■ حضور قلب در روایات(3)
برگرفته از کتاب: جامع آيات و احاديث موضوعى نماز، مرکز تخصصی نماز
توجه حورالعين به نمازگزار
قال الباقر - عليه السلام -:
اذا قام المؤ من فى الصلوة ، بعث الله الحور العين حتى يحدقن به ، فاذا انصرف و لم يسئل الله منهن شيئا انصرفن متعجبات ؛
هنگامى كه (نمازگزار) مؤ من به نماز مى ايستد، خداوند حورالعين را به طرفش مى فرستد آن چنان كه دور نمازگزار را مى گيرند و به او نگاه مى كنند، پس وقتى نمازگزار نمازش را تمام كرد و از خدا چيزى نخواست ، حورالعين با تعجب از او دور مى شوند.
(جامع احاديث الشيعه ، ج 4، ص 27)
نماز با تفكر
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
ركعتان خفيفتان فى تفكر خير من قيام ليلة ؛
دو ركعت نماز سبك ، در صورتى كه همراه با تفكر و انديشه باشد، بهتر ازعبادت سراسر يك شب است .
(بحارالانوار، ج 84، ص 240.ميزان الحكمه ، ج 5، ص 391)
تعقل در نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
انما يكتب للعبد من صلاته ما عقل منها؛
از نماز بنده آن مقدارى را كه تعقل كرده ، برايش نوشته مى شود.
(محجة البيضاء، ج 1، ص 398)
آگاهى از نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
لو يعلم هذا المصلى ما فى الصلاة ما انفتل ؛
اگر نمازگزار بداند در نماز چه چيزى است ، هيچگاه التفاتى و توجهى به چيزى نخواهد داشت .
(وسائل الشيعه ، ج 3، ص 21)
آداب نماز چيست ؟
قال الرضا - عليه السلام -:
حضور القلب و افراغ الجوارح ، و ذل المقام بين يدى الله - تبارك و تعالى - و يجعل الجنة عن يمينه و النار يراها عن يساره و الصراط بين يديه و الله امامه ؛
از امام رضا (ع ) سؤ ال شد، آداب نماز چيست ؟امام فرمود: حضور قلب و آزاد گذاشتن جوارح (بازى نكردن با آنان ) و خوار شمردن خود در پيشگاه خداى تعالى و قراردادن بهشت سمت راست و آتش جهنم را سمت چپ و صراط را در مقابل مشاهده كردن و خدا را در مقابل خود ديدن .
(مستدرك الوسائل ، ج 1، ص 264)
نماز بدون حضور قلب
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لاينظر الله الى الصلوة لايحضر الرجل فيها قلبه مع بدنه ؛
خداوند نمازى را كه در آن حضور قلب نباشد، نظر نخواهد كرد.
(اسرارالصلوة ، ص 118)
آداب حضور قلب
و عن فقه الرضا - عليه السلام -:
فاذا اردت ان تقوم الى الصلوة ، فلا تقم اليها متكاسلا و لامتناعسا و لا مستعجلا و لامتلاهيا ؛ ولكن تاتيها على السكون و الوقار و التودة و عليك بالخشوع و الخضوع متواضعا لله - عز و جل - متخاشعا؛ عليك الخشية و سيماء الخوف راجيا خائفا بالطمانينة على الوجل و الحذر؛ فقف بين يديه كالعبد الابق المذنب بين يدى مولاه . فصف قدميك ، و انصب نفسك ؛ و لاتلتفت يمينا و شمالا ؛ و تحسب كانك تراه ؛ فان لم تكن تراه ، فانه يراك ...؛
چون خواستى به نماز بايستى با حال كسالت ، خواب آلودگى ، شتاب و لهو و بازى مايست ؛ بلكه با آرامش و وقار نماز را به جاى آور. و بر تو باد كه (در نماز) خاشع و خاضع باشى و براى خدا تواضع كنى و خشوع و خوف را بر خود هموار سازى در آن حال كه بين بيم و اميد ايستاده باشى و پيوسته نگران و محترز باشى .پس ، بسان بنده اى گريخته و گنهكار كه (بازگشته ) در محضر مولايش ايستاده ، در پيشگاه خدا بايست ؛ پاهاى خود را كنار هم نه و قامتت را راست نگهدار و به راست و چپ روى مگردان ؛ و چنين بدان كه گويى خدا را مى بينى ؛ كه اگر تو او را نمى بينى او تو را مى بيند....
(مستدرك الوسائل ، كتاب الصلوة ، باب 1، حديث 7)
علت محبوبيت نمازگزاران حقيقى
قال الصادق - عليه السلام -:
و انى لاحب للرجل منكم المؤ من اذا قام فى صلاة فريضة ان يقبل بقلبه الى الله .و لايشغل قلبه بامر الدنيا، فليس من مؤ من يقبل بقلبه فى صلاته الى الله الا اقبل الله اليه بوجهه و اقبل بقلوب المؤ منين اليه بالمحبة له بعد حب الله اياه ؛
همانا من مؤ منى از شما را دوست دارم كه وقتى به نماز فريضه مى ايستد، با قلبش به سوى خدا متوجه گردد و قلب خود را در نماز به دنيا مشغول نسازد، پس هيچ مومنى نيست كه با قلب خود در نمازش به سوى الله برود، مگر اينكه خداوند با همه الطافش به او رو مى آورد و بعد از آن قلوب همه مومنين هم از راه راءفت و مهربانى به سوى او رو مى آورد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 240)
نماز مودع
قال الصادق - عليه السلام -:
اذا صليت ، صلاة مودع يخاف ان لايعود اليها ابدا، ثم اصرف ببصرك الى موضع سجودك ، فلو تعلم من عن يمينك و شمالك ، لاحسنت صلاتك ، و اعلم انك بين يدى من يراك و لاتراه ؛
وقتى كه مشغول نماز مى شوى ، مثل كسى كه وداع كند با نماز وترس آن دارد كه ديگر به آن نرسد نماز بخوان ، پس از آن چشمت را بدوز به موضع سجودت تو اگر بدانى كسى در راست و چپ هست نمازت را نيكو به جاى مى آورى ، بدان كه تو پيش روى كسى ايستادى كه او تو را مى بيند و تو او را نمى بينى .
(وسائل الشيعه ، ج 4، ص 685)
قبولى نماز با حضور قلب
قال زين العابدين - عليه السلام -:
ان العبد لايقبل من صلاته الا ما اقبل عليه منها بقلبه ؛
به درستى كه نماز انسان قبول نمى شود، مگر دلش در حال نماز پيش خداوند باشد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 237)
حضور قلب ، شرط قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
لايقبل الله صلاة امرى ء لايحضر فيها قلبه ؛
خداوند نمازى را كه در آن حضور قلب نباشد نمى پذيرد.
(مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 59)
طلب خير به وسيله نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
من توضا فاحسن الوضوء ثم صلى ركعتين فاتم ركوعها و سجودها ثم جلس فاثنى على الله و صلى على رسول الله - صلى الله عليه وآله - ثم ساءل الله حاجته ، فقد طلب الخير من مظانه و من طلب الخير من مظانه لم يجب ؛
هركس وضوى خوب بگيرد و دو ركعت نماز با ركوع و سجود كامل به جاى آورد و با خداى خود خلوت كند و بر رسول خدا (ص ) درود فرستد، سپس حاجت خود را از خدا درخواست نمايد، به تحقيق كه در زمان مناسبش درخواست كرده و هركس چنين نمايد، هرگز نااميد و ناموفق نخواهد بود.
(بحارالانوار، ج 85، ص 324)
حالت خشوع در نماز
قال رسول الله - صلى الله عليه وآله -:
خياركم الينكم مناكب فى الصلوة ؛
بهترين شما كسى است كه شانه هايش در نماز افتاده تر باشد.
(بحار، ج 84، ص 262)
خضوع رسول خدا (ص ) در نماز
روى ان النبى - صلى الله عليه وآله - كان اذا قام الى الصلوة كانه ثوب ملقى ؛
پيامبر اسلام (ص ) هر وقت به نماز مى ايستاد، گويا جامه اى پهن شده بر روى زمين بود.
(ميزان الحكمه ، ج 5، ص 381.بحار، ج 84، ص 248)
حضرت على (ع ) و خوف از خداوند
انه كان اذا دخل الصلاة كانه بناء ثابت او عمودقائم لا يتحرك ، و كان ربما ركع او سجد فيقع الطير عليه و لم يطق احد ان يحكى صلاة رسول الله - صلى الله عليه وآله - الا على بن ابيطالب و على بن الحسين - عليهما صلواة المصلين - ؛
همانا اميرالمؤ منين (ع ) هنگامى كه داخل نماز مى شد، همچون بنايى ثابت و استوار و بدون تحرك بود، و يا همانند عمودى ايستاده بود كه هيچ گونه تحركى نداشت ، و بسا ركوع و سجودش ، طولانى مى شد و بدن مباركش از بس بى حركت بود كه گاهى مرغى بر پشت مبارك آن حضرت مى نشست ، و احدى جز على بن ابى طالب (ع ) و على بن الحسين (ع ) طاقت نداشت كه مانند رسول خدا (ص ) نماز بخواند.
(ميزان الحكمه ، ج 5، ص 382)
خشوع اميرالمؤ منين (ع ) در نماز
قال الصادق - عليه السلام -:
و كان على - عليه السلام - اذا قام الى الصلوة فقال : ((وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض )) تغير لونه حتى يعرف ذلك فى وجهه ؛
هنگامى كه على (ع ) به نماز مى ايستاد، اين آيه شريفه را مى خواند: ((رو مى آورم با تمام وجودم به كسى كه آسمانها و زمين را آفريد)) و رنگ مبارك حضرتش تغيير مى كرد، به طورى كه تغيير حالت و دگرگونى از صورت مباركش به خوبى مشاهده مى گشت .
(ميزان الحكمه ، ج 5، ص 381)
خوف حضرت فاطمه (س ) در نماز
كانت فاطمه - عليهاالسلام - تنهج فى الصلاة فى خيفة الله تعالى ؛
فاطمه زهرا (س ) در حال نماز از شدت ترس نفسش به شماره مى افتاد.
(بحارالانوار، ج 85، ص 258.ميزان الحكمة ، ج 5، ص 382)
خشوع امام حسن (ع )
قال الصادق - عليه السلام -:
ان الحسن بن على - عليه السلام - كان اذا قام فى صلاته ترتعد فرائضه بين يدى ربه - عز و جل - و كان اذا ذكر الجنة و النار اضطرب اضطراب السليم ؛
وقتى امام حسن مجتبى (ع ) به نماز مى ايستاد، تن مبارك حضرتش در مقابل پروردگار مى لرزيد و هرگاه ياد بهشت و جهنم مى نمود، چون مار گزيده مضطرب و پريشان مى شد و به خود مى پيچيد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 258.ميزان الحكمه ، ج 5، ص 382)
خشوع امام سجاد (ع )
عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
كان على بن الحسين - عليهماالسلام - اذا قام الى الصلاة ، تغير لونه .فاذا سجد لم يرفع راءسه حتى يرفض عرقا ؛
امام سجاد (ع ) وقتى به نماز مى ايستاد رنگش دگرگون مى شد و چون به سجده مى رفت سربر نمى داشت تا آن كه عرق از وى مى ريخت .
(فروع كافى ، ج 3، ص 300)
حضور قلب كامل امام سجاد (ع )
عن ابى عبدالله - عليه السلام - قال :
كان ابى يقول كان على بن الحسين - عليه السلام - اذا قام الى الصلوة ، كانه ساق شجر لايتحرك منه شى ء الا ما حركت الريح منه ؛
امام سجاد (ع ) وقتى به نماز مى ايستاد، گويى شاخه درخت بود كه جز آن چه باد از او به حركت درآورد چيزى از او تكان نخورد.
(فروع كافى ، ج 3، ص 300، حديث 4)
خشوع امام باقر و امام صادق (ع )
كانا ابوجعفر و ابوعبدالله - عليهماالسلام - اذا قاما الى الصلاة تغيرت الوانهما حمرة و مرة صفرة كانما يناجيان شى ء يريانه ؛
هنگامى كه امام باقر و امام صادق - عليهماالسلام - به نماز مى ايستادند، رنگ صورتشان گاهى قرمز مى شد و گاهى زرد مى گشت و مثل اينكه دو بزرگوار با كسى كه باچشم او را مى بينند مناجات مى كردند.(بحارالانوار، ج 84، ص 248)