■ وسواس در نماز
بسم الله الرحمن الرحیم
نویسنده: علی محمد حیدری نراقی
منبع: وسواس، شناخت و راه های درمان
تهیه کننده: مرکز تخصصی نماز
شخصی در قرائت حمد گرفتار وسواس شده بود، به طوری که کلمه ای را چندین بار تکرار می کرد. در رساله برخی از مراجع تقلید خوانده بود که نماز او اشکال دارد، لذا از این امر بسیار ناراحت و نگران تکلیف نمازهای گذشته اش بود. نزد من آمده و پرسید: تکلیفم چیست؟
در پاسخ گفتم: از آنجایی که مرحوم آیت اللّه خویی رحمه الله و جمعی از فقهای معاصر (حفظهم اللّه ) فرموده اند نماز صحیح است و چون فقهای دیگر، احتیاط واجب نموده اند و شما هم از مرجعی تقلید نموده اید که احتیاط واجب داشته اند، لذا می توانید به یکی از مراجعی رجوع کنید که نماز را صحیح می دانند و بنا بر فتوای آن مرجع، نمازهای گذشته شما هم صحیح است، لیکن تا می توانی باید اعتنا به وسوسه نکنی.
مردی به خدمت خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول اللّه ! به تو شکایت می کنم از وسوسه هایی که در نماز بر من وارد می شود، تا آنجا که نمی دانم چقدر نماز خوانده ام، زیاد خوانده ام یا کم؟ حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: «وقتی داخل نماز شدی، با انگشت شهادت دست راست، بر ران چپ خود بزن و بگو: بِسْمِ اللّه وَ بِاللّه ، تَوَکلْتُ عَلَی اللّه ، أَعُوذُ بِاللّه السَّمیعِ الْعَلیمِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ، در این هنگام او را رد خواهد کرد».[1]
قالَ الْباقِرُ علیه السلام : «إِذا کثُرَ عَلَیک السَّهْوُ فَامْضِ عَلی صَلاتِک فَإِنَّهُ یوشَک أَنْ یدَعَک إِنَّما هُوَ مِنَ الشَّیطانِ»؛[2]
امام باقر علیه السلام فرمود: «هر گاه در نماز شک بر تو زیاد شد، اعتنا مکن، زیرا این وسوسه از شیطان است و ممکن است تو را از کار بازدارد».
قالَ الصّادِقُ علیه السلام : «إِذا کثُرَ عَلَیک السَّهْوُ فَامْضِ فی صَلاتِک»؛[3]
امام صادق علیه السلام فرمود: «هر گاه شک تو در نماز زیاد شد، پس نمازت را ادامه بده و اعاده نکن».
عَنْ أَبی عَبْدِاللّه علیه السلام فِی الرَّجُلِ یکثُرُ عَلَیهِ الْوَهْمُ فِی الصَّلاةِ فَیشُک فِی الرُّکوعِ فَلایدْری أَرْکعَ أَمْ لا، وَ یشُک فِی السُّجُودِ فَلایدْری أَسَجَدَ أَمْ لا، فَقالَ: «لایسْجُدُ وَ لایرْکعُ وَ یمْضی فی صَلاتِهِ حَتّی یسْتَیقِنَ یقینا»؛[4]
عمار از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود: «اگر کسی در نماز زیاد شک می کند راجع به رکوع، نمی داند که آن را به جای آورده یا نه، هم چنین سجده را نمی داند که به جای آورده است یا نه، باید نماز خود را ادامه دهد و اعتنایی به شک نکند، مگر این که یقین کند که رکوع یا سجده را به جای نیاورده که در این صورت، باید آن را به جای آورد».
عَنْ عَلِی بْنِ أَبی حَمْزَةٍ عَنْ رَجُلٍ صالِحٍ علیه السلام قالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یشُک فَلایدْری واحِدَةً صَلّی أَوِ اثْنَتَینِ أَوْ ثَلاثا أَوْ أَرْبَعا یلْتَبِسُ عَلَیهِ صَلاتُهُ، قالَ: «کلُّ ذا»؟ قالَ: قُلْتُ: نَعَمْ، قالَ: «فَلْیمْضِ فی صَلاتِهِ وَ یتَعَوَّذُ بِاللّه مِنَ الشَّیطانِ فَإِنَّهُ یوشَک أَنْ یذْهَبَ عَنْهُ»؛[5]
علی بن ابی حمزه گفت: از معصوم علیه السلام پرسیدم: کسی که در نماز شک می کند و نمی داند که یک رکعت خوانده یا دو یا سه یا چهار رکعت، چه وظیفه ای دارد؟ فرمود: «همه اینها با هم واقع شده است»؟ عرض کردم: بلی.
فرمود: «نماز را تمام کند و پناه ببرد به خدا از شر شیطان، امید است که وسواس از او برطرف شود».
قالَ الصّادِقُ علیه السلام : «إِذا کانَ الرَّجُلُ مِمَّنْ یسْهُوا فی کلِّ ثَلاثٍ فَهُوَ مِمَّنْ کثُرَ عَلَیهِ السَّهْوُ»؛[6] امام صادق علیه السلام فرمود: «هر گاه شخصی از کسانی باشد که در هر سه نماز خالی از شک نباشد، وی از اشخاص کثیرالشک است».
اختصار نماز
در عین حال که طولانی خواندن نماز، در صورتی که از وقت فضیلت خارج نشود، بسیار مطلوب و پسندیده است، ولی یکی از شیوه های درمان وسواسی در نماز، به اختصار خواندن نماز است، تا شیطان فرصت وسوسه نیابد.
عَنْ عُبَیدِاللّه الْجِبِلی قالَ: سَأَلْتُ أَباعَبْدِاللّه علیه السلام عَنِ السَّهْوِ فَإِنَّهُ یکثُرُ عَلَی فَقالَ: «أَدْرِجْ صَلاتَک إِدْراجا». قُلْتُ: فَأَی شَی ءٍ الاْءِدْراجُ؟ قالَ: «ثَلاثُ تَسْبیحاتٍ فِی الرُّکوعِ وَ السُّجُودِ»؛[7]
عبیداللّه جبلی می گوید: از حضور امام صادق علیه السلام در باره فراموشی جویا شدم و عرض کردم: در من شک و سهو، بسیار ایجاد می شود. آن حضرت علیه السلام فرمود: «نمازت را به اختصار بخوان». پرسیدم: چگونه مختصر کنم؟ فرمود: «در ذکر رکوع و سجود، فقط به سه بار سبحان اللّه گفتن، اکتفا کن».
قالَ الصّادِقُ علیه السلام : «ینْبَغی تَخْفیفُ الصَّلوةِ مِنْ أَجْلِ السَّهْوِ»؛
امام صادق علیه السلام فرموده است: «سزاوار است برای زدودن فراموشی، نماز را مختصر بخوانند».
وسواس در نیت
به عنوان مقدمه باید گفت که پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله فرموده است: «إِنَّمَا الاْءَعْمالُ بِالنِّیاتِ»؛[8] «اعمال باید با نیت باشد و رضای الهی و تقربش منظور باشد».
و جای دیگر فرموده است: «إِنَّما لاِءِمْرِئٍ ما نَوی»؛[9] «مرد است و نیتش». «لا عَمَلَ إِلاّ بِنِیةٍ»؛[10]«عملی مقبول نمی شود، مگر با نیت باشد».
این معانی در روایات فراوانی از معصومین علیهم السلام وارد شده و فقها هم به استناد این روایات، سخنان فراوان گفته اند. از این امر روشن می شود که نیت در عبادت، واجب است. زیرا هر عملی که بدون نیت باشد، یعنی برای غیرپروردگار انجام شود، اثری نخواهد داشت. برای نمونه، اگر آدمی بدون نیت عبادی غسل کند یا وضو بگیرد، بلکه برای پاکیزگی و یا خنک شدن و یا ریا، چنین کند، عمل او اثری نخواهد داشت. مثلاً اگر شخص جنب یک روز کامل در استخر و یا دریا شنا کند، ولی نیت غسل نکند، باز هم جنب خواهد بود.
اما برخی از امور، اگر به مسائل شرعی هم مربوط گردد، بدون نیت نتیجه خواهد داشت، مثل این که آدمی لباس نجس را در آب تطهیر نماید و یا قبری را حفر کند و یا میتی را کفن نماید، زیرا هدف از این امور، مجرد انجام آنها است و لا غیر؛ و مصالحی که متعلق به انجام دادن آنها است، به هر نیتی باشد محقق می شود، ولی اگر بدون نیت و رضای الهی انجام شود، برای انجام دهنده اش ثوابی نخواهد بود و به عکس اگر با آن، نیت تقرب باشد، ثواب هم خواهد داشت.
با این مقدمه، بر هر عاقل و بالغی واجب است اعمال خود را به عنوان این که تقرب به درگاه خداوند متعال بجوید انجام دهد، تا در نتیجه، ثواب نیز عایدش گردد و نیز بداند که ذات اقدس الهی، از لطایفی که بندگان در عبادتش به کار می برند، با آن که او بی نیاز از عبادت است، مسرور می شود. زیرا عبادات ما، در عین بی نیازی خداوند از آنها، لطایفی است که از سوی ما انجام می شود.
فرد باایمان و باکیاست و فراست، به مصداق «اَلْمُؤْمِنُ کیسٌ» حتی کارهای روزمره را، مثل غذاخوردن، آشامیدن و... به قصد قربت به پروردگار عزیز انجام می دهد، یعنی با نیت قلبی غذا می خورد تا بدنش قوی گردد، مریض نشود و بتواند آمادگی کامل برای انجام واجبات، اعم از نماز، روزه و... داشته باشد و دفع ضرر گرسنگی و تشنگی نماید که خود هم واجب است، یا این که لباس می پوشد تا بدنش از سرما و گرما محفوظ بماند و بتواند با نشاط و توانایی، برای برگزاری نماز و ارتباط با خالق حاضر گردد، یا این که نزدیکی با همسر حلال خود را، در عین حال که ارضای قوه حیوانی شهوانی است، به قصد تقرب به درگاه حضرت احدیت و رعایت حال همسر انجام دهد، تا از این لحاظ هم، بهتر بتواند به امور اخروی و دنیوی برسد.
بنا بر این، تمام این اعمال انسان های زیرک، نوعی عبادت محسوب می شود و ثوابی از پروردگار کریم برای آن منظور می گردد و خود، رشد، تکامل و تجارتی است که به هیچ وجه زیان نخواهد داشت.[11]
وسواس در نیت نوعی از کارهای عجیب و غریب و بیهوده برخی از افراد وسواسی است: مثلاً گاهی امام جماعت بعد از حمد، یک سوره مفصل را قرائت می کند و شخص وسواسی، با بازی کردن دست ها و حرکات بی جا و بی مورد پا، دست، سر و گردن، به رکوع اول نمی رسد و خود را برای رکعت دوم آماده می کند، ولی باز هم با وجود قنوت طولانی امام، توانایی نیت نماز را ندارد و بالاخره تا آخر نماز، شیطان لعین او را گول زده و از ثواب نماز جماعت و فضیلت اول وقت بازمی دارد.
او لحظه ای هم نمی اندیشد که اگر نماز هیچ یک از این جماعت انبوه، که در پی امام جماعت که گاهی مجتهد جامع الشرایطی نیز هست نماز می خوانند، درست نباشد، نماز او هم صحیح نخواهد بود. گاهی نیز دیده شده که این افراد همیشه نمازهای باطل و شیطانی خود را خارج از وقت می خوانند، چون ساعت ها طول می کشد تا وسواسی، نیت نماید. در این قبیل موارد، برای درمان و علاج، به آنان گفته می شود که بدون نیت نماز بخوانید.
یکی از مجتهدین به مقلد وسواسی خود گفت که نماز نیت نمی خواهد. مقلد پس از مدتی مراجعه کرد و گفت: هر کاری می کنم، نمی توانم بدون نیت نماز بخوانم. گفتند: همین حرف، خود نیت است.
اگر شما برای انجام کاری از منزل خارج شوید، هرگز مدام آن را به زبان نمی آورید، اما اگر در راه، دوستی شما را ببیند و از شما بپرسد که به کجا می روید، قصد خود را باز خواهید گفت. همین امر نیت است و همین اندازه نیز در نیت عبادت کافی است. به زبان آوردن و تلفظ نیت، لازم نیست و همین قصد انجام کاری، به عنوان خواسته پروردگار متعال، کفایت می کند و این، بهترین نوع نیت اعمال است. البته برخی نیز به خاطر این که بهشتی شوند، از آتش جهنم در امان باشند، قصد انجام آن کار را می نمایند و اگر چه این نیت، درجه دون تری دارد، ولی باز هم کافی است و نیت عملی می شود. حتی برخی از فقها بر آنند که اگر آدمی نیت را به زبان تلفظ کند مکروه است، بلکه خطوردادن در فکر و ذهن هم نمی خواهد.[12]
حال با این همه سادگی و آسانی نیت، چرا وسواسی، دستورات شیطانی را گردن می نهد و به عنوان این که نیت برایش حاصل نمی شود، مدت ها از عمر گران مایه خود را تلف می نماید. او در آخرت باید جوابگوی اتلاف این همه عمر خود باشد. آیات، اخبار و اجماع فقهای دین و عقل، این عمل را مردود دانسته و آن را نوعی بیماری به حساب آورده اند. چه، تمام کارها و عبادت وسواسی، بیهوده و موجب رضای شیطان و خشم خداوند رحمان است.
ابوحامد غزالی گفته است: وسوسه در نیت نماز یا به سبب کمبود و فساد عقل است و یا به دلیل آشنانبودن به شرع مقدس، زیرا فرمان برداری، تعظیم و اجرای دستورات الهی در قصد و نیت، مثل فرمان برداری و تعظیم دستورات دیگران است.
اگر عالمی به کسی وارد شود و آن کس برای احترامش از جای برخیزد، اگر بگوید: نیت کردم که برخیزم و این برخاستن برای وارد شدن زید عالم، آن هم به خاطر فضل و دانشی که دارد، بوده است، او را دیوانه و بی عقل می گویند، زیرا نیازی به گفتن آن مطالب بیهوده نبوده است، زیرا هر کس او را می دید، می دانست که برخاستن او برای ادای احترام بود، مگر این که در حال قیام کار دیگری را انجام دهد که امر مشتبه گردد، یا این که به اشتباه برخاسته باشد، یا این که پس از مدتی از جا برخیزد که در آن حال، همگان خواهند دانست که برخاستن او به احترام عالم نبوده است.
با این مثال، می توان فهمید که فرد، مبتلا به مرض وسواس است و یا جاهل به مسائل شرعی نیت در عبادات و این، وسواسی است که خود را به زحمت می اندازد که قلب خود را مثلاً برای اتیان و به جا آوردن نماز ظهر، آن هم ادا، نه قضای واجب، با تلفظ الفاظ به زبان آماده کند. این، عملی بیهوده و خلاف شرع است و وسواسی همان گونه که گفته شد باید نیت کند و این کار را ادامه دهد تا عادت کند و وسواسش برطرف گردد[13].
همه فقهای گذشته رضوان اللّه تعالی علیهم و فقهای حاضر، کثر اللّه امثالهم و حفظهم اللّه تعالی، در رساله های عملیه و کتب فقهی خود، به این مطلب تصریح فرموده اند و اضافه بر آن، خلاف احکام الهی است.
وسوسه در نیت، از جمله عوارض نفسانی و امور شیطانی است. گاهی شیطان برای بطلان و فساد اعمال مؤمنان، فعالیت هایی می کند تا آنان را به گمراهی کشانیده و با کارهای باطل فراوان و غیرعقلایی جلوه دادن اعمال، آنان را از راه ثواب و صحیح به درکند. اما شارع مقدس، هیچ گاه حکم به تکلیف محال و ما لایطاق و خارج از توانایی آدمی نمی کند و این گونه افکار، از وساوس سیاه شیطانی، هلاک کننده و گمراهی خالص است. لذا این افراد، در نادانی محض، از راه راست دور و در شبهات غوطه ورند، زیرا نیت، امری قلبی است و ارادی و به دست آوردنش، نیازی به کارهای خارجی بدنی ندارد و با قصد جزیی حاصل می شود، همان گونه که در سایر کارها نیز چنین است. جای بسی تأسف است که انسان های عاقلی خود را این همه به زحمت وامی دارند تا نیت کنند، حال آن که عقلا هیچ فرقی بین انجام کارهای عادی و عبادی نمی گذارند و این گرفتاری ها، فقط وسوسه های شیطانی است و بس و هیچ ربطی به کارهای عبادی ندارد.
شیطان با این وسوسه ها می کوشد که آدمی را از عبودیت خداوند منصرف کند و او را به خیالات واهی و افکار ناپسند مشغول سازد، تا از راه بندگی منحرف شود و به فرمان وسوسه های شیطان درآید. در این حال، اصل عبادت فراموش می شود و آدمی خود را در دام اشتغالات شیطانی می یابد. برخی از این وسوسه های شیطانی چنین است:
1 - تمام کارهای عبادی آدمی، به دلیل شک و تردید، صحیح نخواهد بود.
2 - وقتی احساس می کند که وقت عبادت است، همانند افرادی که به کار مشکل و مکروهی واداشته شوند، از سر طیب خاطر، عبادت نمی کند و نگرانی شدید و اندوه بزرگی، که حاصل عدم توانایی او در نیت عبادات است، در او ایجاد می شود و گونه ای انکار قلبی در باره این سخن خداوند پیدا می کند: «ما جَعَلَ عَلَیکمْ فِی الدّینِ مِنْ حَرَجٍ»[14] «خداوند سختی و زحمتی در دین، برای شما قرار نداده است».
فرد مبتلا به وسواس، خلاف این آیه، برای خود مشکلات و زحماتی ایجاد می کند و هنگام عبادت و حضور در محضر خالق قادر، به جای خرسندی قلبی و درونی در قبال راز ونیاز و بهره برداری از سخن گفتن با محبوب و در نتیجه، تقرب و تزکیه، خود را دور از سعادت، لذت عبادت و مناجات می یابد.
3 - او تمام وقت خود را صرف یک قسمت کوچک از عبادت که فرضا نیت باشد می کند و از بقیه عبادات محروم می شود و در نتیجه، متحمل ضرر و زیان های دنیوی و اخروی می گردد.
تذکر یک نکته دیگر هم ضروری می باشد. اگر فرد مبتلا به وسواس، بیماری خود را به دیگران سرایت دهد، خود مسئول این گناه خواهد بود. به این حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توجه کنید:
«مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَیئَةً فَعَلَیهِ وِزْرُها وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِها إِلی یوْمِ الْقِیامَةِ»؛[15]
«هر کس بدعتی بگذارد و کار زشتی را رواج دهد، گناه آن کار و گناه کسانی که تا روز قیامت، آن کار را انجام می دهند، بر عهده او خواهد بود».
پس به هوش باشیم و در درمان بیماری های اخلاقی بکوشیم تا هم خود و هم دیگران را از عواقب شوم آنها رهایی بخشیم. پس بیاییم دیگران را به زشتی، پلیدی و گناه رهنمون نشویم، زیرا «اَلدّالُّ عَلَی الشَّرِّ کفاعِلِهِ»؛[16] «هر کس دیگران را به زشتی راهنمایی کند، گویی خود آن را انجام داده است».
نگارنده: در محلی برای تبلیغ رفتم که صاحب خانه فرزندی داشت که بیش از سی سال، گرفتار وسواس شدید شده بود. صاحب منزل نقل کرد در موقعی که این فرزند، بچه بود، شخصی به عنوان مبلغ آمد به محل و در منزل ما بود. آن شخص دارای وسواس در وضو و طهارت بود، لذا این بچه به افعال او نگریست و خیال کرد این دستور شرع است و تا به حال، سخت گرفتار شده است و رنج زیاد هم می برد.
[1] وسائل الشیعه، أبواب الخلل.
[2] وسائل، ج 5، ص 329.
[3] وسائل، ج 5، ص 329.
[4] وسائل، ج 5، ص 330.
[5] وسائل، ج 5، ص 330.
[6] وسائل، ج 5، ص 330.
[7] فروع کافی، ج 2، ص 344
[8] وسائل، ج1، ص 33.
[9] وسائل، ج 1، ص 33.
[10] وسائل، ج 1، ص 33.
[11] برگرفته از: العقد الطهماسبی، ص 223، به نقل از: وسواس، ارگانی بهبهانی، ص 79.
[12] مستمسک العروة الوتقی، نیت در وضو، ج 2، ص 461.
[13] محجة البیضاء، ج 2، ص 42.
[14] سوره حج، آیه 78.
[15] مکارم الاخلاق، ص 454.
[16] ثواب الاعمال، ص 15.