■ نماز و فرهنگ
در تعریف فرهنگ تعابیر مختلفی آمده است؛ اما آنچه مسلم و واضح است، فرهنگِ هر جامعه مجموعه هنجارها و بایدها و نبایدهای آن جامعه است. نماز همچنان که خود جایگاه بالایی در فرهنگ اسلامی دارد، نقش بسزایی در فرهنگ سازی اسلامی نیز دارد. در ادامه به سه جنبه فرهنگ سازی نماز میپردازیم.
اعتقادات و باورداشت افراد نسبت به نظام هستي، بخش بنيادين فرهنگ جامعه را شکل ميبخشد. از نظر اسلام نظام تکوين و تشريع بر محور نظام معنايي توحيدي دور ميزند. به اين معنا که در نظام معنايي توحيدي تمام ساحتهاي زندگي انساني هماهنگ و در راستاي باورهاي ديني با محوريت الهي نگريسته ميشود. در اين نظام همه رخدادها، پديدهها و وقايع، الهي نگريسته ميشود و پيوند طولي خداوند با ساير علل مورد توجه است. در اين نگرش تمام علل مادي و انساني در طول خداوند قرار دارند[1] و او علت نهايى تحقق پديدهها است. به عبارتى ديگر خداوند تکوينگر و تدوينگر روابط علّى ميان پديدهها است. به تعبير مرحوم شهيد مطهرى "رابطه علت و معلول و اصل عليت، پايه تفکرات عقلايى است و خداوند آفريننده نظام علت و معلول است".[2]
يکي از راههاي تحکيم نظاممعنايي توحيدي در جامعه، نماز و مناسک ديني است. در قرآن به اين خصوصيت نماز اشاره شده است. در سوره مبارکه آل عمران توضيح داده شده است که ذکر خداوند و در پي آن تأمل در هستي اين اذعان را بهوجود ميآورد که آفرينش هستي بيهوده نيست.[3] خداوند آفريدگار و پروردگار هستي (الحمدلله رب العالمين) صاحب فرجام زندگي است(مالک يوم الدين). چيزي ديگري جز او لايق پرستش و عبوديت نيست(اياک نعبد)[4] و کسي ديگر جز او سزاوار استمداد (اياک نستعين). او تنها است(قل هو الله احد)، نه کسي را زاده(لم يلد) و نه از کسي زاده شده است(لم يولد) و همين امور او را منحصر به فرد و بي همتا ساخته است(لم يکن له کفوا احد). علاوه بر اذکار نماز صرف برگزاري نماز در مناسبهاي مختلف نيز در راستاي تحکيم جهانبيني الهي صورت ميگيرد. نماز آيات که يکي از نمازهاي واجب است ناظر به همين بعد نماز است. وقتي رخدادهاي طبيعي بهوقوع ميپيوند و ذهنيت فلسفي و جستجوگري انسانها فعال ميشود و همه در صدد علتيابي رخداد برميآيند، خداوند نماز آيات را تشريع نمودند که ذهن انسانها را از تعليل مادي به تحليل ماوراي طبيعي هدايت کند. نماز آيات در کنار کارکرد عاطفي و روانشناختي آن همچون آرامسازي و احساس امنيتي، به اين نکته اشاره دارد که خدايي مشرف بر همه رخدادها و حوادث وجود دارد. مبادا انسان در کوران حوادث از او غفلت کند و يا بر اثر آسيبديدگي و تحمل خسارت، ارتباطش با خداوند بهسستي بگرايد. هنگامی که باد، طوفان یا ساعقه سهمگین و ترسآور بهوجود آید، خداوند نماز آيات را واجب كرده است. اين توصيه سبب پناه مردم به خدا از يكسو، رفع نگراني و توجه به عظمت خدا از سوي ديگر مي شود.[5]
هرچند در ابتدا درجهاي (هرچند ضعيف) از باورها بر اعمال و مناسک مقدم است؛ زيرا باورها است که افراد را در يک مکاني براي انجام مناسک گرد هم ميآورد؛ اما به لحاظ کارکردي قطعا، مناسک نيز در تحکيم و تثبيت و پويايي باورهاي ديني و تقويت باور اثرگذار است. نماز که يكي از مناسك است، جلوة ظهور باورهاي ديني است.
نانكه دارد و تا پايان عمر قبال، اضر مي سازد.د برايش به ارمغان مي اورد.
شواهد ديني نيز اثر نماز بر ظهور باورها را تأييد ميکند. در روايت ذکر شده است که نماز جماعت براي اين است که اخلاص، توحيد، اسلام و عبادت الهي آشکار شود و جلوه بيروني پيدا کند.[6]
در ادبيات جامعهشناختي "جامعهپذيري" بدين معناست که فرد را صرفا، با هنجارهاي اجتماعي سازگار کند؛ اما "فرهنگپذيري" فرايندي است فرد را عميقا و از جهات فراوان با فرهنگ جامعه هماهنگ ميکند.[7] از اين رو، فرهنگ پذيري عميقتر و بنياديتر از جامعهپذيري است؛ زيرا در جامعهپذيري ممکن سازگاري با هنجارهاي يک جامعه به دلیل کاستن فشارهاي اجتماعي و تنها با همرنگ ساختن فرد با سايرين صورت بگيرد در حالي که در مقولة فرهنگپذيري فرهنگ جامعه بهصورت عميق در فرد دروني ميشود و از همه جهات هماهنگي ميان افراد و فرهنگ جامعه ايجاد ميشود. اين اصل جامعهشناختي حکم ميکند که براي تحکيم هنجارها و ارزشهاي اجتماعي و فرهنگي تنها به همرنگي افراد و هنجارها نبايد اکتفا کرد؛ بلکه علاوه بر آن لازم است ارزشها و هنجارها نهادینه و دروني شود.
حجاب يکي از ارزشهاي والاي فرهنگ اسلامي است. آيا اسلام مکانيسمي براي دروني سازي و به تعبير بهتر فرهنگ پذيري حجاب در نظر گرفته است؟ پاسخ اين است كه بلي. يکي از تأثيرگذارترين و دسترس پذيرترين و نيز کم هزينهترين راهبردهاي تقويت، تثبيت و تحکيم فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه اسلامي، نماز است. در تمام نمازها ـ چه واجب و چه مستحب ـ زنان و مردان ملزماند پوشش خاصي را رعايت کنند. محدودة پوشش مردان زانو تا ناف و زنان تمام بدن بهجز صورت و دست و پا تا مچ دست و پا است.[8] زنان و مردان موظف هستند پوشش واجب در نماز را در تمام نمازها، در هر زمان و مكان، حتي در جايي که بينندهاي وجود ندارد و يا حتي امکان حضور دیگری نیست هم رعايت نمايند. عمل صحيح به اين آموزه و تکرار و ممارست آن در نماز ميتواند رعايت حجاب را به عادتواره افراد و سپس در يک پروسه طولاني مدت به فرهنگ جامعه تبديل كند.
نماز از دو جهت به فرهنگپذيري حجاب در جامعه کمک ميکند. نخست اينکه مقارنت امور عبادي ـ معنوي با عناصر فرهنگي ـ اجتماعي بدين معنا است که افراد چنانکه ناگزيراند، امور عبادي ـ معنوي نظير سجده، اذکار، قرائت، نيت و... را رعايت بکنند، ملزم هستند امور اجتماعي فرهنگي نظير رعايت حقوق ديگران و حجاب را نيز رعايت بکنند. اين الزام وقتي با مناسک روزانه مذهبي همراه شود و به تعبيري افراد در روز چند مرتبه يک هنجار فرهنگي را رعايت بکند، اين امر ضمینه دروني شدن آن هنجار فرهنگي را فراهم خواهد کرد.
جهت دیگر اينکه رعايت حجاب در نماز، انگيزشهاي روانشناختي لازم براي رعايت آن را در سطح جامعه تأمين ميکند. با اين توضيح که نماز بزرگترين ذکر الهي (لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ) است؛[9] ذکري که باعت آرامش انسانها ميگردد.[10]در يک نگاه جامع، نماز با همة اجزا و شرايط، آرامش و اطمينان خاطر افراد را موجب ميشود؛ البته منظور آيه اين نيست كه پوشش بهتنهايي سبب آرامش است؛ بلكه نماز همراه با شرايطش كه يكي از آنها پوشش است، آرامش بخش است[11]؛ يعني همانگونه که ذکر لااله الاالله در آرامش انسان نقش دارد، نيت، رو به قبله بودن، در مسجدبودن، سجده، قنوت و پوشش نيز در آرامش نقش دارد. به تعبيري ديگر آرامش برآمد مجموع اجزای و عناصر نماز است. آرامش و اطمينان نماز در سايه عبادت و رعايت اموري از جمله پوشش اين باور را در افراد بهوجود ميآورد که رعايت آنها در همه حالت آرامش ميآورد. مثلا، پوشش تنها در نماز آرامش نميآورد؛ بلکه در تمام حالات و عرصههاي مختلف زندگي اجتماعي سبب آرامش ميشود. اين تحليل با قلمرو حجاب در دستورات اسلامي در حوزههاي عمومي اجتماعي مبني بر اينکه زنان بايد آرايش و زينت خود در معرض ديد نگذارند،[12] تقويت ميشود. گويا خداوند يک هماهنگي و همسويي ميان پوشش در عبادت و حضور در عرصههاي اجتماعي قائل گرديده و پوشش در هر دو ساحت را ارزش ميشمارد.
نکته روانشناسی مسأله این است که رعایت حجاب و عفاف در نماز، همراهی با یاد خداوند دارد. تکرار این همراهی میتواند سبب نگاه مثبت به حجاب گردد.
به اذعان بسياري از تحليلگران نماز حقيقتا، يک رسانة تبليغاتي بسيار نيرومند براي تبليغ اسلام و ارزشهاي اسلامي است. رسانهاي پويايي به نام نماز به جهات مختلف از جمله کيفيت، گستره، محتوي و هم به لحاظ هزينه از رسانههاي متداول امروزي پيشتر است. مقام معظم رهبري در نشست ائمه جماعات بهخوبي اين نکته را روشن و شفاف بيان نموده است. ايشان راجع به برد تبليغاتي نماز جمعه ميفرمايد:
"رسانة نماز جمعه را با وسايل مدرن روز ـ تلويزيون، راديوها و ساير وسايل الکترونکي بسيار پيشرفتهاي که آمده است و نيز مطبوعات و مجلات مقايسه کنيد و هزينهها و پشتيبانيهاي آنها را با هزينههاي سلسلة امامت جماعت در سرتاسر يک جامعه بسنجيد، ببينيد چقدر فاصله دارد. اين رسانه بسيار گسترده و برنفوذ تا اعماق جامعه ...با پشتيباني اندک و هزينهاي کم، خون معنويت را به مويرگهاي پيکر جامعه ميرساند"[13]
علاوه بر سخنان، گفتهها و شنيدهها در نماز جمعه و جماعات، صرف حرکت دسته جمعي مردم بهسمت مساجد و نماز جماعت نيز يکي از عوامل مؤثر شيوه تبليغ براي گسترش فرهنگ توحيد و اخلاص و حضور مؤثر دين در صحنة اجتماع است. در روايتي که قبلا نيز يادآوري شده فلسفه نماز جماعت آشکار شدن توحيد و اخلاص و اسلام و گسترش آن در جهان و اتمام حجت بر شرق و غرب ذکر شده است. در اين روايت امام رضاj بسيار زيبا بیان فرمودهاند که:
"اگر پرسيده شود دليل تشريع جماعت چيست؟ در پاسخ بايد گفت که نماز جماعت به اين دليل واجب شده است که اخلاص، توحيد، اسلام و عبادت خداوند آشکار و مشهود شود؛ زيرا آشکار کردن عبادت حجت و دليل براي اهل شرق و غرب است و منافقين و کساني که آيينهاي اسلامي را سبک ميشمارند با برگزاري جماعت بهظاهر اسلام اعتراف خواهند کرد و مراقب خودشان خواهند بود"[14]
بنابراين روايت، نماز جماعت حجتي ميشود براي جهانيان تا مظهر توحيد، جلال و شکوه اسلام را از خلال صفهاي طويل و هماهنگ نماز ببينند و هم اتمام حجتي است بر منافقين و منکرين تا جرأت جسارت و توهين به اسلام و مسلمانان را نداشته باشند و مراقب رفتار، گفتار و اعمال خود باشند.
در عصر حاضر که دوران جنگ نرم است و روش دشمنيهاي دشمنان اسلام دگرگون و شيطنتهاي آنان ناپيدا و فريبنده شده است توجه به نقش تبليغي نمازهاي يوميه، جمعه و جماعات اهتمام بيشتري را ميطلبد. اگر از ظرفيتهاي نمازهاي جماعت بهخوبي بهره برداري شود، روشن ميشود که در بسياري از تحولات نقش نماز و نمازهاي جماعت بي بديل خواهد بود.
کلیدواژه: آثار فرهنگی نماز، تثبیت نظام معنایی، فرهنگ پذیری، تلبغ جهانی، تبلیغ فرهنگی،فرهنگ سازی، آثار نماز.
[1]. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، ج1، ص100.
.[2] مطهري، مرتضي، آشنايي با قرآن، ص50.
[3]. " الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ"؛ (اعراف:191).
[4]. اميرالمومنينj عبادت خود را به اهليت و استحقاق خداوند نسبت ميدهد و ميفرمايد:" إلهي ما عبدتك شوقا إلى جنتك و لا خوفا من نارك بل وجدتك أهلا للعبادة فعبدت"؛ خدايا تو را برای شوق به بهشت و ترس از جهنم عبادت نميکنم؛ بلکه به اين علت جبين برخاک آستانت ميسايم که تو را لايق عبادت يافتم.
[5] . توضیح المسائل مراجع، مسأله 1491.
[6]. شيخ صدوق، علل الشرائع، ج1، ص262.
.[7] آک برن و نيم کوف، زمينه جامعهشناسي، ص171.
[8]. در رسالههاي عمليه حد شرعي پوشش در نماز به اين صورت بيان شده است:
حدّ پوشش مردان در نماز:
- مرد در نماز بايد عورتين خود را (حتى اگر كسى او را نمىبيند) بپوشاند. بهتر است از ناف تا زانوها پوشانده شود.
حدّ پوشش زنان در نماز:
- زن در نماز بايد تمام بدن (حتى سر و موى) خويش را بپوشانند؛
- پوشانيدن صورت به مقدارى كه در وضو شسته مىشود و دستها تا مچ و پاها نيز تا مچ پا لازم نيست؛
- براى اين كه يقين كند كه مقدار واجب از بدن را در نماز پوشانده، بايد مقدارى از اطراف صورت و قدرى پايينتر از مچ را نيز بپوشاند.(توضيح المسائل امام خمينيv، مسئلههاي771و772)
[9]. "اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ". (عنکبوت:45)
[10] "الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ". (رعد: 28)
[11] . البته آيات و دلايل تجربي ديگري دلالت بر نقش پوشش بر نوعي ارامش دارد.
[12]. درآيه 31 سوره مبارکه نور پوشش زنان در عرصههاي اجتماعي اشاره شده است در اين آيه شريفه آمده است:
" وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ"؛ و به زنان با ايمان بگو چشم از نا محرمان فروبندند و پاکدامي پيشه کنند. زيورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه [طبعاً] از آن پيداست. و بايد روسرى خود را بر گردنِ خويش [فرو] اندازند، و زيورهايشان را جز براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان [همكيش] خود يا كنيزانشان يا خدمتكاران مرد كه [از زن] بىنيازند يا كودكانى كه بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نكردهاند، آشكار نكنند و پاهاى خود را [به گونهاى به زمين] نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مىدارند معلوم گردد. اى مؤمنان، همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنيد، اميد كه رستگار شويد.
[13] سخنراني معظم له، در ديدار ائمه جمعه سراسر کشور، 15/7/ 1381.
.[14] "قَالَ فَلِمَ جُعِلَتِ الْجَمَاعَةُ قِيلَ لِأَنْ لَا يَكُونَ الْإِخْلَاصُ وَ التَّوْحِيدُ وَ الْإِسْلَامُ وَ الْعِبَادَةُ لِلَّهِ لا [إِلَّا] ظَاهِراً مَكْشُوفاً مَشْهُوداً لِأَنَّ فِي إِظْهَارِهِ حُجَّةً عَلَى أَهْلِ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَحْدَهُ وَ لِيَكُونَ الْمُنَافِقُ وَ الْمُسْتَخِفُّ مُؤَدِّياً لِمَا أَقَرَّ بِهِ بِظَاهِرِ الْإِسْلَامِ وَ الْمُرَاقَبَةِ"(شيخ صدوق، علل الشرائع، ج1، ص262).