاب خصال نقل كرده از امام صادق (عليه السلام ) كه فرمود: براى خداى عزوجل دوازده هزار عالم است . و هر عالمى بزرگتر است از هفت آسمان و هفت زمين . هر عالمى خيال مى كنند كه غير خودشان عالم ديگر نيست . و حجت خدا بر آنها من هستم .
و اين خبر را در بحار از كتاب خصال و كتاب منتخب البصائر به دو سند از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده است .
در آخر كتاب خصال نقل كرده از امام باقر (عليه السلام ) كه در ضمن حديثى فرمود: خيال مى كنى كه خدا همين يك عالم را خلق كرده و بشرى غير از شما خلق نكرده است ؟ نه چنين است ! بلكه هزار هزار عالم و هزار هزار آدم خلق فرموده است ...
و اين خبر را در بحار از كتاب توحيد و خصال نقل كرده است .
و غير اين روايات زياد است كه در تفسير برهان در ذيل آيه شريفه و در بحار ج 27/46، و ج 75/320 - 349 مذكور است .
((الرحمن)) يعنى : بسيار رحم و مهربانى كننده است بر جميع مخلوقات در دنيا بر مؤمن و كافر كه همه را مشمول رحمت و نعمت و الطاف خود قرار مى دهد، هر چند معصيت او نمايند و منكر او گردند و به واسطه كفر و شرك ، نعمت را از آنان قطع نمى كند.
((الرحيم )) يعنى : لطف كننده و مهربان است به مؤمنين كه احكام و تكاليف آنان را سهل و آسان قرار داده و تكليف شاق به آنان نكرده است .
در تفسير امام عسكرى صلوات الله عليه نقل كرده از اميرالمؤمین صلوات الله عليه كه فرمود: خدا رحمت خود را صد قسمت قرار داده . يك قسمت آن را در تمام خلق تقسيم فرموده و به هر يك هر چه خواسته لطف فرموده . و به اين رحمت است كه انسان و حيوان يكديگر را رحم مى كنند. و وقتى كه قيامت شود اين قسمت را با آن 99 قسمت ديگر براى خود جمع كرده و رحم مى فرمايد به آن مؤمنين را.
((مالك يوم الدين )). مالك يعنى : صاحب اختيار روز جزاست كه آن روز قيامت و حساب خلايق است ؛ هر وقت بخواهد قيامت را اقامه مى كند و خلايق را محشور مى فرمايد و بين آنان به آنچه بخواهد حكومت مى فرمايد. و در ضمن اقرار است به روز قيامت و حساب و مجازات اعمال .
و امام سجاد (عليه السلام ) و امام صادق (عليه السلام ) قرائت اين آيه شريف را مكرر مى فرمودند.
((اياك نعبد)) يعنى : خدايا، تو را عبادت مى كنيم و احدى را با تو شريك نمى كنيم . و اين اقرار به خلوص نيت است در عبادت و رغبت تقرب است به سوى خداى تعالى .
((و اياك نستعين )) يعنى : خدايا، از ذات مقدس تو استعانت مى جوييم كه ما را اعانت فرمايى بر اطاعت و بندگى خودت تا آنكه اداى عبادت و انجام وظيفه كنيم به همان كيفيت كه خواستى و ما را توفيق اجتناب از محرمات لطف فرمايى و از شر شيطان انسى و جنى و گمراهان و موذيان و ظالمان نگهدارى فرمايى . و اين شاهد است بر آنكه امورات به يد قدرت حق است و تفويض به خلق نشده است .
((اهدنا الصراط المستقيم )). يعنى : هدايت و ارشاد فرما ما را به راه مستقيم و آن به آن نور هدايت را در قلب ما روشن فرما؛ كه اگر يك آن نور ندهد خاموش است و در ضلالت و تاريكى واقع خواهيم شد. مثل آنكه اگر يك آن قوت و قدرت و حيات ندهد، مرگ به ما خواهد رسيد. و اين درخواست است كه در جميع امور ما را موفق به طريق مستقيم فرما.
در تفسير برهان از شيخ صدوق به سند خود از مفضل نقل كرده كه گفت : سوال كردم از امام صادق (عليه السلام ) از تفسير ((صراط)). فرمود: آن طريق است به سوى معرفت خدا. و آن دو صراط است ؛ يكى در دنيا، و ديگرى در آخرت . اما آنكه در دنياست ، پس آن امام واجب الاطاعه است كه هر كس او را بشناسد و اقتدا به او نمايد، عبور كند بر صراطى كه در آخرت بر جِسر جهنم است . و اگر امام را نشناخت ، قدم او از صراط قيامت بلغزد و در آتش جهنم واقع شود.
و در روايات زياد تفسير شده ((صراط مستقيم )) بر وجود مقدس امام (عليه السلام ). و امام صادق (عليه السلام ) اين آيه شريفه را زياد تكرار مى فرمود.
((صراط الذين انعمت عليهم )). يعنى : راه آن كسانى كه نعمت دادى به آنان . و مراد نعمتهاى ظاهرى نيست . چون كفار و مشركين نيز در نعمتهاى ظاهرى شركت دارند. بلكه مراد نعمتهاى باطنى است كه نعمت هدايت و معرفت خدا و پيامبران است . و آن ، صراط انبيا و ائمه صلوات الله عليهم مى باشد.
((غير المغضوب عليهم و لا الضالين )). يعنى : نه راه كسانى كه مورد غضب مى باشند و نه راه گمراهان . و آنان كسانى هستند كه در غير طريق پيامبران و ائمه صلوات الله عليهم وارد مى شوند و از طريق مستقيم منحرفند.