■ انقلاب اسلامی و ترویج فرهنگ نماز
انقلاب اسلامی و ترویج فرهنگ نماز
عبدالحسن مسلمیشهیدانی (نویسنده و فعال فرهنگی)
نهضت امام خمینی; و احیای اسلام ناب
ترویج فرهنگ دینی، همواره یکی از وظایف اصلیِ نهاد روحانیت بوده که در همۀ دورههای تاریخی و از سوی همۀ طیفهای فکریِ موجود در روحانیت شیعه دنبال میشده است؛ اما آنچه اقدامِ امام خمینی; را در این جهت متمایز میکند، مقابله با ریشههای الحاد، کفر و ظلم طاغوت در قالب نهضتی اسلامی بود که در امتدادِ آن، زمینههای تهدیدِ دین در عرصۀ بینالمللی به حداقل رسید و بسترِ دینداری در عرصۀ داخلی فراهم آمد؛ رهبران دینی نیز در سایۀ حکومت اسلامی، فرصتی تاریخی در جهت ترویج آموزههای دینی یافتند که پیش از این، تقریباً در هیچ دورهای وجود نداشت.
احیای اسلام ناب محمدی و تغییر نوع نگاه به دین، اولین خدمتِ نهضت امام خمینی; بود که به برکت چنین مسئلهای، دین از کنج عزلت و انزوا خارج و در بستر اجتماع حاضر شد. گام بعدی، تشکیل حکومت دینی با مبانی اسلام ناب بود، و بدیهی است نوع نگاه به مقولههای دینی، از جمله نماز هم در چنین حکومتی ـ که در رأس آن مجتهد جامعالشرایط قرار دارد ـ متفاوت میشود. از آنجا که انقلاب اسلامی ماهیتاً نهضتی دینی است و با تمسک به ظرفیتهای اجتماعی و مبانی معرفتی اسلام به پیروزی رسیده است، طبیعتاً در پی اعتلای کلمۀ توحید از راه پیاده کردن شریعت در بستر جامعه است؛ لذا احیای فرهنگ دینی، یکی از اهداف بنیادین انقلاب اسلامی است و در این میان، نماز در رأس هرم فرهنگ دینی باید مدّنظر قرار گیرد.
کارکردِ نماز، که ستون دین تلقی شده است، در منطق اسلام نابِ محمدی و اساساً در منظر اسلامِ سیاسی ـ که اساساً مخالف «سکولاریسم» است ـ بسیار ویژه است؛ نماز در چنین نظام معرفتی و سیاسی، بروز و ظهور بیرونی دارد و در سجاده و محراب، محبوس نیست. از سوی دیگر، ترویج فریضۀ نماز، از وظایف بدیهی و مبادی اولیه در فضای حکومت اسلامی است. این است که برنامهریزیِ راهبردی در جهت فراگیر کردن فرهنگ نماز، نه فضیلت که فریضهای برای حاکمان جامعۀ اسلامی خواهد بود.
نمازِ حکومتی، حکومتِ نماز
آنچه گاهی به عنوان آسیبی در باب رابطۀ دوسویۀ دین و حکومت اسلامی مطرح میشود، مسئله دولتی کردنِ دین است؛ به این معنا که برخی به اشتباه بر این باور باشند که همۀ بار مسئولیت در عرصۀ فرهنگسازی دینی، بر دوش دولت و حکومت است و اوست که باید با ادبیاتی دستوری و یا با اتکا به اعمال نفوذ سیاسی و مالی خود، به این مهم بپردازد و دیگران ـ از خواص گرفته تا تودۀ مردم ـ وظیفۀ چندانی ندارند!
گفتنی آنکه، گرچه حاکمان اسلامی باید نماز را در رأس امور قرار دهند و همواره در جهت اعتلای فرهنگ نماز گام بردارند، نباید و نمیشود نماز را امری حکومتی قلمداد کرد و صرفاً با صدور بخشنامه، تصویب قانون و... مدعیِ ترویج آن در نهادهای دولتی و بستر عمومی اجتماع بود، بلکه حکومت اسلامی همانند گذشته باید بستر ترویج را فراهم کند، و این اقدامات، نفی تکلیف از دیگران، بهخصوص نخبگان و فعالان فرهنگی ـ اجتماعی نخواهد کرد. با توجه به مطالب پیشگفته، در ادامه برخی از اقدامات نظام مقدس جمهوری اسلامی در جهت ترویج نماز را مرور میکنیم.
گامهایی در جهت ترویج فرهنگ نماز
در بازخوانیِ اقدامات نظام جمهوری اسلامی در جهت ترویج فرهنگ نماز، نکاتی حایز اهمیت است که به اختصار از نظر میگذرانیم.
1. سیرۀ عملیِ مسئولان مکتبی؛ قرار گرفتنِ مسئولان معتقد و متعهد در مصدر حکومت و تأثیری که سیرۀ رفتاری ایشان بر آحاد جامعه گذاشته است را باید از مهمترین اتفاقات ترویجی در حکومت اسلامی دانست، چه اینکه به اشارت فرمودۀ معصوم7، مردمان بر دین ملوک و حاکمانشان هستند و بهترین دعوتها به خیر و خوبی، دعوت عملی و غیرزبانی است. نمودار اثرمندیِ سیرۀ عملی مسئولان مکتبی در حافظۀ تاریخیِ مردمان این سرزمین، ماندگار است؛ چنانکه نجوای جملۀ معروفِ منسوب به شهید رجایی در حافظۀ تاریخیشان جلوهنمایی دارد که: «به نماز نگویید کار دارم، به کار بگویید وقت نماز است.»
2. برپایی نماز در ادارات و اماکن دولتی؛ یکی از اقداماتی که از ماههای اول پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد، احیای فرهنگ دینی در ادارات دولتی و مراکز نظامی بود که با حضور و محوریت روحانیت و همکاری انجمنهای اسلامی و...، انجام گرفت. در کنار نظارت بر عملکرد این نهادها از حیث سلامت اداری، برخورد مناسب با اربابرجوع، گزینش نیروهای متعهد و متخصص و آموزش اخلاقی و عقیدتی، برپایی نماز جماعت به عنوان برنامۀ ثابت در بسیاری از ادارات و نهادهای دولتی پیگیری شد. ایجاد فضای فیزیکی (نمازخانه) در ادارات دولتی، نهادهای نظامی، مدارس، دانشگاهها و... از اقدامات مقدماتی و مهمی است که در همین راستا صورت پذیرفت.
تعریف «وقت نماز» در قالب آییننامههای قانونی، اقدام مهمّ دیگری در جهت نهادینه کردن فرهنگ نماز به شمار میآید، که در زمان جمهوری اسلامی محقق شد. البته در برخی مقاطع تاریخی و در برحهای نه چندان طولانی، با قرار دادن وقت خاص به منظور اقامۀ نماز، سوءاستفادههایی صورت میگرفت که عملاً به اتلاف وقت اداری و عدم شرکت در نماز میانجامید، که این رویۀ ناصحیح، پیش از شیوع، اصلاح شد؛ حتی بعدتر، اقامۀ سریعِ نماز توسط مسئولان و کارگزاران نهادهای حکومتی و رسیدگی بیشتر به امور مردم، در جایگاه توصیۀ اخلاق اداری مطرح شد که در حال حاضر، این موضوع در حال رسیدن به تعادل مطلوب است؛ یعنی در آن هم اهتمام به اقامۀ نماز، اصل قرار میگیرد و هم از اتلاف وقت و سوءاستفادههای احتمالی به بهانۀ شرکت در نماز جلوگیری میشود.
3. آموزش نماز؛ آموزش، یکی از ارکان اصلیِ فرهنگسازی در هر موضوعی است که بدون برخورداری از برنامۀ آموزشی منسجم، نمیتوان انتظار توفیق چندانی در عرصۀ فرهنگسازی داشت. استفاده از محتوای متقن و روزآمد، کاربستِ روشهای نو و جذاب، بهکارگیری ابزارهای آموزشی مناسب و برخورداری از مربیان متخصص و توانمند، قطعات دیگر پازل آموزشی است.
در موضوع آموزش نماز، اقدامات مناسبی انجام گرفت که از مهمترینِ آنها، تغییر محتوای کتب درسی دانشآموزان بود که در امتداد کار مبارک شهیدان باهنر، بهشتی و... پس از انقلاب با شدت بیشتری پیگیری شد. قرار دادن واحدهای «معارف اسلامی» در موادّ درسی دانشجویان، که پس از انقلاب فرهنگی زمینههای آن فراهم شد، قدم مهمّ دیگر در این زمینه بود. انتشار کتب و نشریات تخصصی و بروشورهای مختلف در موضوع نماز و دقت در گزینش معلمان، اساتید و مربیان، نسل حاضر را در زمینۀ آموزش نماز بسیار پیشرفت داد.
4. تشکیلات تبلیغی و تبلیغ تشکیلاتی؛ با خطدهی و هدایتِ راهبردی امام راحل و رهبر معظم انقلاب، در راستای تشکیل و تقویت نهادهای انقلابی، نگاه تشکیلاتی به مسئله تبلیغ دین نیز از برکات انقلاب اسلامی بود. در راستای همین اعتقاد به تبلیغِ تشکیلاتی، نهادها و تشکلهای تبلیغیِ متعددی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پایهگذاری یا جهتدهی گردید که از جملۀ آنها میتوان به دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیۀ قم، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزۀ هنری سازمان تبلیغات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهادهای تخصصی مرتبط با ترویج نماز، مانند ستاد اقامۀ نماز ـ که در سال 69 تأسیس شد ـ، اشاره کرد. تأسیس گروههای تبلیغیِ کوچک به دست روحانیون با هدف حضور در عرصههای فکری، فرهنگی و آموزشی ـ از جمله مدارس ـ و نزجگیری مقولۀ «تبلیغ دانشآموزی» ـ که نوعاً آموزش و اقامۀ نماز در اولویتهای این تبلیغ است ـ، یکی از جدیدترین اقدامات مبارکی است که در این باب شکل گرفته است. گرچه این حرکت مبارک نوعاً بدون حمایتهای مستقیمِ دولتی و حکومتی و بیشتر به صورت خودجوش پیش میرود، فراهم آمدن بستر ایجاد چنین اقدامات فرهنگیِ سازماندهیشده و منظم را باید مدیون حکومت اسلامی بود.
5. فرهنگ نماز؛ بسترسازی، ترویج و گسترش، و تعمیق؛ در بررسی هر فعالیت فرهنگی، دستکم این سه مرحله باید در نظر گرفته شود. فرهنگسازی در موضوع نماز نیز از این قاعده مستثنا نیست و در این باب اتفاقات خوبی نیز رقم خورده است. ساخت مساجد، مصلاهای نماز جمعه و حسینیهها، از جمله اقدامات مبارکی در زمینۀ بسترسازی است. برقراری نمازهای جمعه و جماعات در سطح وسیع، در مناطق مختلف کشور، در باب ترویج و گسترش، قابل تقدیر است؛ اما با وجود این، تعمیق فرهنگ نماز به مطالعات میدانیِ وسیع و ایجاد نگاهِ جامع و کلان به اصلاحات اجتماعی نیاز دارد که در نهایت به نهادینهسازی و دورنیسازی فرهنگی منجر میشود. مادامی که مسئولان، سیاستگذاران و فعالان فرهنگی به زرق و برقها، ظواهر، با نگاهی کمّی و سطحی دلخوش باشند، نمیتوان و نباید انتظار نهادینه شدن فرهنگ نماز را داشت. امید است، برگزاری همایشها و سمینارهای تخصصی در موضوع نماز، اولین قدم در همین جهت باشد؛ گرچه نمیتواند بارِ این مرحلۀ دشوار را به دوش کشد و باید اقدامات اساسی و مطالعات جدیتری در این باب انجام پذیرد.