■ نماز اكسير غم زدا
غم و اندوه غالبا بر اثر يكى از عوامل زير پيش مى آيد:
1- از دست دادن يك چيز 2- بدست نياوردن مطلوب 3- اضطراب و نگرانى 4- ترديد و بلاتكليفى 5- مشاهده صحنه هاى تاءثرانگيز 6- ارتكاب خطا و گناه 7- سخنان نادرست يا عملكرد نادرست ديگران .
نماز، در همه اين موارد مى تواند به نحو معجزه آسايى غم و غصه را برطرف سازد.
1- گاهى غمى كه بر دل شخص ، سنگينى مى كند، ناشى از تاءسف او به خاطر از دست دادن يك فرصت ، يك موقعيت ، يك موفقيت ، يك عزيز، يك شى ء مورد علاقه و يا چيزى از مال و مقام دنياست .
خداى ، تعالى فرمود:
لكيلا تاءسوا على ما فاتكم ... [1]
بر آنچه از دست شما رفته است ، افسوس نخوريد.
به وسيله نماز، انسان مى تواند به مرحله اى از معرفت دست يابد كه به خاطر از دست دادن هيچ چيزى اندوهگين نشود. آن كه خدا را مالك و معبود خود را عابد و مملوك ميداند، توجه دارد كه مالك و صاحب اختيار چيزى نيست از اين روى به خشنودى خدا، خشنود و به تقدير او راضى است و در نتيجه ، از اين گونه غصه ها، رها و آزاد است و مى دانيم كه مقام رضا از مقامات عالى عرفان و از نتيجه هاى نماز و ذكر خداست .
2- آن كه نماز مى خواند، هرگز به دنبال خواسته هاى نادرست و نامشروع ، نخواهد رفت و اگر خواسته اش مشروع است ، نماز كه سراسر، دعا و نيايش است به او مى آموزد كه پيوسته برآورده شدن حاجات و بدست آوردن مطالب خود را از خدا بخواهد و به لطف و كرم او اميد بندد.
كسى كه نماز او توانسته است ، روح اميد را در او زنده نگهدارد، هيچگاه نوميد نخواهد شد و مغموم نخواهد گشت .
يعقوب (عليه السلام ) گفت :
انما اشكوبثى و حزنى الى الله و اعلم من الله ما لا تعلمون . يا بنى ... و لا تياءسوا من روح الله انه لا ييئس من روح الله الا القوم الكافرون [2]
عرض حال پريشانى و اندوه خود را فقط به خدا مى كنم از خدا آنچه را شما نمى دانيد. اى پسران من !... و از رحمت خدا نوميد نباشيد. براستى كه كسى بجز مردم كافر، از رحمت حق نااميد نمى گردد.
3- اضطرابها، نگرانيها و دغدغه ها، غمهاى سنگينى را بر انسان ، تحميل مى كند حتى زمانى كه اين حالتها فروكش مى كنند، اندوهى جانكاه را بر جاى مى گذارند. گاهى با وجود آن كه اين عوامل ، به حسب ظاهر بكلى از ميان مى روند، باز آثار آنها به صورت افسردگيهاى مرموز و ناشناخته ، باقى مى ماند.
الا بذكر الله تطمئن القلوب [3]
نماز، ياد خداست و ياد خدا، قلب را مطمئن مى سازد.
آرامشى كه نماز، به آدمى مى بخشد، او را از نگرانيها، اضطرابها و غمها مصون مى دارد و در صورت بروز چنين حالاتى ، باز هم خواندن نماز حقيقى مى تواند آن را برطرف سازد.
امام على (عليه السلام ) در خطبه قاصعه فرموده اند:
... و عن ذلك ما حرس الله عباده المؤ منين بالصلوات و... تسكينا لاطرافهم و تخشيعا لاءبصارهم و تذليلا لنفوسهم و تحفيظا لقلوبهم و اذهابا للخيلاء عنهم .[4]
... و از اين است كه خداوند، بندگان مؤ من خود را به وسيله نمازها و زكاتها و كوشيدن به روزه در روزهايى كه واجب كرده است ، نگاه مى دارد. براى آن كه به تمامى اندامها و جوارحشان آرامش بخشد و براى به زير افكندن چشمهايشان و رام كردن نفسهاى ناآرامشان و نرم كردن دلهاى آنان و بيرون كردن كبر و خودپسندى از آنان .
ياد خدا و نماز، به هنگام وحشت و اضطراب و تنهايى ، موجب انس و الفت و دلگرمى انسان به قادر متعال مى گردد. امام على (عليه السلام ) درباره اولياى خدا كه اهل ذكر او هستند، فرمودند:
... و قلوبهم اليك ملهوفة ان اءو حشتهم الغربة انسهم ذكرك و ان صبت عليهم المصائب لجاءوا الى الاءستجارة بك علما باءن اءزمة الاءمور بيدك .[5]
دلهايشان حسرت ديدار تو را دارد. اگر بى كسى آنان را به دهشت اندازد، ياد تو، آنان را از تنهايى به در آورد، و اگر بلاها برايشان فرو بارد، به زنهار خواهى از تو پناهنده شوند، چه ، مى دانند كه سررشته همه كارها به دست توست .
4- بعضى از اوقات ، غم و غصه ، نتيجه ترديد و بلاتكليفى است . كسانى كه نسبت به اجرا يا عدم اجراى كارى ، دودل هستند، دچار پريشانى و اندوه مى گردند. چنين غصه هايى براى كسى كه حقيقتا نماز مى خواند، كمتر پديد مى آيد، زيرا از يك سو، نماز او را صاحب تشخيص ، وقت شناس و قوى الاراده ، بار آورده است و از ديگر سو، روح اعتماد و توكل به خدا را در او زنده كرده است .
در عين حال ، در صورت بروز چنين غمى ، پس از مشورت با صاحبنظران ، مى تواند با خواندن نمازى از روى حضور قلب و طلب توفيق از خدا، روح توكل و اعتماد به حضرت حق را در دلش تازه كند و بر اجرا يا عدم اجراى آن ، تصميم قاطع بگيرد و خود را از پريشانى و غم نجات دهد.
خداى ، تعالى ، فرمود:
و شاورهم فى الاءمر فاذا عزمت فتوكل على الله ان الله يحب المتوكلين .[6]
5- بعضى اوقات ، ديدن صحنه هاى تاءثرانگيز، موجب اندوه شديد مى گردد، در اين گونه موارد نيز نماز بهترين داروى اثر بخش است . اگر از روى توجه ، دو ركعت نماز كند، اين نماز او را از معنويت ، سرشار خواهد كرد، غمش را خواهد زدود و قلبش را از فشارهاى ناشى از غم ، خلاص خواهد كرد.
كسانى كه براى فرار از غم و اندوه دنيا به نماز پناه برده اند و مى برند فراوانند.
6- به دنبال ارتكاب خطا ويژه ، ارتكاب گناه سرزنشهاى نفس لوامه شروع مى شود و شخص را از كارى كه كرده پشيمان مى كند. بر اثر اين پشيمانى هم دچار عذاب وجدان مى گردد و هم بر غفلت خود غصه مى خورد.
در اين گونه موارد نيز، نماز بهترين راه درمان است ، زيرا نمازها حسناتى هستند كه بديها را مى شويند و گناهان را مى زدايند
... ان الحسنات يذهبن السيئات ...[7]
در حقيقت به وسيله نماز، شخص از خدا به خدا پناه مى برد و به لطف و رحمت او اميد مى بندد و مى گويد:
لاملجاء و لا مفر منك الا اليك[8]
پروردگارا! هيچ پناهگاه و راه نجات و گريزگاهى از تو جز بسوى تو نيست .
و بر اثر اين پناهندگى و اميد، روحش آرام مى گيرد و از غم ، خلاص مى گردد.
7- گاهى ، غم و اندوه شخص بر اثر سخنان نادرستى است كه درباره او مى گويند. راه حلى كه قرآن براى چنين غمى به پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) نشان مى دهد، درخور توجه است . هنگامى كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) بر اثر سخنان نادرست گمراهان ، افسرده و ملول گشته بود، خداى تعالى ، به او فرمود:
فاصبر على ما يقولون و سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها و من اناء الليل فسبح و اطراف النهار .[9]
اى پيامبر! بر آنچه مى گويند شكيبا باش و پيش از برآمدن آفتاب و پيش از فرو نشستن آن با ستايش پروردگار خود، نماز كن . و در بخشى از ساعتهاى شب ، صبح ، عصر و شام . باشد كه خشنودى گردى و غمت زدوده شود.
در مورد ديگرى خداى ، تعالى ، طى فرمان قاطعى به پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
فاصدع بما تومر
ماءموريتت را آشكارا بيان كن .
از آنجا كه لازمه اجراى آشكار ماءموريت و رسالت ، شجاعت و نيروى اراده ، و كنار نهادن سستى و ترس است ، معناى كريمه مذكور اين است كه ماءموريت خود را با شجاعت و اراده اى نيرومند و بدون هيچگونه سستى و ترسى به مردم اعلام كن دو با خوددارى از خشونت و در كمال بى اعتنايى از مشركان روى برگردان .
و اءعرض عن المشركين
خداى ، تعالى ، آنگاه حمايت خود را از پيامبرش اعلام كرد و فرمود:
انا كفيناك المستهزئين
ما شر ريشخند كنندگان را از تو دور مى سازيم .
او بار ديگر روح پيامبرش را تقويت مى كند و به او دلدارى مى دهد مى فرمايد: ما مى دانيم كه عكس العمل ها و سخنها نارواى آنان سينه ات را تنگ و روحت را آزرده مى كند ليكن ناراحت مباش و براى كسب استقامت و شكيبايى ، ابلاغ شجاعانه ماءموريت ، و زدودن تاءثير نامطلوب سخنهاى آنان :
فسبح بحمد ربك و كن من الساجدين
به ستايش پروردگار خود پرداز و از سجده گزاران باش
زيرا تسبيح و تقديس خدا و توجه به او، پيوند انسان را با خدا محكم مى كند و اغيار و گفتار و كردارشان را در چشم او ناچيز و غير مهم جلوه مى دهد.
استحكام پيوند با خدا و اتكاى به او از يك سو و ناچيز شمردن دشمنان و گفتار و كردارشان از سوى ديگر، روح انسان را بزرگ و اراده اش را قوى مى كند، همچنان كه غمها و تيرگيها را از دل مى زدايد و نهاد انسان را تابناك و باصفا مى سازد.
خداى ، تعالى ، آنگاه به پيامبرش فرمود:
واعبد ربك حتى ياءتيك اليقين [10]
اين تسبيح و تحميد، و سجده و پرستش را تا فرار رسيدن مرگ بجاى آور.
كه براى نيرومندى اراده و شكيبايى و زدودن بيمارى اندوه و آثار آن نسخه اى جاودان و هميشگى است .
جنبه اكسيرى نماز، افسانه نيست ، هنگامى كه غم و غصه ها؛ مانند پاره اى شب تار، شما را در بر گرفتند، مى توانيد آن را به تجربه بگذاريد، براى بدست آوردن اين اكسير، لازم نيست هزينه اى بپردازيد، كافى است چند دقيقه اى وقت خود را براى آن صرف كنيد و آن را با توجه و حضور قلب بجاى آوريد.
گاندى مى گويد:
براى ميليونها نفر هندو، و مسلمان و مسيحى ، تنها مايه تسلى و آرامش زندگى ،ذ دعا و نفر است . ممكن است شما آنان را دروغگو يا خود فريب بناميد. اما من مى گويم كه حتى اين دروغ هم براى من كه هوادار جدى حقيقت و راستى هستم ، لطف و جذبه خاصى دارد زيرا آنچه شما دروغ مى ناميد، براى من ريسمان اصلى و تكيه گاه و دستاويزى بوده است كه بدون آن نمى توانسته ام حتى لحظه اى زندگى كنم . من با تمام جريانها و نااميديها كه در افق سياسى با آن مواجه هستم ، هرگز آرامش خود را از دست نداده ام . در واقع مردمى را ديده ام كه حسرت آرامش مرا داشته اند. اين آرامش از دعا و نماز هستم . اشكال ظاهرى دعا و عبادت برايم بى تفاوت است . در اين مورد هر كس براى خود راه و قانونى دارد اما بعضى راهها، نمايان و مشخص هستند و خيلى مطمئن تر و بهتر خواهد بود كه شخص از راههاى شناخته شده و آماده اى برود كه مربيان باستانى ، آنها را كوبيده اند و هموار ساخته اند.
من از تجارب شخصى خويش سخن مى گويم و معتقدم كه هر كسى مى تواند بكوشد و دريابد كه از طريق دعا و نماز روزانه ، چيز تازه اى بر زندگيش افزوده گشته است .[11]
در نظر ديل كارنگى ، دانشمند معروف آمريكايى ، نماز و دعا وسيله غلبه بر تشويش و نگرانى است . او در كتاب آيين زندگى مى نويسد:
امروز جديدترين علم پزشكى ، يعنى روان پزشكى همان چيزهايى را تعليم مى دهد كه پيامبران تعليم مى دادند زيرا پزشكان روحى ، دريافته اند كه دعا و نماز و داشتن يك ايمان محكم ، نگرانى ، تشويش ، هيجان ، و ترس را كه موجب نيم بيشترى از بيماريها و ناخوشى هاى ماست ، برطرف مى سازد. امروز روان شناسان ، نيز مبلغان متجدد دينند و براى نجات از آتش دوزخ همين دنيا؛ يعنى زخم معده ، آنژين ، دومواترين ، اختلالات عصبى و جنون ، گرويدن به دين را توصيه مى كنند. مع الاسف ما فقط هنگامى كه تمام درها به رويمان بسته و آخرين نيرويمان تمام مى شود، متوجه خدا مى شويم ولى چرا تا آن موقع صبر كنيم . چرا هر روز تجديد قوا نكنيم ؟ من هرگاه به نماز و نيايش مى پردازيم ، حس مى كنم كه اعصابم آرامش يافته و در سكون و ثبات بى نظيرى فرو رفته است . [12]
سعدى ، عليه الرحمة ، در مجلس چهارم از مجالس پنجگانه مى نويسد:
يحيى بن معاذ رازى ، قدس الله روحه ، گفتى :
الهى جعلت الدنيا ميدانا و جعلت قلبى فيها كرة فضربته بصولجان البلاء فلم يستقر الا مع اسمك و جعلت العقبى ميدانا و جعلت قلبى فيها كرة فضربته بصولجان البلاء فلم يستقر الا بقربتك :
خداوندا! همه دنيا را به كليت ، ميدانى ساختم و دل خود را در آن ميدان گويى ساختم و آن گوى را هر جا انداختم ، با هيچ چيز قرار و آرام نگرفت الا به نام تو و همه عقبى را ميدانى كردم و دل خود را در آن ميدان گويى نمودم و به هر طرف كه زدم با هيچ چيز قرار و آرام نگرفت الا به ديدار تو.
پس گفت : ملكا! مرا از همه دنيا نام تو بس و از همه عقبى مرا جمال تو بس . جان و جهان من ! از عالم نام به عالم پيغام آى . [13]