■ آداب باطنی نماز (کسب حضور قلب)
آداب باطنی نماز (کسب حضور قلب)
معنی حضور قلب در نماز
حضورقلب يعني نمازگزار در تمام حالات نماز با دل و جان به خداوند توجه کند و به هيچ چيز غير خدا نينديشد. نقطه مقابل حضورقلب، اين است كه در همه يا بخشي از نماز، گرفتار افكار روز مرّه يا شيطاني شود و در نتيجه، از ياد خدا غافل گردد و تنها با زبانش واژگاني بگويد؛ ولي دلش در غير نماز و با غير خدا باشد. نمازبدون حضورقلب، تكليف را از انسان برميدارد، ولي براي آدمي رشد و تعالي نميآورد.
سه نکته برای کسب حضور قلب در نماز
براي تحصيل حضور قلب در نماز توجه به چند نکته ضروري است:
يك. نمازگزار بايد اهميت و جايگاه ويژه نماز را در دين بشناسد تا نماز براي او مهمترين بخش زندگي شمرده شود.
دو. اهميت حضور قلب در نماز و آثار و بركات آن را بداند تا براي تحصيل آن همت عالي داشته باشد و در اين مسير، تلاشي مستمر و مداوم به كار بندد و هيچگاه گرفتار نوميدي نشود.
سه. عوامل مؤثر براي تحصيل حضور قلب و موانع آن را بشناسد و براي ايجاد عوامل و بر طرف ساختن موانع با برنامهاي حسابشده كار كند.
اهمیت حضور قلب در نماز
براي دانستن اهميت حضورقلب، توجه به دو سخن از سخنان معصومان كافي است:
در روايتي از امام صادق(ع) آمده است: " نخستين عملي كه از آن حسابرسي ميکنند، نماز است. پس اگر نماز پذيرفته شود، ديگر اعمال او را قبول ميكنند و اگر نماز رد شود، بقيه اعمالش نيز رد ميشود. [1]
در روايات متعدد، شرط قبولي نماز، حضور قلب در نماز دانسته شده است:
پيامبر اكرم(ص) فرمود: " به راستي كه هرآينه از نماز، نصف آن و ثلث آن و ربع آن و خمس آن تا عُشرآن قبول ميشود… و همانا براي توست از نمازت (يعني بخشياز نماز تو قبول ميشود) كه با قلب خود به آن روي آورده باشي.[2]
نيز از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: "بهره تو از نماز به مقداري است كه در آن توجه داشته باشي. اگر نمازگزار همه نماز را با خيالات بگذراند يا از آداب آن غفلت ورزد، چنين نمازي در هم پيچيده و به صورت صاحبش زده ميشود".[3]
نيز امام باقر(ع) فرمود: "وقتي براي نماز به پاخاستي، بر تو باد به توجه و حضور قلب؛ زيرا نصيب تو از نماز، فقط به مقدار توجه قلبي توست. هرگز در نماز با دست خود و سر و صورتت بازي نكن، و در دل سخني مگو و خميازه نكش".[4]
پس براساس كلمات معصومان: شرط قبولي ديگر اعمال، قبولي نماز است و اگر نماز قبول نشود، به اعمال ديگر اصلاً نمينگرد. قبولي نماز هم به اقبال قلب و توجه باطني انسان به خداست و اگر نماز بدون حضور قلب خوانده شود، از درجه اعتبار ساقط ميگردد و سزاوار محضر حضرت حق نيست.
پس به فرموده حضرت امام خميني; كليد گنجينه اعمال و باب الابواب همه سعادت ها، حضور قلب است و بدون آن همه عبادتها از اعتبار ساقط ميشود.[5]
تأثیر عبادت همراه با حضور قلب در نماز
گذشته از اين كه حضور قلب، سبب ارزشمندي و قبولي عبادت و بهويژه نماز است، تأثير مهم ديگري بر جان و روان انسان ميگذارد؛ زيرا سرمايه سعادت دنيا و آخرت است. امام خميني; درباره اين اثرحضورقلب، در بياني شيوا ميفرمايد:
يكي از فوايد مهمّه عبادات كه عقل و نقل برآن اتفاق دارند و در واقع يكي ازاسرار عبادات همين است؛ اينكه از هر عبادتي در قلب انسان اثري پديد ميآيد كه در روايات به"نُكْتَةٌ بَيْضَاء "[6] (نقطه سفيد و نوراني) تعبيرشده است؛ زيرا كه بين ظاهر و باطن انسان رابطهاي طبيعي وجود دارد كه سبب ميشود آثار و افعال و حركات هر يك در ديگري اثر بزرگ و شگفتآوري داشته باشد. همان گونه كه حالات مختلف بدن، از قبيل صحّت و مرض بر روح انسان مؤثراست و از آن سو، حالات گوناگون روح، از قبيل خلق وخوي زشت و زيبا در حركات و سكنات وكارهاي بدن ثأثير ميگذارد، يعني جسم و روح در حالتهاي مختلف خود و عوارضي كه پيدا ميكنند، در يكديگر تأثير متقابل دارند. بنابراين، هرعمل خير يا شرّي درنفس و روح آدمي تأثير ميگذارد، به اين شكل كه يا نفس را متوجه به دنيا و مظاهر آن ميكند و از حق و حقيقت دور ميسازد و يا آن را متوجه آخرت ميکند مقرّب درگاه حضرت حق ميگرداند.
بنابراين، عبادتي كه ميكنيم و بهويژه نمازي كه ميخوانيم، هم صورتهاي غيبي ملكوتي دارند كه بهشت جسماني را ميسازند و هم در روح آدمي تأثيراتي نوراني ميگذارند كه سبب تحقق بهشت روحاني ميگردد. يكي از اسرار تكرار اذكار و اعمال عبادي همين است؛ چون وقتي زبان جسم، ذكر خدا را تكرار ميكند، كم كم زبان قلب هم باز ميشود و قلب نيز مشغول به ذكر خدا ميگردد. همان طوركه ذكر قلب، سبب باز شدن زبان آدمي به ذكر ميشود؛ يعني قلب و زبان در هم تأثير ميگذارد.
اما نكته اصلي و مهم اين است كه تأثير عبادت و ذكر زباني بر قلب و جان انسان، زماني حاصل ميشود كه در وقت عبادت و دعا و ذكر، قلب انسان حاضر باشد؛ يعني زبان و قلب هماهنگ باشند، وگرنه با غفلت و نسيان قلب، به هيچ وجه اعمال خير در روح انسان تأثير نميگذارد. شايد به همين جهت است كه در روايت آمده وقتي دل با زبان هماهنگ نباشد، عبادت مورد توجه و قبول خدا واقع نميشود. پيامبراكرم (ص) فرمود: "وقتي نمازگزار قلبش را در نماز كنار بدنش حاضر نكند، خداوند به نمازش نظر نميكند. [7]
به فرموده امام خميني;وقتي اين هماهنگي نباشد، ميبينيم كه عبادتهاي پنجاه سال يا بيشتر درقلب ما اثري نميگذارد، بلكه روزانه بر اخلاق فاسد ما افزوده ميشود. از اين رو، نماز كه به فرموده حق تعالي نهي كننده از فحشا و منكر و وسيله عروج مؤمن و تقرّب انسان پرهيزکار است، براي ما حاصلي نداشته است. [8]
[1]. من لايحضره الفقيه، ج1، باب30، ح5.
[2]. ميزان الحكمة باب الصلاة، ج5، ص261.
[3]. کلینی، كافی، ج3، ص363؛ بحارالانوار، ج81، ص260.
[4]. وسائل الشيعه، ج4، ص677، ح5.
[5].آداب الصلاة، ص41.
[6]. عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ بَيْضَاءُ فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِي النُّكْتَةِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ...؛ امام باقر7 فرمود: هر بندهای در دلش نقطه سفيديست كه چون گناهى كند، خال سياهى در آن پيدا شود.... (وسائل الشيعة، ج15، ص303، ح40)
[7]. المحجة البيضاء، ج1، ص351.
[8].ر.ک به سرّالصلاه، ج2، ص28-29.