■ اسرار تشهد
اسرار تشهد
تشهد در حقيقت، ثنا گفتن براي خداوند است. پس در باطن و حقيقت، بنده او باش و در مقام عمل، نزد او خضوع كن. همان گونه که به زبان، بندگی او را ادعا میکنی، صدق زبان خود را به صفا و صدق باطن خويش متصل نما؛ زيرا بنده او هستى و او به تو فرمان داده كه در برابر وي با قلب و زبان و ديگر اندامهايت، اظهار بندگى نمايي و عبوديت خود را در برابر ربوبيت او نشان دهي.[1]
گواهي به يگانگي خداوند و رسالت در اذان و اقامه كه زمينهساز ورود به نماز است و نيز در تشهد كه خروج از فنا به بقا و از وحدت به كثرت است و در پايان نماز انجام ميپذيرد، به بنده سالك يادآوري ميكند كه حقيقت نماز، حاصل شدن توحيد حقيقي و گواهي به يگانگي خدا است. گواهي به رسالت نيز شايد اشاره به آن باشد كه دستگيري وليّ مطلق و پيامبر خاتم[2] در اين معراج سلوكي از مقامات شامله است كه بايد سالك در همه مقامات به آن توجه ورزد و سرّ ظهور اوّليّت و آخريّت كه از مقامات ولايت است، براي اهلش نمايان گردد. گواهي در اوّل نماز با گواهي در تشهد تفاوت دارد؛ زيرا آن، شهادت پيش از سلوك است و گواهي تعبدي و تعقلي است و اين شهادت پس از رجوع است که تحقّقي يا تمكّني است.[3]
نمازگزار باید پس از گواهي به يگانگي و الوهيّت حق، به مقام مقدّس عبد مطلق و رسول خاتم توجه يابد و از تقدّم مقام عبوديّت بر رسالت آگاه گردد كه گام عبوديّت زمينهساز همه مقامهاي سالكان است و رسالت شاخهاي از عبوديّت به شمار ميرود.
از آن جا که رسول خاتم، بنده حقيقي فاني در حقّ است، اطاعت او فرمان بردن از خدا است و گواهي به رسالتش پيوسته به گواهي به توحيد است. بنده سالك در اطاعت از رسول كه طاعت خدا است، کوتاهي نميورزد و ميداند كه هيچ كس را بدون دستياري وليّ نعمتها به بارگاه قدس بار نميدهند.[4]
تشهد نیز در معراج به شكل کامل خود رسید. در معراج، هنگامي که رسول خدا(ص) پس از سجده خواست تا بر پا خيزد، ندا آمد: "اي محمد! بنشين! " پيامبر(ص) نشست. در اين هنگام، وحي فرارسيد: "اي محمد! چون نعمت خويش را به تو ارزاني داشتم، نام مرا ببر! " از اين رو، به وي الهام شد كه بگويد: "بسم اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى كُلُّهَا لِلَّه. " سپس خداوند به او وحي نمود: "اي محمد! بر خود و اهل بيت خويش درود فرست! " پيامبر فرمود: "صَلَّى اللَّهُ عَلَيَّ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِي. "[5]
گفتيم که تأویل دو سجده، اقرار به آغاز آفرينش انسان از خاك و بازگشت به آن و پراكنده شدن و برخاستن از آن است. تأويل تشهد، تجديد ايمان و برگشت به اسلام و اقرار به برانگيخته شدن پس از مرگ است.[6] بنابراين، هنگامي که نمازگزار براي تشهد مينشيند، گويا از خوابگاه گور بر پا ميخيزد و به برانگيخته شدن پس از مرگ اقرار ميكند و به تعليم خداوند، از آن چه پس از مرگ و برانگيخته شدن از گور مشاهده كرده، براي دنيا سخن ميگويد.
مرحوم ملكي تبريزي در زمينه تشهد مينويسد: "وقتي براي تشهد نشستي، از اين كه مبادا جميع آن چه كه كردهاي، به غير آن وجهي كه ميبايست انجام شود، انجام گرفته باشد، بيمناك باش، به گونهاي كه خوف و حيا سراسر وجودت را فراگيرد. لذا دو مرتبه به مبدأ امر و اصل دين برگرد. به كلمه توحيد چنگ بینداز و رسول بزرگوار(ص) را حاضر در آن مجلس بدان و بر عبوديت و رسالت او گواهي ده و بر او و آل او درود فرست؛ كه با اين تكرار شهادتين، عهدت را با خدا تجديد ميكني؛ زيرا اين عمل، پايه و اساس رتبههاي عبادت و نخستين وسيله براي تقرب به خدا است و با درود به پيامبر گرامي و آل او، اميد اين را داشته باش كه در برابر اين درود و صلوات تو، وي به تو جواب گوید که اگر یک مرتبه تو مورد صلوات و درود وي قرار گيري، براي هميشه رستگار خواهي شد."[7]