■ اسرار سلام
اسرار سلام
اصل سلام در معراج نمودار گشت. هنگامي كه پيامبر در نمازِ معراج نشست و دستورهاي تشهد و صلوات را اجرا كرد، ناگاه صفهاي فرشتگان و رسولان و پيامبران را نگريست. به او گفته شد: "اي پيامبر! بر آنان سلام كن! " او گفت: "السلام عليكم و رحمة الله و بركاته. " خدا به او وحي فرمود: "من سلام، تحيت و رحمت هستم و تو و دودمانت برکت هستيد."[1]
امام رضا(ع) در باره سلام نماز چنین میفرماید: "سلام موجب بيرون آمدن نمازگزار از حالت نماز است و به جاي آن، تكبير يا تسبيح نيامده است؛ زيرا سخن گفتن مخلوق با ورود به نماز حرام است و توجه به آفريدگار براي او لازم شمرده ميشود. رهاسازي نماز و انتقال از حال نماز با آغاز كلام مخلوق، يعني سلام، صورت ميگيرد. "[2] بدين سان، ورود به نماز با حرمت سخن گفتن آغاز میشود و بيرون آمدن از نماز، با حلّیت سخن گفتن با دیگران تحقق مييابد.
مفضل بن عمر از امام صادق(ع) در باره علت وجوب سلام پرسيد. امام فرمود: "زيرا سلام موجب رها كردن نماز است. " پرسيد: "چرا نمازگزار با اشاره به سوي راست سلام ميدهد و به سوي چپ اشاره نميكند؟" وي فرمود: "زيرا فرشتهاي كه نيكيها را مينگارد، در سوي راست گمارده شده است و فرشتهاي كه بديها را مينويسد، در سوي چپ است. نماز از نيكيها است كه در آن بدي وجود ندارد. از اين رو، سلام به سوي راست داده ميشود، نه چپ. " پرسيد: "چرا گفته نميشود: السَّلَامُ عَلَيْك، با اين كه فرشته سوي راست يك نفر است؛ بلكه گفته ميشود: السلام عليكم؟" فرمود: "چنين ميگويد تا هم به فرشته سمت راست سلام كند و هم به فرشته سمت چپ؛ ولي فضيلت راست بر چپ، با اشاره به راست تحقق مييابد... در برپايي نماز با درود و ركوع و سجود و سلام، سلامت بنده از آتش دوزخ در نظر گرفته شده است. اگر در قيامت، نماز بنده پذيرفته شود، ديگر کارهاي او نيز پذيرفته ميگردد. اگر نمازش سالم باشد، همه کارهاي وي نيز سالم است. اما اگر نمازش سالم نباشد و به او برگشت داده شود، ديگر کارهاي شايسته او نيز ناپذيرفته خواهد بود. "[3]
نمازگزاری که به حقیقت نماز برسد، خليفة الله است؛ زيرا با خدا همسخن گشته است.[4] بدين سان، رسول خدا میشود و از سوي او به نمازگزاران سلام میدهد: السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّه الصَّالِحِين. اگر سلام از سوي خدا باشد، مبارک و طیّب میشود: "بر خويشتن سلام دهيد که درودي است مبارک و پاک از جانب خداوند. "[5] بدين سان، زندگی نمازگزار نیز طیب و مبارک میشود.
سلام از نامهاي نيك خداوند و اسم فعليِ حق است؛ يعني از فعل او سرچشمه گرفته است، نه از ذات او؛ زيرا فعل خداوند از خود او صادر ميشود و بيرون از ذات و نيازمند به آن است. بنابراين، شگفت آور نيست اگر اين اسم بر مظهر تامّ خداوند، يعني انسان كامل همانند اهل بيت(ع) اطلاق شود. پس ميان آن سخن که سلام را پيامبر خدا ميداند، با اين آيه منافات نيست:
هُوَ اللَّه الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوس السَّلام.[6]
او است خداي يگانه حکمران منزه از هر وصف، و سلام.[7]
سلامِ جدّي تنها در ديداري تازه روي ميدهد. بنابراين، كسي كه همراه و همسخن شخص باشد، به او سلام نميكند. اما انسان غايبي كه به حضور کسي ميرسد، به طور جدي سلام مينمايد. بدین روی، از آن جا که نماز معراج مؤمن است و نمازگزار به معراج سير داده ميشود و در نماز با خداوند خود مشغول مناجات ميگردد و از زمين و اهل آن، بلكه از هر چيز جز خدا غايب ميشود، هنگامي که مناجاتش پايان ميگيرد و اجازه فرود آمدن به زمين و محشور شدن با اهل آن را مييابد، گويا تازه به اين زمين وارد ميشود و با ديگران ديدار ميكند. از اين رو، به طور جدي سلام ميدهد.
نمازگزار با سلام نمازش چنين وانمود ميكند كه نزد خدا بوده و اكنون به مردم و اجتماع رسيده است و به آنان سلام ميكند. اين سلام تنها هنگامي صحيح است که وي با خداوند خويش در حال مناجات بوده و از هر چيز غير او بريده باشد. بنابراين، سلام عارف در نماز براي انتقالش از حال نماز به حال ديگر است. از اين رو، دو سلام ميگويد؛ يكي به كسي كه از نزد او انتقال يافته و ديگري به كسي كه بر او وارد ميشود؛ مگر اين كه در نمازش نزد خدا باشد كه در اين صورت، به كسي كه از نزد او منتقل شده، سلام نميدهد؛ زيرا خداوند، خود، سلام است.[8]
امام خمینی در این زمينه مينويسد: "بدان كه بنده سالك چون از مقام سجود كه سرّ او فنا است، به خود آمد و حالت صحو و هوشياري براي او دست داد و از حال غيبت از خلق به حال حضور رجوع كرد، سلام دهد به موجودات؛ سلام كسي كه از سفر و غيبت مراجعت نموده. پس در اوّل رجوع از سفر، سلام به نبي اكرم(ص) دهد؛ زيرا پس از رجوع از وحدت به كثرت، اول حقيقت، تجلّي حقيقت ولايت است ـ نحن الاولون السابقون ـ و پس از آن، به اعيان ديگر موجودات به طريق تفصيل و جمع توجه كند. و كسي كه در نماز غايب از خلق نبوده و مسافر الي الله نشده، براي او سلام حقيقت ندارد و جز لقلقه لسان نيست. پس ادب قلبي سلام به ادب جميع صلاة است. و اگر در اين نماز كه حقيقت معراج است، عروجي حاصل نشده و از بيت نفس بيرون نشده، سلام براي او نيست و نيز در اين سفر، اگر سلامت از تصرفات شيطان و نفس امّاره بود و در همه اين معراج حقيقي، قلب را علّتي نبود، سلام او حقيقت دارد؛ و الّا لا سلام له. "[9]
شیخ بهایی در سخني ظریف میگوید: "من خجالت میکشم نماز را بیحضور بخوانم و در انتها بگویم: السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. "[10]
آري؛ نمازگزار در پي بازگشت از وحدت به كثرت و از حق به خلق و از محو به صحو و از فنا به بقا پس از فنا، همراهان خود را ميبيند و در جمع آنها حضور يافته، بر آنها سلام ميكند و نيز به عنوان سلام توديع، بر پيامبران و فرشتگان و معصومان، درود ميفرستد. سپس وارد اقليم مُلك ميگردد و از آن جا که تازه در جمع آنان داخل ميشود، به آنها سلام ميكند؛ زیرا در متن نماز سرگرم مناجات با آفريدگار بود: الْمُصَلِّي يُنَاجِي رَبَّه.[11] سلام پايان نماز، نه دعا است و نه ذكر؛ بلكه تحيّت است.[12]
این تحیّت، سوغاتی است که نمازگزار در پایان سفرش، از سوي خدا که خودْ "سلام" است، میآورد.
[1]. علل الشرائع، ج2، ص316.
[2]. بحار الانوار، ج81، ص254؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص225.
[3]. علل الشرائع، ج2، ص359.
[4]. بحار الانوار، ج68، ص215
[5]. فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّة مِنْ عِنْدِ اللَّه مُبارَكَة طَيِّبَة. (نور: 61)
[6]. حشر: 23.
[7]. رازهای نماز، ص150.
[8]. ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج1، ص432.
[9]. روح الله خمینی، آداب الصلاة، ص366.
[10]. استاد جوادي آملي، درس تفسیر قران کریم، 1/12/1385، قم، مسجد اعظم.
[11]. بحار الانوار، ج68، ص216.
[12]. مقدمه سرّ الصلاة، ص25.