■ نقش والدين در ترغيب فرزندان به نماز2
حجت الاسلام دکتر محمد داودی، هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، مرکز تخصصی نماز
نقش زمينهسازي والدین در دعوت فرزندان به نماز
هنگامي كه فرزندان به سن تکلیف میرسند، لازم است از احکام نماز به خوبی آگاه باشند، اقامه نماز را بر خود واجب بدانند و برای ادای این تکلیف دینی اراده و انگیزه کافی داشته باشند. بدون شک پرورش چنين فرزنداني نیاز به زمینه هایی دارد كه پدر و مادر که اولین معلم و مربی هستند، در فراهم آوردن اين زمینه ها و بسترها نقش بينظير و انكارناپذيري دارند. والدین با شناسایی دقیق این زمینه ها، میتوانند به گونه ای زمینهسازی کنند، که فرزندانشان در آستانه تکلیف بدون نیاز به امر و نهي و تذكر، به صورت خودجوش و خودخواسته نماز خود را در اوقات مشخص بخوانند و خود را مقید به انجام آن بدانند.
زمينهها و بسترهاي لازم براي تربيت صحيح فرزند محدود به دورهای نيست و دورة پيش از تولد و حتي پيش از انعقاد نطفة را نيز در بر ميگيرد. شايد اين روايت از پیامبر اعظم(ص) که "الشَّقِيُ مَنْ شَقِيَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ وَ السَّعِيدُ مَنْ سَعِدَ فِي بَطْنِ أُمِّه"[1] ناظر به همين معنا باشد. در روايات معصومان(ع) نيز به تأثير زمينههاي پيش از تولد بر حالات و روحيات كودك توجه شده و در ايجاد زمينهها و بسترهاي مناسب براي پرورش صحيح كودك توصيههايي شده است؛ مانند انتخاب همسر مناسب، رعايت آداب آميزش، رعايت نكاتي در تغذية مادر در هنگام حاملگي و ... . در اينجا ما به شرح و بسط زمينههاي ميپردازيم.
راههاي فراهم كردن زمينة مناسب
در اسلام براي تولد كودك آداب و سنتهايي وجود دارد كه برخي از آنها نقش مهمي در زمينهسازي براي تربيت صحيح بهويژه تربيت ديني كودك دارند. آداب و سنتهايي مانند انتخاب نام نيكو، گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد، عقيقه، ختنه، صدقه و برداشتن كام كودك با تربت امام حسينj يا آب فرات. در ميان اين سنتها گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد و انتخاب نام نيكو نقش مهمي در زمينهسازي براي پايبندي نوزاد به نماز در آينده دارد. افزون بر اين، تغذيه، محبت به كودكان، مقيد بودن والدين به نماز، معاشرت با خانوادههاي مقيد به نماز، پرورش عادتهاي مناسب و فراهم آوردن زمينه براي كسب آگاهيهاي لازم نيز بخشي ديگر از زمينههاي لازم براي هدايت فرزندان به نماز است. در ادامه اين زمينهها را توضيح ميدهيم.
1. گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد
در روایات متعددي آمده است كه اهل بیتb هنگام تولد فرزندانشان، در گوش راست آنها اذان و در گوش چپ اقامه میگفتند و ديگران را نيز به آن سفارش ميكردند.[2] در این روایات به برخی از تأثيرات اين سنت در زمينهسازي تربيتي بهويژه براي نماز اشاره شده است. از جمله آثار اذان و اقامه میتوان موارد زیر را نام برد:
1. گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد، مطابق برخي از روايات، او را از شيطان حفظ ميكند. پيامبرd فرمود: "مَنْ وُلِدَ لَهُ مَوْلُودٌ فَلْيُوذِّنْ فِي أُذُنِهِ الْيُمْنَي بِأَذَانِ الصَّلاةِ وَ لْيُقِمْ فِي الْيُسْرَي فَإِنَّهَا عِصْمَةٌ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ"؛[3] هر كس فرزندى براى او تولّد يافت، بايد در گوش راستش اذان نماز و در گوش چپش اقامه بگويد كه اين سبب مىشود كودك، از شيطان رانده شده و از ترس او در امان باشد. از سوي ديگر، مطابق برخي آيات قرآن کریم، باز داشتن انسان از راه خدا و اقامه نماز یکی از اهداف و برنامههای اصلی شیطان است. "إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُون".[4] درنتیجه وقتی با گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد او را از شر شیطان در امان میداریم در واقع زمینههای نمازخوان شدن او را فراهم کردهایم.
2. اذان و اقامه در بردارندة مهمترين اعتقادات و عبادات اسلامي است: شهادت به یگانگی خدا، رسالت حضرت ختمی مرتبت، ولایت آلالله، دعوت به رستگاری و كار نيك و اقامه نماز است. گفتن اين عبارتها در گوش نوزاد، آن هم در زماني كه پذيرندگي او بسيار قوي است، زمينه را براي پذيرش و گرايش وي به اين آموزهها كه يكي از برترین آنها نماز است، فراهم ميآورد.
البته تأثير اذان و اقامه خاص نوزاد نيست و مطابق برخي روايات گفتن اذان و اقامه در گوش بزرگسال نيز موجب برطرف شدن بدخلقي او ميشود. اميرالمؤمنين jفرمود: "إِذَا سَاءَ خُلُقُ أَحَدِكُمْ مِنْ إِنْسَانٍ أَوْ دَابَّةٍ فَأَذِّنُوا فِي أُذُنِهِ الاذَانَ كُلَّهُ"؛[5] هرگاه كسي بداخلاق شد، در گوش او همة اذان را بخوانيد. مطابق برخي روايات اذان نور است. پيامبرd فرمودند: "يَا عَلِيُّ، الاذَانُ نُورٌ"[6] و گفتن آن در گوش نوزاد موجب نورانيت او ميشود.
نامي كه براي كودك انتخاب ميشود در شکلگیری شخصیت او تأثیر دارد. شاید به همین دلیل است که معصومان bانتخاب نام نیک را از حقوق فرزندان بر والدین شمردهاند: امام کاظم jمیفرماید: "مردی خدمت پیامبرd رسید و گفت: حق فرزندم بر من چیست؟ ایشان فرمود: نام نیکو بر او بگذاری، او را خوب تربیت کنی و او را به جایگاه نیکو برسانی".[7] همچنین بعید نیست که به علت همین تأثیر تربیتی نام نیک و بد باشد که پیامبرd نامهای بد افراد و حتی مکانها را تغییر میدادند و نامهای نیکو بر آنها مینهادند. امام صاق jفرمود: "پیامبر نامهای زشت افراد و شهرها را تغییر میداد".[8]
نام نیک از چند جهت در انسان تأثیر میگذارد:
نخست، تأثير در شكلگيري خودپنداره مثبت در شخص
در هر فرهنگ، هر نام با نوعي خاص از شخصيت، صفات و رفتارها همبستگي دارد، بهگونهاي كه با شنيدن آن نام، صفات و رفتارهاي خاصي از صاحب آن نام انتظار ميرود. اگر نام نيكو براي كسي انتخاب شود، از او انتظار ميرود از شخصيتي والا و صفاتي پسنديده برخوردار بوده و رفتارهايي شايسته از وي صادر شود و به عكس اگر نام بد براي وي انتخاب شود، از وي انتظار ميرود شخصيتي كمارزش و صفات و رفتارهايي ناپسند داشته باشد. بر اين اساس، انتخاب نام نيكو موجب ميشود كه صاحب آن نام تصوري زيبا و مثبت از خود داشته باشد و به عكس، انتخاب نام زشت موجب ميشود صاحب آن نام تصوري زشت و منفي از خود داشته باشد. براي مثال، اگر نام كسي "محمد" باشد، تصور او از خود تصور كسي است كه شخصيت و صفات و رفتارش تا حدي شبيه به پيامبرd است. در مقابل، اگر نام "شمر" براي كسي انتخاب شود، تصور او از خود تصور كسي است كه شخصيتي لجوج، منحرف و دشمن حقيقت و اهل بيتb بوده، صفات رذيلهاي چون كينهتوزي، قساوت و بيرحمي و رفتارهايي ناپسند مانند كشتار اهل بيتb، بدرفتاري با دیگران را دارد.
دوم، دعوت فرد به رفتارهاي پسنديدة مناسب با نام
گفته شد، نام نيكو موجب شكلگيري خودپندارة مثبت در صاحب نام ميشود و او خود را فردي ميداند داراي صفات فضيلت و رفتارهاي پسنديده و همين موجب ميشود فرد بهسوي رفتارهاي پسنديده و صفات نيكو هدايت شود. كسي كه نامش براي مثال، محمد است، اين نام او را به سمت مهرباني، اخلاق خوش و عبادت خداوند و نماز هدايت ميكند. چرا كه حضرت محمدd همة اين صفات نيكو را واجد بوده است.
سوم، تأثير در نوع انتظارات و رفتار ديگران با او
گفتيم، در فرهنگ ما، مانند هر فرهنگ ديگري، هر نام يادآور شخصيتي خاص و صفات و رفتارهايي ويژه است. به همين سبب، نوع انتظاراتي كه ديگران از يك فرد دارند و نوع رفتار آنان با يك فرد، بهويژه در برخوردهاي اوليه، متناسب با نام او شكل بگيرد. براي مثال، كسي كه نامش علي است نوع واكنش و انتظاراتي كه ديگران از وي دارند بسيار متفاوت با كسي است كه نامش كوروش يا يزيد است. از كسي كه نامش علي است، مردم انتظار دارند شجاع، يار و ياور مظلومان و اهل نماز باشد و همين، زمينه را براي رو آوردن وي به اين رفتارها فراهم ميكند.
در آموزههاي اسلامي بر حلال و پاكيزه بودن غذا بسيار تأكيد و از خوردن غذاي حرام به شدت نهي شده است. يكي از آثار غذاي حرام قبول نشدن نماز و روزه و عبادت است. پيامبرd فرمود:
"خداى تعالى فرشتهاى دارد كه هر شب بر بالاى بيت المقدس فرياد بر مىدارد هر كس غذاى حرامى بخورد خداى تعالى نماز نافله و فريضهاش را قبول نمىكند".در روايت ديگري فرمود: "عبادت با غذاى حرام مثل بنا بر روى ماسه يا آب است".[9]
خوردن غذاي حلال و دوري از حرام افزون بر تأثير در قبولي اعمال، در روح و روان انسان نيز تأثير ميگذارد و به تعبير پيامبر گراميd وجود انسان را نوراني ميكند. "مَنْ أَكَلَ الْحَلَالَ أَرْبَعِينَ يَوْماً نَوَّرَ اللَّهُ قَلْبَه"؛[10] كسي كه چهل روز غذاي حلال بخورد خداوند قلبش را نوراني ميكند. نتيجة اين نورانيت و صفاي باطن آن است كه انسان به نور و صفا و نيكي گرايش پيدا ميكند و از تاريكي و زشتي بيزار ميشود و چون نماز نور است، فرد حلالخوار به نماز گرايش مييابد. در مقابل، كسي كه حرامخوار باشد، باطنش تاريك و ظلماني و سخت ميشود و ثمرة آن دوري از نور و زيبايي و روي آوردن به تاريكي و زشتي است. به همين جهت، امام حسينj در روز عاشورا علت قساوت قلب، درك نكردن حقايق و اقدام به كارهاي ناشايست لشكريان زياد را حرامخوراي ميداند:
"وَ إِنَّمَا أَدْعُوكُمْ إِلَى سَبِيلِ الرَّشَادِ فَمَنْ أَطَاعَنِي كَانَ مِنَ الْمُرْشَدِينَ وَ مَنْ عَصَانِي كَانَ مِنَ الْمُهْلَكِينَ وَ كُلُّكُمْ عَاصٍ لِأَمْرِي غَيْرُ مُسْتَمِعٍ قَوْلِي فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِكُمْ"؛[11] همانا من شما را به راه هدايت ميخوانم. پس آنكه از من پيروي كند، از راه يافتگان و آنكه مرا سرپيچي كند از هلاك شدگان خواهد بود و شما همگي از امر من سرپيچي كرديد و سخن مرا نشنيديد؛ زيرا شكمهاتان از حرام پر و قلبتان مهر شده است.
علاوه بر اين، کمیت غذا نیز در گرايش به نماز بیتأثیر نیست. مطابق برخي روايات، پرخوری عامل قساوت قلب، دل مردگی[12]، تنبلی و كسالت میشود و همگي اینها از موانع جدی عبادت و نماز است. پیامبر اکرمd در اینباره میفرمایند:
"إِيَّاكُمْ وَ الْبِطْنَةَ فَإِنَّهَا مَفْسَدَةٌ لِلْبَدَنِ وَ مَوْرَثَةٌ لِلسَّقَمِ وَ مَكْسَلَةٌ عَنِ الْعِبَادَةِ وَ رُوِيَ مَنْ قَلَّ طَعَامُهُ صَحَّ بَدَنُهُ وَ صَفَا قَلْبُهُ وَ مَنْ كَثُرَ طَعْمُهُ سَقِمَ بَدَنُهُ وَ قَسَا قَلْبُهُ"؛[13] از شکمبارگی برحذر باشید، چون شکمبارگی فساد تن است و باعث بیماری و کسالت در عبادت میشود.
بنابراين، فراهم آوردن زمينة مناسب مستلزم آن است كه والدين فرزندان خود را با غذاي حلال تغذيه كنند و به آنان بياموزند غذا به اندازه بخورند و از عادت به پرخوری پیشگیری کنند.
انسان بهويژه كودكان نياز به محبت دارند، چنانكه نياز به غذا و مسكن و امنيت دارند. محبت به كودكان و فرزندان يكي از وظايف والدين است. پيامبر dفرمودند: "أَحِبُّوا الصِّبْيَانَ وَ ارْحَمُوهُم"؛[14] كودكان را محبت كنيد و با آنان مهربان باشيد. محبت به فرزندان نه تنها نيازي از نيازهاي روحي او را برآورده كرده، به او اعتماد به نفس ميدهد، بلكه افزون بر آن موجب ميشود والدين محبوب كودكان شوند و به آنها اعتماد پيدا كنند. اين رابطة مبتني بر محبت و اعتماد موجب ميشود فرزندان از والدين خود حرفشنوي داشته، خواستهها و دستورات آنها را بپذيرند و اجرا كنند. اين تأثيرپذيري بستگي به ميزان محبوبيت والدين دارد و هر چه ميزان محبوبيت بيشتر باشد، تأثيرگذاري آنها بر فرزندانشان نيز بيشتر خواهد بود.
اميرالمؤمنين jميفرمايد: "الإنسانُ عَبدُ الإحسانِ"؛[15] انسان بندة محبت و احسان است. اين علاقه و دوستي نيز به نوبة خود، زمينه را براي تأثيرپذيري از احسان كننده آماده ميكند. زيرا قلب انسان به هر چه علاقهمند باشد، ساير اعضا و جوارج او نيز به آن علاقهمند ميشوند و علاقه نيز پذيرش و پيروي را در پي دارد. تحقيقات روانشناسان نيز همين مطلب را تأييد ميكند. تيلور ميگويد: "يافتههاي روانشناسان نشان ميدهد كه هر چه مخاطبان نگاه مثبتتري به گوينده داشته باشند، ارتباط را مثبتتر ارزيابي كرده و احتمال بيشتري دارد نگرش خود را مطابق نظر گوينده تغيير دهند. آنگاه وي در ادامه در تبيين اين مسئله ميگويد: "از آنجا كه انسانها سعي ميكنند شناختهايشان با احساساتشان هماهنگ باشد، نگرش خود را به احتمال زياد بر حسب نگرشهاي كساني كه دوست دارند تغيير ميدهند".[16]
بنابراين، ميتوان گفت احسان و محبت يكي از روشهايي است كه زمينه را براي هدايت فرزندان به نماز آماده و مساعد ميكند.
5. مقيد بودن والدين به نماز و زيبا نماز خواندن
یکی از عوامل مؤثر در يادگيري يك رفتار و گرايش به آن، مشاهدة آن است. كودكان هنگام مشاهدة يك عمل با آن آشنا شده، چگونگي اجرای آن را ياد ميآموزد و گهگاه آن را انجام ميدهند. بر اين اساس، فرزندان خانوادهاي كه روزانه شاهد اداي نماز از سوی والدين خود هستند، به تدريج با نماز آشنا شده، چگونگي انجام آن را ميآموزند و چه بسا خود به خود به آن علاقهمند شده، همراه با پدر و مادر نماز بخوانند. بنابراين، پايبندي والدين به نماز زمينة مناسب و مساعدي را براي گرايش فرزندان به نماز فراهم ميآورد.
مشاهدة نماز والدين هنگامي كودك را به سوي خود جذب كرده و ميل به انجام آن را در وي برميانگيزد كه والدين با عشق و علاقه و از صميم قلب به نماز رو بياورند و چنان زيبا نماز بخوانند كه صحنهاي دلنشين و لذت بخش را رقم بزنند. ديدن اين صحنة زيبا موجب گرايش و جذب فرزند به نماز ميشود. علاوه بر اين، والدين با اين كار خود، تصوري زيبا، لذتبخش و هيجانانگيز در ذهن كودك رقم ميزنند كه نه تنها در همان زمان، كودك را به نماز جلب ميكند و در او گرايش به نماز ايجاد ميكند؛ بلكه هر زمان كه كودك آن خاطرات را در ذهن خود مرور كند، احساس آرامش و لذت در او ايجاد شده و ميل به نماز در او زنده ميشود. خواندن نماز در اول وقت، زینت کردن در هنگام نماز، بانشاط و به جماعت ادا کردن آن، رفتن به مسجد و مکانهای مقدس و معنوی برای اقامه نماز، و بیان داستانها و خاطراتی از نماز مواردی است که ميتواند تصور و خاطرهاي زيبا از نماز در ذهن فرزندان ايجاد كند.
6. رفت وآمد با خانوادهها و افراد اهل نماز
معاشرت با ديگران بر شخصيت و رفتار انسان تأثيری تدريجي اما بسيار عميق ميگذارد. معاشران و همنشینان نه تنها در رفتار، بلكه در باورها، نگرشها و ارزشها و موضعگيريهاي يكديگر نيز تأثير ميگذارند. اگر مصاحب و معاشر از شخصيت عالي برخوردار باشد، تأثير مثبت و در غير اين صورت، تأثيرش منفي خواهد بود. به همين جهت، پيشوايان ديني از معاشرت با افراد ناشایست نهي و به معاشرت با نيكان امر كردهاند. از امام صادق jروايت شده است: "لَا تَصْحَبُوا أَهْلَ الْبِدَعِ وَ لَا تُجَالِسُوهُمْ فَتَصِيرُوا عِنْدَ النَّاسِ كوَاحِدٍ مِنْهُمْ قَالَ رسول اللهd الْمَرْءُ عَلَي دِينِ خَلِيلِهِ وَ قَرِينِهِ"؛[17] با بدعتگزاران مصاحبت و نشست و برخاست نكنيد، كه از نظر مردم يكي از آنها بشمار ميآييد. پيامبرd فرمود: "هر كسي بر دينِ دوست و همراه خود است". مطابق اين روايت، تأثير مصاحبت و معاشرت تا آن اندازه است كه حتي اعتقادات و ارزشهاي ديني آنها را نيز تحت تأثير قرار ميدهد. بر اين اساس، معاشرت با افرادی كه در دينداريشان استوار و به نماز پايبندند، موجب تقويت دين و استواري در انجام دستورات ديني ميشود.
والديني كه با افراد و خانوادههاي متدين و مقيد به نماز رفتوآمد ميكنند، زمينة مناسب براي گرايش فرزندانشان به نماز را آماده و به صورت غيرمستقيم آنان را به نماز دعوت و هدايت ميکنند. در مقابل، ارتباط با افراد و خانوادههاي سست ایمان و بيتوجه به نماز در واقع نابود كردن زمینة مساعد براي گرايش فرزندان به نماز، بلکه زمینه دوری آنها از نماز است. به همين سبب، امام صادق jبه صورت ویژه در مورد نماز تذکر میدهد که از همنشینی و دوستی با بینمازان به شدت پرهیز کنید:
"اخْتَبِرُوا إِخْوَانَكُمْ بِخَصْلَتَيْنِ. فَإِنْ كَانَتَا فِيهِمْ وَ إِلا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَي الصَّلَوَاتِ فِي مَوَاقِيتِهَا..."؛[18] دوستان خودتان را با دو ویژگی امتحان کنید، پس اگر در آنها بود (ادامه دهید) وگرنه به شدت از آنان دوری کنید؛ اول: حفظ نماز اول وقت ... .
رفتوآمد با خانوادههاي متدين و مقيد به نماز افزون بر پيامدهاي مبارك پيش گفته، زمينهاي ايجاد ميكند تا فرزند ما دوستاني پيدا كند كه متعلق به خانوادههايي متدين هستند و اين نيز، خود عاملی در گرايش فرزند به نماز تأثير است.
بنابراين، ارتباط والدين با خانوادههاي متدين و كمك به فرزندان براي پيدا كردن دوستاني مذهبیو با ایمان زمينة مناسبي را براي هدايت فرزند به نماز فراهم ميآورد.
7. پرورش عادتهاي مناسب با نماز
برخي از عادتها كه متأسفانه در جامعه رواج پيدا كرده است چندان با پايبندي به نماز تناسب ندارد. عادت به تماشاي تلويزيون تا نيمههاي شب، صرف شام سنگين، دير خوابيدن در شب و دير بيدار شدن در صبح، تماشاي فيلمهاي نامناسب و تنبلي با تقيّد به نماز بهويژه نماز صبح در تعارض است. بنابراين، اگر والدين از همان ابتدا فرزندشان را بهگونهاي تربيت كنند كه شام سبك بخورند، به موقع بخوابند، بامدادان از خواب برخيزند و تا دير وقت به تماشاي تلويزيون مشغول نباشند، در واقع زمينة مساعدي براي هدايت فرزند به نماز فراهم كردهاند.
8. فراهمكردن زمينههاي لازم براي آشنايي بيشتر با آموزههاي ديني
پايبندي به نماز نتيجة شناخت نماز است. امیرمؤمنان علیj میفرمایند: "يَا كُمَيْلُ مَا مِنْ حَرَكَةٍ إِلَّا وَ أَنْتَ مُحْتَاجٌ فِيهَا إِلَى مَعْرِفَة"؛[19] ای کمیل هیچ حرکتی نیست مگر اینکه تو در انجام آن نیاز به شناخت داری. آری معرفت و شناخت یکی از مهمترین زمینههای بروز و ظهور رفتار است که بدون آن یا حرکتی انجام نمیشود و اگر هم انجام شود، چون مبتنی بر شناخت و آگاهي كافي نيست، درونتهی و بیاثر و موقت است. از سوي ديگر، نماز يكي از دستورهای ديني است و شناخت كامل آن مستلزم شناخت ديگر آموزههاي ديني بهويژه اعتقادات است. بنابراين، آشنايي فرزند با آموزههاي ديني و با نماز يكي از زمينههاي مناسب براي هدايت آنان به نماز است.
برخي آموزههاي ديني و برخي مطالب مربوط به نماز را والدین ميتوانند به فرزندانشان بياموزند؛ اما مسلماً از عهدة همة آموزههاي ديني به صورت كامل برنميآيند. زيرا اولا آموزشِ برخی مسائل نیاز به مهارت و تخصص ویژهای دارد كه همة والدين از آن برخوردار نيستند. ثانیا والدین به دلیل داشتن مسئولیتهای مختلف، فرصت کافی را برای این مهم ندارند. از اين رو، والدين علاوه بر آموزشهایي که خودشان عهدهدار میشوند، بايد زمینههایی فراهم کنند تا فرزندانشان آگاهیهای لازم را دربارة دين و دستورات ديني کسب نمایند. منظور ما در اینجا زمینهسازی برای این دسته از آگاهیها است.
ضمینه سازی ارتباط فرزندان با محیطهای مذهبی، بخصوص مساجد و هيئتها، ثبت نام کودکان در مراکز آموزشهای دینی، آشنا کردن کودکان با افرادی که اطلاعات دینی بالایی دارند ـ از جمله روحانی محل ـ شركت دادن فرزند در اردوهاي زيارتي از جمله گامهایی است که خانواده میتواند برای فراهم شدن زمینههای آشنايي بيشتر فرزند با آموزههاي ديني بردارند.
[1]. علیبنابراهیم قمی، تفسير القمي، ج 1، ص 225.
[2]. برای نمونه در کتاب جامع أحاديث الشيعة نوشته آیه الله بروجردي، ج 26،ص 740 بابی هست به نام: باب انه يستحب لمن ولد له مولود أن يؤذن فى اذنه اليمنى ويقيم فى اذنه اليسرى... .
[3]. کلینی، الكافي، ج6، ص24.
[4]. المائدة: 91.
[5]. برقی، المحاسن، ج 2، ص 466.
[6]. شعیری، جامعالاخبار، ص 67.
[7]. مجلسی، مرآه العقول، ج21، ص84.
[8]. همان، بحارالأنوار، ج104، ص127.
[9]. ابن فهدحلي، عدة الداعي، ص 153.
[10]. همان، ص 153.
[11]. مجلسی، بحارالأنوار، ج 45، ص 8.
[12]. رَسُولِ اللَّهd: "لَا تُمِيتُوا الْقُلُوبَ بِكَثْرَةِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ فَإِنَّ الْقُلُوبَ تَمُوتُ كَالزُّرُوعِ إِذَا كَثُرَ عَلَيْهِ الْمَاء" (طبرسي، مكارم الأخلاق، ص 140).
[13]. مجلسی، بحارالأنوار، ج 63، ص 338.
[14]. کلینی، الكافي، ج 6، ص 49.
[15]. لیثی، عيون الحكم و المواعظ، ص 61.
[16]. داودي، سيره تربيتی پيامبر و اهل بيت، ج 3، تربيت اخلاقي، ص 125.
[17]. كليني، الکافی، ج 2، ص 376.
[18]. همان، ج 2، ص671.
[19]. حرانی، تحف العقول، ص 171.