■ نقش مسجد در ایجاد تمدن نوین اسلامی
چکیده
اغلب دانشمندان در بررسی تمدن و عوامل آن، دین را از عوامل و عناصر تمدن به شمار آورده اند و این بدان جهت بوده است که تاثیر دین در جامعه های بشری یک واقعیت غیر قابل انکار است در دوران معاصر علیرغم تغییرات اساسی در جوامع و شکل گیری ساختارهای نوین اجتماعی، دین همچنان حضور مؤثر وپررنگی دارد .بدین صورت که نهادهای دینی که ساختاروقالب های حضور دین در جامعه را صورتبندی می کنند از اهمیت اساسی برخوردارمی باشند .از طرفی باید به این مهم توجه داشت که تمدن اسلامی نوین بدون عمومی شدن عقلانیت اسلامی بوجود نمی آید ؛لذا اولین قدم درراه دستیابی به چنین هدفی ایجاد زمینه مناسب برای ترغیب و سوق دادن افکار عمومی جامعه به سمت شناخت و معرفت عمیق دینی در پرتو عقلانیت است . در این میان مساجد به عنوان یکی از مهمترین نهادهای دینی سهم اساسی را برعهده دارند؛چرا که با توجه به پیشینه ی تاریخی خود درمورد ارائه کارکردهای گوناگون نشان داده اند توانایی رقابت با سازمان ها و نهادهای مدنی مدرن،را دارا می باشند.
▪ مقدمه
برخی از صاحبنظران در ارزیابی خود ازدین نقش آن را مثبت ارزیابی وتصریح کرده اند که دین در ایجاد و تداوم تمدن بشری نقش اساسی ایفا نموده است .دربرابر اینگروه عده دیگری ازصاحبنظران هستند که بجددین را عامل بازدارنده قافله بزرگ تمدن از پیشرفت تلقی نموده و مبارزه با آن را از ضروریان فردی و اجتماعی آدمی دانسته اند ولی اغلب دانشمندان در بررسی تمدن و عوامل آن، دین را از عوامل و عناصر تمدن به شمار آورده اند و این بدان جهت بوده است که تاثیر دین در جامعه های بشری یک واقعیت غیر قابل انکار است؛ یعنی دین گذشته از اینکه خود را آسمانی و منتسب به موجود برتر از طبیعت می داند، در طول قرون و اعصار؛ در گستره عمر آدمی تاثیرات عمیق و شگرفی، بر جوامع بشری و به خصوص پیروان خود داشته است؛ بدین سبب در بررسی مسایل اجتماعی و انسانی، نادیده گرفتن عامل دین، به هر علتی که باشد، بی شک، نوعی تعصب جاهلانه و مخالفت با حقایق تاریخی و عینیت های خارجی تلقی خواهد شد(ولایتی ،۱۳۸۱: ۱)
در این بین اسلام ازمیان ادیان فراوان، از پویایی خاصی در ادوارمختلف تاریخی برخوردار بوده است ودر سراسردنیا پیروان بی شماری را به سمت خود کشانده است. در حقیقت ،اسلام به عنوان یک دین، تمدن سازاست ؛دین توسعه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی است .پیامبراکرم(ص) درکمتر ازسه دهه موفق به دولت سازی و ملت سازی شد آن هم درمیان قبایل از هم گسیخته و پر از عناد و جهالت عصر جاهلیت . از بعد نظری نیز اسلام آیینی است که تنها به زندگی فردی و اخروی توجه ندارد .دو واژه کلیدی بیعت وشورا به خوبی نقش مردم رادرحاکمیت تبیین می کند در دوره ای که زنان در ساز و کار حکومت نقشی نداشتند پیامبراسلام(ص) با زنان بیعت می کرد و رأی ونظروحضور آنان را به رسمیت می شناخت .قرآن مجید در بررسی تاریخ گذشته و تمدن ها ی پیشین از واژه های قریه و سنت وعبرت استفاده کرده است وچشم اندازی روشن از سرنوشت پیشینیان را تبیین کرده و در کنارآن به نقش دانش و دانایی پرداخته است .دانش و دانایی که هردو متکی به دین و ایمان مذهبی تحقق می یابند ،دو بال تحقق تمدن محسوب می شوند.(مهاجرانی ،۱۳۷۵ : ۲)
▪ طرح مسئله
در دوران معاصر نیز علیرغم تغییرات اساسی در جوامع و شکل گیری ساختارهای نوین اجتماعی، دین همچنان حضور مؤثر وپررنگی دارد .بدین صورت که نهادهای دینی که ساختاروقالب های حضور دین در جامعه را صورتبندی می کنند از اهمیت اساسی برخوردارمی باشند . در واقع این نهادها روند تولید و باز تولید معانی دینی و دینداری در عرصه اجتماع و درمیان مؤمنان را هدایت و رهبری می کنند .از مهمترین مراکز وابسته به نهادهای دینی میتوان به مسجد اشاره کرد ؛که همزمان با ظهور اسلام به منظور گردهمایی ها و تجمعات دینی و سیاسی شکل گرفت . مساجد هم به لحاظ معماری و جنبه های هنری و هم نقش دینی و فرهنگی همواره دارای اهمیت بوده اند و طبیعتا"میزان ودرجه این اهمیت در دوره هایی که حاکمیت دینی نیز وجود داشته است بیشتربوده است .
وجود مساجد در گوشه و کنار روستاها وشهرها، به عنوان بهترین پایگاه و محل تجمع مومنین محسوب می شود بویژه در ایامی مانند ماه مبارک رمضان وماه محرم به عنوان روزهای خاص و مقدس عبادی ،افرادی بیشتری رابه پای منابر می کشاند.
در واقع مسجد درهیچ دوره تاریخی از صدر اسلام ،صرفا "به عنوان مکانی مقدس برای عبادت محسوب نمی شده است بلکه همواره مهمترین رسانه در امر تبلیغ و انتقال پیام دین بوده است وبواسطه ویژگیهای خاص خود تأثیر مهمی در امر تبلیغ ایفا نموده است . به طوری بسیاری ازجنبش ها وحرکت های انقلابی چند سده اخیرازاین اماکن ودراین ایام مقدس صورت پذیرفته است .
اگر چه مساجد معمولا" در اولین نگاه به عنوان مکانهای مقدس وکانونهای عبادت و انجام اعمال و مراسم مذهبی در نظر گرفته می شوند، اما از کارکردهای مهم آموزشی وفرهنگی آن در طول تاریخ نمیتوان چشم پوشی نمود .کارکردهایی که در دوران معاصر نیز به قوت خود باقی اند .درواقع تا قبل ازتشکیل مدارس به طور رسمی، مساجد نقش تعیین کننده ای در پیشرفت علمی و آموزشی بلاد اسلامی به عهده داشته اند چرا که محتوای علمی که دردوران ابتدایی ظهور اسلام نشر داده می شد در ارتباط با مسائل مذهبی و دینی و معارف مرتبط با قرآن بوده است .
بر طبق منابع و متون تاریخی ، نخستین مراکز تعلیم و تربیت در اسلام ، مسجد و محوراین آموزش و پرورش قرآن کریم بوده است یعنی حفظ و درک مطالب قرآن نقطه شروع بود و پس از فراگیری و مطالعه اخبارو احادیث نبوی (ص) مطرح گردید. به نوشته استاد جلال الدین همایی :(( درابتداحوزه ها و حلقه های درس در مساجد تشکیل می شد، احیانا"مجالس مناظره نیزدر همان مساجد بود که پاره ای از آنها کتابخانه های عظیم نیزداشتند)) (همایی ۱۳۶۳ : ۳ ) یکی از شواهد تاریخی که بروجود فعالیت علمی در مساجد دلالت دارد روایتی است که با استنادبه آن رسول خدا روزی وارد مسجد شد ودید که از جمع حضار دوحلقه تشکیل شده است، یک حلقه به ذکر عبادت مشغول و آن یکی به تعلم و تعلیم سرگرم و چون نیک نگریست فرمود هردوگروه کردار نیک دارند اما من برای تعلیم فرستاده شده ام و خود آن حضرت در حلقه ای که سخن ازتعلم و تعلیم بود نشست .(مطهری ، ۱۳۵۹ :۴۳۷ ) توجه به روایت اخیر درمورد پیامبر و ذکر موارد مشابه آن که نشان از اهمیت عملی ایشان به محوریت مساجد درساماندهی به امور مسلمین داشته است از طرفی و شواهد تاریخی مربوط به دوران پس از پیامبر در موردحضورمؤثرمساجد درشکل دهی به تمدن وفرهنگ اسلامی ، از سوی دیگر،بیانگر این حقیقت است که دردوران معاصرنیزمیتوان عوامل اجتماعی و فرهنگی منطبق با شرایط جدید را درارتباط با نقش مؤثرمسجد درجامعه جستجو نمود و امیدوار بود که به ساختارها ی اساسی دست یافت که امکان پی ریزی تمدن نوین اسلامی را با توجه به شرایط جدید محقق می سازد.
البته دراین ارتباط دیدگاههای مختلفی وجود دارد به طور مثال این اعتقاد وجود دارد که درنیمه دوم قرن بیستم نوعی از عقلانیت در جهان اسلام ظهور کرده است که اگر مقبولیت عمومی یافته و مراحل سیر تکاملی خود را طی کند بدون شک ((تمدن نوینی)) را به جهان عرضه خواهد کرد و این تمدن به لحاظ انتساب به اسلام به مراتب قوی تر از چیزی است که درتاریخ به اسم تمدن اسلامی از آن یاد می شود .زیرا آن تمدن پس از آغاز در زمان حیات پیامبر (ص) به سرعت راه دیگری در پیش گرفت !
ازاینرو در دوران معاصربا توجه به سیطره عظیم تمدن غربی بر دنیا می بایست پیشقراولان عقلانیت اسلامی باید به دنبال شناخت و ارائه ساختارهای نوین تمدن اسلامی و تلاش در جهت مقبولیت عمومی آن باشند .اگرتوفیقات دهه گذشته نبود براین باور می شدیم که کار از کار گذشته است اما در بهمن ۱۳۵۷ معجزه بزرگ اتفاق افتاد ! معلوم شد :می توان امواج سهمگین ظلمت غربی را با کیمیای حقیقت و نور نافذ آن پاره کرد و پشت سر گذاشت .تمدن اسلامی را نباید محصور در دنیای اسلام پنداشت، بلکه برای غرب نیز ،هدیه ای برای دوران فرامدرن خواهد بود .(لاریجانی ،۱۳۷۰ : ۱۷)
تمدن لغتی عربی است از ریشه مدن ، مدینه یعنی شهر از همین ریشه گرفته شده است ظاهرا" ازآن جهت شهر را مدینه گفته اندکه مردم درآن اقامت دارند. تمدن مصدر است از باب تفعل . بنابراین تمدن یعنی اسباب و اسالیب شهر نشینی اختیار کردن ، شهر نشین شدن ، خوی شهری گزیدن (ناس ،۱۳۷۰ )
صاحبنظران واژه تمدن رابامفاهیم مختلفی تعریف کرده اند که چندان دور ازمعنای لغوی نیست .ویل دورانت در تاریخ تمدن خود می گوید : تمدن را به شکل کلی آن میتوان ، عبارت از نظم اجتماعی دانست که در نتیجه آن خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود و جریان پیدا می کند .در تمدن چهار رکن و عنصر اساسی میتوان تشخیص داد که عبارتند از : پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادی،سازمان سیاسی ،سنن اخلاقی و کوشش در راه معرفت و بسط هنر . وی پس از تعریف تمدن و ذکر ارکان چهار گانه آن اضافه می کند :ظهور تمدن زمانی امکان پذیر است که هرج و مرج و نا امنی پایان پذیرفته باشد (دورانت ،تاریخ تمدن ج ۱ ص ۳ ).
دکتر شریعتی نیز تعریف دیگری از تمدن به صورت ذیل ارائه می دهد :
تمدن به معنای کلی عبارت است از مجموعه ساخته ها و اندوخته های معنوی و مادی جامعه انسانی . مقصود از ساخته های انسانی ، آن چیزی است که در طبیعت در حال عادی وجود ندارد و انسان آن را می سازد . مقصود ازاندوخته ها عبارت است از انباری از تجربه ها و داده ها، دانشها قرار دادها و اختراعات گذشته یا دیگران که به جامعه به میراث میرسد .(شریعتی ،تاریخ تمدن ج ۱-ص ۶- ۵)
بنابراین با اتکا به چنین معانی از تمدن میتوان گفت که آنچه به عنوان میراث و فرهنگ دینی هزارساله اسلامی به مسلمانان امروز رسیده است نیز در این تعریف می گنجد و چه بسا نسبت به مؤلفه ها ی دیگرسهم اساسی و بنیانی تری نیز داشته باشد . برای اثبات این مدعا و بحث ضرورت دارد که این میراث ارزشمند در قالب ساختار های نوین فکری وشناختی طرح و ابعاد مختلف آن بررسی شود .
در واقع تمدن اسلامی بدون عمومی شدن عقلانیت اسلامی بوجود نمی آید ؛لذا امروز وظیفه دانشمندان و روشنفکران مسلمان است که از یک سو در عقلانیت اسلامی به کاوش بپردازند و با اتکا به معارف فقهی و اصولی و همچنین با استفاده از دستاوردهای علمای اسلام در فلسفه ، عرفان و حدیث و ... ومعارفی که امروز بشر بدانها نائل شده ،ماهیت عقلانی اسلام را کشف و اجزا و ارکان آن را دریابند واز سوی دیگراین معرفت را در حد مبانی و اصول که در عمل قابل کاربرد باشد برای عموم تشریح کنند .(لاریجانی ،۱۳۷۰ :۲۳ )
اولین قدم درراه دستیابی به چنین هدفی ایجاد زمینه مناسب برای ترغیب و سوق دادن افکار عمومی جامعه به سمت شناخت و معرفت عمیق دینی است .وقتی افکار عمومی جامعه ضرورت چنین موضوعی را درک کند نخبگان و متولیان دینی چنین نیازی را با تولیدات علمی و معرفتی پاسخ خواهند داد و بسترمناسب برای استقرار چارچوبهای نوین معرفتی که منطبق بر اصول دینی و متناسب با جهان نوین است مهیا می شود .لذا همانطور که پیش از این نیزاشاره شد در این میان نهادهای دینی و پایگاههای اجتماعی وابسته به آنها یعنی مساجد سهم اساسی را برعهده دارند؛چرا که با ارائه کارکردهای گوناگون توانایی رقابت با سازمان ها و نهادهای مدنی مدرن،را نشان داده اند.
به طور مثال در ایران این کارکردها به ویژه در سه حوزه رسانه ای ارتباطی، حمایتی پشتیبانی و فرهنگی هویتی باعث شد که فرهنگ و ایدئولوژی انقلابی شیعه به گفتمان غالب و رایج در جامعه بدل شود و انقلابی اسلامی در ایران شکل بگیرد. انقلابی که هر چند در عصری مدرن و در زمانه به حاشیه رفتن دین از سیاست و اجتماع شکل گرفت اما از تمامی نهادها و نهادهای مذهبی بهره جست و شگفتی صاحبنظران و تحلیل گران مسائل سیاسی را برانگیخت.
" حسین هیکل" در این باره می نویسد: «در کشورهای اسلامی نهادی به چشم می خورد که قدرت، قادر به دسترسی بدان نمی باشد و آن نهاد مسجد است. با این نهاد نمی توان مذاکرات پنهانی داشت و یا به آن رشوه داد، زیرا انجام چنین عملی به مثابه توهین به عمیق ترین و گرامی ترین اعتقادات مردم است. مسجد برای اجتماع مردم مکانی فراهم آورد که حتی از دسترس مؤثرترین پلیس مخفی به دور است. مردم به قیمت جانشان از مسجد دفاع می کنند. مذهب به گرد زندگی مردم عادی یک حصار امنیت می کشد که مسجد و قرآن سمبل های آن به شمار می روند»(هیکل ،۱۳۶۳ :۲۳۶ ).همچنین "جان.دی استمپل" از کارشناسان سفارت آمریکا در مورد نقش مساجد در حرکت انقلابی مردم ایران می نویسد: «یک جنبه مهم رشد حرکت انقلابی، مشارکت دائمی و فزاینده سازمان های شیعی مذهب ایرانیان در جنبش بوده است. در کشور ۳۵ میلیونی ایران تقریبا ۸۰ تا ۹۰ هزار مسجد و ۱۸۰ تا ۲۰۰ هزار ورحانی وجود دارد و سریع ترین و مطمئن ترین راه برای رساندن پیام از شهری به رهبران شهر دیگر از طریق شبکه مساجد انجام می گرفت»(استمپل ،۱۳۷۸ ۶۸: )
▪ مسجد از بدو ظهور اسلام
همان طور که می دانیم ،اولین ویژگی تبلیغ دینی پیوند با عنصرمکان (مسجد) است که به اقتضای فضای هندسی وجایگاه فرهنگی قدسی ، چونان مکمل پیام شفاهی در تبلیغ دینی عمل می کرده است . به عبارتی نقش مکان درآمادگی دریافت پیام دینی باتوجه به فضای قدسی مسجد انکار ناپذیر است.کسی که به مسجد قدم می گذارد،پیشاپیش و داوطلبانه ، خود را آماده شنیدن پیام دینی کرده است .
درفضای تبلیغ سنتی،حضور در زمان و مکان مقدس ،آدمی را از دنیای روزمره و غیرمقدس فراتر می برد .موضوعی که الیاده (۱۳۸۲ :۳۴۳ -۳۴۶ ) آن را لازمه یک مراسم مذهبی می داند. آن چه که وی برآن تأکید دارد این است که در جهت کمال بخشی به مراسم نمی توان به کشف نیت ها و دلایل آن بی توجهی نمود چراکه در همه ادیان زمان و مکان مقدس قابل اهمیت اند .در ذهن و ضمیر فرد دیندار ،حضور در زمان و مکان مقدس او را از دنیای روزمره و غیرمقدس فراتر می برد .(بهار ،۱۳۸۴ :۳)
مسجددرساده ترین شکل خودمی توانددیواری باشدکه رو به قبله ساخته می شود وجهت نماز گزاردن را نشان می دهد .اما تأکید اسلام به برپایی نماز جماعت واانتظاراتی که مسلمانان از مسجد دارند ،موجب شده تا مسجد ازیک مکان عبادی به یک نهادعبادی با کارکردهای ارتباطی و اجتماعی بدل شود.(حسینی،۱۳۸۹ :۳)
پس از علنی شدن دعوت به اسلام و علیرغم تمامی خطرات و اهانتها، پیامبر گرامی اسلام (ص) در مسجدالحرام به نماز میایستاد.در تاریخ آمده است که پیامبر (ص) در مسجدالحرام به نماز میایستاد، در حالیکه همسرش و کودکی که همراهش بود (علی بن ابیطالب (ع)) به او اقتدا میکردند و افرادی چون عباس عموی پیامبر شاهد و ناظر بودند
آنچه مسلم است، در تمامی دورة رسالت در مکه مکرمه، جایگاه مخصوصی به عنوان «مسجد» (جز مسجدالحرام که آنهم در اختیار مشرکین بود و امکان تشکیل جماعت را به مسلمانان نمیدادند) پا نگرفت و مسجد مسلمانان هر جایی بود که امکان برگزاری فریضة نماز فراهم میشد.( تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۳۹-۵۳۸)
بناء مسجد در اسلام برای اولین بار در محلة «قباء» در نزدیکی مدینه برپا شد. بنایی که بسیار ساده بود و در مدتی اندک، جایگاه عبادت مسلمین به امامت رسول خدا)ص) شده بود و در محل سکونت بنی عمر و بنی عوف قرار داشت.
تاریخ اسلام در ذکر مدت اقامت پیامبر در «قباء» اختلافی است ولی ظاهراً ده روز یا بیشتر در این مکان بسر بردهاند و پس از آن وارد به محلة بنی سالم بنی عوف شدند و نماز جمعه را در «وادی رانوناء» اقامه کردند و این اولین نماز جمعهای بود که اقامه شد. محل نماز جمعه را مسجدی قرار دادند که در این محل است.(ابن کثیرج۱ ص ۳۸۳)
برخی بنای مسجد قبا را به عماریاسر نسبت دادهاند. مینویسند که او در« قباء» سایبانی برای رسول خدا ساخت و به جمعآوری سنگ پرداخت و مسجدی برای او ترتیب داد. بخاطر آنکه بانیان این مسجد در کمال خلوص بوده و از مهاجرین بودند که سختیهای بسیاری را در کنار پیامبر متحمل شدند، رسول خدا در این مسجد زیاد نماز میخواند و حتی پس از رفتن به مدینه در برخی از ایام هفته به قبا میرفت و در آنجا نماز جماعت اقامه میکردند.( وسائل الشیعه، ج۳، ص ۵۴۸)مسجد پیامبر که در مدینه پس از هجرت ایشان از مکه ساخته شد،جایی فراتر از یک مسجد بودوکانون جامعه جدید اسلامی به شمار می رفت.
دومین مسجدی که در اسلام شناخته شد، مسجدالنبی (ص) است که طبق نقل تاریخ با رضایت صاحبان زمین یا ملک آن به پیامبر گرامی هدیه شد و یا نقداً از سوی ایشان خریداری شد. در ساختن مسجد، رسول خدا همراه با اصحابش شرکت کرد و دستور چگونگی شکل مسجد را هم خود صادر میفرمود. برای مسجد سه در قرار داده شد و بعدها اصحاب پیامبر در گرد مسجدالنبی خانههای خویش را بنا کردند و درهای آنرا به طرف مسجد قرار دادند. پیامبر از جانب خدا گفت همه درها بسته شود بجز در خانه علی (ع) برای مسجد شش ستون قرار داده شد و یک تنه درخت نخل در وسط آن قرار دادند که تکیهگاه سقفی شود که با شاخههای خرما پوشیده شده بود برای برخی از اصحاب که در مدینه مأوایی و منزلی نداشتند در گوشهای از صحن مسجد سکوی سنگی و سایبانی ساخته شد تا اقامت کنند و این جا صفه نامیده شد ولی در شبستان کسی نمیآرمید. سلمان، مقداد و عمار جزو ساکنین صفه بودند. برخی تعداد آنها را تا یکصد تن خواندهاند. ساخت مسجدالنبی چند روز پس از مسجد قبا صورت گرفت و مردم مدینه نماز را به امامت رسول خدا برپای داشتند. پیامبر در سال هفتم پس از آنکه از جنگ خیبر مراجعت کرد ساخت مسجد را توسعه داد و سه ستون بر آن افزود و در سال هفتم هجرت نیز خلیفة دوم آنرا بیشتر توسعه داد..
برخی مساجد صدر اسلام جنبه یادمانی داشتند و در آنها لباس یاتار موی منسوب به پیامبروقرآن های منسوب به بزرگان دین نگهداری می شد.همچنین مساجدی که به طریقی به پیامبرویاصحابه برجسته او نسبت داده می شدند، جنبه زیارتی پیدا می کردند.این نوع مساجد بیشتردرشبه جزیره عربستان به چشم می خورند.
تا سده چهارم هجری ،آموزش علوم دینی و تشکیل جلسات درس وبحث، کارکرد مهم دیگرمساجد بود.این امر به نوبه خود موجب می شد که برخی مساجد،پذیرای طلابی از نواحی دورونزدیک باشند.همچنین قضاوت و دادرسی وبرگزاری مراسم سیاسی (بیشتر از نوع حکومتی ) از کارکردهای دیگر مساجد بود .(رزمجو وحسینی :۱۳۸۹ :۳)
درمجموع مسجد به عنوان مکانی مقدس برای عبادت و بندگی ، و اولین ومهمترین مرکز تجمع واطلاع رسانی و هماهنگی مسلما نان بوده است ،که در طول تاریخ اسلام درپهنه جغرافیای مسلمانان به عنوان پویاترین نهاد اجتماعی نیزعمل کرده است .
بر خلاف کلیساها و کنیسه ها ، مساجد اجتماع منظمی نداشتند و مخاطبان مسجد از طبقه معینی نبوده اند آنان به حرفه های گوناگون تعلق داشتند و درون مسجد نیز هیچ تمایزی میان خرد و کلان نبود (خندان، ۱۳۷۴:۲۲۴)
((درمسجد همه چیز دارای قداست است ازمنبر ومحراب تاواعظ و خطیب ومحتوای کلام،لذا دارای آداب و تشریفات خاصی است . نشستن درپای منبرو حضور درمسجدعبادت است .مسجد شافع است و ممکن است شاکی باشد و...باجماعت بودن عبادت است وثواب یک گروه ده نفره در نماز جماعت دارای ثوابی است که جز خدا کسی نمی تواندبه اندازه و مقدار آن واقف گردد.با این اوصاف فضای تبلیغ سنتی به درون گرایی گرایش داردوفرد را هرچه بیشتربه سوی محور ،تمیز مرز مذهبی نسبت به دیگر مذاهب ،شاخص گرایی ،نمادگرایی ویژه می خواند.( همان ۴۱۲) دراین نوع تبلیغ هم از قوای ادراکی بهره می گیرند و آگاهی عقلی ایجاد می نمایند و هم از انرژی احساسات و عواطف استفاده می کنند وتعصب تولید می کنند.تعصب و غیرت دینی سرمایه ای است که محصول این فضای دینی است. )) (همان ،۴۰۳)
به طور مثال در ایران؛ مسجد و بازار دو نهاد از نهادهای اجتماعی اند که ابتدا در شهرها پدید آمده اند. کارکرد و شرایط ظهور این دو نهاد بگونه ای بوده است که اساسا جز در اجتماعات شهری امکان وجود و تداوم نمی یافته اند. احمد اشراف در مورد وضعیت کالبدی و فضایی شهرهای اسلامی می گوید: «شهر اسلامی به لحاظ کالبدی متشکل از سه رکن اصلی ارگ، مسجد جامع و بازارها بوده است که محل استقرار و جایگاه عناصر متشکله اجتماع شهری یعنی عمال دیوانی، علما و بازاریان بوده است»(اشرف ،۱۳۵۹ : ۲۳ )
ساخت کالبدی شهرهایی که در دوره اسلامی و توسط فرمانروایان مسلمان بنیان نهاده شد نیز به خوبی حضور برجسته این دو نهاد را نشان می دهد. احمد اشرف می نویسد: «شهرهایی که فرمانروایان اسلامی بنیان گذاردند دو پایه اصلی داشت، یکی مسجد جامع و دیگری بازار. مساجد جامع در شهرها همواره دو کارکرد سیاسی و مذهبی داشت و عموما در کنار مقر فرمانروایان و والیان قرار داشت و بعضا مرکز اجتماعات سیاسی و رسمی هم بوده است و معمولا در کنار آن مدرسه علمیه شهر واقع بود و بالاخره بازار که آن را احاطه می کرد».
مدینه که در دوره اسلامی در مقابل شهرستان بکار می رفت گذشته از موفقیت دیوانی، دارای نقش مذهبی مهمی نیز بود. از این رو مسجد آدینه یا مسجد جامع به تدریج به یکی از ارکان اصلی جوامع شهری بدل شد، تا جایی که شاخصه تمیز تجمعات شهری از اجتماعات غیر شهری داشتن مسجد جامع گردید. بدین معنی که استقرار و توطن مقامات مذهبی و برپایی مسجد آدینه و اقامه نماز جمعه در یک سکونت گاه مستلزم آن بود که جمعیت ثابت آن ناحیه تا میزان معینی افزایش یابد.
با اینکه ارگ در کنار مسجد و بازار و به عنوان یکی از سه نهاد عمده شهری بوده است اما عمال دیوانی در یک ویژگی اخص با علما و بازاریان تفاوت داشتند و آن خاستگاه اجتماعی آنان بوده است . علما و بازاریان عموما خاستگاه شهری داشته اند اما عمال دیوانی هر چند که در شهرها اقامت داشته اند عموما تبار ایلیاتی داشته و خاستگاه غیر شهری آنان کاملا مشهود بوده است و شاید یکی از دلایل اتحاد و نزدیکی مسجد و بازار یا علما و بازاریان در مقابل حکومت ها، همین یگانگی ریشه و خاستگاه اجتماعی آنان باشد(همان : ۱۸-۱۹ )
▪ مسجد و روحانیت
رابطه مسجد و روحانیت رابطه دیرینه است. گرچه از ابتدای ظهور اسلام و تأسیس مسجد، مردم با حضور در مسجد و دیدار با پیامبر، سؤالات و مشکلات خود را در میان می گذاشتند و مسجد مرکز تمام فعالیت های جامعه اسلامی بود، اما با گذشت دوران اولیه و گسترش علم فقه و حدیث، کم کم جریانات علمی در جامعه اسلامی پا به عرصه وجود گذاشتند و روحانیت به عنوان کارگزاران مذهب، وظیفه ارشاد و راهنمایی مردم و آموزش تعلیمات اسلامی را بر عهده گرفتند. با فاصله گرفتن حکام از تعالیم دین و مسجد و تأسیس دارالحکومه ، مساجد مردمی به عنوان نهادی مستقل پا به عرصه وجود گذاشتند. در ایران به ویژه از دوره صفویه و با دعوت از روحانیون سایر کشورها ، طبقه جدیدی از روحانیت شکل گرفت که دارای انسجام و تشکیلات بود و بسیاری از امور مردم از جمله آموزش، قضاوت، امور ثبتی و مالی بر عهده آنان بود.
در تاریخ سیاسی ایران، روحانیون توانستند با برخورداری از چند ویژگی در قیام های ضد استبدادی و ضد استعماری نقش تعیین کننده ای ایفا کنند. دکتر ازغندی معتقد است که :«روحانیون در مقایسه با سایر اقشار و نیروهای اجتماعی و تشکل های سیاسی ، سازمان یافته ترین و منسجم ترین نیروهای اجتماعی جامعه ایران را تشکیل می دهند. روحانیون منابع قدرت متعددی داشتند. اولین و مهم ترین کانونی که روحانیون از آنجا اعمال قدرت می کردند مساجد است.»(ازغندی ،۱۳۷۹ : ۱۳۰ )
«بنابراین بهره گیری روحانیت از مساجد باعث شد که در جریان انقلاب اسلامی، مساجد به عنوان پایگاه و تشکیلات مبارزه همانند صدر اسلامی احیاء شود و به نقش آفرینی جدی بپردازند. در این بین نقش امام خمینی (ره) به عنوان احیاءگر مساجد در عصر حاضر بسیار تأثیر گذار بود و در تمام مراحل مبارزه تمامی اقشار جامعه را به بهره گیری از مسجد و احیای مجدد آن دعوت می کرد. این امر باعث شد که گرایش مردم به مساجد بیشتر شود و طرح مسائل سیاسی توسط روحانیون و وعاظ، مساجد را از جنبه عبادی صرف خارج ساخته و تمامی کارکردهای مسجد فعال شوند».
▪ مسجد و تحول اندیشه دینی
«یکی از اتفاقات نادری که در جریان انقلاب اسلامی رخ داد و در تاریخ معاصر و ایران بی نظیر بود، حضور روشن فکران مذهبی غیر روحانی در مساجد در کنار روحانیون بود. در حالی که در گذشته منبر و خطابه و عظ مختص روحانیون بود، اما در این دوران با دعوت روحانیت روشن بین و آگاه، پای متفکران مذهبی و دانشگاهی به مساجد باز شد و باعث شد تحول جدی در عرصه اندیشه دینی به وجود آید. شاید یکی از دلایل این کار، تجربه آموزی روحانیون از نهضت مشروطه باشد. در جریان مشروطه در حالی که مردم و روحانیت از پایگاه مسجد به مقابله با استبداد پرداخته بودند، روشن فکران در محافل سری و انجمن ها و مجامع فعال بودند و مسیر دیگری را دنبال می کردند. نهضتی که با رهبری روحانیت و همراهی مردم و از پایگاه مساجد شروع شده، در نهایت به کژ راهه رفت و از سفارت انگلیس در آورد. این انحراف باعث شد که نتیجه قیام ها و تلاش های مردم و روحانیت منجر به روی کار آمدن رضا خان و شکل گیری استبداد در ایران شود.
بهره گیری علمای آگاه و روشن بین همچون آیت الله طالقانی، شهید مطهری، شهید مفتح، شهید بهشتی و ... از توانایی فکری و علمی روشن فکران مذهبی نظیر دکتر شریعتی، مهندس بازرگان و ... باعث شد که اتحاد نیروهای مذهبی بیشتر شود و چهره جدیدی از اسلام معرفی شده و غبار تحجر از چهره دین زدوده شود. بهره گیری ایدئولوژیک از مکتب تشیع به عنوان راهنمای عمل انقلابی باعث شد که جوانان دانشگاهی و فعالان انقلابی به سلاح فکری جدیدی مجهز شده و در مقابل تفکرات مارکسیستی قد علم کنند و در نهایت گفتمان سیاسی ایدئولوژیک شیعه به عنوان گفتمان غالب در آید».
▪ مسجد و حفظ همبستگی در جامعه
یکی ازکارکردهای مهم مسجدبه عنوان یک نهاد اجتماعی این است که تمامی اقشار جامعه از هر صنف و گروه، در مسجد حضور می یابند و از برنامه های آن استفاده می کرنند. در واقع مسجد از آنجا که خانه خداست و به هیچ گروه و طبقه و حزب خاصی بستگی ندارد، در آن همیشه به روی مردم باز است و هر کس می تواند متناسب با نیاز خود از برنامه های مذهبی ، سیاسی ، آموزشی و ... آن استفاده کند . ورود به مسجد نه کارت عضویت می خواهد و نه هیچ ویژگی خاصی از جمله سن، جنس ، سطح سواد ، طبقه اجتماعی و ... این ویژگی منحصر به فرد باعث شده که مسجد در مقایسه با نهادهای سیاسی اجتماعی مدرن از جمله احزاب، تشکل های سیاسی ، اتحادیه های صنفی و ... از جذابیت بیشتری برخوردار شده و به عبارتی سهل الوصول تر از سایر نهادها باشد. نیکی کدی درباره استفاده قشرهای گوناگون از مساجد می نویسد: «طبقه وسیعی از تحصیل کرده ها، دانشجویان، طبقه سیاسی جدید و تهیدستان شهری تحت تأثیر و سازماندهی مساجد، ستون فقرات سیاست نوین مردمی را فراهم ساختند».(کدی،۱۳۷۵ :۶ )
▪ مسجد به مثابه رسانه
از ویژگیهای مسجد به عنوان یک رسانه تبلیغی سنتی ومتمایز از رسانه های مدرن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-فضای انحصاری وحریم مشخص
-آداب ورسوم وتشریفات محدود به عرف
-ارتباط مستقیم و چهره به چهره
-حضورداوطلبانه وازروی میل ورغبت افراد
-وجود عنصر احساس و عاطفه
-مشارکت حضوری وانجام تعهدات اجتماعی
-وجود نظارت عمومی ودرنتیجه فشارهای اجتماعی (امرونهی)
دراین فضای سنتی ، هم مکان و هم محتوای پیام دارای قداست است چرا که متصل به منبعی قدسی و الهی است هم لازم است ازابزارمشروع ،که درپیام تعریف شده است،برای رسیدن به مقصود بهره گیری شود. ازاینرو دراین فضا ،شخص مبلغ علاوه براینکه می بایست شخصی متشرع و متقی باشد در انتخاب روش و ابزار انتقال پیام نیز ازضوابط دینی وشرعی تبعیت می کند . ازاینرو برخلاف رسانه های مدرن در رسانه دینی هدف ،ابزار راتوجیه نمی کند .
به طورکلی میتوان گفت که مسجد به عنوان یک رسانه سنتی بواسطه ارتباطات مستقیم میان ارتباط گران ومخاطبان ، روابط چهره به چهره ودریافت بازخوردها ی فوری وتأثیرات عاطفی و احساسی و همچنین ایجاد شرایط روحی و روانی خاص برای مخاطب ، درساخت ارتباطی ویژه اشان، به لحاظ آموزش و انتقال مفاهیم و معارف دینی ، دارای قدرت رسانه ای قابل توجهی اند.
به طور مثال در ایران ،یکی از دلایل موفقیت مسجد در کارکرد رسانه ای خود بهره گیری از ارتباطات چهره به چهره بود که با توجه به فرهنگ شفاهی جامعه ایران، این امررا بسیار تأثیرگذارکرده است . ویلیام هاکتن با بررسی تجربه ارتباطات سنتی در انقلاب اسلامی تأکید می کند «آنچه در ایران روی داد بی سابقه بود چون از ارتباطات چهره به چهره، ارتباطات سنتی، راهپیمایی ها و خطبه های نماز جمعه برای خدمت به انقلاب استفاده می شد».
دلیل دیگر به مسأله مشروعیت رسانه ها و پذیرش آن توسط مردم بر می گردد. با توجه به اینکه رسانه باید حامل پیامی برای مخاطب خود باشد، هر چه این پیام با فرهنگ و اعتقادات جامعه تناسب بیشتری داشته باشد، بیشتر مورد پذیرش قرار می گیرد. در حالی که رسانه های نوین از ابتدا با طراحی بیگانگان وارد ایران شده بودند و در ادامه نیز مروج فرهنگ بیگانه بودند، از مشروعیت چندانی در جامعه برخوردار نبودند.
اما مسجد با قدمتی ۱۴۰۰ ساله که حامل پیام اسلامی و مروج اعتقادات جامعه بود از مشروعیت بالایی در جامعه ایران برخوردار بود. به گفته حمید مولانا «مسجد در جامعه اسلامی به عنوان مهم ترین کانال ارتباطات اجتماعی، همواره به عنوان منبع حرکت های فرهنگی و معنوی عمل می نمود و نه تنها در بعد تزکیه معنوی که به عنوان منبع دانش و اطلاعات مربوط به جامعه، آحاد مردم را تغذیه می کرده است». (مولانا ،۱۳۷۱ :۸۵ )
در واقع انقلاب اسلامی از دیدگاه فرهنگ و ارتباطات، واکنشی علیه جریان غالب در رسانة های مدرن ارتباطی بود که در اثر آن، ارتباطات سنتی بر کانال های مدرن ارتباطی پیروز شد. «این واقعه مهم نشان دادکه در کشورهای اسلامی به ویژه در ایران، رسانه های سنتی ، هم گفتاری و هم مکتوب، نه تنها در مقابله و رویارویی با رسانه های جدید وجود و اهمیت خود را از دست نداده اند بلکه با مشروعیت ویژه ای که در جامعه دارند، تحرک بیشتری در دو دهه اخیر پیدا کرده اند. انقلاب اسلامی ایران نشانه بارز آن در عصر حاضر است زیرا این انقلاب مرهون تحرک و ا بتکار زیر ساخت های اطلاعاتی و ارتباطی سنتی بوده و می باشد».
دلیل دیگر موفقیت مسجد به عنوان یک رسانه، بهره گیری از رسانه های نوین در جهت اهداف انقلاب بود. در واقع مسجد به عنوان پایگاه و منبع ارتباطات انقلابی، علاوه بر رسانه های نسل اول یا رسانه های شفاهی و چهره به چهره از طریق موعظه و خطابه، رسانه های نسل دوم و سوم مانند کتاب، جزوه، اعلامیه و کاست های حاوی پیام های رهبر انقلاب را نیز در اختیار داشت و از ترکیب رسانه های گوناگون توانست ارتباط میان رهبری و توده ها را برقرار سازد. آلوین تافلر در کتاب جابجایی در قدرت می نویسد: «درک این مطلب که مذهب سازمان یافته، صرف نظر از هر چیز دیگر که باشد، رسانه ای است انبوه، کمک می کند تا بسیاری از جابجایی های قدرت معاصر را تبیین کنیم». و سپس در مورد انقلاب اسلامی می نویسد: «در ایران آیت الله خمینی، نفرت طبقاتی و خشم ملی گرایانه را با شور مذهبی در آمیخت. عشق به الله + نفرت از امپریالیسم انقلابی + مخالفت با سرمایه داری = که خاورمیانه را به کانون بالقوه جنگ و درگیری تبدیل ساخت» سپس ادامه می دهد « اما آیت الله خمینی به کاری بیش از ترکیب این سه عنصر در یک حرکت پرشور واحد دست زد. وی همچنین رسانه های موج اول یعنی موعظه های چهره به چهره روحانیون برای مؤمنان را با تکنولوژی موج سوم ترکیب کرد، نوارهای صوتی حاوی پیام های سیاسی که در مساجد به طور مخفی توزیع می گردید و در همانجا پخش می شد و به کمک دستگاه های ارزان قیمت تکثیر می گردید. شاه برای مقابله با آیت الله خمینی از رسانه های موج دوم یعنی مطبوعات و رادیو و تلویزیون استفاده می کرد. به محض اینکه آیت الله خمینی توانست شاه را سرنگون کند و کنترل دولت را در دست گیرد، فرماندهی این رسانه های متمرکز موج دومی را نیز در اختیار گرفت». (تافلر ،۱۳۷۲ ،۵-۵۴۳ )
▪ مسجد و مدرنیته
اگر مسجد و کلیسا را به مثابه نهادهای فضایی دین در نظر بگیریم، آنها مجموعاً تحت تأثیر تحولات مدرنیته، روشنگری انقلاب صنعتی، انقلاب اطلاعات و دیگر تحولات اجتماعی در حوزه های مختلف مثل خانواده، آموزش و پرورش و به خصوص رشد فرآیندهایی مثل تفکیک پذیری نهادی، عقلانی شدن و دموکراتیزسیون بوده اند. این تحولات در جامعه ایران قرن بیستم به نحو بارزی تأثیرگذار بوده و از تحولات ناشی از مشروطیت گرفته تا روی کار آمدن انقلاب اسلامی و تغییرات بعد از انقلاب اسلامی، هر یک زمینه ظهور گفتمانهای مشخصی درباره دین و سازمانهای دینی ایجاد کرده اند
تمامی تحولات سیاسی و اجتماعی ایران ارتباط تنگاتنگی با مقوله مذهب داشته اند. چنان چه مواجهه ایران تا دوران مدرن و تقابل ها و تعارضهای سنت و مدرنیته، بیش از هر جای دیگر در تقابل دین و مدرنیته تبلور یافته است. این تقابل زاییده آگاهی در غرب و میان دو گروه طرفداران سنت و طرفداران مدرنیته بوده و باعث شکل گیری گفتمانهای لائیک، سکولار و مذهبی بین نخبگان سیاسی و فرهنگی گوناگون شده است.
از آنجا که مطالعات جامعه شناسی در غرب شکل گرفته و گسترش یافته ، این مطالعات عمدتاً به بررسی شرایط کلیسا به مثابه مهم ترین شکل سازمان دینی پرداخته اند و در این زمینه، مباحث سکولارشدن و نقدهای آن، رویکرد قالب در این حوزه بوده است. این در حالی است که در دهه های اخیر، به دنبال تغییرات اجتماعی و فرهنگی، رویکردهای جدیدی از سکولار شدن به میدان آمده اند که نظریه "نونهادی" و رویکرد "نظام باز به سازمان دینی" از جمله آنهاست.
بررسی های تجربی اخیر نشان می دهند که معیارهای مدرنیته باعث سکولارشدن و کاهش گرایش به دین و نهادهای دینی نشده و براساس همین نتیجه است که پارادایم سکولاریزاسیون در تحلیل دین در جامعه معاصر ناکام مانده و پارادایم جدیدی در بین محققان شکل گرفته که بیش از آن که در صدد تبیین اهمیت یافتن مذهب در جهان معاصر باشد، در پی تحلیل تنوعات و گوناگونی مذاهب است. در این پارادایم، بیش از آنکه ناهم سازی عقلانیت دین دیده شود، بر هم سازی عقلانیت دین تبلیغ می شود. همچنین به جای آنکه مذهب را صرفاً نیرویی محافظه کار بدانند، بر نقش آن در آزادسازی از شر دیکتاتوری ها در آفریقا و اروپای شرقی سابق و نقش آن در مبارزات برای تحقق عدالت اجتماعی در جنبش های معاصر تأکید می شود.(فاضلی ،۱۳۸۷ : ۱۰۰-۱۰۲ )
مسجد در مطالعات اسلامی و مطالعات جهانی
با وجود بررسی های متعددی که تاکنون در مورد مسجد در ایران و یا حتی در دانشگاه های غربی صورت گرفته، مطالعات جامعه شناختی در این باره بسیار اندک بوده و بیشتر فعالیت ها در چارچوب مطالعات درون دینی، تاریخی و یا هنری و زیبایی شناسانه و در نهایت مطالعات توصیفی درباره ابعاد فرهنگی مسجد انجام شده است. با این وجود، در شرایط فعلی و شاید به دلیل اهمیت یافتن بیش از پیش مقوله اسلام و حساسیت های سیاسی در این زمینه در سال های اخیر، گفتمان مسجد در غرب به عنوان یک پدیده جدید رونق گرفته و وجود مختلفی را نیز در کشورهای گوناگون دارد.
در گفتمان مطالعات جهانی مسجد، آن چه بیشتر جلب توجه می کند مسأله تحولات مسجد در تقابل با علوم جدید و یا به تعبیر دیگر، فهم جایگاه مسجد در بستر مدرنیته است. در این زمینه، برخی محققان معتقدند که مساجد در گذشته کارکردهای نیایشی و غیرنیایشی داشته اند اما در طول تاریخ، میزان شدت و ضعف این کارکردها یکسان نبوده و در شرایط مختلف دچار تغییراتی شده است. به تعبیری، مدرنیته و مدرنیزم، معماری و کارکردهای مسجد را دگرگون کرده و این دگرگونی همچنان ادامه خواهد یافت. چنانچه اکنون در کشورهای غیراسلامی، مسجد کارکردهای بسیار وسیعی دارد ولی در کشورهای اسلامی البته به جز مورد ایران، اغلب کارکردهای اجتماعی، آموزشی و قضایی حذف شده است و در نتیجه این تحول، مساجد بیشتر به کارکردهای دیگر، به خصوص کارکردهای سیاسی می پردازند و این امر باعث فراگرفتن هاله ای از تقدس حول این مکان شده است. همچنین از دیگر تحولات اخیر، تغییرات در شیوه های ساخت و تزئین مساجد بوده است. تنوعاتی که در انواع معماری و ابزارهای مورد استفاده در مساجد وجود دارد، ناشی از به کارگیری دستاوردهای جدید علمی و صنعتی بوده است که همچنان ادامه خواهد یافت.
"حسن اودخان" یکی از محققان مسجد که تحلیلی تاریخی از این موضوع دارد،معتقد است: «مسجد در دوران معاصر بیش از آنکه معرف اسلام باشد، ملیت و قومیت های افراد در کشورهای مختلف را روشن می سازد و به تعبیری، این مهم-ترین تحول سال های اخیر این نهاد دینی است. در واقع تأثیرپذیری از ایدئولوژی های مختلف و به خصوص فضای مدرنیته، زبان نمادین و اشکال اسلامی کمتر در ساخت مسجد به کار رفته و محیط فیزیکی و ساختاری مساجد متأثر از جوامع غیراسلامی شده است. به بیان دیگر، مساجد امروزی متأثر از تبلور عواملی مانند محل، منطقه، فرم معماری ناسیونالیستی به مثابه مدرنیته، خواست ها و برداشت های طراحان و سلیقه مشتریان بوده و این امر گسستی تاریخی را در کارکردهای مسجد به وجود آورده است.».
همچنین از دهه ۱۹۶۰ به بعد، دولت های اسلامی به شدت به حمایت از ساخت مسجد پرداخته اند و این برنامه دولتی مسجدسازی تلاشی برای تقویت سیاسی و قدرت کنترل اجتماعی و همچنین نمادی از اقتدار ملی این کشورها تلقی می شده است و بنابر آن، مساجد امروز باید طوری ساخته شوند که به طور عینی و آشکار هویت منطقه ای مدرن اسلامی را نشان دهند تا در چشم جهانیان معرف و نماد قدرت ملی خاص باشد.
از سوی دیگر، مساجد امروزی نشانه تأثیرپذیری از رسانه های جمعی و مبادلاتی است که در سطح جهان و به ویژه جهان اسلام، درحال رخ دادن است. جامعه شناس مسلمان صاحب نام دیگری به نام محمد ارغون در این زمینه معتقد است؛ ایدئولوژی و ناسیونالیزم منطقه ای در معماری و کارکردهای مسجد بسیار مؤثر بوده اند اما او این تغییرات را ناشی از تغییر و تحول مفهوم «امر قدسی» در نزد جوانان معاصر میداند
.به عبارتی عبادت در نگاه مسلمانان به انجام اعمال مذهبی محدود نشده و هر نوع عملی که با نیت خدایی و قصد قربت انجام شود، عبادت است. به همین دلیل معماری و فضای مسجد به گونه ای است که بتواند کارکردهای عبادی و اجتماعی گسترده ای داشته باشد اما میزان غلبه هر یک از این کارکردها، تابع شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ای است که مسجد در آن قرار داشته است. البته در هر دوره تاریخی با وجود گفتمان های رقیب، هریک از جوامع اسلامی بر این باور بوده اند که قرائت و فهم آنها از مسجد، گفتمان حقیقی بوده و بر مبنای آن چیزی است که از صدر اسلام شکل گرفته است اما در شرایط مختلف، متناسب با نیازهای جامعه، همواره گفتمان جدیدی قدرت یافته است. در این میان میتوان به گفتمان ایدئولوژیک انقلابی که ، بر اساس قرائت روشنفکران دینی مانند دکتر علی شریعتی و رهبران انقلاب اسلامی به خصوص امام خمینی به وجود آمد اشاره کرد که از اهمیت زیادی در ایجاد تحولات دهه های اخیر برخوردار بوده است .چنان چه شریعتی با نقد اسلام سنتی و اسلام سکولار، اسلام ایدئولوژیک را مطرح می کند و امام خمینی نیز به مثابه رهبر انقلاب اسلامی، به مسجد به عنوان کانون فعالیت های مذهبی و سیاسی و اجتماعی هم زمان با هم می نگرد. (همان منبع )
.شریعتی دراین مورد می نویسد :
اسلام را دو تکه کرده اند .یک تکه اش را به صورت احکام عبادی ومراسم و شعائر نا آگاهانه ی تکراری موروثی ،برای عوام عقب مانده ،در تکیه ها و روضه ها و دوره ها . یک تکه اش به صورت رشته های تخصصی علمی و مدرسه ها و به قول بعضی ، برای اهل فن !اسلام فنی !..اما مذهب به عنوان ایدئولوژی ،عقیده ای است که آگاهانه و بر اساس نیاز ها و نا هنجاریهای موجود و عینی و برای تحقق ایده آل هایی که برای رفتن به طرف آن ایده آل ،این فرد این گروه و یا این طبقه ،همواره عشق می ورزیده انتخاب می شود (به نقل از زکریایی ، ۱۳۷۴ :۱۲۴ )
▪ نتیجه گیری
چنانچه درآغاز این نوشتار اشاره شد ؛ در دوران معاصر علیرغم تغییرات اساسی در جوامع و شکل گیری ساختارهای نوین اجتماعی، دین همچنان حضور مؤثر وپررنگی دارد .بدین صورت که نهادهای دینی که ساختاروقالب های حضور دین در جامعه را صورتبندی می کنند از اهمیت اساسی برخوردارمی باشند در جوامع اسلامی مساجد ازمهمترین این نهادها می باشند .که از بدو تأسیس حکومت اسلامی از سوی رسول اکرم (ص) سنگ بنای آن نهاده شده وپس از رحلت ایشان نیزتا به امروز از سوی حاکمیت بلاد اسلامی و مسلمانان به عنوان محوریت فعالیتهای مختلف دینی ،سیاسی و اجتماعی مورد توجه بوده است . بر طبق منابع و متون تاریخی ، نخستین مراکز تعلیم و تربیت در اسلام ، مسجد و محوراین آموزش و پرورش قرآن کریم بوده است. اگر چه مساجد معمولا" در اولین نگاه به عنوان مکانهای مقدس وکانونهای عبادت و انجام اعمال و مراسم مذهبی در نظر گرفته می شوند، اما از کارکردهای مختلف آن در طول تاریخ نمیتوان چشم پوشی نمود .کارکردهایی که در دوران معاصر نیز به قوت خود باقی اند.
بنابراین امروزه مساجد هر چند که به عنوان نهادهای سنتی در جامعه قلمداد می شوند ،اما با ارائه کارکردهای مثبت و متناسب با نیاز روز جامعه می توانند همسطح با رسانه های مدرن و چه بسا پیشروترظاهر شوند چراکه بواسطه ارتباطات مستقیم میان ارتباط گران ومخاطبان ، روابط چهره به چهره ودریافت بازخوردها ی فوری وتأثیرات عاطفی و احساسی و همچنین ایجاد شرایط روحی و روانی خاص برای مخاطب ، درساخت ارتباطی ویژه اشان، به لحاظ آموزش و انتقال مفاهیم و معارف دینی ، دارای قدرت رسانه ای قابل توجهی اندو می توانند به عنوان نقطه اتکا و مرکز ثقل سازمان جامعه به ایفای نقش بپردازند و بنیانهای اساسی یک تمدن نوین اسلامی را پایه ریزی کنند .
همانطور که قبلا" بیان شد تمدن به معنای کلی عبارت است از مجموعه ساخته ها و اندوخته های معنوی و مادی جامعه انسانی .
بنابراین با اتکا به چنین معانی از تمدن میتوان گفت که آنچه به عنوان میراث و فرهنگ دینی هزارساله اسلامی به مسلمانان امروز رسیده است نیز در این تعریف می گنجد و چه بسا نسبت به مؤلفه ها ی دیگرسهم اساسی و بنیانی تری نیز داشته باشد . البته برای اثبات و عینیت دادن به این مدعا ضرورت دارد که این میراث ارزشمند در قالب ساختار های نوین فکری وشناختی طرح و ابعاد مختلف آن بررسی شود .
در واقع تمدن اسلامی بدون عمومی شدن عقلانیت اسلامی بوجود نمی آید ؛لذا امروز وظیفه دانشمندان و روشنفکران مسلمان است که از یک سو در عقلانیت اسلامی به کاوش بپردازند و با اتکا به معارف فقهی و اصولی و همچنین با استفاده از دستاوردهای علمای اسلام در فلسفه ، عرفان و حدیث و ... ومعارفی که امروز بشر بدانها نائل شده ،ماهیت عقلانی اسلام را کشف و اجزا و ارکان آن را دریابند واز سوی دیگراین معرفت را در حد مبانی و اصول که در عمل قابل کاربرد باشد برای عموم تشریح کنند .
اولین قدم درراه دستیابی به چنین هدفی ایجاد زمینه مناسب برای ترغیب و سوق دادن افکار عمومی جامعه به سمت شناخت و معرفت عمیق دینی است .وقتی افکار عمومی جامعه ضرورت چنین موضوعی را درک کند نخبگان و متولیان دینی چنین نیازی را با تولیدات علمی و معرفتی پاسخ خواهند داد و بسترمناسب برای استقرار چارچوبهای نوین معرفتی که منطبق بر اصول دینی و متناسب با جهان نوین است مهیا می شود .لذا همانطور که پیش از این نیزاشاره شد در این میان نهادهای دینی مانند مساجد سهم اساسی را برعهده دارند؛چرا که با ارائه کارکردهای گوناگون توانایی رقابت با سازمان ها و نهادهای مدنی مدرن،را نشان داده اند..
مساجد به ویژه در سه حوزه رسانه ای ارتباطی، حمایتی پشتیبانی و فرهنگی هویتی ،توانایی دارند که فرهنگ و ایدئولوژی نوین شیعه را به گفتمان غالب و رایج در جامعه بدل سازد .گفتمانی که هر چند در عصر مدرن و در زمانه به حاشیه رفتن دین از سیاست و اجتماع شکل گرفته است ولی همچنان با قدرت و پویا در مسیر رشد و بالندگی قرار دارد و روز به روز با مقبولیت عمومی بیشتر مواجه می شود .
با توجه به چنین چشم انداز و دور نمایی از آینده ،مطالعه پیرامون مسائل مسجد یک ضرورت فوری درتمام جوامع اسلامی است ؛ چرا که شواهد نشان می دهد که کارکرد ها ی مساجد در عصر نوین تغییر یافته اند اگرچه این تغییرات در کناراهمیت یافتن و احیای جایگاه و نقش مسجد در جهان بوده است . به طور کلی ،مسجد موضوعی بکر و دست نخورده برای پژوهش است ؛مطالعات مربوط به این حوزه نسبت به نیاز روز جامعه بسیار اندک صورت گرفته است ولی با اینحال نتایج بدست آمده از آنها تا حدی مسیر پیش رو را مشخص ساخته است ؛به طور مثال با بررسی هایی که "حداد "و "لومیس" در مورد مساجد انجام داده اند نکات راهگشای روش شناختی را در این ارتباط مطرح کرده اندکه تاحدی میتواند الهام بخش مطالعات آتی باشد از جمله موضوعاتی که به مثابه مسائل مسجد مطرح شده به قرار زیرند :
محیط و فضای درونی مسجد
تعلق قومی قبیله ای اعضای وابسته
برخورد و عکس العمل اعضاء وابسته نسبت به رهبری وتشکیلات و نحوه ی اداره مرکز
برخورد و رابطه افراد با فرهنگ حاکم بر محیط زندگی و مسائل قومی ،اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه
نوع آموزش مذهبی ارائه شده از سوی مساجد
نقش زنان در مساجد
دیدگاههای اسلامی مساجد در ارتباط با مسائل جهانی
درگیریهای درون سازمانی مساجدی که ساختار قدیمی خود را حفظ کرده اند
(حداد و لومیس ،۱۳۷۱ : ۱۳-۲۲ ) که هرکدام در جای خودنیازمند مطالعه و تحقیق میدانی جدی تری است
نسیم کاهیرده
منابع :
۱. احمد اشرف، موانع تاریخی رشد سرمایه داری در ایران، دوره قاجاریه (تهران، پیام ، ۱۳۵۹) ،
۲. الیاده ،میرچا۱۳۷۲ ،رساله در تاریخ ادیان.ترجمه جلال ستاری تهران : سروش
۳. علیرضا (ازغندی) تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران ، چ اول (تهران ، سمت، ۱۳۷۹) ، ج ۱ ، ص ۱۳۰
۴. بهار ،مهری ،ابژه های دینی،تلویزیون وسکولاریسم ،همایش دین و رسانه ۱۳۸۴
۵. خندان، محسن(۱۳۷۴) تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات اجتماعی. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی
۶. آلوین تافلر ، جابجایی در قدرت، ترجمه : شهین دخت خوارزمی ، چ چهارم (تهران، مترجم ، ۱۳۷۲) ، ص ۵ت۵۴۳
۷. جان .دی . استمپل ، درون انقلاب ایران ، ترجمه: منوچهر شجاعی (تهران ، رسا ، ۱۳۷۸) ، ص۶۸
۸. حُر عاملی ، محمد بن حسن، ه.ق ۱۰۷۲وسائل الشیعه الی تحصیل الشریعه . ج ۵. قم
۹. رزمجو ، جمال –حسینی ،رضا ،۱۳۸۹ ، منبراولین رسانه تاریخ اسلام ، روزنامه جام جم ،شماره ۶۵
، محمد بن جریر، تاریخ طبری ، ه.ش۱۳۵۲ نشر اساطیر ۱۰-طبری
۱۱. ابن کثیر (اسماعیل بن عمر)، سیرة ابن کثیر، ج ۱، ص ۳۸۳
۱۲. ولایتی،کریم ،۱۳۸۱ ،نقش دین در ایجاد و تداوم تمدن،دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز شماره ۱۸۳ و ۱۸۴
۱۳. همایی،جلال الدین ،۱۳۶۳ ،تاریخ علوم اسلامی ، تهران ،نشر هما ،چاپ اول
۱۴. حسنین هیکل، ایران: روایتی که ناگفته ماند، ترجمه: حمید احمدی (تهران ، الهام، ۱۳۶۳) ، ص۲۳۶
۱۵. ناس، جان ، ۱۳۷۰تاریخ ادیان ، ترجمه علی اصغرحکمت ،سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی
۱۶. مطهری ،مرتضی ،۱۳۵۹ ،خدمات متقابل اسلام و ایران ،صدرا ، قم ،چاپ نهم
۱۷. مهاجرانی ،سید عطاء الله ،۱۳۷۵ ، تمدن نوین اسلامی، فصلنامه راهبرد ،شماره ۱۲ ، زمستان
۱۸. حمید مولانا ، گذر از نوگرایی ، ترجمه یونس شکرخواه (تهران ، مرکز تحقیقات رسانه ها ، ۱۳۷۱) ، ص ۸۵
۱۹. لاریجانی ،محمد جواد ،۱۳۷۰،تمدن نوین بر اساس عقلانیت اسلامی، نشریه مجلس و پژوهش، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
۲۰. نیکی . آر.کدی ، بررسی تطبیقی انقلاب مشروطه و انقلاب اسلایم ، ترجمه: حسینعلی نوذری ، روزنامه ایران ، ش ۴۶۵ ، تاریخ ۱۸/۶/۱۳۷۵ ، ص۶
۲۱. احمد نقیب زاده ، تأثیر فرهنگ ملی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ، چ ۱ (تهران ، وزارت خارجه، ۱۳۸۱) ، ص ۲۰۴
۲۲. فاضلی ،نعمت الله ،۱۳۸۷ ،مدرنیته و مسجد ،پژوهشنامه علوم انسانی و اجتماعی ((ویژه نامه پژوهش های اجتماعی ))
۲۳. زکریایی ،محمد علی ،۱۳۷۴ ،اندیشه موضوعی دکتر علی شریعتی : دفتر چهارم فلسفه و جامعه شناسی سیاسی ،تهران : انتشارات الهام