وظایف ماموم نسبت به امام

■ وظایف ماموم نسبت به امام

وظایف ماموم نسبت به امام

 

عهده دارى امامت جماعت، كارى سخت خطير است. به گونه‏اى كه بسيارى از افراد جرات به دوش گرفتن بار آن را ندارند، چون امام بايد مسئوليت عده‏اى را بپذيرد و براى اينكه ثواب نماز جماعت بيشتر باشد نيت امامت كند و به ذهن خود بياورد كه من امام اين جماعت هستم. دست زدن به اين كار و اقدام به چنين نيتى براى انسانهاى با معرفت، كه ضعف و بى مقدارى خود و اعمال خود را در قبال خداوند دريافت كرده‏اند بسيار سنگين است. چه بسا كسانى بوده‏اند كه مقدمات نماز جماعت را فراهم كرده‏اند ولى هنگام گفتن تكبيرة الاحرام از مردم عذر خواهى كرده و خود را معذور دانسته‏اند.

امامى كه اين مسئوليت خطير را به عهده مى‏گيرد و بار سنگين امامت را بردوش مى‏كشد بر گردن مامومان حق ويژه و فوق العاده‏اى پيدا مى‏كند كه رعايت آن بر مومنان لازم است.

درك موقعيت:

نخستين حق امام اين است كه مامومان جايگاه مسئوليتى او را درك كنند. چون زير بناى حقوق معرفت است و تا زمانى كه معرفت لازم كسب نشود؛ اداى حقوق ممكن نيست. در فرهنگ اسلام براى معرفت و درك موقعيت امام ثواب و فضيلت منظور شده است و از سوى ديگر توجه نكردن به اين موضوع راظلم، دانسته‏اند.

امام محمدباقر (عليه السلام) در ذيل آيه ((ثم اورثنا...(فاطر/32) مى‏فرمايند:

الظالم منا من لايعرف حق الامام‏[1]

كسى كه حق امام را نشناسد ظالم است .

هرچند مصداق اتم دين اين روايت ائمه معصومين (عليه السلام) هستند ولى دايره آن شامل امام جماعت نيز مى‏شود.

امام سجاد (عليه السلام) فرمودند:

حق پيشنماز اين است كه بدانى چه مسئوليتهاى بزرگى را به خاطر تو تحمل كرده است. او كارواندارى ميان تو و خداوند و نماينده و سخنگويى است كه از سوى تو سخن مى‏گويد، براى تو دعا مى‏كند و خواهش مى‏نمايد، در صورتى كه تو نه از جانب او سخن مى‏گويى و نه دعا مى‏كنى، نه تقاضايى را مطرح مى‏سازى! اگر او با مشكلى مواجه شد و گناهى كرد با او شريك نيستى ولى اگر كوتاهى و كم توجهى از او سر زند گناهش به گردن اوست. تو در قبال عملكرد او مسئول نيستى ولى او مسئوليت تو را پذيرفته و خود را آماج بلايت قرار داده و نمازش را سپر نماز تو كرده است، پس قدرش را بدان و حقوق او را رعايت كن‏[2]

محبت و مودت‏

پس از شناخت موقعيت و جايگاه مسئوليتى امام، نخستين عكس العملى كه بايد در قلب و روح و دل ايجاد شود محبت است محبت رابطه مستقيم با معرفت و شناخت دارد. وقتى معرفت ايجاد شد محبت به خودى خود مى‏آيد، چون اين نعمت الهى در درون فطرت پاك انسانى جايگاه ويژه‏اى دارد و تا زمانى كه دل دچار آلودگى نشده و هنوز شفاف است، در مقابل كسى كه به او خدمتى انجام داده و او را به راه روشنى هدايت كرده است عكس العمل نشان مى‏دهد و به سوى او ميل مى‏كند و در خانه دلش جاى مى‏دهد و تخم محبتش را در دل خود مى‏كارد؛ و ديگر نسبت به امام بى‏تفاوت نيست بلكه در هر صبح و شام به محبوب خودش اقتدا مى‏كند و از كسى تبعيت مى‏كند، كه او را دوست دارد. اين حالت و رفتار با طبع انسان سازگار است. اصولا روابطى كه براساس محبت و مودت باشد روابطى اصيل، عميق، پايدار و ارزشمند است و اگر اين رابطه بين امام و ماموم برقرار شود در فضاى كار و فضاى مسجد تحولى شگرف ايجاد مى‏كند. ولى اگر هيچ گونه احساسى نسبت به يكديگر نداشته باشند، به جسمى بى روح تبديل مى‏شوند و روابط آنان نيز چون بسيارى از مناسبات حاكم بر دنياى امروز ماشينى و مكانيكى مى‏شود كه اين روش نه با فطرت انسانى سازگار است و نه با فرهنگ اسلامى.

در اهميت و نقش بسيار بالاى محبت و مودت همين مقدار كافى است كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) مودت نزديكان خود، را به عنوان مزد رسالت درخواست كرده است:

قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى‏[3]

بگو غير از مودت و محبت به اهل بيتم هيچ مزد و پاداشى نمى خواهم .

مقدم داشتن امام و اقتدا بر او

اقتدا به امام جماعت و پذيرفتن جلودارى او حركتى سمبليك و نمادين است و حكايت از اين دارد كه اگر انسان در تمام شؤون زندگى رهبر، امام و مقتدايى يافت كه شرايط لازم و لياقت راهبرى را داشته باشد بايد به او عشق ورزد و علاقه مندانه به دنبال او حركت كند و گام بردارد. اين تقدم و اقتدا نبايد به چند دقيقه برپايى نماز اكتفا شود بلكه بايد به عنوان فرهنگ در فرد و اركان جامعه رسوخ كند و همدلى و همراهى با امام در تمام شؤون زندگى سريان و جريان داشته باشد. در اين برنامه تربيتى بايد تبعيت و پيروى از رهبر آموخته شود و در هر صبح و شام مردم به عشق امام به پرستشگاه خود حركت كنند و با عشق و اميد بر مقتداى خويش اقتدا كنند و اين را به نيكى بياموزند كه سعادت و كمال آنان در پرتو پيروى از امام تامين مى‏شود و اين نمونه كوچك و عملى را در كليه برنامه‏هاى سياسى - اجتماعى خود توسعه دهند. بنابراين ماموم بايد نيت اقتدا كند تا در ثواب نماز جماعت شريك شود و در پشت سر امام قرار گيرد تا نماز او صحيح باشد.

همراهى و همكارى با امام در مديرت مسجد

حيات امام با مامومان گره خورده است. و امام هر قدر قوى قدرتمند، عالم و مدير باشد، اگر از سوى مومنان همراهى نشود، قدرت انجام دادن هيچ كارى را پيدا نخواهد كرد.

گروهى از مردم سياستهاى على (عليه السلام) را زير سوال بردند كه چرا چنين و چنان نكردى. ايشان در پاسخ فرمودند:

لا راى لمن لايطاع‏[4]

كسى كه فرمانش را نمى‏برند، و پيروى از احكامش نمى‏كنند، راى و تدبيرى ندارد.

به سياست جنگى على (عليه السلام) بخصوص پس از پذيرفتن حكميت در جنگ صفين انتقاد كردند ولى ايشان مى‏فرمايند:

همه مواردى كه مى‏گوييد درست است شما بخوبى مى‏دانيد كه من، هم مرد سياست بوده‏ام، و هم مرد جنگم و هيچ كسى نمى‏تواند سابقه جنگ آورى مرا در نبردهاى مختلف انكار كند ولى اين را بدانيد هر امامى به كمك ياران و اصحاب با وفاى خود، امكان عمل و اقدام دارد اما اگر ياران و اصحاب بجاى اينكه ياور و مطيع فرمانهاى من باشند در مقابل من بايستند و از من تبعيت نكنند، چگونه مى‏توانم دست به اصلاح زنم چگونه مى‏توانم لشكر را آرايش دهم؟!

اريد ان اداوى بكم و انتم دائى!! كناقش الشوكة بالشوكة و هو يعلم ان ضلعها معه[5]

مى‏خواهم درد را درمان كنم ولى اين دردها بايد با همراهى شما درمان شود اگر قرار باشد خود شما براى من درد شويد چگونه مى‏توانم درد را با درد درمان كنم؟ اين كار مانند كسى است كه خارى در دست او خليده شده، مى‏خواهد آن را با خار ديگرى از دست خود خارج كند، مسلم است كه چنين چيزى ممكن نخواهد بود چون اين هم از جنس همان خار است و در او كارگر نيست .

بنابراين اگر خواستار شكوه، عظمت، جلوه و اقتدار مساجد هستيم بايد امام را تنها نگذاريم و در برنامه‏هايى كه براى توسعه كمى و كيفى آن پيش بينى مى‏شود، يارى كنيم و در عرصه‏هاى مختلف هم مومنان پيشقدم باشند و خودشان طرحهاى اساسى را پيشنهاد دهند و خود نيز عامل آنها باشند.

وظايف ماموم در نحوه حضور و اقتداء

بزرگان دين آداب و شرايط ديگرى بجز آنچه در احكام نماز جماعت بيان شد، براى نمازگزاران برشمرده‏اند كه توجه به آنها بر ثواب و منزلت نماز جماعت مى‏افزايد.

معرفت و شناخت امام:

امام صادق (عليه السلام) از پدران بزگوارش نقل مى‏كند كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند:

ائمتكم وافدكم الى الله فانظر وا من توفدون فى دينكم و صلاتكم[6]

امامان قافله سالاران، راهنمايان شما به سوى خداوند هستند بنابراين دقت كنيد كه چه كسى مى‏خواهد راهبرى شما را در دين و نمازتان عهده دار باشد.

فردى از امام دهم (عليه السلام) سوال كرد: آيا مى‏توانم به كسى اقتدا كنم كه نسبت به او شناخت ندارم؟ امام، پاسخ دادند.

لا تصل الاخلف من تثق بدينه‏[7]

نماز نخوان، مگر پشت سر كسى كه به دين او اعتماد داشته باشى .

انتخاب امام شايسته:

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:

ان سركم ان تزكوا صلاتكم فقدموا خياركم‏[8]

اگر دوست داريد، نماز شما خوب، به آلايش باشد بكوشد بهترين فرد را به امامت برگزينيد.

لذا كسانى كه حريم الهى را رعايت نمى‏كنند، و نسبت به حرام و حلال خداوند بى تفاوتند و يا به هر دليل از خدا نمى‏ترسند، صلاحيت عهده‏دارى امامت مسلمانان را ندارند.

مرحومحر عاملى ، حديث بسيار زيبايى را به نقل از امام سجاد (عليه السلام) و امام رضا (عليه السلام) نقل مى‏كند كه حاوى مطالب بسيار مهمى است. البته در انتخاب امام جماعت، تا اين اندازه دقت و عدالت لازم نيست، ولى ملاكهاى روشنى كه در اين حديث براى انتخاب امام جماعت و يا هر انتخاب ديگر ذكر شده است، هر مسلمانى را هشيار مى‏سازد كه فريب حركات ظاهرى افراد را نخورد، بلكه با دقت نظر، فراست و هوشمندى امام، راهبر، وكيل و.... خود را پيدا كند.

امام (عليه السلام) مى‏فرمايد:

اگر با فرد چرب زبان و به ظاهر آراسته‏اى برخورد كرديد كه در حركات و رفتارش نيز از خود تواضع و فروتنى نشان مى‏دهد، مواظب باشيد فريب نخوريد زيرا بسيارى از كسان هستند كه ديگران را از دنيادارى و دنياپرستى منع مى‏كنند و مردم را از حرام الهى پرهيز مى‏دهند و قيافه ديندار به خود مى‏گيرند، اما در حقيقت خودشان از همان دنيا و همان اعمال و رفتار ناشايست رويگردان نيستند و اگر موقعيتى پيدا كنند و امكان دستيابى به حرام براى آنان فراهم آيد، مرتكب آن خواهند شد، ولى چون شرايط فراهم نيست چهره ديندار به خود مى‏گيرند تا از اين طريق در دل مردم راه يابند و اگر ديديد كه از مال حرام پرهيز مى‏كنند باز هم فريب نخوريد چون شهوتها و خواست‏هاى مردم متفاوت است و چه بسا افرادى كه از مال حرام پرهيز مى‏كنند، ولى در عوض كارهاى زشتى انجام مى‏دهند كه سر از گناهان بزرگتر در مى‏آورد اگر ديديد دست به تباهى و فساد بزرگترى نمى‏زنند باز هم به آنان اعتماد نكنيد و بررسى كنيد كه آيا ترك اين كارهاى بد با تعقل و تفكر بوده يا نه؟ چون بسا كسانى كه به ظاهر نسبت به خيلى از امور احتياط مى‏كنند و وارد بسيارى از كارها نمى‏شوند، ولى اين امور از سر عقل و تدبير صحيح انجام - نمى‏شود و در نتيجه باز تاب منفى كارهاى سفيهانه‏اى كه از سر عقل و تدبير انجام نمى‏شود چه بسا بيشتر از كارهايى است كه ترك كرده است. اگر ديديد همه كارها را با عقل و انديشه انجام مى‏دهد، باز هم اعتماد نكنيد. تا اينكه بررسى كنيد؛ عقل او حاكم بر هواى نفس اوست و يا نفس او حاكم بر عقل او بر روى او مطالعه كنيد و ميزان عشق و علاقه و محبت او را به پست و مقام و سمتهاى ظاهرى به دست آوريد. چون بسيارى از مردم خسر الدنيا والاخره هستند نه از اين دنيا بهره‏مند مى‏شوند و نه از آخرت، چون از دنيا و لذت دنيايى چشم مى‏پوشند به اميد اينكه به دنيادارى دست پيدا كنند و مى‏پندارند لذت رياست و سرورى از لذت مال و ساير نعمتهاى حلال و مباح برتر است و به عشق و اميد رياست خود را از همه آن لذتها محروم مى‏سازند.

پس از بيان اين واقعيتهاى تلخ فرمودند اما در اين دنيا كسى مرد است و لياقت نام مردانگى دارد و مى‏شود به او اعتماد كرد كهجعل هواه تبعا لا مرلله و قواه مبذولة فى رضا الله يرى الذل مع الحق اقزب الى، عزالا بدمن العزفى الباطل.

خود و خواسته‏هاى نفسانيش را در پروى بى چون و چراى خداوند و اطاعت فرمان او قرار دهد و همه نيرويش را در كسب رضاى خداوند بسيج كند و به كار بندد و در نگاه و منظر او خوارى و ذلت با حق و در راه حق زيباتر و گواراتر از عزت هميشگى با باطل و در راه باطل باشد.

در نهايت به مومنان توصيه مى‏شود: تلاش كنيد چنين افرادى را پيدا كنيد و دست به دامان آنان شويد كه الحق سزاوار نام جوانمردى هستندفتمسكوا و سنته فاقتدوا و الى ربكم فتوسلوا فاته لا تردله دعوه و لا تخيب له طلبه

به دنبال اين افراد برويد و راه و رسم اينها پيروى كنيد و با كمك و راهنمايى آنان به درگاه خداوند رو بياوريد و مطمئن باشيد كه جواب رد به دعاى آنها داده نخواهد شد و درخواستهايشان بى‏جواب نخواهد ماند[9]

مرحومحر عاملى پس از نقل ما اين حديث با ارزش كه ملاكهاى اساسى را براى شناخت افراد به دست مى‏دهد، اضافه مى‏كند: آنچه مطرح شد، بالاترين مرتبه عدالت است و مخصوص كسانى است كه در مقام اختيار و رياست و زعامت دينى قرار گرفته اند و در باب امام جماعت اين مقدار دقت و توجه لازم نيست.[10]

آنچه بيان شد براى دستيابى به امام مطلوب است كه در راه رسيدن و يافتن آن بايد تلاش كرد، ولى از آنجا كه اقامه نماز جماعت از اهميت ويژه‏اى برخوردار است و نبايد در و اقامه آن دچار وسواس و احتياط بيجا شد ائمه معصومين (عليه السلام)، اهتمام بر نمازهاى پنجگانه و خوددارى از معصيتهاى علنى را براى عهده دارى امامت جماعت كافى دانسته‏اند[11]

ولى اولويتهايى را براى عهده دارى اين مسووليت در نظر گرفته‏اند كه اهم آنها عبارت است از:

1- از ديگران عادلتر و خدا ترستر باشد.

2- نسبت به احكام و معارف الهى آگاهتر باشد.

3- قرشى و از سلسله جليله سادات باشد.

4- سن او از ديگران بيشتر باشد.

5- خوش سيماتر باشد.

6- به تلاوت قرآن مجيد مسلطتر باشد.

7- صاحب خانه را بر ديگران مقدم دارند.

8- در حوزه مسووليت و حكومت مسووليت پذير و مدير باشد[12].

تبعيت از امام در مراحل مختلف‏

همانگونه كه نماز، مجموعه‏اى از آداب، اذكار، مقدمات، موخرات و شرايط خاصى است كه انسان را به عبوديت راهنمايى مى‏كند و در واقع دانشگاهى براى تعليم و تربيت است، نماز جماعت نيز چنين است؛ چون راه و رسم زندگى، حضور در جامعه، رفتار با برادران دينى، رابطه امام و ماموم و... نيز طى آن آموخته مى‏شود و مومنان درس تبعيت از امام و در يك صف و كنار هم بودن را تمرين مى‏كنند درست همانند سربازان كه با انجام دادن عملياتى چون رژه، پوشيدن لباس متحد و فرم خاص و ساير حركتها و برنامه‏ها در عمل نظم پذيرى، تبعيت، سلسله مراتب و... را تمرين مى‏كنند.

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:

انما جعل الامام اماما ليوتم به‏ [13]

امام، امام شده است تا مامومان از او پيروى و به دنبال او حركت كنند.

بنابراين در تمامى حركات و سكنات بايد پشت سر امام بود.

امام محمد غزالى مى‏گويد:شايسته نيست كه همزمان با امام ركوع و سجود كرد، بلكه بايد اين اعمال پس از امام صورت پذيرد؛ زمانى بايد ركوع كرد كه امام به ركوع رفته باشد و زمانى بايد سجده كرد كه پيشانى امام به سجده‏گاه رسيده باشد چون اصحاب رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) بر همين رسم و راه عمل مى‏كردند[14]

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند: نمازگزاران در صفوف جماعت سه دسته اند: دسته اول كسانى كه نماز آنها با اشكال مواجه است.

دوم: كسانى كه فقط ثواب و بهره يك نماز نصيب آنها مى‏شود.

سوم: كسانى كه به اندازه هر ركعت ثواب تعيين شده در نماز جماعت به آنها عطا مى‏شود. جابر بن عبد الله انصارى عرض كرد يا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم)! توضيح بيشترى براى ما بدهيد! پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند: گروه اول كسانى هستند كه قبل از امام سرخود را در سجود و ركوع بلند مى‏كنند و يا پايين مى‏آورند.

دوم: كسانى كه همزمان با امام به ركوع و سجده مى‏روند.

سوم: كسانى كه پس از امام ركوع و سجده مى‏كنند و تنها همين گروه از ثواب جماعت بهره مند مى‏شوند.[15]

نظم و ترتيب در صفوف جماعت:

يكى از جلوه‏هاى وحدت مسلمانان كه براى هر ناظر و شاهدى جذبه خاص و دوست داشتنى دارد، صفوف منظم و فشرده مسلمانان در نمازهاى جماعت است، اين جلوه حتى براى غير مسلمانان هم جذبه خاصى دارد، و يكى از عوامل جلب ديگران به اسلام همين شكوه عظمت، ترتيب و تركيب مسلمانان است.

با كمال تاسف بايد گفت كه اين موضوع مهم آنچنان كه بايد در مساجد ما رعايت نمى‏شود و مردم ما به نظم و ترتيب عادت نكرده‏اند؛ در صورتى كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) شخصا پيش از نماز صفها را منظم مى‏كردند و توصيه‏ها و دستورالعملهاى فراوان براى رعايت اين موضوع مهم صادر مى‏فرمودند.

ابن مسعود مى‏گويد: پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) با دستان مباركشان، شانه‏هاى ما را در نماز منظم مى‏كردند و مى‏فرمودند:

استووا، و لا تختلفوا، فتختلف قلوبكم‏[16]

مرتب بايستيد، پراكنده نباشيد، چون در ميان قلبها و دلهاى شما پراكندگى ايجاد مى‏شود

و جاى ديگر مى‏فرمايند:

سووا صفوفكم، و حاذوابين مناكبكم، لئلا يستحوذ عليكم‏ الشيطان‏[17]

صفهاى خود را منظم كنيد و شانه‏هاى خود را در كنار هم قرار دهيد، تا اينكه شيطان بين شما رخنه نكند.

از امام على (عليه السلام) روايت شده است كه فرموده‏اند:

سدوا فرج الصفوف، من استطاع ان يتم الصف الاول و الذى يليه، فليفعل، فان ذالكم احب الى نبيكم، واتموا الصفوف، فان الله و ملائكته يصلون على الذين يتمون الصفوف‏[18]

خلأهاى ميان صفها را پر كنيد. اين كار بايد از صف اول شروع شود و صفها به ترتيب تكميل شوند، كه اين گونه ايستادن در نماز، نزد پيامبر گراميتان محبوبتر است. صفها را تكميل كنيد، بدانيد كه خداوند و فرشتگان بر كسانى كه صفهاى نماز جماعت را تكميل، منظم مى‏كنند درود مى‏فرستند.

در چند حديث وحدت صفوف با وحدت قلوب هم‏سنگ و همراه دانسته شده است.[19] اين مساله حكايت از رازهاى پنهان و فلسفه نماز جماعت دارد چون وحدت قلوب بزرگترين نياز انسانهاست. هر چند امروز بيش از هر زمان و هر عصرى؛ مردم، تشنه اين نعمت الهى هستند، ولى شيطان در ميان صفوف به هم فشرده نفوذ كرده است و اختلاف، پيكره عظيم اسلام را سايش مى‏دهد و يكى از عواملى كه مى‏تواند در اين زمان وحدت آفرين باشد، عمل به احكام و دستور العملهاى اسلام و توصيه‏هاى مكرر رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) مبنى بر حضور در جماعت مسلمانان و اقامه نماز جماعت به شكل صحيح و درست آن است.

رعايت سلسله مراتب در صف نماز:

در فرهنگ اسلام، هرگاه براى كارى، امام يا فرماندهى تعيين مى‏شود، براى جانشينى و جبران خلأاحتمالى پيش بينى لازم صورت مى‏پذيرد؛ به همين رو در نماز جماعت كه يكى از صحنه‏هاى حركت جمعى است، صف اول و نزديكترين جايگاه به امام با فضايل و ثواب فوق العاده‏اش،[20] اختصاص به كس يا كسانى دارد كه صاحب علم و كمال باشند و در صورت نياز و بروز هر مشكلى براى امام، نماز رإ ادامه دهند.

امام محمد باقر (عليه السلام) مى‏فرمايد:

ليكن الذين يلون الامام منكم اولو الاحلام منكم و النهى، فان نسى الامام او نفايا قوموه‏[21]

كسانى كه نزديك امام مى‏ايستند بايد از صاحبان خرد، انديشه، دانش و تقوا باشند، اگر امام در خواندن نماز، يا آيه‏هاى قرآن اشتباه كرد، يا آن را فراموش نمود، يا به هر دليلى در ادامه نماز با مشكلى مواجه شد او را يارى دهند.

در رتبه بندى موقعيتهاى داراى فضيلت، اين حديث از امام رضا(عليه السلام) نقل شده است:

افضل الصفوف اولها، و افضل اولها ما قرب من الامام - فان كنت خلف الامام، فلا تقم فى الثانى، ان وجدت فى الاول موضع[22]

بهترين موقعيت در نماز جماعت صف اول است و بهترين نقطه، جايگاهى است كه به امام نزديكتر است. پس اگر پشت سرامام قرار گرفتيد تا زمانى كه امكان پيدا كردن جايگاه نماز در صف اول وجود دارد در صف دوم قرار نگيريد.

معاشرت و رفتار با ديگر نمازگزاران‏

گروه نمازگزار، كه با انتخاب يك امام شايسته و با حالتى خاص و ويژه شانه‏ها را در كنار هم مى‏گذارند و از اين رهگذر، قلبها و دلهاى خود را به هم پيوند مى‏زنند و با وحدت قلوب به وحدت عقول، انديشه و عمل مى‏رسند يك واحد اجتماعى و جمعى را تشكيل مى‏دهند.

اينجا ديگر فرد و شخص معناى زيادى ندارد و فرد در اين مجموعه، جمع است و بايد جمعى فكر كند و مصلحتهاى جمعى را برفردى ترجيح دهد.

با اين مقدمه به سراغ حقوق متقابل افراد در جمع مى‏رويم و با ملاحظه ويژگيهاى عقيدتى، دينى، عبادى، اجتماعى، سياسى و فرهنگى اين جمع، شيوه رفتار و معاشرت را تبيين و تعريف مى‏كنيم.

بزرگان دين، براى تقويت اين بنياد اجتماعى، و بهره‏ورى بهينه از امكان الهى توسعه اخوت، برادرى، همدلى و همكارى، آداب و دستور العملهايى برشمرده‏اند كه به بخشى از آنها اشاره مى‏شود:

سلام كردن‏

نخستين وظيفه هر مسلمانى در برخورد با ديگران،سلام كردناست.سلام، نشانه مسلمانى و شعار اسلامى است؛ اسم رمزى است كه مسلمانان، همكيشى خود را به يكديگر اعلام مى‏كنند. به عنوان مثال مسلمانانى كه در كشورهاى غير اسلامى زندگى و يا تردد مى‏كنند، در معامله و معاشرتهاى جارى به اين وسيله نسبت به يكديگر شناخت پيدا مى‏كنند.

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرموده‏اند:

ابدووا بالسلام قبل الكلام، من بدا بالكلام قبل السلام فلا تجيبوه‏[23]

كلام خود را با سلام آغاز كنيد، هر كسى چنين نكرد پاسخ او را ندهيد.

و تاكيد شده است كهسلامبا صداى رسا گفته شود.

امام باقر(عليه السلام) مى‏فرمايند:

ان الله يحب افشاء السلام‏[24]

خداوند رسا بودن سلام را دوست دارد.

سلام همچنين به عنوان نشانى از تواضع و فروتنى معرفى شده است.

امام صادق (عليه السلام) مى‏فرمايند:

من التواضع ان تسلم على من لقيت‏[25]

سلام كردن به كسى كه او را ديدار كرده‏اى از تواضع است.

اهميت سلام در اسلام به حدى است كه جواب آن واجب است‏ [26]اگر كسى در جواب دادن درست و كامل كوتاهى كرد براى او گناه ثبت مى‏شود و حتى فقها كه بيان كردن هر گفته‏اى غير از اذكار نماز را در خلال آن‏ ممنوع كرده‏اند، بر اين نظر هستند كه اگر كسى در هنگام نماز وارد شد و سلام كرد، بايد جواب سلام او در همان اثناى نماز داده شود[27]

مصافحه (دست دادن به همديگر)

در برخوردها و ديدارهاى بين مسلمانان، در گام نخست به وسيلهسلاممراتب علاقه، محبت، برادرى و همدلى همديگر اعلام مى‏شود؛ پس از آن دست محبت به سوى برادر مومن دراز مى‏شود، دستى كه دست خداوند بين آنها قرار مى‏گيرد.

امام باقر(عليه السلام) فرموده‏اند:

المومنين اذا التقيا و تصافحا ادخل الله يده بين ايد يهما، فصافح اشد هما حبا لصاحبه‏ [28].

هرگاه مومنان همديگر را ملاقات مى‏كنند و به يكديگر دست مى‏دهند دست خداوند بين اين دست‏ها قرار مى‏گيرد و با دستى مصافحه مى‏كند كه نسبت به برادر مومنش مهربانتر باشد.

در ميان مصاحفه كنندگان فضيلت و برترى از آن كسى است كه با رو گشاده‏تر و دلى مهربانتر دست خود را دردست برادر مومن بگذارد.

امام محمد غزالىدر احياء العلوممصافحه را يك سنت دير پاى اسلامى مى‏داند و حديثى را از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل مى‏كند كه:هر گاه دو مسلمان با يكديگر مصافحه كردند؛ بين آنها هفتاد مورد بخشش گناه توزيع مى‏شود، كه 69 مورد آن شامل كسى است كه با گرمى بيشتر و گشاده رويى دست خود را دراز كند[29]

مصافحه به عنوان يك سنت، ميان مسلمانان جايگاه ويژه داشته است، هر چند اين سنت نيز مانند بسيارى از راه و رسمهاى پسنديده ديگر در مساجد و محافل دينى رو به فراموشى رفته است، اگر به مناطقى كه سنتهاى قديمى كمتر آسيب ديده است توجه شود، خواهيد ديد كه مسلمانان پس از نمازهاى يوميه همه با يكديگر دست مى‏دهند و در هنگام ورود با افرادى كه ايستاده‏اند مصافحه مى‏كنند.

در كشورى چون جمهورى آذربايجان، پس از پايان نماز جماعت همه افراد از جاى خود بلند مى‏شوند، و به صورت دوره‏اى و با رعايت سن و ديگر فضايل، با يكديگر مصافحه مى‏كنند.

اين موضوع حتى در مسجد النبى (صلى الله عليه و آله و سلم) و مسجد الحرام نيز مشاهده مى‏شود كه وقتى دست خود را به سوى مسلمانى از ديار ديگر دراز مى‏كنى، با شوق و علاقه و گرمى و صميمت استقبال و ابراز احساسات مى‏كند. روانشناسان نيز معتقدند كه هرگاه دست با دست تماس حاصل مى‏كند، احساس جديدى به انسان دست مى‏دهد. اين يك تجربه بشرى است و همه فطرتهاى سالم بر اين مطلب گواهى مى‏دهند.

امام صادق (عليه السلام) مى‏فرمايد:

تصافحوا فانه يذهب يالسخيمه‏[30]

مصافحه كنيد چون به وسيله ان گمراهيهاى رحى و حسادتها و دل نگرانيها برطرف مى‏شود.

احترام به بزرگان و اهل علم و سالمندان‏

سالخوردگان در فرهنگ اسلام جايگاه ويژه‏اى دارند و حفظ حرمت و احترام آنها لازم و واجب دانسته شده است.

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) در اين زمينه مى‏فرمايند:

ليس منا من لم يوقر كبيرنا و لم يرحم صغيرنا[31]

كسانى كه حرمت سالخوردگان را رعايت نمى‏كنند و به كوچكترها نگاه ترحم و محبت نمى‏اندازند، از ما نيستند.

امام صادق (عليه السلام) به نقل از رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:

من عرف فضل كبير سنه فوقره آمنه الله من فرع يوم القيامة .

هر كسى جايگاه سالخوردگان را درك كند، حرمت لازم را نگه دارد خداوند او را از عذاب روز قيامت ايمن مى‏سازد .

و بدترين حالت را در برخوردهاى اجتماعى زمانى دانسته‏اند كه:

يجترى الصغير على الكبير .

كوچكترها حريم بزرگترها را رعايت نكنند و به خود اجازه دهند قبل از آنها خارج و يا وارد مساجد و مجالس شوند و پيش از آنها راه روند و قبل از آنها بنشينند و...

در يكى از روزها ميهمانان عاليقدرى براى ديدار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) آمده بودند. ناگاه جوانى از ميان آنان بلند شد تا مطالبى را به استحضار ايشان رساند. پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:مه فاين الكبير[32] لطفا تحملا كن! بزرگ شما كجاست؟

با همه احترامى كه نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) نسبت به جوانان داشت، ولى اين حركت به عنوان يك درس تربيتى انجام مى‏شود. تا همه بدانند، تا بزرگترها نشسته‏اند، كوچكترها بايد حريم آنها را نگه دارند و حرمت آنان را حفظ كنند و در نماز جماعت كهماكت وانگاره ى يك جامعه است بايد اين مساله بخوبى در آن رعايت شود.

محبت به كودكان و نوجوانان‏

روح كودك و نوجوان بسيار حساس و شكننده است و بر خلاف تصور ما، اين قشر از جامعه بويژه در زمان حاضر مسايل را خوب مى‏فهمند و كوچكترين بى‏حرمتى براى آنها تحمل ناپذير است و اگر هم احترامى به آنان گذاشته شود، قدردانند. آينده مساجد و جامعه بايد با حضور اين عزيزان آباد، گرم، فعال و بانشاط شود. از طرفى يك حركت كوچك مهر انگيز مى‏تواند براى هميشه يك كودك و نوجوان را تا آخر عمر به مسجد و نماز جماعت علاقه‏مند و يا او را متنفر و دلزده كند.

اگر فرزندان كوچكى كه همراه با پدر يا مادر خود به مسجد مى‏آيند و در نماز جماعت شركت مى‏كنند مورد توجه ساير نمازگزاران قرار گيرند، احساس شخصيت مى‏كنند و حضور خود را جدى مى‏گيرند، ولى اگر با ترشرويى خادم مسجد و يا با بى‏تفاوتى و بى‏احساسى ديگران مواجه شوند، و آمدن و نيامدن آنها تفاوتى نداشته باشد، انگيزه‏اى براى حضور آنان باقى نمى‏ماند. در نتيجه مساجد و نمازهاى جماعت حافظان و حاميان آينده خود را از دست مى‏دهد و با انقراض نسل سالخوردگان مساجد از رونق مى‏افتد.

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) براى اهميت موضوع حكم خروج از دين اسلام را براى كسانى كه نسبت به كوچكترها با ديده احترام و محبت نگاه نمى‏كنند، صادر كرده است؛ [33]گذشته از اينكه بايد بدانيم مهربانى با كودكان و نوجوانان جزو سيره و اخلاق مباركشان بوده است:

روزى كودكى را در دامان پيامبر گذاشتند تا براى او دعا كند؛ كودك لباس پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) را خيس و آلوده كرد، اطرافيان سخت برآشفتند و به كودك نهيب زدند، پيامبر فرمود: رهايش كنيد! بگذاريد با آرامش كامل كار خود را به اتمام رساند. سپس به گونه‏اى برخورد كردند و دعا را ادامه دادند، كه نزديكان طفل شرمنده نشوند و احساس نكنند پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به زحمت افتاده است. پس از اينكه آنها بيرون رفتند، نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) لباس خود را تطهير كردند.[34]

 

 با گفتار و كردار خود باعث اذيت و آزار ديگر نمازگزاران نشود

همانگونه كه گفته شد نماز جماعت جلوه‏اى از وحدت صفوف و وحدت قلوب است و همگان بايد تلاش كنند تا از هر حرفى و يا كارى كه موجب ناراحت كردن مومنان شود بپرهيزند، چرا كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرموده‏اند:

المسلم من سلم المسلمون من لسانه ويده‏ [35]

مسلمان كسى است كه ساير مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند .

 

چه بسا اتفاق افتاده است كه مسلمان نا آگاهى پيش از حضور در صف جماعت، پاهاى خود را نمى‏شويد، يا جوراب خود را تميز نمى‏كند، يا با لباسهاى آلوده و غير نظيف وارد مسجد مى‏شود و يا غذايى مى‏خورد كه بوى آن آزار دهنده است، يا سخنان ناشايستى بر زبان جارى مى‏سازد و يا به گونه‏اى اذكار را ادا مى‏كند و يا به شكلى مى‏نشيند و بلند مى‏شود كه باعث اذيت و ناراحتى مردم مى‏شوند و در نتيجه به فضاى ملكوتى و روحانى نماز جماعت آسيب مى‏رساند.

 

بنابراين براى حضور در جماعت مسلمين و در مساجد، آداب خاص و ويژه اى تعيين شده است.

 

پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) در جنگ خيبر به گياهى برخورد كردند (كه احتمالا سير، پياز يا چيزى شبيه به آن بوده) و فرمودند:

 

من اكل من هذه الشجرة فلا ياتين المساجد[36]

 

هر كسى از اين گياه بخورد وارد مسجد نشود.

 

و در جاى ديگرى فرمودند:

 

فان الملائكه تتاذى مما يتاذى منه الانسان‏ [37]

 

از هر چه انسانها اذيت شوند، فرشتگان نيز اذيت مى‏شوند.

در ميان اذيتها، نيش زبان و يا مطرح كردن مسايلى كه باعث رنجش مومنان شود از همه بدتر است.

 

هشام بن سالم مى‏گويد: از امام صادق (عليه السلام) شنيدم: خداوند بزرگ فرمود:

 

لياذن بحرب منى من اذى عبدى المومن‏[38]

 

كسى كه بنده مومن مرا اذيت كند، با من اعلان جنگ داده است .

 

احترام ويژه براى صاحبان جاه و منزلت خاص‏

 

نماز جماعت جايگاه حضور همگان است و در اين همايش الهى كوچك، بزرگ، غنى، فقير و... گرد هم مى‏آيند. و هركسى بايد خود را عضو كوچكى از اين خانواده بداند و هيچگونه توقع و انتظار احترام و... نداشته باشد. از سوى ديگر اين افراد هستند كه بايد به رشد عقلى و اخلاقى رسيده باشند و حريم افراد را حفظ كنند، و با هر كسى در خور سن، شخصيت علم، جايگاه و موقعيت او برخورد كنند.

 

روزى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) با اصحاب در خانه‏اى نشسته بودند و به دليل ازدحام جمعيت جاى خالى وجود نداشت. در اين هنگام يكى از افراد سرشناس وارد مجلس شد و چون جايى پيدا نكرد، در آستانه در نشست؛ پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) عباى خود را به او دادند و فرمودند: روى اين عبا بنشين! او عبا را گرفت و بر صورت و چشمانش ماليد و گريست؛ سپس عبا را برگرداند و گفت من بر روى لباس شما نمى‏نشينم. پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نگاهى به طرف چپ و راست خود كردند و فرمودند:

 

اذا اتاكم كريم قوم فاكرموه و كذلك كل من له عليه حق قديم فليكرمه‏ [39]

 

هرگاه بزرگ يك قومى نزد شما آمد او را اكرام كنيد، و همچنين بايد براى كسى كه حقى بر گردن شما دارد احترام ويژه و مضاعف قايل شويد.

 

اين برخورد كهاز خلق عظيم رسول اعظم (صلى الله عليه و آله و سلم) صادر مى‏شود، بهترين شاهد اين موضوع است و اگر مى‏بينم اسلام در زمان كوتاهى جهانگير شد، مرهون همين رفتار الهى رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) و ياران فداكار ايشان بوده است.

 

همراهى و همدلى با افراد كم در آمد و تهيدست‏

 

روزى حضرت سليمان (عليه السلام) با آن جاه و جلال و جبروت وارد مسجد شد و انسان تهيدست و مسكينى را در گوشه‏اى نشسته ديد؛ نزد او جاى گرفت و گفت: اينك مسكينى همنشين مسكين ديگرى شده است. همچنين مى‏گويند زيباترين كلمه نزد حضرت عيسى (عليه السلام) اين بود كه او رااى مسكين! خطاب كنند[40]

 

همچنين آورده‏اند: حضرت موسى (عليه السلام) عرض كرد: خدايا! كجا مى‏توانم تو را پيدا كنم؟ ندا آمد:

عند المنكسرة قلوبهم‏ [41]. (نزد دل شكستگان)

هر چند بايد براى افراد احترام خاص خودشان را در نظر گرفت ولى همراهى و همدلى با دل شكستگان و افرادى كه با مشكلاتى مواجه شده‏اند، داراى اجر و ثواب ويژه‏اى است و روح تقوا و خدا ترسى را افزونتر مى‏كند نتيجه اين عمل شايسته اين است كه همه طبقات و دست‏هاى مردم به مسجد و نماز جماعت دلگرمتر مى‏شوند.

 

همراهى و هم دلى در غمها و شاديهاى ديگر نمازگزاران و تلاش در رفع گرفتاريهاى آنان‏

سنت ديرپاى مسلمانان، اين بوده است كه هرگاه جاى برادر مومنى را در صف جماعت خالى مشاهده مى‏كردند، بلافاصله به جستجوى او مى‏پرداختند و هميشه از احوال همديگر با خبر بودند و اگر براى فردى مشكلى پيش مى‏آمد، همگان خود را موظف مى‏دانستند كه به كمك او بروند و اگر بيمار مى‏شد، نخستين گروهى كه به ديدار او مى‏رفتند، دوستان نمازگزار او بودند و اگر جشن ازدواج و سرورى داشت تا دوستان هم صف و هماهنگ او در نماز جماعت حاضر نمى‏شدند، برنامه‏ها را آغاز نمى‏كردند چرا كه احساس اخوت و يگانگى مى‏كردند و اگر كسى از آنان به رحمت ايزدى مى‏پيوست همانها بودند كه تابوت وى را بلند مى‏كردند و در مجالس عزا و ماتم او حاضر مى‏شدند.

 

هر چند اين سنت اصيل اسلامى كه همه ما آرزوى تحقق و باز آفرينى آن را داريم، در اين روزها بسيار كم رونق شده است، ولى نهاد هر انسانى، نياز خود را به چنين جمعى احساس مى‏كند و از منقرض شدن سنتهاى حسنه حسرت مى‏خورد و در آرزوى شرايطى است كه جمعى حال يكديگر را بپرسند و به فكر هم باشند و در غمها و شاديهاى هم شريك شوند.

 

امام صادق (عليه السلام) فرمودند:الخلق عيال الله، فاحب الخلق الى الله من نفع عيال الله و ادخل على اهل بيت سرور [42]

 

مردم، خانواده خداوندند، بنابراين خداوند هر كه را بيشتر به اين خانواده خدمت و آنها را خوشحالتر كند؛ بيشتر دوست دارد.

 

در خدمت رسانى و اهتمام در رفع گرفتاريهاى مومنان احاديث فراوانى آمده است تا جايى كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) فرموده‏اند:

 

من اصبح و لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم‏ [43]

 

كسى كه شب را به صبح آورد، در فكر مشكلات مسلمانان نباشد مسلمان نيست .

 

امام باقر(عليه السلام) مى‏فرمايد: حضرت موسى (عليه السلام در يكى از مناجاتها و گفت وگوهايش با خداوند سوال كرد: خداوندا! براى عيادت از مريض تا چه اندازه مزد و پاداش مى‏دهى؟ پاسخ آمد:

 

اوكل به ملكا يعوده فى قبره الى محشره‏[44]

براى او فرشته‏اى را مامور مى‏كنم تا در قبر او را عيادت كند و تا روز محشر همراهش باشد .

 

در ثواب و فضيلت تشييع جنازه مومن نيز، احاديث و روايتهاى زيادى وارد شده است.

 

امام صادق (عليه السلام) فرمودند:

من شيع جنازة مومن حتى يدفن فى قبره و كل الله به سبعين ملكا من المشيعين يشيعونه و يستغفرون له اذا خرج من قبره اله الموقف‏[45]

كسى كه جنازه مومنى را تشييع كند تا او را در قبر بگذارند؛ خداوند هفتاد فرشته تشييع كننده بر او مى‏گمارد تا او را همراهى كنند و برايش استغفاركنند؛ از زمانى كه از قبر برانگيخته مى‏شود تا زمانى كه به پاى حساب، ميزان حاضر مى‏شود .

آنچه از نكات و حقوق متقابل نمازگزاران مطرح شد گوشه‏اى از روابط تعريف شده بين مسلمانان است، اگر به همين مقدار عمل شود؛ شكل و محتواى نمازهاى جماعت ما تغيير مى‏كند و نماز جماعت به عبادت زنده و فعالى تبديل مى‏شود و مى‏تواند به عنوان عامل مهم و تاثير گزار در جامعه انسانى ايفاى نقش كند و در كنار اين همه مصيبت و گرفتارى كه مردم با آنها دست به گريبانند، مرهمى به زخمهاى كهنه و نو باشد.

 

 


[1] محمدى رى شهرى، اهل البيت، موسسه دار الحديث، ص 359.

[2] حرآنى، تحف العقول، انتشارات اسلاميه، چاپ سوم 1336، ص 271.

[3] سوره شورا، آيه 23.

[4] فيض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه 27، ص 96.

[5] همان، 373.

[6] حر عاملى،وسائل الشيعه، ج 5، ابواب صلاه الجماله، باب 26 حديث 4.

[7] همان، باب 12، حديث 1.

[8] همان، باب 11، حديث 7.

[9] همان، حديث، 14، ص 394.

[10] همان، ص 395.

[11] همان، ص 392.

[12] همان، حديث 1، ص 419.

[13] فيض كاشانى، محجه البيضاء، دفتر انتشارات اسلامى، ج 2، ص 10.

[14] همان.

[15] محدث نورى، مستدرك الوسائل، موسسه آل البيت، ج 6، ص 492.

[16] همان، ص 507: حديث 12.

[17] همان و نيز كتابوسايل الشيعه، ابواب صلاه الجماعه، باب 70، حديث 5.

[18] همان، ص 505، حديث 6.

[19] حر عاملى،وسائل الشيعه داراحياء التراث العربى، ابواب صلاه الجماعه، باب 70، حديث‏هاى 7، 9و10.

[20] همان، احاديث باب 8، ص 386.

[21] همان، باب، 7، حديث 2

[22] محدث نورى،مستدرك الوسائل، موسسه آل البيت، ج 6، ص 461.

[23] فيض كاشانى، محجه البيضاء، دفتر انتشارات اسلامى، ج 3، ص 384.

[24] همان.

[25] همان، ص 385.

[26] همان، ص 384؛ قال رسول الله(ص): السلام تطوع والرد فريضه‏

[27] امام خمينى (قدس سره)، توضيح المسائل، نشر فرهنگى رجاء، ص 174،. 1138.

[28] كلينى (رحمه الله)، اصول كافى، ج 3، انتشارات علميه اسلاميه، ص 259، حديث 2.

[29] فيض كاشانى، محجه البيضاء، ص 386 به نقل از كتابترمذىقال رسول الله(ص): اذا التقى المسلمان فتصافحا قسمت بينها مغفره، تسعه و ستون لا حسنها بشيرا

[30] همان، ص 389.

[31] همان، ص 356.

[32] همان، ص 366.

[33] همان، ص 365.

[34] همان، ص 367، اين حديث در صحيح بخارى و كتابهاى متعدد ديگر نيز نقل شده است.

[35] همان، ص 358.

[36] بيهقى، السنن الكبرى، دارالمعرفه، بيروت، ج 3، ص 75.

[37] همان، ص 76.

[38] فيض كاشانى، محجه البيضاء دفتر انتشارات، اسلامى، ج 3، ص 360.

[39] همان، ص 372.

[40] همان، ص 402.

[41] همان.

[42] كلينى، اصول كافى، ج 3، ص 239، حديث 5.

[43] همان، حديث 1.

[44] فيض كاشانى، محجه البيضاء، دفتر انتشارات اسلامى، ج 3، ص 410.

[45] همان، ص 414.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 6299 کلمه
مولف : محمد جواد ابوالقاسمى‏
1394/3/5 ساعت 10:43
کد : 450
دسته : آثار فرهنگی و اجتماعی نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
عبادت
مسجد
امام جماعت
حقوق امام جماعت
روابط اجتماعی در مسجد
جایگاه امام در اجتماع
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز