■ ويژگى هاى نوجوانان
انـسـان پس از طى كردن دوران كودكى ، وارد عالم جديد و پرجنب و جوش و با طراوت نوجوانى مـى گـردد. دورانـى كـه بـا تـغـيـيـرات، دگـرگـونـى هـا، رفـتـارهـا، و عـكـس العمل هاى ويژه اى توائم است .
تـربـيـت و هـدايـت نـوجـوانـان ، بـدون شـناخت صحيح مسائل مربوط به آنان هيچ گاه ميسر نمى گردد.
مـوفـقـيـت و عـدم مـوفـقـيـت والديـن و هـر مـربـى ديـگـر وابـسـتـگـى كـامـل بـه شـنـاخـت درسـت و رفـتـارهـاى سـنجيده مربيان دارد. در غير اين صورت اهدف تربيتى حاصل نخواهد شد.
در اين فصل به صورت مختصر برخى از مهم ترين خصوصيات نوجوانان مورد اشاره قرار مى گيرد.
شناخت خصوصيات نوجوانان
دربـاره سـن نوجوانان ، نظرات مختلفى است ؛ امّا كارشناسان امور تربيتى معتقدند سنّ 12 تا 16 سـالگـى بـراى پـسـران و 10 تـا 14 سـالگـى بـراى دخـتـران ، سـن نـوجـوانـى اسـت .[1]
در ايـن دوران تـغـيـيـرات جسمى همراه با تحولات روحى و بحران هيجانات و دگرگونى ها، در شـخـصـيـت نـوجـوان بـه سـرعـت انـجـام مـى گـيـرد و مـى تـوان گـفـت كـه ايـن مـرحـله از مـراحـل حـيـات انـسان از مهم ترين مراحل شكل گيرى و تثبيت شخصيت آنان بوده و از دشوارترين مراحل سازگارى محسوب مى شود.
نـوجـوانـان داراى ويـژگـى هـا و خـصـوصـيات متعدد و مختلفى هستند كه در دوران بسيار كوتاه نـوجوانى ظهور مى يابد. لذا شناخت اين ويژگى ها و هدايت و تربيت آنها مى تواندنقش حياتى در سعادت يا شقاوت آنان داشته باشد.
دوران نوجوانى دوران رشد عواطف و احساسات ، خواستن و توقعات ، تلاش و جنب و جوش ، رشد و شكوفايى استعدادها، هوشيارى و ابتكار، كنجكاوى و بيدارى ، الگوپذيرى و قهرمان خواهى اسـت . دوران هـيـجـان و بـيـقـرارى ، افـراط و تـنـدروى ، غـرور و بـلنـدپروازى ، ماجراجويى و پـرخاشگرى ، بدبينى و انزواطلبى ، گريزپايى و سبقت جويى ، بى باكى و تهور، اوهام و خيال ، خودنمايى و انكار، طرد و تمكين است .
دوره نوجوانى دوران مبارزه جويى و سركوب كردن ، رقابت و رفاقت ، دوستى هاى صادقانه و سـرگـشـودن رازهـا، عـصـيـان و طـغـيـان ، انـتقاد و ناسازگارى با والدين ، نيازمند وابستگى و دلبستگى به گروه و جمع است .
دوران لغزش هاى غريزى ، مذهبى ، سياسى ، اقتصادى و اجتماعى بوده كسالت و اختلالات عصبى و حالات هيجانى و افسردگى ، زودرنجى و حساسيت در آنان آشكار است .
در ايـن دوران ، خـودشـنـاسـى و خـويـشـتـن يـابـى ، اسـتـقـلال طـلبـى و اطـاعـت پـذيـرى ، اسـتـدلال خـواهـى و شـوق سـتـوده شـدن ، دوسـت داشـتـن و كمال خواهى در آنان جلوه گر مى گردد.
بـررسـى هـمـه خـصـوصـيـات نـوجوانان در اين مختصر نمى گنجد، امّا برخى از آنها را كه با تربيت نماز رابطه نزديك ترى دارند به اختصار شرح مى دهيم :
خودشناسى و خويشتن يابى
نـوجـوان مـشـتـاق اسـت تا خود حقيقى را بشناسد و توانايى ها و استعدادهاى خود را دريابد. خود دوسـتـى و خـودگـرايـى در آنـهـا شـديد شده تا حدى كه همه چيز را براى خود مى خواهد و حتى تمايل دارد ديگران نيز مطيع او باشند.
بـا شـناختن اين خصوصيت است كه مى توان نوجوان را آگاه كرد و خود حقيقى وجودش را معرفى نمود تا بداند انسان حقيقى كيست ، ارزش هاى الهى و انسانى كدامند و پاى بندى به اين ارزش ها چه نتايج سودمند و اثرات سازنده اى در زندگى فردى و اجتماعى او خواهند داشت ؟
اگـر مـا بـتـوانـيم به درستى انسان الهى را به او بشناسانيم ، قطعاً او خداشناس و خدا باور خـواهـد شـد و نـمـاز را پـرچـم سـعـادت و سـتـون تـكـامـل و قله رهايى خواهد يافت . همانطور كه رسول گرامى اسلام (ص )فرمودند:
مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ[2]
هر كس خود را بشناسد خداوند را خواهد شناخت .
تزلزل افكار و عقايد
نـوجـوان در آغـاز شـكـل گـيـرى ارادى شـخـصـيـت خـود، بـه ادله مـخـتـلف هـمـچـون نـاآگـاهى به مـسـائل ، نشناختن افكار درست از نادرست ، نداشتن معيار سنجش افكار صحيح از ناصحيح ، ضعف اسـتـدلال در قـبـال افـكار و انديشه هاى ديگران ، زودباورى ، ترديد و تضاد، ضعف انديشه و تـشـخـيـص نـادرسـت مـعـارف ديـنـى و مـانـنـد آن ، گـرفـتـار تزلزل در فكر و عقيده مى شود. زيرا آنچه كه در ذهن دارد از ثبات و استوارى برخوردار نبوده و قادر به دفاع از فكر و عقيده خود نيست .
از طـرف ديـگـر نـوجـوان بـه ظـواهـر مـحسوس اهميت بيشترى مى دهد و بيش از حد ذهن گرا است . غـالبـاً بـدون تـوجـه بـه واقعى و جدى بودن مطلبى آن را مى پذيرد. او در ذهن خود گرفتار كشمكش و تضاد بوده و برايش دشوار است كه امر و نهى ديگران را بپذيرد. و توقع دارد آنچه در فكر و خيال او مى گذرد بايد به اجرا درآيد و گرنه مقاومت و ايستادگى مى كند.
در چنين وضعيتى ضرورى است نوجوان را به گونه اى تربيت و هدايت كرد كه بتواند با ادله كـافـى بـه نـمـاز و رابـطـه بـا خـدا عـشـق ورزد بـه نـحـوى كـه در قـبـال وسـوسـه هـاى شـيـاطين نلغزد و در گيرودار تضاد و كشمكش فكرى به ترديد گرفتار نگردد. زيرا اگر بتواند از عقيده و انديشه عبادت و نماز به خوبى دفاع كند، احساس موفقيت و پيروزى مى كند كه اين احساس مى تواند نوعى ثبات فكرى در او ايجاد نمايد.
بيدارى هاى متعدد
دوران نـوجـوانـى دوران بيدارى هاى متعددى همچون بيدارى فطرت ، مذهب ، جهان بينى ، وجدان ، ميل به كمال ، استدلال خواهى و فعاليت غدد است .
نـوجـوان بـيـنـش خـاصـى از جـهان دارد و مى خواهد نسبت به آنچه در نظام خلقت مى گذرد شناخت بـهـتـر و عـمـيـق ترى پيدا كند. خصوصاً درباره خداوند، دين ، بهشت ، جهنم ، مرگ و دهها مساءله ديـگـر، تـا بـا زدودن مجهولاتِ خود، به شناخت صحيحى دست يابد و فطرت بيدار شده خود را اقـنـاع نـمـايـد. در ايـن صـورت بـه سـوى خـداپـرسـتـى و عـبـادت متمايل مى گردد.
بـيـدارى وجـدان در نـوجـوان ظـهـور مـى يـابـد يـعـنـى او نـسـبـت بـه مـسـائل نـوعـى خـودآگـاهـى درونـى پـيـدا مـى كـنـد و كـليـات فضايل و رذايل را درك مى كند و قاضى خويشتن مى شود. اگر كار خوبى انجام داد شادمان شده و اگر خطايى مرتكب شد پشيمان و نگران است .
بـيـدارى روح كمال خواهى و تعالى در نوجوان شور و هيجانى ايجاد مى كند تا او هر چيز را تا سر حد كمال و اعلى بخواهد. در چنين وضعيتى است كه او رفتار ديگران از جمله رفتار والدين را بـا ايـن مـعـيـار مـى سـنـجـد و زيـر ذره بـيـن ديـدگـاه خود قرار مى دهد. اگر با افكار و روحيه كمال خواهى و مطلق گرايى او تطبيق نداشت روى برمى گرداند و مخالفت مى كند. لذا مى توان او را بـه سـرچـشـمـه كـمـال يعنى خداوند سبحان راهنمايى كرد تا در نتيجه اين جذبه و شناخت الهى به رابطه با خداوند عشق بورزد.
بـيـدارى اسـتـدلال بـاعـث دليـل خـواهـى ، بـرهان طلبى و كشف علت از جانب نوجوان در مواجه با مـسـائل مـخـتـلف اسـت . هـر چـنـد ادله مـورد پـسـنـد او مـمـكـن اسـت دليـل نـمـا، ضـعـيـف و سـسـت بـاشـد. در هـر صـورت ضـرورى اسـت بـا ادله روشـن ، قـابل درك و فهم و در عين حال قوى او را يارى داد. تا افكار و انديشه هاى دروغين بر او تسلط نيابند.
در سـنين نوجوانى بيدارى دينى و احساسات ، تمايلات و جهش هاى مذهبى به تدريج آشكار مى شـونـد و نوجوان تمايل دارد حقايق دينى را بفهمد و روابط بين خود و خدا و دين را درك كند. اين بـيـدارى مـوجـب علاقه او به عمل دينى و كار و تلاش با معيارهاى مذهبى است و رغبت به عبادت و نماز در او زياد مى شود تا حدى كه گاهى گرفتار افراط هم مى گردد.
بـنـابـرايـن اگر مى خواهيم نوجوان از نسيم روحبخش نماز و عبادت بهره مند شود، بايد بدانيم كـه تـوجـه بـه ايـن بـيـدارى هـا و هدايت و راهنمايى درست آنها به سمت انديشه صحيح الهى و كـمـال حـقـيـقـى ، هـمراه با استدلال ، ارشاد و ارائه اسلام ناب محمدى (ص )به آنان است كه مى تـوانـد تـعـادل و ثـبـاتـى در شـخصيتش به وجود آورد تا به ورطه گمراهى و دام هاى شيطان گرفتار نشود. همچنين دقت در شناخت اين بيدارى ها، مراعات كردن و مدارا نمودن ، پرهيز از ايجاد افكار خرافى مى تواند آنها را به ايجاد رابطه با خداوند يارى نمايد.
اضطراب و-ترس
ترس يك حالت عاطفى است كه داراى جلوه هاى هيجانى بوده و به صورت هاى مختلف در افراد، خصوصاً نوجوانان ظهور مى يابد.
تـرس گـاهـى حـقـيـقـى و زمـانـى خـيـالى اسـت . در عـيـن حـال داراى عـلل گـونـاگـونـى اسـت كـه بـرخـى از آنـهـا عـبـارتـنـد از؛ تـرس از عـدم مـوفـقـيـت در كـار و تـحـصـيـل ، تـرس از داشـتـن نـقـص ، عـدم شـايـسـتـگـى ، احـسـاس حـقـارت ، نـاتـوانـى در حل مشكلات خود، پيش آمدها و مشكلات آينده ، احساس گناه و لغزش ، افكار و انديشه هاى نادرست و مانند آن .
تـرس و دلهـره مـى تـوانـد بـاعـث ناراحتى هاى روحى افراد شود تاحدى كه او را از درك درست حقايق بازدارد و فعاليت عادى او را مختل نمايد:
شـخـص در هـر سـن كـه بـاشـد نـيـاز بـدان دارد كـه از لحـاظ روابـطـش بـا اشخاص ديگر و از توانايى و لياقتش در اداره امور روزانه زندگى اش مطمئن باشد در غير اين صورت ممكن است از فعاليت عادى عقب نشينى كند.[3]
اضـطـراب نـيـز احـساسى شكننده است كه در نوجوانان هم بروزمى كند. فرد مضطرب نگران و وحشت زده مى شود تا حدى كه اين حالت مى تواند تمام وجود او را احاطه كند.
دلهره و اضطراب علت هاى مختلفى از جمله عدم توانايى در رسيدن به هدف ، نگرانى از اينكه مـورد تـحقير و تمسخر ديگران قرار گيرد، دارد. و براى نوجوان اضطراب بيشتر و شديدتر است و موجب رفتارها و عكس العمل هاى نادرستى از جانب او مى شود:
هـر قـدر شـدت نـگـرانـى و اضـطراب نوجوان درباره حوادث نامطلوب احتمالى و خيالى بيشتر بـاشـد، رفـتـارش خـشـن تـر و طـبـعـش گـرفـتـه تـر خـواهـد شـد تـا بـه حدى كه ممكن است در مقابل هرگونه مسؤ وليت و وضعى كه برايش تحمل ناپذير است عقب نشينى كند.[4]
تـرس و اضـطـراب مـى تواند در افكار و انديشه ، رفتار و اخلاق نوجوان تا بدان حدّ اثرات نامطلوب بگذارد كه او را از حالت تعادل روحى و فكرى خارج نمايد.
بـنـابراين ، با توجه به اين خصوصيت نوجوانان ، ضرورى است علت ها و محرك هاى ترس و اضطراب را در آنان كاهش داد سپس با روشهاى مناسب ، به هدايت و تربيت آنان همت گمارد.
روش هاى مختلفى كه مى توانيم از آنها بهره ببريم زياد است . برخى از مهمترين آنها عبارتند از: ايـجاد كار و سرگرمى سالم ؛ داشتن فعاليت هاى مداوم ، ايجاد محيط مناسب به طورى كه از ناراحت شدن آنان جلوگيرى شود؛ بازگو كردن دردها و مشكلات از جانب نوجوانان ، شركت دادن در جلسات با ارزش با همسالان خود و در نهايت نماز كه آرامش بخش حقيقى ترس و اضطراب هر انسان خاصه نوجوانان مى باشد.
اگـر بـتـوانـيـم بـه درسـتـى نـوجـوانـان را بـا مـنـبـع فـيـض الهـى كه منشاء هر آرامشى است ، مـتـصـل نـمـايـيم ، ترس و اضطراب از وجود آنها رخت برمى بندد. زيرا آنان در سايه توحيد و عـبـوديـت درمـى يابند كه نواقص وجود انسان در سايه راز و نياز و بندگى حقيقى به تدريج رفـع شـده و انـسـان رو بـه كـمـال مـى رود هـمـچـنـيـن بـا تـوكـل بـه خـداونـد مـشـكـلات آيـنـده حـل مـى گـردد و تـحـقـيـر و تـمسخر ديگران كه برآمده از جـهـل اسـت بـى مـعـنى و پوچ خواهد بود. و اگر در گذشته دچار گناه و لغزش شده اند خداوند مـهـربـان تـوبـه پـذيـر اسـت و رحـمـت واسعه او شامل بندگانش مى شود، و در سايه زندگى هـدفـمـنـد الهى درمى يابد كه مى توان با بندگى و طاعت خداوند بر ترس و اضطراب فايق آمـد؛ زيـرا ذكـر و يـاد خـداونـد سـلامـت روان نـوجـوان را تـاءمين كرده و قلب پاكش را با خداوند مـاءنـوس مـى كـنـد. در نـتيجه از تضادها و رنج هاى فكرى و روانى نجات يافته و با درك اين آرامش ، ذائقه اش از حلاوت نماز شيرين مى گردد.