■ آداب باطنی نماز
آداب باطنی اجزای نماز
آداب باطنی نماز آدابی است که با روح نماز ارتباط دارد.
نماز واجبي الهي است كه از اجزاي متنوع و متفاوت تركيب يافته است؛ به گونهاي كه براي هر يك جايگاه و نقشي است كه بايد آن را بشناسيم و براي هر جزئي به تناسب اهميّت آن در نماز حسابي باز كنيم. اين مطلب را با مثالي توضيح ميدهيم:
آدمي مركب از اجزائي است متفاوت؛ با اثر گذاريها و نقشهاي گوناگون. بعضي از اجزاي انسان ظاهري است و بعضي پنهاني. اما بيگمان مهمترين بخش وجود آدمي، روح اوست كه پنهان است؛ ولي تمام حيات انسان به او وابسته است و تا روح دربدن نباشد، بدن و اجزاي فراوان آن هيچ فايدهاي ندارد. بنابراين، روح آدمي، اصليترين و حياتيترين بخش انسان است. انسان اجزاي آشكار فراواني نيز دارد كه آنها هم نقشهاي متفاوت دارند. بعضي از آنها مانند سر، نقش اصلي در زندگي دارند و برخي ديگر مانند چشم، دست و پا گرچه مهماند؛ اما زندگي بدون آنها نيز امكان دارد. اجزاي ديگري هم در بدن هست كه زيبايي ظاهري پديد ميآورند، مانند ابرو، مژه و ريش كه در مقايسه با چشم و چانه اهميّت كمتري دارند.
نماز نيز مانند بدن انسان، اجزايي گوناگون دارد كه همه در يك رتبه نيستند. روح نماز، نيّت خالص و حضور قلب اصليترين بخش و ركن اصلي نماز است. بدين معنا که نماز بايستي اولاً: براي خدا برآورده شود و تظاهر و ريا در آن نباشد؛ ثانياً: با حضور قلب و توجه كامل برگزار شود و در غير اين صورت، آن ديگر نماز نيست و مثل بدني بيجان است كه از اجزاي ديگر آن كاري برنميآيد.
از روح نماز كه بگذريم، بقيه اجزاي آن مانند اعضاي ظاهري بدن است. آنها نيز، برخي اركان نماز، يعني اجزاي اصلي نماز است، مانند ركوع و سجده كه بدون آنها نماز باطل است؛ برخي ديگر اگر چه واجب است، در رتبه بعد از اركان قرار ميگيرد، مانند قرائت و تشهد كه مثل چشم و گوش در بدن است. بخش ديگر اجزاي نماز هم مستحبات است، همانند قنوت كه ترك آن، نماز را از زيبابي مياندازد؛ ولي آن را باطل نميكند.
در نتيجه، ما كه ميخواهيم نماز را به محضر عالي خداي عزيز بزرگ تقديم كنيم، شايسته است که بكوشيم هديهاي كامل و موزون بياراييم، نه پيشکشي ناقص كه سبب شرمساري و پشيماني است. همچنان که اگر كسي بخواهد غلامي را به محضر سلطاني بزرگ و عزيز پيشكش كند، آيا ممكن است بندهاي ناقص و كر و كور و بيدست و پا تقديم كند؟!