■ راهکارهای دعوت به نماز4
حجت الاسلام دکتر محمد داودی، هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، مرکز تخصصی نماز
الگو در لغت به معناي نمونه و سرمشق است و شامل همه اشيا و موجودات و انسانها ميشود؛ اما در تعليم و تربيت الگو معمولاً به انساني گفته ميشود كه متربي با مشاهده رفتار و ديگر ويژگيهاي او همان رفتار و ويژگيها را از او ميآموزد و فرا ميگيرد. در قرآن از واژة "أُسوه" براي رساندن اين معنا استفاده شده است. "أُسوه" به معناي مقتدا و مقتدا كسي است كه ديگران از او پيروي ميكنند. خداوند متعال در قرآن پيامبرd را اسوة حسنه براي مسلمانان معرفي ميكند: "لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا".[1]
هر يك از افرادي كه با آنها سر و كار داريم ميتوانند براي ما الگو باشند. والدين، معلمان، استادان، خواهران و برادران، دوستان، همكاران و همكلاسيها ميتوانند الگویی تأثير گذار در رفتار و گفتار و نگرش و باورهاي ما باشند. الگو لزوماً محدود به افرادي نيست كه با ما معاصر هستند و ما مستقيم اعمال و رفتارشان را مشاهده ميكنيم. شخصيتهاي تاريخي و كساني كه سالها و قرنها پيش از ما زندگي ميكردهاند نيز ميتوانند الگوي ما قرار بگيرند و بر رفتار و شخصيت ما مؤثر باشند.
الگو نقش مهمي در تعليم و تربيت انسان دارد تا جايي كه ميتوان گفت انسانها بسياري از رفتارها، نگرشها و حتي باورهاي خود را از الگوها ميآموزند و به همين جهت در آموزههاي ديني آمده است: "المرء علي دين خليله فلينظر احدكم من يخالل"؛[2] انسان بر آيين دوست خود است. پس هر يك از شما مواظب باشد كه با چه كسي دوستي ميكند.
يكي از روشهاي مهم هدايت فرزندان به نماز معرفي الگوهاي اهل نماز براي فرزند است. اگر در ميان افراد خانواده، برادر يا خواهري اهل نماز هست (كه بهتر است فاصلة سني چندانی با فرزند ما نداشته باشند) ميتوان او را الگو فرزندمان معرفي كرد. يا اگر در ميان دوستان و همبازيهاي او اهل نمازي وجود دارد ميتوان او را الگو معرفي كرد. مشاهدة اعمال و رفتار اين الگو و آشنايي فرزند با آن از چند جهت در هدايت او به نماز مؤثر است:
اول. از جهت آموزش
فرزند با مشاهدة نماز خواندن او با نماز و چگونگي نماز خواندن آشنا ميشود. همچنين با مشاهدة پايبندي او به نماز ميآموزد كه بايد در هر حال به نماز پايبند بود و نماز خواندن امري دلبخواهي و سليقهاي نيست.
دوم. از جهت انگيزش
مشاهدة رفتار عبادی و نماز خواندنِ الگو، در فرزند ما انگيزه و علاقه به نماز خواندن و پايبندي به نماز را برميانگيزد. اين ايجاد انگيزه در صورتي تشديد ميشود كه الگو به واسطة اين رفتار مورد تشويق ديگران قرار بگيرد يا بتواند در زندگي موفقيتهايي را كسب كند. تحقيقات روانشناسان نشان داده كه هنگامي كه متربي كسي را ببيند كه به دلیل انجام يك كار تشويق شده، اين تشويق همان اثر تشويق واقعي خود متربي را بر متربي ميگذارد و در او انگيزه براي عمل را ايجاد ميكند.[3] به عبارت ديگر، در اينجا مشاهدة نماز خواندن الگو و تشويقش به منزلة تشويق خود متربي عمل ميكند، چنانكه گويي خود متربي تشويق شده است. اين همان تشويق مجازي است كه در بحث تشويق و تنبيه به آن اشاره كرديم. بنابراين، معرفي الگو ميتواند تا حدودي نقش تشويق را نيز ايفا نمايد.
سوم. از جهت آسانسازي
الگو ميتواند نقش آسانسازي در رو آوردن فرزند به نماز را نيز ايفا نمايد. گاه ممكن است فرزند نوجوان ما علاقه به خواندن نماز داشته باشد؛ اما به دلايل متفاوت اقدام به اين كار نكند. مشاهدة نوجواني كه همسن و سال اوست و نماز ميخواند به نوجوان جرأت و جسارت اقدام به اين كار را ميدهد و بدين ترتيب، نماز خواندن او را تسهيل ميكند.
معرفي الگوهاي منفي نيز ميتواند در هدايت فرزند به نماز نقش ايفا كند. معرفي كساني كه اهل نماز نيستند و و به همين جهت، توسط ديگران سرزنش و ملامت ميشوند يا در زندگي خود دچار پيامدهاي نامطلوبي شدهاند موجب ميشود فرزند ما از ترك نماز رويگردان شود. تحقيقات روانشناسان نشان داده كه هرگاه متربي كسي را ببيند كه به علت انجام عملي تنبيه ميشود، خود متربي نيز از انجام آن عمل دوري ميكند.[4] به عبارت ديگر، مشاهدة تنبيه الگو به علت ترك نماز همانند تنبيه واقعي خود متربي، بر او تأثير ميگذارد و اين همان تنبيه مجازي يا جايگزين است كه در بحث تنبيه گفته شد.
به همين جهت، در متون ديني الگوهاي منفي و مثبت هر دو معرفي شدهاند. "ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَ اِمْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ"، "وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ".[5]
البته، چنانكه پيش از اين گفته شد، ضرورتي ندارد كه اين الگوها هم اكنون در جامعة ما و زنده باشند. نوجوانان و جواناني كه در صدر اسلام يا در فرازهاي ديگر تاريخ اسلام و كشور ما ميزيسته و اهل نماز بودهاند نيز ميتوانند الگو معرفي شوند و همان تأثير را بر جان و روح فرزند ما ميگذارند. خداوند متعال در قرآن، پيامبر خداd را كه معاصر مسلمانان صدر اسلام بوده، الگویی براي آنان معرفي ميكند: "لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا".[6] علاوه بر آن، ابراهيمj را كه شخصيتي متعلق به قرنها پيش است نيز الگویی براي آنان معرفي ميكند: "قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ". [7]
قصه و داستان و نيز فيلم دو ابزار براي معرفي الگوها، بهويژه الگوهاي تاريخي هستند.
قصه و داستان ابزاري هستند براي مشاهدة زندگي واقعي الگوها براي كساني كه نتوانستهاند مستقيم زندگي الگوها را در صحنة زندگي واقعي مشاهده كنند. هيچ يك از مسلمانان عصر حاضر اعمال و رفتار پيامبرd را در حال حيات مشاهده نكردهاند؛ اما ميتوانند با مطالعة داستان زندگي ایشان كه در كتابها نوشته شده از اعمال و رفتار و سبك زندگي وي آگاه شوند و از آن درس بگيرند.
قرآن از اين شيوه بسيار استفاده كرده و داستان زندگي پيامبران بزرگي مانند نوح و ابراهيم و موسي و يوسف را بيان كرده است. هدف قرآن نه بيان سرگذشت اين پيامبران، بلكه درس آموزي و عبرت گيري بوده است. قرآن با بيان اين داستانها ميخواهد به مؤمنان بگويد اگر كسي راه اين پيامبران را برگزيند به سعادت ميرسد و اگر كسي راه مستكبران را برگزيند چيزي جز بدبختي و هلاكت ابدي نصيبش نخواهد شد.
والدين براي ترغيب فرزندان به نماز ميتوانند داستان زندگي جوانان و نوجوانان صدر اسلام را براي فرزندان خود بيان كنند و نماز را در آن برجسته كنند. همچنين ميتوانند زندگي نوجوانان و جوانان تاريخ خودمان را با محوريت نماز براي فرزندان خود تعريف كنند. چنانكه بازگو كردن داستان زندگي علماي برجستة اسلامي مانند علامة طباطبايي، امام خمينيu و شهيد مطهري با محوريت نماز ميتواند براي آنان مؤثر و درسآموز باشد.
فيلم كه يكي از اختراعات جديد و از محصولات تمدن جديد است كاركردش بازنمايي سمعي و بصري وقايعي است كه در زندگي واقعي اتفاق افتاده است. در واقع، فيلم همان كاركرد داستان را دارد و به كساني كه نتوانستهاند زندگي واقعي الگويي را مستقيم مشاهده كنند، اين امكان را ميدهد كه از زندگي او مطلع شوند. تفاوت فيلم و داستان در اين است كه فيلم زندگي الگو را به صورت ديداري و شنيداري بازگو ميكند و به نمايش در ميآورد و به همين جهت، تأثيرگذاري فيلم از داستان بسيار بيشتر است. البته فیلم و قصه قابلیت الگو سازی نیز دارند که امروزه بسیار مؤثر واقع شده است. بهخصوص در الگو سازیهای غیر واقعی و مخرب که ابزار دست سلطهگران شده است.
در این میان يكي از روشهاي ترغيب به نماز اين است كه فيلمهاي مناسبي كه دربارة زندگي جوانان اهل نماز يا جوانان تركکننده نماز یا سهلانگاران نسبت به نماز ساخته شده در اختيار فرزندان قرار بگيرد. اينگونه فيلمها هم تشويقكنندة فرزندان به نماز، هم بازدارنده از ترك نماز و بيتوجهي به آن هستند. براي مثال، در مقابل شخصیتهای گمراه کننده و غیر واقعی، ساختن فيلمهايي دربارة شهيد فهميده و ديگر شهداي جوان و نوجوان با محوريت نماز ميتواند در اين زمينه مفيد باشد.