رابطه هدف خلقت با نماز

■ رابطه هدف خلقت با نماز

رابطه هدف خلقت با نماز

عبادت ، هدف آفرينش ماست. قرآن مى فرمايد: (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِْنسَ إِلا لِيَعْبُدُونِ) (1)
كارهايى را كه انجام مى دهيم ، اگر براى رضاى خدا باشد، عبادت است ؛ گرچه مانند كسب و كار، تحصيل علم ، ازدواج و يا خدمت به مردم ، براى رفع نيازهاى خود يا جامعه باشد.
آنچه يك امر را عبادت مى كند، آنست كه به انگيزه اى مقدس انجام شود و به تعبير قرآن رنگ خدايى (صبغة اللّه )(2) داشته باشد.

فطرت و عبادت  
بعضى كارهاى ما بر اساس عادت است و برخى بر پايه فطرت ؛ آنچه عادت است هم مى تواند با ارزش باشد، مثل عادت به ورزش و هم مى تواند بى ارزش ‍ باشد، مانند عادت به سيگار. اما اگر امرى فطرى شد، يعنى بر اساس فطرت و سرشتِ پاكى كه خداوند در نهاد هر بشرى قرار داده انجام شد، همواره با ارزش ‍ است .
امتياز فطرت بر عادت آنست كه زمان و مكان ، جنس و نژاد، سنّ و سال در آن تاءثيرى ندارد و هر انسانى از آن جهت كه انسان است آن را دارا مى باشد؛ مانند علاقه به فرزند كه اختصاص به نسل و عصر خاصّى ندارد و هر انسانى فرزندش ‍ را دوست مى دارد.(3) اما مسائلى مانند شكل و فرم لباس يا غذا، از باب عادت است و در زمان ها و مكان هاى مختلف ، متفاوت است . در بعضى مناطق ، چيزى مرسوم است كه در جاهاى ديگر رسم نيست .
عبادت و پرستش نيز يكى از امور فطرى است و لذا قديمى ترين ، زيباترين و محكم ترين آثار ساختمانىِ بشر، مربوط به معبدها، مسجدها، بتكده ها و آتشكده هاست .
البتّه در شكل و نوع پرستش ها تفاوت هاى زيادى ديده مى شود. يكى تفاوت در معبودها كه از پرستشِ سنگ و چوب و بت ها گرفته تا خداى عزيز، و يكى در شكل و شيوه عبادت كه از رقص و پايكوبى گرفته تا عميق ترين و لطيف ترين مناجات هاى اولياى خدا تغيير مى كند.
هدف انبيا نيز ايجاد روح پرستش در انسان نبوده ، بلكه اصلاح پرستش در مورد شخص معبود و شكل عبادت بوده است .
هزينه هاى سنگينى كه در ساختمان كليساها، كنيسه ها، معابد هندوها و مساجد صرف مى شود، مقدس شمردنِ پرچم ، وطن و قهرمانان ملّى ، ستايش ‍ كمالات و ارزشهاى افراد و حتى اشياء، همه و همه جلوه هايى از روح پرستش در وجود آدمى است .
آنها هم كه خدا را پرستش نمى كنند، يا مال و مقام يا همسر و فرزند، يا مدرك و مكتب و راه و روش خود را مى پرستند و در راه آن تا مرز جانفشانى و دلباختگى پيش مى روند و هستى خود را فداى معبودشان مى سازند. پرستش در انسان يك ريشه عميق فطرى دارد گرچه انسان خود از آن غافل باشد.
خداوند حكيم هر ميل و غريزه اى را در انسان قرار داده ، وسيله ارضاء و تاءمين آن را نيز در خارج ايجاد كرده است . اگر تشنگى در انسان پيدا مى شود، آب آفريده و اگر گرسنگى هست ، غذا نيز هست . اگر غريزه جنسى در انسان قرار داده ، براى او همسر خلق كرده و اگر قوّه شامّه آفريد، بوئيدنى ها را نيز آفريد.
يكى از احساسات عميق انسان ميل به بى نهايت ، عشق به كمال و علاقه به بقاست و رابطه با خداوند و پرستش او، تاءمين كننده اين تمايلات فطرى است . نماز وعبادت ، رابطه انسان با سرچشمه كمالات ، اُنس با محبوب واقعى وپناهندگى به قدرت بى نهايت است .

ريشه پرستش  
كيست كه خداوند را با اوصاف و كمالاتِ بى پايانش بشناسد، اما سر تسليم و خضوع فرو نياورد؟ قرآن از طريق داستان ها و تاريخها، نشانه هايى از قدرت و عظمت او را براى ما بيان مى دارد.
مى فرمايد: خداوند به مريمِ بى همسر فرزند داد. رود نيل را براى موسى شكافت و فرعون را در آن غرق كرد. انبيا را با دست خالى بر ابرقدرت هاى زمان خود پيروز كرد و بينى طاغوت ها را به خاك ماليد.
اوست كه شما را از خاكِ بى جان آفريد و مرگ و حيات و عزّت و ذلّتِ شما بدست اوست .
كيست كه ضعف و ناتوانى و جهل و محدوديت خود و خطرات و حوادثِ پيش بينى شده و نشده را درك كند، ولى احساس نياز به قدرت نجات دهنده اى نكند و سر تسليم خم نكند؟
قرآن در لابلاى آيات ، ضعف انسان را به او گوشزد مى كند و مى گويد: تو هنگام تولّد هيچ نمى دانستى و هيچ آگاهى نداشتى ، يكپارچه ضعف بودى ، چنانكه پس از قدرت هم باز رو به ضعف مى روى .
تو هر لحظه مورد تهديد انواع خطرات هستى .
اگر حركت زمين كُند شود و شب يا روز ثابت بمانند، كيست كه حركت آن را تند كند و تغيير دهد؟
اگر آبها به عمق زمين فرو رود، كيست كه براى شما آب گوارا بياورد؟(4)
اگر بخواهيم آب آشاميدنى شما را تلخ و شور قرار مى دهيم .(5)
اگر بخواهيم درختان را براى هميشه خشك مى گردانيم .(6)
اگر بخواهيم دائما زمين را لرزان و متزلزل قرار مى دهيم .(7)
اينها ودهها نمونه ديگر را قرآن ذكر مى كند تا انسان را از غفلت به در آورد وغرورش را بشكند وبه عبادت وتذلّل در برابر آفريدگار وادارد.

عمق پرستش  
پرستش ، عملى است كه ما ظاهرا آن را يك نوع خضوع مى بينيم ، اما عمق زيادى دارد.
پرستش برخاسته از جان است ، برخاسته از معرفت است ، برخاسته از توجه است ، برخاسته از تقدّس است ، برخاسته از ستايش است ، برخاسته از نيايش ‍ است ، برخاسته از التجا و استعانت است ، برخاسته از عشق به كمالات معبود است .
آرى ، پرستش عملى است در ظاهر ساده ، ولى تا مسائل فوق نباشد، آن پرستش ‍ از انسان سر نمى زند. پرستش يعنى دل كندن از ماديّات و پرواز دادن روح ، پا را فراتر از ديدنى ها و شنيدنى ها نهادن . پرستش تاءمين كننده عشق انسان هاست كه گاهى با ثنا و ستايش و زمانى با تسبيح و تقديس و پاره اى اوقات با شكر و اظهار تسليم ، ادب خود را نسبت به پروردگارش اظهار مى دارد.
بى تفاوتى نسبت به عبادت  
حضرت على عليه السلام مى فرمايد: اى انسان ! چشمت روشن ، اگر با گذشت اين همه سال از عُمرت (وبا داشتن اين همه استعداد، قابليت ، امكانات ، عقل ، علم و وحى )، باز هم مثل حيوانى در چراگاهى گامى نهى و خوابى كنى .(8)
آرى، تمدن و تكنولوژى و پيدايش و پيشرفتِ ابزار جديد، زندگى را راحت تر كرده و رفاه و آسايش را به ارمغان آورده است ، ولى مگر كمال انسان در كسب همين رفاه مادى است ؟
اگر چنين باشد، حيوانات كه در خوراك و پوشاك و مسكن و ارضاى شهوت از انسان جلوترند!
در خوراك بهتر و بيشتر و راحت تر مى خورند و نيازى به پختن و آماده كردن ندارند!
در پوشاك ، دوختن و شستن و اطو كردن ندارند!
در شهوت ، بدون گرفتارى و مشكلى ، خود را ارضاء مى كنند.
در تاءمين مسكن ، چه بسا پرندگان و حشراتى كه تكنيك آنها در ساختِ لانه و آشيانه ، انسان را به تعجّب وامى دارد.
اصولا آيا اين پيشرفتِ تكنولوژى ، موجب رشد انسانيّت هم شده است ؟
آيا فسادهاى فردى و اجتماعى كم شده است ؟
آيا اين آسايش ، آرامش هم آورده است ؟
به هر حال همانگونه كه اگر دستِ انسان را در دستِ رهبران معصوم و عادل نگذاريم ، به انسانيّت ظلم شده است ، اگر دل انسان هم با خدا گره نخورد به مقام انسانيّت توهين شده است .

مدار عبادت، رضاى خدا 
همانگونه كه كرات آسمانى و زمين در عين حركت هاى مختلفِ وضعى و انتقالى ، همواره مدار ثابتى دارند، عبادات نيز با همه شكلها و صورت هاى مختلفشان بر مدار ثابتى قرار دارند كه آن رضاى خداوند است ، گرچه شرائط زمانى و مكانى ، فردى و اجتماعى نوعِ حركت در اين مدار را تعيين مى كنند.
مثلا مسافرت ، نماز را دو ركعتى مى كند و بيمارى ، شكل نماز را تغيير مى دهد، اما نماز دو ركعتى و يا شكسته نيز نماز است و بر مدار ياد خدا و رضاى او و انجام فرمان او قرار دارد. (وَاءَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكْرِى )

 

پی نوشت ها:

1-سوره ذاريات ، آيه 56.
2-سوره بقره ، آيه 138.
3-سؤ ال : اگر علاقه به فرزند فطرى است ، پس چرا در بعضى از زمان ها مثل دوران جاهليت دختر را زنده به گور مى كردند؟
پاسخ : مسائل فطرى متعدد است ، همانطور كه علاقه به فرزند فطرى است علاقه به آبرو نيز فطرى است . عرب جاهلى ، دختر را مايه ننگ خود مى دانست چون در جنگ ها اسير مى شد و قدرت توليد و درآمدِ اقتصادى نداشت ، لذا بخاطر حفظ آبروى خود دست از دخترش بر مى داشت . راه دور نرويم علاقه به مال و جان هر دو فطرى است ، اما بعضى جان را فداى مال و بعضى مال را فداى جان مى كنند. بنابراين فداكردنِ دختر بخاطر حفظ آبرو با فطرى بودنش منافاتى ندارد.
4-سوره ملك ، آيه 30.
5-سوره واقعه ، آيه 70 .
6-سوره واقعه ، آيه 65 .
7-سوره سباء، آيه 9 .
8-((قَرَّتْ اذا عينه اذا اقتَدى بعد السنين المتطاولة بالبهيمة الهامِلة و السائمة المرعيّة )).
نهج البلاغه ، نامه 45.
9-سوره طه ، آيه 14 .

 

منبع: کتاب تفسير نماز، استاد محسن قرائتى

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 1521 کلمه
1400/10/7 ساعت 12:13
کد : 3157
دسته : اسرار نماز,حکمت و فلسفه نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
عبادت و پرستش
فطرت و عبادت
ائمه و نماز
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز