■ شناخت ويژگى هاى كودكان
شـنـاخـت ، مـشـعـل فـروزانـى اسـت كـه گـرمـاى آن اهـلش را بـه وجـد آورده و مـشـتـاق سـرچـشـمـه كمال و سعادت مى نمايد.
در وجـود انـسـان پـيـچـيـدگى ها و رمز و رازهايى است كه بدون شناخت درست آنها، تربيت الهى ميسر نمى گردد.
اگـر مـشتاقيم كه كودكان به تربيت الهى آراسته گردند و نماز را مايه هدايت ، آرامش و نجات خود بدانند ضرورى است كه صفات و ويژگى هاى آنان را به درستى بشناسيم .
اگـر مـى خواهيم ضلالت و گمراهى ، بى دينى و بى اعتنايى به نماز از جامعه رخت بربندد، ضرورت دارد كه كودك را نه با ذهنيت و دانش اندك خود، بلكه با مطالعه عميق و دقيق بشناسيم تا به هدف الهى دست يابيم .
در ايـن فـصـل سـعـى شـده بـه اخـتـصـار مطالبى درباره خصوصيات كودك و رابطه و نقش آن خصوصيات در ترغيب به نماز مورد بررسى قرار گيرد.
شناخت خصوصيات كودكان
در فصل قبل گفتيم كودكان در سنين مختلف داراى ويژگى هاى مختلفى هستند كه بدون آگاهى از آنها، نمى توان به تربيت درستى دست يافت .
هـمـچـنـيـن بـايـد تـوجه داشت كه هر كودكى علاوه بر دارا بودن خصوصيات مشترك با كودكان ديگر، ويژگى هايى مربوط به خود نيز دارد. غفلت از اين مطلب مشكلاتى را به بار مى آورد كـه بـه تـربـيـت ديـنـى خـاصـه نـمـاز آسـيـب مـى رسـانـد و والديـن نـيـز دچـار مشكل خواهند شد.
بـراى آشـنـايـى بـيـشـتـر بـا بـرخـى از خـصـوصـيـات كـودكـان در سـنـيـن مـخـتـلف ، جدول ذيل را ملاحظه نماييد.[1]
جدول تفاوت هاى برخى از طبقه بندى وظايف در كودك و نوجوان
مـثـلاً كـودك در اواخـر هـفت سالگى تا دوران بلوغ بهتر مى تواند قوانين و آداب را ياد بگيرد، زيرا زمينه رشد اخلاقى فراهم تر است . لذا شناخت اين خصوصيت ما را يارى مى دهد كه احكام و مفاهيم نماز را در اين سنين به آنها بياموزيم نه زودتر و نه ديرتر.
هـمـچنين توانايى درك مفاهيم نيز از هفت سالگى تا بلوغ دقيق تر، واقع بينانه تر و همراه با انـديـشـيـدن اسـت . لذا زيـبـنده و نيكو است كه والدين در اين مرحله معارف نماز را با زبان ساده همراه با استدلال بر ايشان ارائه نمايند تا با تلاش و انديشه خود به تدريج رشد يابند.
بنابراين بدون شناختن خصوصيات كودكان ، توقع تربيت دينى ، خاصه نماز توقعى بيجا و ساده انديشى است و هيچ گاه ما را به سرمنزل مقصود نمى رساند.
خـصـوصـيـات كـودكان در سنين مختلف ، در حوصله اين مقاله نمى گنجد، امّا برخى از مهم ترين آنها را به اختصار شرح مى دهيم :
اثر پذيرى اطفال در دوران كودكى
از خـصـوصـيـات بـارز و مهم كودكان ، اثرپذيرى است به گونه اى كه اين دوران را ( دوران پذيرش كودك ) ذكر كرده اند. زيرا آنها از هر چيز و هر كس تاءثير مى پذيرند و روحيه شان طـورى اسـت كـه بـدون تـحليل و دركِ درستى يا نادرستى مطلبى آن را به راحتى پذيرفته و به كار مى بندند.
اصـل اثـرپذيرى در اطفال و كودكان از آغاز طفوليت شروع مى شود، لذا نبايد تصور كرد كه چـنـد سـال اوليـه چـيـزى نـمـى فـهـمـنـد تـا اثـر بـپـذيـرنـد. بـه هـمـيـن دليل پيامبر اكرم (ص ) حتى از آميزش زن و شوهر درحالى كه بچه اى در گهواره به آنها نگاه مـى كـنـد نـهـى فـرمـودند![2] زيرا تمام وجود او مهياى تاءثيرپذيرى از محيط خانه ، مـدرسـه ، اجـتـمـاع و اطـرافـيـان و آنـچـه كـه در اطـرافـش مـى گـذرد هـسـت و اين اثرپذيرى در شكل گيرى شخصيت او نقش حياتى دارد.
اگـر والديـن اعـمـال و رفتار و محيط خانه را از هرگونه آلودگى و گناه حفظ كنند و فضايى سرشار از صفا، پاكى و عشق به خداوند را ايجاد نمايند، قطعاً كودك اثر مى پذيرد و رابطه بـا خـدا در نـزد او ارزشـمـند و مهم جلوه مى كند. در اين صورت او در آينده زندگى اش به نماز مشتاق و پاى بند مى گردد.
همانندسازى و تقليد
كـودك در آغاز زندگى خود سعى مى كند از كارها، گفته ها و رفتار اطرافيانش تقليد كند و اين عـمـل بسيار دقيق و جدى انجام مى شود به طورى كه مى توان گفت كودك همچون آيينه اى رفتار اطرافيانش را در خود منعكس مى كند.
دكتر ( هدفيلد) روانشناس اسكاتلندى در اين باره مى نويسد:
حـس تـقليد از همان ماههاى اول تولد در كودكان تجلى پيدا مى كند.مثلاً اگر در اطاقى چند كودك بـاشـنـد و يـكـى از آنـهـا گريه كند، بقيه هم گريه مى كنند. چون تقليد يك امر طبيعى براى كودك است و عامل نيرومندى كه با ضمير ناخودآگاه او سر و كار دارد و او را خواهى نخواهى به دنباله روى از رفتار و اعمال بزرگ ترها مى كشاند.[3]
كودكان ، تقليد و همانند سازى را در مراحل مختلف سنى انجام
مـى دهـند ولى اين امر از سن 6 تا 9 سالگى با دقت و شدت بيشترى انجام مى شود و سعى مى كـنـنـد خـود را هـمانند پدر يا مادر و يا افراد بزرگتر از خود، جلوه دهند. گاهى لباس ، كفش و سـايـر وسـايـل بـزرگترها را مى پوشند و با اين نوع كارها، از بزرگ ترها تقليد مى كنند. پيام عملشان اين است كه ما هم مى خواهيم بزرگ باشيم يا بزرگ شده ايم .
بـنـابـراين اگر عبادت ، راز و نياز و نماز براى والدين داراى اهميت باشد و سعى كنند نماز را بـا عـشق و علاقه و با آداب صحيح اقامه كنند، قطعاً كودكان از آنها تقليد مى كنند و مى كوشند هـمـچـون بـزرگترها نماز بخوانند. و اين عمل آنها، در روحيه و شخصيتشان اثر پايدار و عميقى خواهد گذاشت .
نياز كودك به محبت
عطرافشانى دل انگيز محبت از هر كسى باشد به يقين بر ديگران اثر گذارده و نوعى علاقه ، دوسـتـى و رابـطـه صـمـيـمانه را ايجاد مى كنند. لذا هر چه روح و روان فرد پاك تر و مهياتر باشد از عطر وجود محبت ديگران بهره مندتر خواهد شد.
كـودكـان بـا قـلب هـاى پـاكشان شيفته محبت اند و از هر كس محبت بيشترى ديدند به او اطمينان و علاقه بيشترى پيدا مى كنند.
آنـان بـه خـاطـر روح لطيف ، ظرفيت اندك و احساسى بودن ، بيش از بزرگترها به محبت كردن نياز دارند. و در هر شرايطى كه زندگى كنند مفهوم محبت را به درستى درك مى كنند. اگر مورد محبت ديگران واقع شدند در پرتو آن ، احساسات و عواطف آنها به خوبى رشد مى كند و گرنه شـادابـى خـود را از دست داده و عقده حقارت و كمبود محبت ، آنان را به سوى هر خلاف و آلودگى سـوق مـى دهـد. در قـبـال هـر مـحـبت كاذبى فريب خورده و به دامن فساد و انحراف گرفتار و از عبادت و بندگى خداوند دور مى گردند.
مـكـتـب مـتـعـالى اسلام درباره محبت به كودكان سفارش هاى فراوانى نموده است كه به چند مورد استناد مى كنيم :
پيغمبر اكرم (ص )فرمودند:
كودكان را دوست بداريد و با آنها مهربانى كنيد.)[4]
همچنين امام صادق (ع )فرمودند:
خـدا بـنـده اش را بـه واسـطـه شـدت محبتى كه نسبت به فرزندش داردمورد مرحمت قرار خواهد داد.[5]
والديـن مـى توانند در گفتار و رفتار خويش نياز كودك به محبت رابرآورند و با بوسيدن ، در آغـوش گـرفـتـن ، تـبـسـم هـا، بـا لحن محبت آميز سخن گفتن ، نگاه مهرآميز و حتى بازى كردن با كودكان (زيرا كودك بازى كردن والدين را نوعى محبت به خود مى داند) و مانند آن ، محبت خود را اظهار كنند تا او با تمام وجود محبت والدين را لمس كند.
بـنـابراين اگر كودكى بطور واقعى و صحيح مورد محبت قرار گيرد، قطعاً سفارش والدين را دربـاره نـمـاز بـا جـان و دل مـى پـذيـرد و سـعـى مى كند هميشه آن را انجام دهد. زيرا والدين را سـرچـشـمـه هر خير و محبتى ديده و سفارش آنها را در بندگى و راز و نياز به خداوند اجابت مى كـنـد. امـّا اگـر مـورد بـى مـهـرى قـرار گـيـرد و در عـيـن حـال بـه نـمـاز سـفارش شود، بخاطر عقده و لجبازى و مخالفت با والدين هم كه شده نماز نمى خواند و به سخنانشان گوش نمى دهد.
نـكـتـه مـهـم دربـاره مـحـبت اين است كه محبت كردن بايد به صورت منطقى و به دور از افراط و تفريط و به تدريج و هميشگى باشد. و گرنه محبت بيش از حد، يا كمتر از نياز، و يا هميشگى نبودن نتايج نامطلوب و خطرناكى را به دنبال دارد.
سؤ الات كودكان
يـكـى ديـگـر از خـصـوصـيـات آشـكـار كـودكـان ، سـؤ ال كـردن و كـنـجـكـاوى دربـاره مسائل مختلف براى درك بهتر و بيشتر است . اين پرسش ها از سنين حدود چهار سالگى شروع و تـا آغـاز نـوجـوانـى يا بلوغ به اشكال مختلف ادامه مى يابد. آنان از آنچه كه مى بينند يا مى شنوند و از علت انجام كارها پرسش مى كنند. لذا اين دوران را ( دوران چراها) ناميده اند.
راسـتـى مـا در قـبـال پـرسـش هـاى كـودكـان چـگـونـه بـرخـورد مـى كـنـيـم ؟ آيـا بـا حـوصـله و دلايـل درسـت و قـابـل فـهم ، ساده به آنان جواب مى دهيم ؟ يا با كلى گويى و جواب هايى كه جـنـبـه فـرار كـردن داشـتـه يـا جـواب هـاى ضـعـيـف و احـيـانـاً نـادرسـت ذهـنـشـان را مشغول مى كنيم ؟
اگـر بـه پـرسـش هـاى كـودكـان جـواب هـاى درسـت و واقـعى بدهيم ، مطمئناً او در آينده شخصى انـديـشـمـنـد، منطقى ، خلاق و موفق خواهد شد. و گرنه اثرات سوء پاسخ ندادن يا بد پاسخ دادن ، گريبانگير كودك مى شود.
از جمله سؤ الات كودكان ، مربوط به خدا، پيامبر، روزه ، نماز و مانند آنها است . مثلاً مى پرسند چـرا بـايـد وضـو بـگـيـريـم ؟ نـمـاز چـه فايده اى دارد؟ اگر نخوانيم چه مى شود؟ و دهها سؤ ال ديگر.
ضـرورى اسـت بـراى هـر سـؤ ال ، پـاسـخ مـتـنـاسـب بـا درك او بـدهـيـم . و اگـر جـواب سـؤ ال را نمى دانيم از كسانى كه مى دانند كمك گرفته پاسخ درست را در اختيار او بگذاريم . مثلاً در جـواب چـرا بـايـد وضو بگيريم ، مى توان گفت كه وضو يك طهارت و نظافت معنوى است و خدا دوست دارد انسان درحالى كه پاك است نماز بخواند. و يا در پاسخ اينكه نماز چه فايده اى دارد؟ مى توان گفت ، نماز انسان را از نگرانى و ناراحتى نجات داده و به آرامش مى رساند. و يا در پاسخ اينكه اگر نماز نخوانيم چه مى شود؟ مى توان گفت ، اگر كسى به شما چيزى بدهد تـشـكـر نـكنى چه خواهد شد؟ لذا مى فهمد كه سپاسگزارى از خداوند مهربان يك امر پسنديده و درستى است .
احساس مذهبى كودكان
ديـن خـواهـى در انـسـان فـطـرى اسـت و در دوران كـودكـى بـه تـدريـج و بـه اشـكـال مـخـتـلف ظهور مى يابد. پرسش از خالق اشياء، آسمان ، زمين و مانند آن ، همگى نمودهاى احساس مذهبى آنان و تشنگى شان در كسب آگاهى هاى دينى است .
بـراسـاس بـررسى ها و يافته هاى روانشناسان ، احساس مذهبى در سنين شش و هفت سالگى در كـودكـان عـلنـى مـى شـود و مـيـل بـه تـظـاهـرات مـذهـبـى و عـلايـق بـه آن در آنـهـا زنـده مـى گردد.[6]
كـودكـان در ايـن سـنين نسبت به خداوند اظهار علاقه مى كنند ودوست دارند با خدا سخن بگويند، خـدا را بـبـيـنـنـد. و تصور مى كنند كه خدا قدرى بزرگتر و قوى تر از پدر و مادر است و به تـدريـج كـه قدرت درك و فهم بيشترى به دست آوردند به تصورات بهتر و واقعى ترى مى رسند.
ضـرورى است والدين احساس خداخواهى و گرايش به دين را در كودكان شناخته و تعاليم الهى خـاصـه مـعـارف نـمـاز را بـه آنـهـا بـيـامـوزنـد تـا آنـان در قـبـال امـراض گـمـراه كننده و انحرافى واكسينه شوند. اين امر، سخن نورانى امام صادق (ع )را شاهد مى گيريم كه فرمودند:
فـرزنـدانـتـان را بـا مـسـائل ديـن آشـنـا كـنـيـد قـبـل از آنـكـه گـمـراه كـنـنـدگـان بـر شما سبقت بگيرند.[7]
احـسـاس مـذهـبـى در كـودكـان بـه تـدريـج قـوى تـر مـى شود. آنان ابتدا ازخدا تصور رحمانى مثل لطف و قدرت و مانند آن را در ذهن دارند كه به مرور زمان يك نوع بيم و ترس از كيفر و عذاب خدا را نيز درك مى كنند در واقع شناخت صحيح ترى از خدا پيدا مى كنند تاحدى كه به صورت يـك جـهـش مـعـنوى ظهور مى يابد و در مواردى با خدا سخن مى گويند، دعا مى كنند و بهشت را مى خـواهـنـد و دنـياى با صفايى را براى خود تصور مى كنند و قادر مى شوند كه برخى از مفاهيم دينى را بهتر از گذشته درك كنند.[8]
در چـنـيـن وضـعـيـت مـنـاسبى والدين مى توانند آداب و مفاهيم نماز را به او بياموزند و وى را به خواندن نماز عادت دهند.
امام باقر(ع )درباره تعاليم نماز در مراحل مختلف سنى كودكان چنين فرمودند:
در سـه سـالگـى كـلمـه تـوحـيـد (لا اله الا الله ) را بـه طـفـل بـيـامـوزنـد و درچـهـار سالگى (محمد رسول الله ) را به او ياد بدهند، در پنج سالگى رويـش را بـه قـبـله مـتـوجـه كـنند و به او بگويند كه سر به سجده بگذارد. در شش سالگى ركـوع و سـجـده صـحـيـح را بـه او بـيـامـوزنـد و در هـفـت سـالگـى بـه طفل بگويند دست و صورتت را بشوى و نماز بگزار.[9]
همچنين امام صادق (ع )فرمودند:
از سـنـيـن شـش تـا هـفـت سـالگـى كـودك را بـه نـمـاز واداريـد و در تـرك آن مـؤ اخـذه اش كنيد.[10]
بـنابراين والدين مى توانند با استفاده از زمينه و بستر آماده كودكان نسبت به دين ، هم از نظر ذهـنـى و هـم از نـظـر عـمـلى آنـان را راهـنـمـايـى كـرده و در عـمـل مـددكـارشـان بـاشـنـد تـا شـخـصـيـت الهـى و مـعـنـويـشـان شكل بگيرد و مستحكم گردد.
[1] تئورى رشد خانواده ، دكتر سوسن سيف ، ص 121.
[2] اسلام و تعليم و تربيت ، آيت ا... ابراهيم امينى ، ص 240.
[3] بـا دنـيـاى كـودك آشـنـا شـويـم ، تـرجـمـه سـيـد خليل خليليان ، ص 54.
[4] روايات تربيتى از مكتب اهل بيت (ع )، مرتضى فريد، ص 59.
[5] همان
[6] مجله پيوند، شماره 185، ص 22.
[7] اصول كافى ، ج 6، ص 47.
[8] برگرفته از مقاله ، ( اقامه نماز در دوران كودكى و نوجوانى ) ، مجله پيوند، شماره 185.
[9] روايات تربيتى از مكتب اهل بيت (ع )، ص 81.
[10] وسايل الشيعه ، حرّ عاملى ، ج 2، ص 5.