■ مبانی پژوهش پیرامون موضوع نماز در کشورهای خارجی
در یک تقسیمبندی کلی میتوان مسلمانان مقیم کشورهای غیراسلامی را در دو گروه جای داد: 1. مسلمانان مهاجر و کسانی که بومی نیستند؛ 2. مسلمانان بومی، چه کسانی که تازه مسلمان شدهاند و چه کسانی که از خانوادههای مسلمان هستند و بر اسلام متولد شدهاند.
برای درک شرایط اقامه نماز و سایر فرایض دینی این گروه از مسلمانان، موقعیت کشورهای آنان را باید در نظر گرفت. برخی کشورها، بدون حکومت اسلامیاند یا کشورهایی هستند که دولتهای معاند و مخالف اسلام دارند؛ مانند انگلستان، سوئد، کانادا. بعضی کشورها دولتهای خنثی دارند و حضور گروههای مخالف اسلام در آنها کمتر است؛ مانند چین، هند و روسیه. در نهایت برخی کشورها تبلیغات اسلامهراسی و جهل مردم در آنها زیاد است؛ مانند آفریقای مرکزی و میانمار.
تفاوت خاستگاه دینی هر فرد که با توجه به تقسیمبندی بالا به مسلمانزادگی و اسلامگزینی تعبیر میشود، در مقتضای سیاسی و فرهنگی کشوری که در آن زیست و زندگی وی قرار دارد، میزان توجه و امکان اقامه و ترویج نماز را برای وی فراهم میسازد. این نکتهای است که باید به آن توجه کرد.
با این حال در نگاهی کلی برخی موانع به طور مشترک در میان همة مسلمانان ساکن کشورهای غیراسلامی ـ البته با شرایط و مقتضیات متفاوت ـ به چشم میخورد که عبارتند از:
1. با توجه به اینکه بیشتر تازهمسلمانان از مسیحیت و به خصوص از کاتولیک به اسلام گرویده و پیش از اسلامگزینی شریعت نداشتهاند، به احکام خیلی پایبند نیستند. این گروه، اسلام را به دلیل نگاه اجتماعی ـ سیاسی و البته اخلاقی آن برگزیدهاند. عدم آگاهی دینی دربارة بُعد اجتماعی و سیاسی نماز در قالب نماز جماعت و نماز جمعه، آنها را به حضور در مساجد و مصلیها بیانگیزه نموده است و این مانع بزرگی برسر اقامه و ترویج نماز به شمار میرود.
البته برای مطالبی که بیان شد، میتوان علتهایی چون عدم دسترسی آسان به آموزههای اسلامی و اسلامهراسی را نیز برشمرد؛ موانعی که از مشکلات زندگی در جوامعی است که حکومت غیردینی دارند.
2. دومین مانع مشترک اقامه و ترویج نماز در حکومتهای غیراسلامی، کمبود مبلّغ اسلامی است. مبلّغینی که در کار تبلیغ مهارت داشته و توانایی درک و تطبیق با وضعیت و مقتضیات فرهنگی کشوری را که در آن مأمور و ساکن هستند، داشته و بتوانند با مردم و حتی پیروان و رهبران مذهبی سایر ادیان و فرق ارتباط برقرار کنند.
وجود مبلّغ دینی، اتحاد و شوق و آگاهی دینی به طور اعم، و آگاهی افراد دربارة نماز را به طور اخص افزایش میدهد. مسلّماً این امر باعث درک اسرار فردی و اجتماعی اقامه نماز میگردد و چه کسی است که نداند بزرگترین عامل و شیوه ترویج نماز، اقامه نماز است؛ چه به صورت اجتماعی آن در نماز جمعه و جماعت و چه به صورت فردی آن در اقامه نمازهای پنجگانه؟