■ راهکارهای دعوت به نماز در دورة كودكي اول
حجت الاسلام دکتر محمد داودی، هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، مرکز تخصصی نماز
الف) ويژگيهاي روانشناختي دورة كودكي اول (قبل هفت سال)
كودك در اين دوره ويژگيهاي خاصي دارد كه او را از ديگران متمايز ميكند. او در اين دوره استفاده از نماد و زبان را آغاز ميكند و در سن شش و هفت سالگي گفتار او به بزرگسالان شبيه ميشود و كليه بخشهاي گفتار و قواعد صحيح دستوري را به كار ميبرد و ميتواند جملههاي پيچيده و مركب بسازد.[1]
از نظر شناختي كودك در دو سال اول زندگي (دورة حسي ـ حركتي) به يادگيري حركتهاي مختلف ميپردازد و از طريق اين حركتها به محركهاي مختلف پاسخ ميدهد. او ميآموزد كه اشيا وجود خارجي دارند. در سنين دو تا هفت سالگي (دورة تفكر پيش عملياتي)، كودك توانايي استفاده از نماد را پيدا ميكند و از اشيا برای نماد استفاده و با آنها بازي ميكند. در اين دوره مرز واقعيت و خيال براي كودك چندان روشن نيست؛ بسياري از موجودات بيجان را زنده و جاندار تلقي ميكند؛ خودمحور و ناتوان از درك نقطه نظرات ديگران است؛ بر يك وجه تمركز ميكند و از درك وجوه ديگر غافل ميشود؛ از نظر قدرت تفكر و استدلال ضعيف و در نتيجهگيريهاي خود اشكالات اساسي دارد. البته، توانايي طبقهبندي را به صورت محدود به دست آورده است.[2]
توانايي ذخيرهسازي در حافظة كوتاه مدت در اين دوره محدود است؛ اما در دورة دبستان افزايش مييابد و كامل ميشود.[3] توانايي حافظة بلند مدت نيز در اين دوره محدود است و از هفت سالگي تا دورة دانشگاه و جواني افزايش مييابد. با بالا رفتن سن، درك كودكان از داستان نيز كاملتر و عميقتر ميشود.[4]
كودكان در اين دوره از سن سه سالگي به دوستي با ديگران رو ميآورند. اين دوستيها گرچه در ابتدا سطحي و موقت است، به تدريج گزينشيتر، عميقتر و بادوامتر ميشود. دوستان معمولا با يكديگر به بازي ميپردازند.[5] بيشتر وقت كودك در اين دوره به بازي ميگذرد و به همين جهت، در روايات توصيه شده است مانع بازي او نشوند "دَعِ ابْنَكَ يَلْعَبُ سَبْعَ سِنِينَ"؛ بگذار فرزندت هفت سال بازي كند! در هفت سالگي كودكان به احساس ثبات جنسيتي دست مييابند و ميدانند به كدام جنس تعلق دارند و ميدانند كه جنسيت آنها ثابت است.[6]
كودكان در اين دوره بر اساس پيامدهاي عينيِ رفتار دربارة آن داوري ميكنند و به نيت و قصد توجهي نميكنند؛ ديگرپيرو هستند و خوب و بد را هماني ميدانند كه والدين خوب و بد ميدانند؛ تنبيه را لازمة قطعي و تغييرناپذيرِ عمل خطا ميدانند. اما در دورة دبستان به تدريج قصد و انگيزه را در داوري اخلاقي خود وارد و به سوي خودپيروي حركت ميكنند و تنبيه را متناسب با عمل خطا و قابل تغيير ميدانند.[7] بر اساس يافتههاي كولبرگ، در اين دوره كودكان در سطح پيش اخلاقي قرار دارند. كودك براي اجتناب از تنبيه و دستيابي به لذت از قواعد اخلاقي پيروي ميكند. اين ويژگي با افزايش سن به تدريج كاهش مييابد.[8] تلقين و تقليدپذيري نيز در اين دوره و دورة بعد بسيار برجسته است.[9] اما در اين دوره كودك هيچ نوع اطاعت پذيري ندارد. از پيامبرd روايت شده است: "الْوَلَدُ سَيِّدٌ سَبْعَ سِنِينَ"؛ فرزند هفت سال آقا و سرور است.
با توجه به ويژگيهاي پيش گفته، روشن ميشود كه كودك در اين دوره قابليت تعليم و تربيت منظم و برنامهريزي شده را ندارد و يادگيريهاي او بيشتر در ضمن بازي و فعاليتهاي روزمره حاصل ميشود. بنابراين، در اين دوره بيشتر بايد به فراهم آوردن زمينههاي مناسب براي تعليم و تربيت ديني فرزند و اهل نماز شدن او همت گماشت. در آموزههاي ديني نيز به اين مطلب تصريح شده كه هفت سال اول دوران بازي است. امام صادقj ميفرمايد: "دَعِ ابْنَكَ يَلْعَبْ سَبْعَ سِنِينَ وَ يُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِينَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَكَ سَبْعَ سِنِينَ فَإِن أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَيْرَ فِيهِ.".[10] با اين وجود، اين به معناي رها كردن كودك نيست و در همين دوره هم بايسته است تا حد امكان فرزند با مسجد و نماز آشنا شده و به آنها گرايش پيدا كند.
ب) روشهاي ويژة دورة كودكي اول: فراهم آوردن زمينة مساعد
براي فراهم آوردن زمينههاي مناسب براي هدايت فرزند به نماز راهكارهايي وجود دارد كه مهمترين آنها عبارتند از تغذيه حلال، انتخاب نام نيكو، محبت به فرزندان، مقيد بودن والدين به نماز، ارتباط با خانوادههاي متدين و پايبند به نماز، و پرورش عادتهاي مناسب. از آنجا كه توضيح هر يك از اين راهكارها در فصل دوم در نقش زمينهسازي مطرح شده، در اينجا از تكرار آنها خودداري ميكنيم. در اينجا فقط بر اين مطلب تأكيد ميكنيم كه در اين دوره آنچه مهم است فراهم آمدن زيرساختهاي لازم براي گرايش فرزند به نماز است. پس نبايد انتظار داشته باشيم كه والدين در اين دوره آموزشهايي را به صورت مستقيم دربارة نماز به فرزند خود ارائه دهند و انتظار داشته باشند فرزند آنها نماز بخواند. همچنين دور نگهداشتن فرزند از تأثيرات سوء موانع گرايش به نماز مانند دوستان و خانوادههاي بينماز و رسانههاي فاسد اهميت بسياري دارد.
از آنجا كه نماز مبتني بر پذيرش و ايمان به خداوند متعال و نبوت پيامبر اسلامd و ديگر اعتقادات ديني است و با توجه به اينكه كودك در اين دوره توانايي تعليم و تربيت رسمي را ندارد، ضرورت دارد عقايد مهم ديني به فرزند تلقين شود. در آموزههاي ديني به اين مطلب تصريح شده كه بايد در سه سالگي به كودك كلمة مباركة توحيد "لا اله الا الله" و در سه سال و هفت ماه و بيست روزگي نبوت "محمد رسول الله" و در چهار سالگي صلوات بر پيامبر و آل پيامبر "الهم صل علي محمد و آل محمد" تلقين شود. عبداللهبنفضاله از امام باقر يا صادقj نقل ميكند كه فرمود:
"آنگاه كه پسر سه ساله شد به او ميگويند هفت بار بگو: "لا إله إلاّ اللّه". وقتي سه سال و هفت ماه و بيست روزه شد، به او ميگويند: هفت بار بگو: "محمّد رسول اللّه". وقتي چهار ساله شد به او ميگويند: هفت بار بگو "الهم صل علي محمد و آل محمد" آنگاه كه پنج سالش تمام شد از او مي پرسند: دست چپ تو كدام و دست راست تو كدام است؛ اگر جواب صحيح داد او را رو به قبله ميكنند و ميگويند: سجده كن و رهايش ميكنند تا شش ساله شود. زماني كه شش سالش تمام شد، ركوع و سجود را به او ميآموزند و به نمازش وا ميدارند تا هفت ساله شود. وقتي هفت سالش تمام شد به او ميگويند: دو دست و صورتت را بشوي، آنگاه به او ميگويند: نماز بخوان، تا نه سالش تمام شود. در آن هنگام، وضو به او ميآموزند و براي آن او را ميزنند، و نماز را به او ميآموزند و بر آن او را ميزنند. هرگاه وضو و نماز را آموخت، خداوند والدينش را مشمول رحمت خود ميكند.[11]
مطابق اين روايت قبل از آنكه آموزش نماز به صورت مستقيم شروع شود، بايد مباني اعتقادي كه عبارتند از توحيد و نبوّت پيامبر اسلام به كودك تلقين شود. شايد راز تأكيد بر تلقين عقايد اسلامي به فرزند در اين دوره، با اينكه توانايي درك و فهم آنها را ندارد، اين است كه كودك در اين دوره بسيار تلقينپذير است و اين آموزهها را ميپذيرد و زمينهاي براي درك و فهم آن در بزرگسالي ميشود. افزون بر اين، كودك به ميزان درك و فهم خود اين آموزهها را ميفهمد و همين مقدار براي اين دوره كفايت ميكند.
همچنين در اين دوره ميتوان از راه نقل داستانهاي مربوط به زندگي پيامبرd و ائمهb آنان را با عقايد اسلامي آشنا كرد؛ اما داستانها بايد بهگونهاي باشد كه به زبان كودكان و براي كودكان قابل فهم باشد؛ چرا كه كودكان در اين دوره از نظر زباني به اندازة كافي رشد نكردهاند و تعداد واژگان آنها محدود است؛ بر ساختار زبان و جمله مسلط نشدهاند و درك و فهم آنها از واژگان نيز محدود است. افزون بر اين، با توجه به اينكه حافظة كوتاه و بلند مدت در آنها رشد نكرده و توانايي تمركز آنان محدود است، بايد داستانها طولاني نباشد.
- ایجاد انس والفت به نماز
در این مقطع سنی اولین و مهمترین گامی که والدین و مسئولان تربیتی باید بردارند این است که فرزندان را نمازپذیر بار بیاورند و کاری نکنند که آنان نمازگریز یا حتی نمازستیز شوند. براي تحقق اين هدف، افزون بر رعايت اصولي كه در فصل سوم بيان شد، فراهم آوردن فرصت مشاهده نماز و تقليد از آن ضرورت دارد و به هيچ وجه نبايد از او بخواهيم مانند بزرگسالان نماز بخواند.
افزون بر اين، در اين دوره ضرورت دارد فرزند با نماز آشنا و نسبت به آن گرايش مثبت پيدا كند؛ اما از آنجا كه عمدة يادگيريهاي فرزند در اين دوره از راه مشاهده و تجربه است، اين آشنايي بايد از راه مشاهده و تجربه صورت بگيرد نه آموزشهاي نظري و رسمي. بر اين اساس، يكي از راهكارهاي رسيدن به اين مقصد فراهم آوردن فرصت مشاهدة نماز براي كودك است.
چنانكه پيش از اين گفته شد، يكي از ویژگیهای كودك در اين دوره فعال بودن حواس وي و يادگيري از راه مشاهده است. والدين ميتوانند با همراه بردن فرزندان خود به مسجد، زمينة آشنايي آنان با مسجد و نماز را فراهم كنند. از آنجا که شناختها و خاطرات کودکی، مانند نقش بر سنگ هم ماندگار است و هم جهتدهنده، آشنا کردن و برقراری ارتباط فرزندان با محیط مسجد، باید از دوران کودکی مورد توجه والدین باشد.
یکی از وظایف والدین این است که فرزندان را با خود به مسجد ببرند تا آنان با محیط و امکانات مسجد، فضای معنوی آن و فعالیتها و برنامههای مسجد آشنا شوند. والدین باید تلاش کنند فرزندانشان از رفتن به مسجد و ماندن در مسجد لذت ببرند تا تداعیهای نیکو و خاطرات خوش دوران کودکی در آنها جاذبه باشد و تا پایان عمر پیوندِ ناگسستنی بین آنان و مسجد برقرار کند.
این موضوع در سیرة پیامبر اعظمd و اهل بیتb نیز جاری بوده است. پیامبرd، حسنینb را بر دوش خود سوار میکردند و به مسجد میآوردند. روزی یکی از ایشان در حالي كه پيامبر در سجده بودند، بر دوش پیامبر رفت و پیامبر برای مراعات حال او سجده را طولانی کردند.[12] نقل است كه روزی پیامبرd دو رکعت آخر نماز را سریع خواندند وقتی از ایشان پرسیدن چه اتفاقی افتاده بود که نماز را کوتاه کردند، ایشان فرمودند مگر صدای گریه کودک را نشنیدید.[13] اينها همگي نشان ميدهد كه در زمان پيامبرd مسلمانان فرزند خود را به مسجد ميبردند. در اينجا بايد به دو نكته توجه داشت:
نكتة نخست. والدینی که فرزندان خود را به مسجد میبرند از طرفی باید مراقب باشند فرزندانشان نظم مسجد را مختل نکنند و مانع حضور قلب و آرامش نمازگزاران نشوند و از سوی دیگر نباید آزادی کودکان چنان محدود شود که آنان احساس اسارت و خستگی کنند. این امر با یک برنامهریزی ساده قابل دستیابی است. به عبارتی فرزند ما باید در مسجد تحرک و فعالیتی متناسب با محیط مسجد داشته باشد و این تحرک و فعالیت باید از قبل بهوسیله والدین و کادر مسجد طراحی و برنامهریزی شود.
نكتة دوم. روحانی، خادم و دیگر مسئولان و نمازگزاران باید شرایط، نیازها و عواطف کودکان را در نظر گرفته و مراعات حال آنان را بکنند؛ حتي اگر بتوانند با دادن برخي مشوقها مانند شكلات، خاطرهاي شيرين براي او بسازند که در گرايش او به نماز بسيار مؤثر خواهد بود. بسیار پیش میآید افرادی به دلیل برخورد بدی که در مسجد و در دوران کودکی با آنها شده است تا آخر عمر رابطه خود را با مسجد ترک میکنند.
بدين ترتيب، هنگامي كه فرزند وارد مسجد ميشود هم با مسجد و روحاني مسجد آشنا ميشود و انس ميگيرد، هم با نماز و اعمال و اذكار آن. افزون بر اين، والدين ميتوانند با اقامة نماز در خانه با رعايت آداب و شرايط ضروري، زمينة مشاهده نماز را براي فرزندان خود فراهم آورند. فرزند از اين راه از سویی متوجه رفتار عبادی والدين ميشود، نیز میزان اهتمام و ارزشگذاري آنان به نماز را درمييابد و به تدريج به نماز علاقهمند ميشود؛ همين زمينهاي براي گرايش به نماز را در او فراهم ميآورد.
هنگامي كه فرزند نماز والدين را مشاهده ميكند، به آن علاقهمند و از آنها تقليد ميكند. البته، اين تقليد كامل نيست و متناسب با شرايط سني كودك است. گاه سجده را تقليد ميكند، گاه ركوع را و گاه اذكار و اعمال ديگر را. به هر حال، آنچه مهم است همين تقليد و انجام برخي اعمال نماز است كه زمينهاي براي گرايش فرزند به نماز ميشود. توجه به نكات زير موجب تقويت و تثبيت توجه به نماز و تقليد آن در فرزند ميشود:
اول. اذان گفتن و پهن کردن سجاده برای کودک. اين كار توجه فرزند را به نماز والدين جلب ميكند.
دوم. رعایت حال فرزند در حین نماز و ایجاد تناسب بین نماز و حال فرزند. مربی باید مراقب باشد که هنگام نماز شرایط و حال و هوای کودک را درک کند، اگر کودک در هنگام نماز شرایط نامناسبی داشت، نماز را کوتاه و اگر با نماز ارتباط خوبی برقرار کرد و نیاز به فرصت بیشتری دارد، نماز را طولانیتر بهجا آورد.
سوم. وقتی فرزند به تقليد نماز ميپردازد، بايد اين رفتار را در او تقويت و تثبيت كرد. براي اين كار بايد او را با ابراز خوشحالي و علاقه، عکس برداری یا فیلم برداری و نمایش آن به خودش، دعوت دیگران به تماشای نماز کودک، اعطاي جایزه و مانند آن تشويق كرد. در عين حال، بايد توجه داشت كه تشويقها متناسب با سن كودك باشد. از آنجا كه كودك در اين دوره لذتهاي جسمي مانند راحتي و آرامش بدن، غذاهاي خوشمزه، شيريني و شكلات را درك ميكند، بايد بيشتر از اينگونه تشويقها استفاده كرد.
[1]. رايس، رشد انسان، ص 166.
[2]. همان، ص 173ـ177.
[3]. همان، ص 183؛ بيريا و ديگران، روانشناسی رشد، ج 2، ص 640.
[4]. همان، ص 184.
[5]. همان، ص 266ـ267.
[6]. همان، ص 279.
[7]. همان، ص 281ـ282.
[8]. رايس، رشد انسان، ص 404.
[9]. بيريا و ديگران، روانشناسی رشد، ج 2، ص 845، رايس، رشد انسان، ص 174.
[10]. شیخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج3، ص 492.
[11]. عبداللّه بن فضالة عن أحدهماقال: "اذا بلغ الغلام ثلاث سنين، يقال له سبع مرّات: قل لا إله إلاّ اللّه. ثمّ يترك حتّی يتمّ له ثلاث سنين و سبعة أشهر و عشرون يوماً. فيقال له: قل محمّد رسول اللّه(ص) سبع مرّات، و يترك حتّی يتمّ له أربع سنين. ثمّ يقال له سبع مرّات: قل صلّی اللّه علی محمّد و آل محمّد. ثمّ يترك حتّی يتمّ له خمس سنين. ثمّ يقال له: أيّها يمينك و أيّها شمالك؟ فإذا عرف ذلك حوّل وجهه إلی القبلة و يقال له: اسجد. ثمّ يترك حتّی يتمّ له ستّ سنين. فإذا تمّ له ستّ سنين صلّی و علّم الركوع و السجود حتّی يتمّ له سبع سنين; فإذا تمّ له سبع سنين قيل له: اغسل وجهك و كفيّك، فإذا غسلهما قيل له: صلّ. ثمّ يترك حتّی يتمّ له تسع. فإذا تمّت له علم الوضوء و ضرب عليه و علّم الصلاة و ضرب عليها و فإذا تعلّم الوضوء و الصلاة غفراللّه لوالديه" (عاملی، وسائل الشيعه، ج21، ص 474، روايت 3).
[12]. "رَسُولُ اللَّهِ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ سَجْدَةً أَطَالَ فِيهَا، فَقَالَ النَّاسُ عِنْدَ انْقِضَاءِ الصَّلَاةِ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّكَ سَجَدْتَ بَيْنَ ظَهْرَانَی صَلَاتِكَ سَجْدَةً أَطَلْتَهَا حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ قَدْ حَدَثَ أَمْرٌ، أَوْ أَنَّهُ أَتَاكَ وَحْيٌ، فَقَالَ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ: "كُلُّ ذَلِكَ لَمْ يَكُنْ، وَ لَكِنَّ ابْنِی هَذَا ارْتَحَلَنِي، فَكَرِهْتُ أَنْ أُعَجِّلَهُ حَتَّى يَقْضِی حَاجَتَهُ"، وَ كَانَ الْحَسَنُ أَوِ الْحُسَيْنُ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ قَدْ جَاءَ النَّبِی عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ فِی سَجْدَتِهِ، فَامْتَطَى ظَهْرهُ" (المجازات النبوية، ص357) .
[13]. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِj : "صَلَّى رَسُولُ اللَّهِd بِالنَّاسِ الظُّهْرَ فَخَفَّفَ فِی الرَّكْعَتَيْنِ الْأَخِيرَتَيْنِ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لَهُ النَّاسُ هَلْ حَدَثَ فِی الصَّلَاةِ حَدَثٌ قَالَ وَ مَا ذَاكَ قَالُوا خَفَّفْتَ فِی الرَّكْعَتَيْنِ الْأَخِيرَتَيْنِ فَقَالَ لَهُمْ أَمَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ الصَّبِيِ" (کلینی، الكافي، ج6، ص48).