بندگان در نهج البلاغه

■ بندگان در نهج البلاغه

بندگان در نهج البلاغه

بسم الله الرحمن الرحیم

نویسنده: استاد شهيد علامه مطهرى

منبع: سيرى در نهج البلاغه

تهیه کننده: مرکز تخصصی نماز

 

ترسيم چهره عبادت و عباد در نهج البلاغه

از نظر نهج البلاغه , عبادت تنها انجام يك سلسله اعمال خشك و بى روح نيست . اعمال بدنى صورت و پيكره عبادت است , روح و معنى چيز ديگراست , اعمال بدنى آنگاه زنده و جاندار است و شايسته نام واقعى عبادت است كه با آن روح و معنى توام باشد . عبادت واقعى نوعى خروج و انتقال از دنياى سه بعدى و قدم نهادن در دنيائى ديگر است , دنيائى كه به نوبه خود پر است از جوشش و جنبش , و از واردات قلبى و لذتهاى خاص به خود.

در نهج البلاغه مطالب مربوط به اهل سلوك و عبادت فراوان آمده است ,به عبارت ديگر : ترسيمها از چهره عبادت و عبادت پيشگان شده است گاهىسيماى عباد و سلاك از نظر شب زنده داريها , خوف و خشيتها , شوق و لذتها, سوز و گدازها , آه و ناله ها , تلاوت قرآنها ترسيم و نقاشى شده است ,گاهى واردات قلبى و عنايات غيبى كه در پرتو عبادت و مراقبه و جهادنفس نصيب شان مى گردد بيان شده است , گاهى تاثير عبادت از نظر ( گناه زدائى) و محو آثار تيره گناهان مورد بحث قرار گرفته است , گاهى به اثر عبادت از نظر درمانپاره اى از بيماريهاى اخلاقى و عقده هاى روانى اشاره شده است و گاهى ذكرىاز لذتها و بهجت هاى خالص و بى شائبه و بى رقيب عباد و زهاد و سالكان راه به ميان آمده است . :

شب زنده داريها

( اما الليل فصافون اقدامهم تالين لاجزاء القرآن يرتلونه ترتيلا يحزنون به انفسهم و يستثيرون به دواء دائهم فاذا مروا بايه فيها تشويقركنوا اليها طمعا و تطلعت نفوسهم اليها شوقا و ظنوا انها نصب اعينهم ,و اذا مروا بايه فيها تخويف اصغوا اليها مسامع قلوبهم و ظنوا ان زفيرجهنم و شهيقها فى اصول آذانهم , فهم حانون على اوساطهم , مفترشون لجباههمو اكفهم و ركبهم و اطراف اقدامهم يطلبون الى الله تعالى فكاك رقابهم ,و اما النهار فحلماء علماء ابرار اتقياء[1]

شبها پاهاى خود را براى عبادت جفت مى كنند , آيات قرآن را با آرامى وشمرده شمرده تلاوت مى نمايند , با زمزمه آن آيات و دقت در معنى آنها غمىعارفانه در دل خود ايجاد مى كنند و دواى دردهاى خويش را بدين وسيله ظاهرمى سازند , هر چه از زبان قرآن مى شنوند مثل اينست كه به چشم مى بينند , هرگاه به آيه اى از آيات رحمت مى رسند بدان طمع مى بندند و قلبشان از شوقلبريز مى گردد , چنين مى نمايد كه نصب العين آنها است , و چون به آيه اىاز آيات قهر و غضب مى - رسند بدان گوش فرا مى دهند و مانند اينست كه آهنگ بالا و پايين رفتن شعله هاى جهنم به گوششان مى رسد , كمرها را به عبادت خم كرده پيشانيها وكف دستها و زانوها و سر انگشت پاها به خاك مى سايند و از خداوند آزادىخويش را مى طلبند , همين ها كه چنين شب زنده دارى مى كنند و تا اين حدروح شان به دنياى ديگر پيوسته است , روزها مردانى هستند اجتماعى , بردبار, دانا , نيك و پارسا .

واردات قلبى

قد احيى وعقله و امات نفسه , حتى دق جليله و لطف غليظه و برق له لامع كثير البرق , فابان له الطريق و سلك به السبيل و تدافعته الابواب الى باب السلامه , و ثبتت رجلاه بطمانينه بدنه فى قرار الامن و الراحه بمااستعمل قلبه و ارضى ربه[2]

عقل خويش را زنده و نفس خويش را ميرانده است , تا آنجا كه ستبرى هاىبدن تبديل به نازكى و خشونتهاى روح تبديل به نرمى شده است و برق پر نورىبر قلب او جهيده و راهرا بر او روشن و او را به رهروى سوق داده است ,پيوسته از اين منزل به آن منزل برده شده است تا به آخرين منزل كه منزل سلامت و بارانداز اقامت است رسيده و پاهايش همراه بدن آرام او درقرارگاه امن و آسايش , ثابت ايستاده است اين همه به موجب اينست كه دل و ضمير خود را به كار گرفته و پروردگار خويش را خشنود ساخته است .

در اين جمله ها چنانكه مى بينيم سخن از زندگى ديگرى است كه زندگى عقل خوانده شده است , سخن از مجاهده و ميراندن نفس اماره است , سخن ازرياضت بدن و روح است , سخن از برقى است كه بر اثر مجاهده در دل سالك مى جهد و دنياى او را روشن مى كند , سخن از منازل و مراحلى است كه يك روح مشتاق و سالك به ترتيب طى مى كند تا به منزل مقصود كه آخرين حد سير وصعود معنوى بشر است مى رسد :

(يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه)[3]

سخن از طمانينه و آرامشى است كه نصيب قلب ناآرام و پراضطراب و پرظرفيت بشر در نهايت امر مى گردد :

الا بذكر الله تطمئن القلوب [4]

در خطبه 221 : اهتمام اين طبقه به زندگى دل چنين توصيف شده است :

(يرون اهل الدنيا ليعظمون موت اجسادهم و هم اشد اعظاما لموت قلوب احيائهم )[5]

اهل دنيا مردن بدن خويش را بزرگ مى شمارند اما آنها براى مردن دلخودشان اهميت قائل هستند و آن را بزرگتر مى شمارند .

خلسه ها و جذبه هائى كه روحهاى مستعد را مى ربايد و بدان سو مى كشد اين چنين بيان شده است :

صحبوا الدنيا بابدان ارواحها معلقه بالمحل الاعلى [6]

با دنيا و اهل دنيا با بدنهائى معاشرت كردند كه روحهاى آن بدنها به بالاترين جايگاه ها پيوسته بود .

لولا الاجل الذى كتب لهم لم تستقر ارواحهم فى اجسادهم طرفه عينشوقا الى الثواب و خوفا من العقاب [7]

اگر اجل مقدر و محتوم آنها نبود روحهاى آنها در بدنهاشان يك چشم به همزدن باقى نمى ماند از شدت عشق و شوق به كرامتهاى الهى و خوف از عقوبتهاىاو .

قد اخلص لله سبحانه فاستخلصه [8]

او خود را و عمل خود را براى خدا خالص كرده است خداوند نيز به لطف وعنايت خاص خويش , او را مخصوص خويش قرار داده است .

علوم افاضى و اشراقى كه در نتيجه تهذيب نفس و طى طريق عبوديت برقلب سالكان راه سرازير مى شود و يقين جازمى كه نصيب آنان مى گردد اينچنين بيان شده است :

هجم بهم العلم على حقيقه البصيره و باشروا روح اليقين و استلانواما استوعره المترفون و انسوا بما استوحش منه الجاهلون [9]

علمى كه بر پايه بينش كامل است بر قلبهاى آنان هجوم آورده است روح يقين را لمس كرده اند , آنچه بر اهل تنعم سخت و دشوار است بر آنان نرمگشته است و با آن چيزى كه جاهلان از آن دروحشتند انس گرفته اند .

گناه زدائى

از نظر تعليمات اسلامى , هر گناه اثرى تاريك كننده و كدورت آور بر دلآدمى باقى مى گذارد و در نتيجه ميل و رغبت به كارهاى نيك و خدائى كاهشمى گيرد و رغبت به گناهان ديگر افزايش مى يابد .

متقابلا عبادت و بندگى و در ياد خدا بودن وجدان مذهبى انسان را پرورشمى دهد , ميل و رغبت به كار نيك را افزون مى كند و از ميل و رغبت به شرو فساد و گناه مى كاهد . يعنى تيرگيهاى ناشى از گناهان را زايل مى گرداند وميل به خير و نيكى را جايگزين آن مى سازد .

در نهج البلاغه خطبه اى هست كه درباره نماز زكوه و اداء امانت بحث كرده است . پس از توصيه و تاكيدهائى درباره نماز , مى فرمايد :

و انها لتحت الذنوب حت الورق و تطلقها اطلاق الربق و شبهها رسول الله (ص) بالحمه تكون على باب الرجل فهو يغتسل منها فى اليوم والليله خمس مرات فما عسى ان يبقى عليه من الدرن ؟ [10]

نماز گناهان را مانند برگ درخت مى ريزد و گردنها را از ريسمان گناه آزاد مى سازد , پيامبر خدا نماز را به چشمه آب گرم كه بر در خانه شخص باشد و روزى پنج نوبت خود را در آن شستشو دهد تشبيه فرمود , آيا با چنين شستشوها چيزى از آلودگى بر بدن باقى مى ماند؟

درمان اخلاقى

در خطبه 196 پس از اشاره به پاره اى از اخلاق رذيله از قبيل سركشى , ظلم, كبر , مى فرمايد :

و من ذلك ما حرس الله عباده المؤمنين بالصلوات و الزكوات ومجاهده الصيام فى الايام المفروضات تسكينا لاطرافهم و تخشيعا لابصارهم وتذليلا لنفوسهم , و تخفيضا لقلوبهم و ازاله للخيلاء عنهم .

چون بشر در معرض اين آفات اخلاقى و بيماريهاى روانى است خداوندبوسيله نمازها و زكاتها و روزه ها بندگان مؤمن خود را از اين آفات حراست و نگهبانى كرد , اين عبادات دستها و پاها را از گناه باز مى دارند ,چشمها را از خيرگى بازداشته به آنها خشوع مى بخشند , نفوس را راممى گردانند , دلها را متواضع مى نمايند , و باد دماغ را زايل مى سازند .

انس و لذت

اللهم انك آنس الانسين لاوليائك و احضرهم بالكفايه للمتوكلين عليك تشاهدهم فى سرائرهم و تطلع عليهم فى ضمائرهم و تعلم مبلغ بصائرهمفاسرارهم لك مكشوفه و قلوبهم اليك ملهوفه , ان اوحشتهم الغربه آن سهم ذكرك و ان صبت عليهم المصائب لجاوا الى الاستجاره بك [11]

پروردگارا تو از هر انيسى براى دوستانت انيس ترى , و از همه آنها براى كسانى كه به تو اعتماد كنند براى كارگزارى آماده ترى , آنان را در باطندل شان مشاهده مى كنى و در اعماق ضميرشان بر حال آنان آگاهى و ميزانبصيرت و معرفتشان را مى دانى , رازهاى آنان نزد تو آشكار است و دلهاىآنها در فراق تو بيتاب است . اگر تنهائى سبب وحشت آنان گردد ياد تو مونس شان است و اگر سختيها بر آنان فرو ريزد به تو پناه مى برند .

(و ان للذكر لاهلا اخذوه عن الدنيا بدلا ) [12]

همانا ياد خدا افراد شايسته اى دارد كه آن را به جاى همه نعمتهاى دنيا انتخاب كرده اند .

 

 

 


[1] خطبه 191 .

[2] خطبه 218 .

[3] سوره انشقاق آيه 84 .

[4] سوره رعد آيه 13 .

[5] خطبه 228 .

[6] حكمت 147 .

[7] خطبه 191 .

[8] خطبه 85 .

[9] حكمت 147 .

[10] خطبه 197 .

[11] خطبه 225 .

[12] خطبه 220 .

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 1610 کلمه
مولف : استاد شهيد علامه مطهرى
1394/3/9 ساعت 10:41
کد : 470
دسته : اهمیت و جایگاه نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
عبادت
بندگی
امام علی علیه السلام
متقین
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز