■ جایگاه نماز در شعر و ادب فارسی
شعر و ادب فارسی عصاره باورها، فرهنگ ها، اندیشه ها و بطور کلی نشان دهنده عظمت یک ملت است. این آثار منظوم نشان دهنده سختی ها، تجربه ها و تکاپوی نسل های متفاوتی است که تاکنون ادامه داشته و خواهد داشت. در این میان شعرای بزرگی مانند» حافظ، سعدی، فردوسی، شهریار ، مولانا و … آثاری فاخر و فراموش نشدنی از خود بر جای گذاشته اند، که در میان این اشعار میتوان نفوذ اسلام و نماز در ابیات را به وفور مشاهده کرد. در این مقاله سعی داریم به بررسی جایگاه نماز در شعر و ادب فارسی بپردازیم. با ما همراه باشید.
نماز و شعر
بی شک نماز در نزد ملت پارسی زبان از گذشته تاکنون، دارای جایگاه عظیم و مخصوص به خود بوده است. این نماز حقیقی است که انسان را از منجلاب امور دنیوی و غرق شدن در آلودگی ها رهانیده و به سمت سعادت و پاکی میکشاند. نماز نردبان ترقی آدمی به سمت کمال است. نفوذ این نجوای عاشقانه با محبوب را میتوان در اشعار و ابیات فارسی در قالب های گوناگون مشاهده کرد.
نماز در آثار منظوم فارسی
استفاده از نماز در آثار فارسی فقط مختص به نماز های یومیه نبوده و انواع نماز خود را در ابیات جا داده اند. نماز قضا، حاجت، میت ، نماز صوفیانه، رندانه و … از جمله انواع آنهاست که در شعر و ادب فارسی به وفور دیده میشوند. در بند های ذیل به نماز های مختلف بکار برده شده در ابیات اشاره میکنیم.
نماز های روزانه
مهمترین بخش واجبات یک مسلمان در نماز های یومیه خلاصه میشود. شاعران در عمده آثار منظوم خود بیشتر به نماز شب (نماز شام) اشاره کرده و ابیات خود را معطر به این نماز کرده اند که به ابیاتی چند از آن اشاره میکنیم.
حافظ: نماز شام غریبان، چو گریه آغازم * به مویه های غریبانه، قصّه پردازم
مولانا: چو نماز شام، هرکس بنهد چراغ و خوانی * منم و خیال یاری، غم و نوحه و فغانی
سعدی: نماز شام قیامت به هوش باز آید * کسی که خورده بود، می ز بامداد الست
عنصر المعالی: روزت به نماز دگر آمد، به همه حال * شب، زود درآید که نماز دگر آمد
نماز قضا
گاه گاهی وجود مشکلات یا تنبلی باعث میشود تا نماز انسان در وقت خود ادا نشده و قضا شود. حتی نماز قضا نیز در شعر پارسی برای خود از جایگاهی ویژه برخوردار است!
مهدی اخوان ثالث: میخرم جمله قضا کرده ی نماز * با دعا و صدقه، نذر و نیاز
خاقانی: سی سال فرض، بر در کعبه کُنم قضا * تکبیر آن فریضه، به بطحا برآورم
نماز حاجت
میتوان کالبد وجودی انسان را سرشار از خواسته ها و امیال دانست. گاه این آرزوها و حاجات از اهمیت بسیار بالایی برای فرد برخوردار میشود تا اینکه دست به دامان نذر و نیاز و نماز حاجت میگردد.
ناصر بخارایی: رها کن ساعتی، تا دل میان طاق ابرویش * نماز حاجت خود را، در آن محراب بگزارد
نماز میت
مرگ و میر امری اجتناب ناپذیر بوده و همه ما انسان ها مجبور هستیم زمانی امانت جسمی و روحی خود را تحویل فرشته مرگ دهیم. حال پس از مرگ عزیزانمان نماز میت است که بر ما خواندنش واجب میشود . استفاده از این نماز در ابیات معمولا نشان دهنده مرگ( از نظر شاعر) است.
حافظ: هر آن کسی که در این حلقه، نیست زنده به عشق * بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
حافظ: آن دَم که به یک خنده، دهم جان چو صراحی * مستان تو، خواهم که گزارند نمازم
نماز جهت ریا!
نماز را میتوان خالصانه ترین اعمال برای وحدانیت و یگانگی خداوند متعال دانست. خواندنش بخاطر رسیدن به هدفی یا عزیز گشتن در بین مردم و بصورت خلاصه نماز ریاکارانه مورد مذمت همگان بوده و هست.
سعدی: کلید در دوزخ ست آن نماز * که در چشم مردم، گزاری دراز
حافظ: زاهد و عُجب و نماز و من و مستیّ و نیاز * تا تو را خود ز میان، با که عنایت باشد
کمال الدین اسماعیل: هر روز در برابر کعبه است، پنج بار * آن سینه ای که چار حَدّش، با کلیساست
مولانا: آن منافق با موافق در نماز * از پی استیزه آید، نه نیاز
نماز در اشعار استاد شهریار
صلا زدند که برگ صبوح ساز کنید * به ساز مرغ سحر ترک خواب ناز کنید
میخمار شکن میدهند کز سرها * خمار چون شکن زلف یار باز کنید
سرود بدرقهی کاروان شب خوانید * در ای قافلهی صبح پیشواز کنید
به ساز زهره، سماوات میدهد پیغام * که گوش دل به مناجات اهل راز کنید
وضو به چشمهی صهبای صبحدم سازید * به سوی قبلهی میخوارگان نماز کنید
چو بلبلان بهاری به اهتزاز نسیم * هوای شور و نوایی به سوز و ساز کنید
یگانه راز و نیاز قبول اهل دل است * دو گانهای که به درگاه بینیاز کنید
سر نیاز فرود آورید و نذر قبول * به زیر قبهی این بارگاه ناز کنید
نگین خاتم جم در نماز میبخشند * نظر به حلقهی رندان پاکباز کنید
یگانه راز عروج مقام قرب اینست * که از گروه عزازیل احتزاز کنید
به زلف یار اگر دست یافت آه سحر * بسا که پرچم عزت به اهتزاز کنید
یکی است نغمه اگر زخمهها به زیر و بم است * به پردههای حقیقت رهِ مجاز کنید
اگر به ساز دل شهریار گوش دهید * جهان پر از طرب و شور و شاهناز کنید
کلام آخر
فرهنگ دیرینه و ناب در ایران اسلامی، از آداب و رسومی کهن و بالنده برخوردار است. یکی از دلایل سرپا ماندن همین فرهنگ ناب، وجود درهم آمیختگی آن با نماز و اسلام است که از پیشنیان تا کنون همواره وجود داشته است. سر نهادن بر سجده و راز و نیاز با آفریننده هستی، در وجود انسان بر تقویت وجود تکیه گاهی خداوند میپردازد و انسان را فارغ از هر گونه مشکل و سختی ای به این اطمینان میرساند که خداوند بر هر امری در این هستی مسلط است. به همین خاطر است که معدود افرادی پا در مسیر صوفی گری گذاشته و نمازی با حال و هوای دگر میخوانند. آن گونه نظامی در مخزن الاسرار میگوید:
اهل یقین، طایفه ی دیگرند * ما همه پاییم، گر ایشان سرند
چون سر سجّاده، بر آب افکندند * رنگ عسل، در میناب افکنند
ستاد اقامه نماز