■ نقش والدين در ترغيب فرزندان به نماز5
حجت الاسلام دکتر محمد داودی، هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، مرکز تخصصی نماز
نقش نظارتي و مراقبتي والدین در دعوت فرزندان به نماز
نظارت و مراقبت يكي از ضروريات فعاليت تربيتي است و بدون آن نميتوان به سرانجام رسیدن فعاليتهاي تربيتي اميد داشت؛ زيرا غير از والدين عوامل ديگري هم بر نگرشها و رفتارهاي فرزند مؤثر هستند و همانها ممكن است تلاشهاي والدين را كماثر يا منحرف كرده، و در نتيجه، پس از مدتي ممكن است فرزند رفتار آموخته شده را ترك كرده يا حتي با آن به ستيزه برخيزد. اينجاست كه والدین متوجه میشوند که در اثر عواملی که از نظر آنان مخفی مانده، تمام زحمات آنان برباد رفته است.
برخي از دلايل نياز به مراقبت و نظارت عبارتند از:
اول. تأثیرپذیری بالا كه ناشي از ناآگاهیها و ناپختگیهای دوران کودکی و نوجوانی است؛
دوم. روزمرگی و عدم آیندهنگری و نداشتن قدرت خودکنترلی و مراقبت از خود؛
سوم. جدا شدن تدریجی کودکان از خانواده و قرار گرفتن در میحطهای اجتماعی مختلف؛
چهارم. هیجانات و عواطف فراوان، شدید و پیچیدة دوران نوجوانی و روحیه دوستگرایی و گروهگرایی آنان؛
پنجم. تنوع و فراوانی رسانههای فردی و گروهی و عمق و گسترة بالای تأثیرگذاری آنها.
الف) صلاحيتهاي لازم براي نظارت و مراقبت
فرزندان ما در عرصههاي مختلف نياز به مراقبت و نظارت دارند. نظارت و مراقبت در دوران نوزادی و کودکی گستره وسيعي را در برميگيرد؛ اما بیشتر در قلمرو مسائل زیستی کودک است تا مسائل تربيتي. با این حال، مراقبت از محیط کودک و افرادي كه با وي در اتباط هستند نقش مهمی در تربیت او دارد. فرزندان هرچه بزرگتر میشوند در کارهای شخصي و زیستی خودشان مستقل میشوند و در عوض به مراقتبها و نظارتهای تربیتی و رفتاری بیشتری نیاز پيدا ميكنند. به عبارت ديگر، با بالاتر رفتن سن کودک و رشد فکری، عاطفی و حرکتی او، گرچه در بعد زيستي نياز به مراقبت و نظارت كمتر ميشود، قلمرو نظارت در بعد روحي و فكري و عاطفي گستردهتر میشود و لازم است رفتار و گفتار، رفت و آمد، دوستیابی و دوستداری، رسانههایی که در اختیار فرزند قرار دارد و نحوه استفاده از آنها، احساسات و داد و ستدهای عاطفی و وضعیت روحی روانی فرزند، آموزشگاه و فعاليتهاي تحصيلي وي همگي تحت مراقبت و نظارت قرار بگيرند.
از سوي ديگر، خصوصيات و ويژگيهاي فرزند در دورههاي مختلف رشد تغيير ميكند و به تناسب آن نوع و شيوة نظارت نيز بايد تغيير كند. در دوران کودکی (از تولد تا 13ـ14 سالگي) به دليل ويژگيهاي خاص اين دوره، نظارت آشکار و بیپرده است و اعمال آن در قالب امر و نهی و تشویق و تنبیه مستقیم است؛ اما در دوران نوجوانی و جواني ( 14 سالگي به بعد) كه فرزند ما از نظر جسمي به بلوغ رسيده و از نظر ويژگيهاي شخصيتي، توانايي شناخت و عمل رشد يافته است، نظارت بايد نامحسوس و در قالب مشاوره، گفتگوهای صمیمانه و مانند آن باشد. اين مطلب از سخنان حکیمانة پيامبرd نيز استفاده ميشود. ايشان فرمودند: هفت سال اول، دوران وابستگی کودک به والدین است، کودک به شدت نیاز به مراقبت دارد و تمام کارهایش به عهده والدین است و در نتيجه مانند "گل" است[1] که دائم باید از آن مراقبت و در مقابل سرما و گرما محافظت شود.
در هفت سال دوم، فرزندان ما برای آموزش و تأدیب آمادگی کامل دارند و به راحتی دستورات و خواستههاي والدین و مربیان خود را ميپذيرند[2] و همانند يك غلام نظارتها و امر و نهیها را میپذیرند؛ اما در دوران نوجوانی و جوانی روحیه استقلال طلبی او[3] باعث می شود که نظارتهای بیپرده و امر و نهیهاي مستقیم را نپذیرند و حتی گاهی در مقابل آنها موضعگیری و لج بازی کنند. پس در اين دوره، باید نظارت نامحسوس بوده و اصلاح از راه مشاوره و گفتگوهای صمیمانه صورت بگيرد.
بر اين اساس، موفقيت در امر نظارت و مراقبت در گرو ويژگيها و صلاحيتهايي است كه والدين بايد آنها را در خود ايجاد كنند. اين صلاحيتها عبارتند از:
اول. آگاهی از ویژگیها و نیازهای روحی ـ روانی، عاطفی و رفتاری فرزندان در هر دوره سنی
این آگاهی از لوازم نظارت است؛ چون والدین بدون علم از شرایط و ویژگیهای فرزندان خود در هر رده سنی، نمیتوانند بفهمند کدام یک از رفتار و حالات فرزندشان طبیعی و مقتضاي سن آنهاست و کدام یک غیر طبیعی و نشانگر یک نوع ناهنجاری است. مسلماً این آگاهی در نحوه پیشگیری و درمان خطرات احتمالی هم لازم است.
دوم. آگاهی از شیوههای نظارت و بازخوردگیری
والدین باید بدانند با چه روشهایی میتوانند فرزند خودشان را تحت نظر بگیرند، و با چه روشها و سنجشهایی میتوانند آنان را ارزیابی کنند. در غير اين صورت، ممکن است با روشهای اشتباه و آسیبزا زیانهای جبران ناپذیری به فرزندان خود وارد کنند.
سوم. نشانهشناسی و دقت و ریزبینی در آن
در پزشکی یکی از مهمترین موضوعات، شناخت نشانههای بیماریها است، در تربیت هم این موضوع بسیار مهم است. شناختهایی همچون نشانههای سطح رشد فکری، عاطفی و رفتاری متربی، شناخت نشانههای سلامت و عدم سلامت او در فرايند تربیت و بخصوص نظارت و مراقبت از ضروریات است.
چهارم. رازداری، دلسوزی، حلم و بردباری
کسی که نظارت بر فرزندان را به عهده میگیرد، اگر رازها و اسراری را که در خلال نظارت کشف میکند فاش سازد یا صبور و بردبار نباشد و برخوردهای عجولانه و افراطی داشته باشد، و حتی اگر بیتفاوت باشد و دلش برای متربی نسوزد، نظارت او نه تنها سودی نخواهد داشت، بلکه کاملا خطرناک است.
پس از روشن شدن ضرورت مراقبت و نظارت و صلاحيتهاي لازم براي آن، اكنون بايد به روش نظارت و مراقبت بپردازيم.
اولین اقدام در نظارت و مراقبت "تغافل" است. هنگامي كه متوجه خطایی میشویم، در بسیاری از موارد لازم نیست آن را متذكر شويم؛ بلکه بايد وانمود كنیم چیزی نمیدانیم. تغافل و چشم پوشی از اشتباه دیگران یک فضیلت اخلاقی بزرگ است؛ امیرمؤمنانj میفرمایند: "مِنْ أَشْرَفِ أَعْمَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَم"؛ یکی از با ارزشترین کارهای انسان بزرگوار "تغافل" از چیزهایی است که از آن آگاه است.[4] یکی از آثار تغافل در امور کم ارزش، حفظ اقتدار مربی یا والدین است (وَ عَظِّمُوا أَقْدَارَكُمْ بِالتَّغَافُلِ عَنِ الدَّنِيِّ مِنَ الْأُمُور)[5]؛ زيرا عدم تغافل ممکن است قبح خطا را بشکند، حریم بین ما و فرزندمان را از بین ببرد و حتی او را جریتر کند. البته، بايد توجه داشت كه تغافل به اين معنا نیست که برای جلوگیری از تکرار خطا کاری نکنیم؛ بلکه تنها بدين معناست كه از راههاي مختلف بدون اینکه فرزندمان متوجه بشود، برای درمان اقدام کنیم.
توجه به این نکته ضروری است که در همه موارد نمیتوانیم از روش تغافل استفاده کنیم. در اینجا شایسته است به برخی از موارد استفاده از تغافل اشاره کنیم:
اول. در جایی که میدانیم فعل ناشایست فرزندمان نه از روی عمد و علم، بلکه ناشی از ناداني يا اشتباه بوده است. در اینگونه موارد نه تنها خطای فرزندمان را به رخش نکشیم، بلکه سعی کنیم شناخت و آگاهي لازم را در اختيار او قرار دهيم.
دوم. در جایی که میدانیم فرزندمان هم از خطاي خودش پشيمان است و سعی در مخفی کردن موضوع دارد، ولی در اثر وسوسه، تنبلی یا هر دلیل دیگری مرتکب عمل ناپسندی همچون، ترك نماز، شده است. در اینجا سعی میکنیم، بدون اینکه فرزندمان بفهمد که ما از موضوع خبر داریم، با روشهای مناسبی اراده، ایمان، اعتقادات و شناخت او را تقویت کنیم تا به راحتی فریفته هوای نفسش نشود.
سوم. در جایی که میدانیم فرزندمان قصد تکرار عمل را ندارد و فقط در شرایط خاصی مرتكب اين خطا شده است. در اينجا باید تلاش کنیم پیش نیاید شرایط مشابهی که فرزند ما را در تصمیمگیری و اقدام دچار اشتباه میکند.
چهارم. در امور جزئی و کم ارزش که نقش اساسی در تربیت و سرنوشت فرزند ندارد نیز لازم نیست دائم عیبجویی کنیم. در این موارد بايد اصلاح را به تجربه و پخته شدن خودش واگذار كنیم. همانگونه که در روایتی که از امیرمؤمنانj نقل شد: "وَ عَظِّمُوا أَقْدَارَكُمْ بِالتَّغَافُلِ عَنِ الدَّنِيِّ مِنَ الْأُمُور".[6]
اقدام دوم در نظارت و مراقبت اصلاح يا حذف سرچشمة خطاست. یکی از بهترین روشهای اعمال نظارت این است که وقتی متوجه خطايي در رفتار فرزند شدیم، برخورد مستقیم و ناشیانه نکرده، بلکه ریشه و منشای خطا را شناسایی و آن را اصلاح يا حذف كنيم. برای نمونه، وقتی متوجه شديم علت كم شدن انگيزة فرزندمان براي خواندن نماز ، دوستي با يكي از همكلاسيهایی است كه به نماز اهميتي نميدهد، بهترین روش این است که بكوشيم دوست او را هم با دعوت به نماز، اهل نماز كنيم و اگر در این امر توفیقی نداشتیم، رابطه فرزندمان با این دوست را به حداقل رسانده و قطع کنیم.
سومين اقدام در راستاي نظارت و مراقبت تذكر دادن است. تذكر در لغت به معناي يادآوري است. اما در زبان فارسي در معنايي نزديك به اخطار و هشدار نيز بهكار مي رود. وقتي گفته مي شود: "به بازي كن خاطي تذكر داده شد"؛ مراد از تذكر تنها يادآوري نيست؛ بلكه مراد، مرتبهاي بالاتر از يادآوري خطا و پايينتر از اخطار و هشدار است. اما معناي اين واژه در قرآن عبارت است از "گفتار و یا رفتاری که از مربی سر میزند تا متربی را نسبت به آنچه از یاد برده، یا از آن غفلت کرده و از آن بیخبر است و اطلاع از آن برای او لازم میباشد، آگاه سازد و احساسات او را در قبال آنها برانگیزد".[7]
منظور ما از تذكر در اينجا، تذكر به معناي اول است؛ هرچند تذكر به معناي قرآني را نيز شامل ميشود. تذكر به معناي اول بيشتر در جايي به كار ميرود كه تغافل و اصلاح و حذف ريشههاي محيطي خطا ممكن نبوده يا مؤثر واقع نشده است.
آنچه ممكن است فرزند ما از آن غافل يا بياطلاع باشد و همين موجب كمتوجهي يا بيتوجهي وي به نماز شود عبارتند از: خدا و نعمتهاي او، مرگ و قيامت، آثار و بركات نماز، عواقب و پيامدهاي ناگوار ترك نماز و بيتوجهي به آن. تذكر به اين معنا بسيار نزديك به موعظه است.
به هر حال، در تذكر بايد نكاتي را در نظر داشت:
اول. اطمينان حاصل كردن از نادرستي عمل
پيش از اقدام به تذكر، بايد نادرستي و خطا بودن عمل احراز شود. براي مثال، ممكن است فرزند ما به دليل درستی نمازش را با تأخير يا با عجله اقامه كند. در اين صورت، تذكر دادن نه تنها ضرورتي ندارد، بلكه موجب ميشود ابهت و عظمت والدين در نظر فرزندان كم شود.
دوم. تذكر غيرمستقيم و در خفا
اگر فرزند در انجام نماز كوتاهي كرد و مرتكب خطايي شد، تا آنجا كه ممكن است بايد به صورت غيرمستقيم و پنهاني و دور از چشم ديگران به او تذكر داد. اين موجب حفظ عزت نفس و كرامت او شده و مقاومتش را در برابر تذكر به حداقل میرساند.
سوم. عكسالعمل رفتاري
واكنش در برابر خطاها هميشه نبايد گفتاري باشد؛ بلکه گاه تذكر رفتاري نیز ميتواند مؤثر باشد. گاهی چهره درهم كشيدن و اخم كردن و جواب سلام را سنگین و با تأخیر دادن، بيشتر از تذكر گفتاري تأثیر دارد.
چهارم. استفاده از واسطه
لازم نيست همة تذكرها را خود والدين مستقيم به فرزند بدهند. گاه استفاده از دوستان، معلم يا پدر بزرگ و مادر بزرگ بيش از تذكر مستقيم والدين ميتواند مؤثر باشد و اين كار موجب ميشود پرده حجب و حيا و حرمت ميان والدين و فرزندان نيز خدشهدار نگردد.
پنجم. برخورد شديد در برخي موارد
درست است كه تذكر بايد نرم و ملايم باشد؛ اما هميشه اينگونه تذكر كارساز نيست. در برخي موارد نيز لازم است تذكر تند باشد تا در فرزند مؤثر واقع شود.
امر به معروف و نهی از منکر یکی از عوامل حیات خانواده و جامعه است. در متون دینی ما این وظیفه یکی از فروع دین و به عهدة یکایک مسلمانان واجب شده است. امر به نماز و نهي از ترك يا بيتوجهي به آن يكي از مصاديق امر به معروف و نهي از منكر است. در قرآن و روایات نيز امر به نماز در محیط خانواده، مورد تأکید ویژه است. خداوند متعال خطاب به پیامبرd میفرماید: "وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْهَا".[8]
ابو سعيد خدرى ميگويد:
هنگامی که اين آيه نازل شد: "و أمر اهلك بالصلوة..."؛ و خاندان خود را به نماز فرمان بده، پيامبر خدا هشت ماه در وقت نماز صبح به در خانه علىj مىآمد و مىگفت: خدا شما را رحمت كند، وقت نماز است و این آیه را میخواند که: "إنما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا".[9]
قرآن مداومت بر امر به نماز را از ویژگیهای حضرت اسماعیلj مطرح میکند: "وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا".[10] اين وظيفه اختصاص به پيامبرd و امامان bندارد و شامل همة مسلمانان ميشود. امام صادقj از پیامبر اکرمd نقل میکند: "مُرُوا صِبْيَانَكُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعَ سِنِينَ"؛[11] فرزندانتان را هنگامي كه هفت ساله شدند به نماز امر كنيد.
اين روش در كنار تذكر ميتواند نقش مهمي در هدايت فرزند به نماز داشته باشد. به علاوه این روش، ویژگیای دارد که به هیچروی در سایر روشها وجود ندارد، یا اگر وجود دارد، چندان بارز نیست و آن اینکه در امر و نهی، نوعی خواست قاطع و جدی از سوی آمر و ناهی وجود دارد. به دیگر سخن، در روشهایی مانند تذكر و بيان فوايد نماز، جنبه اقناعی بسیار قوی است؛ در آن روشها مربی میکوشد در فرد، انگیزهای درونی برای اقدام به عمل ایجاد کند، تا بر اساس آن انگیزه عمل کند؛ اما در امر و نهی جنبه اقناعی کمرنگتر و جنبه فشار بیرونی برای واداشتن فرد به عمل بارزتر است. آمر و ناهی در صددند با فشار از بیرون، فرد را وادار به عمل کنند، خواه وی از صمیم قلب مایل به آن کار باشد یا نباشد. بنابراين، امر و نهي مكمل تذكر و ديگر روشهاست و كارايي آنها را نيز بالا ميبرد. البته استفاده از اين روش بايد بهگونهاي نباشد كه مقاومت فرزند را برانگيزد.
در اعمال نظارت به هیچ وجه از روش تشویق و تنبیه بینیاز نیستیم؛ چرا که در تعليم و تربيت، تشويق و تنبيه به منزلة دو بال هستند كه با آنها متربي به پرواز در ميآيد و به سوي مقصد عالي رشد، تكامل و حركت ميكند. البته استفاده صحيح از اين روش نیاز به دانشها و مهارتهای خاصی دارد که در جای خود به آن ميپردازيم.
نظارت و مراقبت نيز مانند ديگر نقشهاي خانواده، آفتها و آسيبهايي دارد كه توجه به آنها ضروري است. برخي از مهمترين آسيبهاي آن عبارت است از:
- تفریط و بیتوجهی والدین به نظارت و مراقبت
بیتوجهی والدین به نظارت و مراقبت بر نماز فرزندان به دلیل ناآگاهي از اهميت و ضرورت آن، مشغله بيش از اندازه، یا اعتماد بیش از حد به فرزندان از آسیبهای جدی نظارت و مراقبت است که والدين باید به آنها توجه بكنند. امروزه در بسیاری از موارد، والدین از رفت و آمدهای دختر و پسر خود هیچ خبری ندارند و متأسفانه با بسیاری از رسانههایی که فرزندانشان استفاده میکنند ـ از جمله اینترنت، شبکههای ماهوارهای و تلفن همراه ـ هیچ آشنایی ندارند.
- افراط و سلب آزادیهای منطقی
گاهی والدین به بهانه نظارت و مراقبت، آزادیهای منطقی فرزندان را محدود یا سلب میکنند و با این کار نه تنها مانع رشد فرزندشان میشوند، بلکه آسیبهای تربیتی جدي به فرزندانشان وارد میسازند.
- نظارت محدود
در اكثر موارد والدين نظارت و مراقبت خود را به عرصة خاصي محدود كرده از ديگر عرصهها غفلت ميكنند. مثلا پدر و مادر به بهداشت جسمی، تغذیه و پیشرفت درسی فرزندانشان اهمیت میدهند و آن را تحت نظارت و مراقبت مداوم دارند؛ اما مسائل مذهبی فرزندان آنچنان که بایسته است، برایشان مهم نیست. در حالی که اگر تقیدات مذهبی فرزند اصلاح شود، نظم، اراده قوی، توجه به بهداشت و دیگر ویژگیهای لازم نيز در او ایجاد میشود.
- روشهای نادرست در نظارت
استفاده روشهای نادرست در نظارت از دیگر آسیبهای این مقوله به حساب میآید.
[1]. قَالَ رَسُولُ اللَّهِd: "الْوَلَدُ رَيْحَانَةٌ ...( صحيفة الإمام الرضاj، ص45)؛ عن اميرالمؤمنينj: ولدك ريحانتك سبعا ..." (ابن أبی الحديد، شرح نهج البلاغة، ج20، ص 343).
[2]. قَالَ الصَّادِقُ:j "دَعِ ابْنَكَ ...يُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِينَ وَ ..." (شیخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 492)؛ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِj: "الْغُلَامُ .... يَتَعَلَّمُ الْكِتَابَ سَبْعَ سِنِينَ ..." (کلینی، الكافی،ج6، ص47).
[3]. َ قَالَ النَّبِيُّd: "الْوَلَدُ سَيِّدٌ سَبْعَ سِنِينَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِينَ وَ وَزِيرٌ سَبْعَ سِنِينَ فَإِنْ رَضِيتَ خَلَائِقَهُ لِإِحْدَى وَ عِشْرِينَ سَنَةً وَ إِلَّا ضُرِبَ عَلَى جَنْبَيْهِ فَقَدْ أَعْذَرْتَ إِلَى اللَّهِ" (حرعاملی، وسائل الشيعة، ج 21، ص 476).
[4]. نهج البلاغة، (للصبحی صالح)، ص 507.
[5]. ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ص 200.
[6]. همان.
[7]. محمد رضا قائمی مقدم، روشهای تربیتی در قرآن، ج 1، ص 43.
[8]. طه: 132.
[9]. حسکانی، سيماى امام على j در قرآن، ترجمه شواهد التنزيل، ص 247.
[10]. مريم: 55.
[11]. ابن حیون، دعائم الإسلام، ج1، ص 193.