■ سرّ استقبال به كعبه
پس از آنكه انسان ايمان به نتايج اعمال و اهميت آن آورد، البته از اوقات آن مراقبت مىكند؛ و ما پيش از اين بيان كرديم كه يكى از اسرار بزرگ عبادات، آن است كه هر يك را در قلب تأثير و صورتى است كه آن را نورانى كند، و جنبه ملك را خاضع پيش حضرت ملكوت نمايد، و حالت انقياد كامل از براى جنود نفس نسبت به روحانيت پيدا شود، و اراده نفس مستقل گردد؛ و هر يك اين امور از مهمات است كه در عوالم غيبيه تأثيرها دارد؛ و صورت غيبى بعض از آنها بهشت صفات است كه از بهشت اعمال بالاتر است؛ و اين نتايج بر اعمال و خصوصاً بر نماز، كه خير اعمال است، مترتب نشود مگر آنكه انسان آنها را از روى تفكر و تدبر و حضور قلب آورد.
و از امورى كه انسان را اعانت كامل كند بر تحصيل حضور قلب، مراقبه از وقت است كه عهد معهود و ميعاد موعود حقّ است؛ و شخص سالك إلى اللَّه و مجاهد فى سبيل اللَّه اگر نتوانست تمام اوقات خود را به حقّ دهد، لا اقل اين پنج وقت را كه حقّ تعالى به او وقت داده و دعوت براى ملاقات فرموده، بايد مراقبت كند و از حقّ تعالى به جان و دل تشكر كند كه او را اجازه ورود در مناجات داده، و بار خدمت در مجلس انس و محفل قدس داده. پس، از آن غفلت نكند و از وعدهگاه حقّ تخلف نورزد، شايد مواظبت بر اوقات و مراقبت از ميعاد ملاقات، كه در اول امر بىمغز و صورى است، به توفيق حقّ و دستگيرى آن ذات مقدس- جل شأنه- حقيقت پيدا كند و با مغز شود؛ آن وقت به لذت مناجات و انس با محبوب نايل شود و سرّ حقيقى عبادت را دريابد و فتح ابواب عبادت روح و قلب بر او گردد و رفته رفته جنود الهيّه را در مملكت وجود خود قائم به عبادت حقّ بيند، و كشف نمونهاى از سبحات جمال و جلال بر قلب او شود، و به اول جلوه توحيد افعالى نايل گردد، و پس از آن براى او راه سلوك إلى اللَّه مفتوح شود، و لياقت ورود در صلاة حقيقى پيدا كند، باذن اللَّه تعالى.
فصل دهم در سرّ استقبال به كعبه است
كه امّ القرى است و مركز بسط ارض است: وَ الْارْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحيها (1). و يَدُ اللَّه و بِحِيالِ اللَّه و بِحيالِ بَيْتِ الْمَعْمُور است كه سرّ قلب و در سماى رابعه است. پس، كعبه أمّ القرى سرّ آن بيت المعمور است كه سرّ قلب است و سرِّ سرِّ آن، يد اللَّه؛ و سرِّ مُستسرِّ آن، اسم اللَّه الاعظم است.
پس، اهل معرفت و اصحاب قلوب سرايت دهند حكم توحيد را از سرّ به علن و از باطن به ظاهر؛ چنانچه در سرّ قلبِ خود جهات متشتته را فانى در وحدت تامه كنند و سرِّ كَوْكَبٌ دُرّىٌ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبيَّة را دريابند در ظاهر، جهات متشتته شرقيه و غربيه را در أم القرى كه مرتبه وسطيت را دارد و غير شرقى و غير غربى است فانى كنند و سرّ حِيال اللَّه و حِيال بيت المعمور را دريابند.
و در نمازِ اوليا توجه به قبله، ظهور سرّ احديّت است در ملك بدن، چه كه به سرّ وجودىْ وجهه احديّه غيبيّه را شهود كنند و بدان توجه نمايند، و سرّ ما مِنْ دابَّةٍ الّا هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها (2) را مشاهده كنند و سرّ لا شَرقيّةٍ وَ لا غَرْبِيَّة را دريابند. و به مرتبه لطيفه اخوفيه به احديّتِ جمع اسماى ذاتيه كه لَيْسَ لَها غَرْبِيَّةُ غَيْبِ الذّاتِ وَ لا شَرْقِيَّةُ ظُهُورِ كَثْرَةِ الْاسْماءِ وَ الصِّفات (3) توجه كنند و به مقام سرّ روح به حضرت جمع واحديّت، كه مقام اسم اللَّه الاعظم است و شرقى ظهور و غربى بطون نيست، توجه نمايند و به مقام قلبْ به سرّ بيت المعمور، كه مقام تجلىِ فعلىِ اسم اعظم است، توجه نمايند و سرّ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّة را دريابند و به وجه ظاهر به عين كعبه، كه از شرق و غربِ معموره خارج است، توجه كنند و حقّ را در تمام مرائى به احديّت جمع مشاهده كنند.
و بدان كه تحديد به وجه خاص و به وجهه معينه براى اظهار سرّ وحدت است؛ و آن براى عارف در هر دوره به عدد حضرات خمس لازم است؛ و از آنكه گذشت تحديدْ نقص است: و للَّهِ الْمَشْرِقُ وَ المَغْرِبُ فَايْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه (4).
پس، عارف باللَّه حقّ را در جميع امكنه و احيازْ مشاهده، و همه را كعبه آمال و وجهه جمال محبوب بيند و از تقييد به مرآتى دون مرآتى خارج، و ما رَأَيْتُ شَيْئاً الّا وَ رَأَيْتُ اللَّه فيهِ وَ مَعَه گويد و فرياد داخِلٌ فِى الاشْياءِ لا كَدُخُولِ شَىءٍ فى شَىءٍ زند و نداى هُوَ مَعَكُمْ ايْنَما كُنْتُم را به جان بشنود و شهود كند. وَ الْحَمْدُ للَّهِ أَوَّلًا وَ آخِراً وَ ظاهِراً وَ باطِناً(5).
پی نوشت ها:
1- پس هر كس به سنگينى ذرهاى خير انجام دهد آن را مىبيند؛ و هر كس به سنگينى ذرهاى شر انجام دهد آن را خواهد ديد. (زلزال / 8).
2 - و زمين را پس از آن بگسترانيد. (نازعات / 30).
3 - هيچ جنبدهاى نيست مگر آنكه خدا ناصيهاش (زمام اختيارش) را به دست دارد (هود / 56).
4 - براى او نه غربيت غيب ذات است،و نه شرقيت ظهور كثرت اسماء و صفات.
5- مشرق و مغرب فقط از آن خداست؛ پس به هر جا روى بگردانيد همانجا وجه خداست. (بقره / 115).
6- او باشماست هر كجا باشيد (حديد/ 4).
منبع: سر الصلاة (معراج السالكين و صلاة العارفين)، امام خمينى (رضوان اللَّه تعالى عليه)