■ آداب باطنی نماز (2)
مقدمه
زرگرها ارزش طلا را با عیار میسنجند. طلا هر چه خالصتر باشد، عیارش بالاتر و ارزشش بیشتر خواهد بود. ملائکة خداوند ارزش انسان را با اعمال او میسنجند. نیت در عمل هر چه خالصتر باشد، اعمال انسان قیمتیتر و مقام و منزلتش نزد خدا بیشتر خواهد بود. ارزش اعمال هر کس، بستگی به نیت او دارد.[1] آدمهای ریاکار، اعمال قلابی و بیارزش خود را رنگ میکنند و به جایش دل قیمتی مردم را میخرند. اگر هم مردم آنها را نشناسند، در بین ملائکة آسمان، خوب شناخته شده هستند و حنایشان رنگی ندارد. عدهای قرآن را فرا میگیرند، برای اینکه مردم بگویند فلانی قاری است. برخی آن را میآموزند، تا با صدای خوش بخوانند و مردم بگویند فلانی صوتی خوش دارد. در اینها خیری نیست (کارشان ارزشی ندارد).[2] روز قیامت به آنها گفته میشود: "عملت را از بین بردی و اجرت را ضایع نمودی. برو اجرت را از کسی بگیر که عمل و عبادتت را برای او انجام دادی".[3] امام صادق (علیه السلام) فرمود: "صاحب عمل خالص، تعریف و تمجید خدا را اراده میکند نه خلق خدا را".[4] کسی که عبادت خالص خود را به سوی خدا بفرستد، خدا هم بهترین مصلحتها و سعادتها را برای او به ارمغان میآورد.[5]
معنای اخلاص
اخلاص به معنی پاك بودن رفتار و كردار آدمی از تظاهر و ریا و سایر امور شركآمیز است و از صفات بسیار ارزندهای است كه خداوند متعال برخی از بندگان خود را به دارا بودن مراحل عالی آن ستوده است. خداوند دربارۀ حضرت موسی میفرماید: "به یاد آور در كتاب، موسی را؛ به درستی كه او مخلص بود و رسول و پیامبر بود".[6] امام جواد (علیه السلام) اخلاص را یكی از صفات 313 تن یاوران امام عصر (علیه السلام) میدانند و آنان را به داشتن این خصلت میستایند و میفرمایند: "آنگاه كه این عده از اهل اخلاص، در خدمت حضرت مهدی (علیه السلام) گرد آیند، آن بزرگوار امر خود را ظاهر میفرماید".[7]
مرحوم فیض کاشانی در محجة البیضاء در این زمینه چنین مینویسد: "حقیقت اخلاص آن است که نیت انسان از هرگونه شرک خفی و جلی پاک باشد". قرآن مجید میفرماید: در وجود چهارپایان برای شما درسهای عبرتی است؛ چراکه از درون شکم آنها، از میان غذاهای هضم شده و خون، شیر خالص و گوارا به شما مینوشانیم.[8] شیر خالص آن است که نه رگههای خون در آن باشد، و نه اثری از آلودگی درون شکم و نه غیر آن، صاف و پاک و بدون غل و غش باشد. نیت و عمل خالص نیز همان گونه است، باید هیچ انگیزهای جز انگیزه الهی بر آن حاکم نگردد.[9] نماز خانة اخلاص و دوری از کبر است.[10] بدون اخلاص نه تنها عبادت باطل است،[11] بلکه موجب شرک و دوری از خداوند میشود.[12] مراد از اخلاص در نماز، قصد عنوان در نماز همچون: نماز ظهر میخوانم یا نماز عصر نیست؛ بلکه فقط قصد قربت و نزدیكی به خدا در قلب و جان است؛ قصد قربتی که همراه یقین باشد و فقط بر زبان یا فکر جریان نداشته باشد؛ چنانکه رسول خدا6فرمود: "پاداش كردار انسان جز بر اساس نیتها نیست"[13] و "براى هر كس همان مىماند كه نیت اوست".[14] "عملی نیست، مگر با نیت و عبادتی نیست، مگر با یقین".[15] مشرک در عبادت مشکلش این است که جنس خود را ارزان مىفروشد؛ یا به ارزش آن ناآگاه است، یا مشترى را نمىشناسد، یا نرخ و قیمت را نمى داند. قرآن مشترىِ عمل هاى نیك انسان را خدا می داند كه هم اعمال اندك را می خرد، هم گرانتر مىخرد و هم بدى ها را مى پوشاند و رسوا نمى كند. قیمت انسان را هم، بهشت مى داند و لذّت هاى ابدى و همجوارى اولیاى خدا. بیراهه رفتن و دل به غیر خدا سپردن را زیان مى شمارد و مى گوید: اگر خود را به كمتر از بهشت بفروشى، ضرر كرده اى! آنكه به این نكات توجّه كند، دیگر عبادتش براى جلب توجّه مردم نیست.
مراتب اخلاص (مقاله مرتبط)
بنا بر آنچه در کتاب آداب الصلاة وارد شده،[16] بعضى مراتب اخلاص را اینگونه میتوان بیان كرد:
مرتبه اول، اینكه انسان اعمال قلبی و رفتاری خود را تصفیه كند؛ به گونهای كه در آن شائبه و احتمال جلب رضایت مخلوق و جلب قلوب آنها وجود نداشته باشد، چه براى اینكه دیگران او را مدح کنند یا براى منفعت بردن یا براى غیر آن باشد و به دور از ریا انجام دهد كه این ریا، از همۀ مراتب ریا پستتر است.
مرتبه دوم، تصفیه عمل است و آن این است که عملی را که انجام میدهد، به این انگیزه نباشد كه خداى تعالى به واسطۀ آن، نعمتهای دنیوی به او عنایت كند؛ مثل خواندن نماز شب براى توسعۀ روزى، و به جای آوردن نماز اوّل ماه مثلاً براى سلامتی از آفات آن ماه، و دادن صدقات براى سلامتى، و دیگر مقصدهاى دنیوى. این مرتبه از اخلاص را بعضى از فقها شرط صحت عبادات شمردهاند.
مرتبه سوم، آن است كه انسان عملش را از خوف عقاب و عذاب هاى جسمانى كه وعده داده شده، تصفیه كند. در نظر اهل معرفت فرق نمیكند كه انسان عملى را از خوف حدود و تعزیرات در دنیا انجام دهد، یا برای ترس عقاب و عذاب آخرتى، یا اینكه براى رسیدن به مقاصد دنیایى، یا براى رسیدن به حوری بهشتى. در هر حال هیچ یك از این اعمال براى خدا نیست، و این عبادت نیز در نظر اهل معرفت قیمتى ندارد.
رابطۀ اخلاص و نیت
اخلاص در نیت به معنای خالص نمودن قصد و انگیزه برای خداست. نیت، زمانی برای خداوند خالص میگردد که انسان برای عبادت یا کار و تلاش خود، هیچ انگیزهای جز خداوند نداشته باشد و هیچ عاملی جز تقرب و رضای خداوند او را به عبادت و عمل وادار نکرده باشد. با توجه به این که هواهای نفسانی، به شکل بسیار وسیع و قوی، انسان را در محاصره قرار دادهاند، داشتن نیت خالص در عمل و عبادت و حضور چهره الهی آن در ذهن، کاری بسیار دشوار و مشکل است. اخلاص در نیت، با آگاهی و توجه کامل به خداوند تحقق مییابد. در هر کجا توجه به خداوند نباشد، غفلت است. هر جا که غفلت باشد، شرک و ریا تحقق یافته است. کسی که توجه به مقصد ندارد، غافل است و کسی که از هدف غفلت دارد، از حرکت باز ایستاده است. اخلاص در نیت، به این معنا است که صاحبش در نظام هستی جز به خداوند دل نبسته است و جز برای او تلاش نمیکند. خداوند در قرآن میفرماید: "روزی که مال و فرزندان هیچ سودی نمیرساند، جز آنکه خدا را با قلب سالم یابد".[17]
کسب و حفظ اخلاص
اکنون با توجه به اهمیت فوق العاده اخلاص و تأثیر عمیق آن در پیمودن راه حق و رسیدن به مقامات عالیه قرب الی الله، این سؤال پیش میآید که اخلاص را چگونه میتوان به دست آورد و پس از به دست آوردن چگونه میتوان از آن محافظت نمود؟ یکی از راههای کسب اخلاص عبادت در خلوت و پنهانی است. پنهان کردن عبادت و عمل نیک مؤمن، مطلوب خداوند و مورد ترغیب اوست؛ زیرا این کار نفس انسان را از گرفتار شدن به بعضی از رذائل اخلاقی مانند عجب، ریا، تکبر، حب مقام حفظ میکند و عمل او را از اختلاط با هدفهای نادرست، خالص میکند.
اعمال خالص همیشه در معرض خطر قرار دارد؛ از این رو حفظ اخلاص بعد از عمل مشکلتر از انجام عمل بااخلاص است. اگر اعمال انسان برای خدا باشد و این انگیزه تا روز قیامت باقی بماند، استحقاق پاداش را دارد.
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: "هرگاه کسی، عمل نیکی را انجام دهد، آن عمل برای او ثبت میشود که حسنهای را در پنهانی انجام داده است. اگر آن را بازگو کرد، آنچه نوشته شده است، پاک میشود و ثبت میگردد که حسنهای را آشکارا انجام داده است. اگر دو مرتبه آن را بازگو کرد، پاک میشود و ثبت میگردد که مرتکب ریا شده است".[18] کاری که بالاترین ارزش را داراست، با بازگو کردنش به گناه تبدیل میشود. وسوسهها و انگیزههای شیطانی بعد از عبادت خالص، قویتر از قبل از عمل است.
پی نوشت ها:
[1]. امام صادق (علیه السلام) ، محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج67، ص21.
[2]. امام صادق (علیه السلام) ، کلینی، اصول کافی، ج2، ص608، ح6.
[3]. شیخ صدوق، ثوابالاعمال و عقابالاعمال، ص337.
[4]. کلینی، اصول کافی، ج2، ص16، ح4.
[5]. علامه طباطبایی، سنن النبی، ص353.
[6]. "وَاذْكُرْ فِی الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصاً وَكَانَ رَسُولاً نَّبِیاً" (مریم: 51).
[7]. شیخ صدوق، كمال الدین، ج1، باب 31، ح2.
[8]. "وَإِنَّ لَكُمْ فِی الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِیكُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَینِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَائِغًا لِّلشَّارِبِینَ" (نحل: 66).
[9]. فیض کاشانی المحجة البیضاء، ج8، ص128 (با تلخیص).
[10]. "الصَّلَاةُ بَیتُ الْإِخْلَاصِ وَ تَنْزِیهٌ عَنِ الْكِبْر" (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج75، ص183).
[11]. امام صادق (علیه السلام) از قول خداى متعال نقل مىكند: "لَمْ اقْبَلْ الّا ما كانَ خالِصاً لى"؛ جز آنچه را خالص براى من باشد، نمىپذیرم.
[12]. "وَلاَ یشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أحَدَا"؛ احدى را شریك عبادت خدا قرار ندهید.
[13]. "إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیات" (حر عاملی، وسایلالشیعه، ج1، ص 48).
[14]. "لكُلِّ امْرِءٍ ما نَوى" (مصباح الشریعة، ص53).
[15]. "لَا عَمَلَ إِلَّا بِنِیةٍ وَ لَا عِبَادَةَ إِلَّا بِیقِین" (میرزای نوری، مستدرك الوسائل، ج1، ص 89).
[16] برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: آداب الصلاة نوشتۀ حضرت امام خمینی;.
[17]. "یوْمَ لَا ینفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّـهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ" (شعراء: 88 و 89).
[18]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج69، ص324.
[19]. امام صادق (علیه السلام) ، محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج67، ص21.
[20]. علامه طباطبایی، سنن النبی، ص353.
[21]. "الصَّلَاةُ بَیتُ الْإِخْلَاصِ وَ تَنْزِیهٌ عَنِ الْكِبْر" (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج75، ص183).
[22]. امام صادق (علیه السلام) از قول خداى متعال نقل مىكند: "لَمْ اقْبَلْ الّا ما كانَ خالِصاً لى"؛ جز آنچه را خالص براى من باشد، نمىپذیرم.
[23]. "وَلاَ یشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أحَدَا"؛ احدى را شریك عبادت خدا قرار ندهید.
[24]. "إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیات" (حر عاملی، وسایل الشیعه، ج1، ص48).
[25]. شعراء: 88 و 89.
[26]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج69، ص324.