■ امام خمینی (ره) ؛ مكان مصلّى
مكان مصلّى
و آن پيش عامه، مشهور است و شرايط آن در كتب فقهيه مسطور.
و در نزد اهل معرفت، همه عالم است و مصلى تمام موجودات است؛ و در اسرار قرائت مىآيد، ان شاء اللَّه، كه جميع عالم وجود به هويّات وجوديّه حامد و ثناگوى مقام مقدس حقّ تعالى هستند، و خاضع و عابد درگاه اويند؛ و در اينجا بايد دانست كه عرشِ تحقّقْ قبّه معبد موجودات است؛ و ارضِ تعيّنْ سجدهگاه آنان است؛ و تمام موجودات در آن معبد در تحت قبه محضر ربوبيّت، به عبادت حقّ مشغولند و حقجو و حقخواه و حقپرستند. دل هر ذره را كه بشكافى به واسطه نور فطرت اللَّه كه آنها را دعوت براى خضوع كامل مطلق كند آفتابيش در ميان بينى.(132) يُسَبِّحُ لَهُ ما فِى السَّمواتِ وَ الارْض. (133) وَ انْ مِنْ شَيْءٍ الّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ.(134)
و در نزد اهل ولايت، جميع تعينات اسمايى و افعالى، معبد حقّ تعالى است و مصلّى خود ذات مقدس است. پس، در تعينات اسمايى و صفاتى، مصلى حقّ است و مكان صلاتش نفس تعينات، و تعين اسم اعظمْ كعبه است؛ و فى الحديث: لا احْصى ثَناءً عَلَيْكَ انْتَ كَما اثْنَيْتَ عَلى نَفْسِك(135)؛ و در تجلّى فعلى به فيض مقدس اطلاقى، مكان مصلى تعين عالم است، و حقّ تعالى مصلّى است در اين تجلى فعلى؛ و فى الحديث: انَّ رَبَّك يُصَلّى يَقُولُ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلئِكَةِ وَ الرّوح(136)؛ و انسان كامل و نبى ختمى- صلّى اللَّه عليه و آله- كعبه است؛ و فى القدسيات: لا يَسَعُنى ارْضى و لا سَمائى وَ لكِنْ يَسَعُنى قَلْبُ عَبْدِى الْمؤْمِن(137). پس، تعيّن عالم در تجلى ظهورى و قوس نزولىْ معبدِ حقّ، و حقّ تعالى عابد و معبود است؛ و در تجلى غيبى و قوس صعودىْ معبدْ موجودات، و عابدْ مظاهر، و معبودْ ظاهر است؛ و در مملكت وجود انسانى، كه خلاصه كائنات و كون جامع است، مظاهر قواى ملكوتيه و جنود الهيّه، مساجدِ عبادات آنان و معابدِ خضوع و ثناى آنهاست؛ و در انسان كامل، به حسب ظهور حقّ در مظهر اتمّ، حقْ عابد و معبود است، و انسان از تعين اقصاى قلبى غيبى تا منتهى تعين شهادت، مسجدِ ربوبيت است به حسب تجلّيات ذاتى و اسمايى و افعالى؛ و در قوس صعودْ حقّ معبود، و انسان كامل با جميع جنود الهيّه عابدند.
وصل: عَنْ مِصْباحِ الشَّريعَةِ، قالَ الصّادِقُ، عَلَيْهِ السَّلام: اذا بَلَغْتَ بابَ الْمَسْجِدِ، فَاعْلَمْ انَّكَ قَصَدْتَ مَلِكاً عَظيماً [خ ل: باب مَلِكٍ عظيم ]لا يَطَأُ بِساطَهُ الَّا الْمُطَهَّروُنَ، و لا يُؤْذَنُ لمجالَسَتِه الصِّديقونَ. فَهَبِ القُدُومَ الى بِساطِ خِدمتهِ هَيْبَةَ المَلِكِ، فَانَّكَ عَلى خطرٍ عَظيمٍ إنْ غَفَلْتَ. و اعْلَمْ، أنّه قادرٌ على ما يَشاءُ منَ العَدْلِ وَ الفَضْلِ مَعَكَ و بِكَ؛ فانْ عَطَفَ علَيْكَ فَبِفَضْلِهِ وَ رَحْمَتِهِ قَبِلَ مِنْكَ يسيَر الطّاعَةِ و أجْزَلَ لَكَ عَليْها ثَواباً كَثيراً؛ وَ إنْ طالَبَك بِاسْتِحقاقِهِ الصّدْقَ و الْاخْلاصَ، عَدْلًا بِك، حَجَبَك وَ رَدَّ طاعتَك وَ إنْ كَثُرَتْ؛ فَهُوَ فَعّالٌ لِما يُريدُ. وَ اعتَرِفْ بِعَجْزِك وَ تَقْصيرِكَ [و انْكِسارِكَ ]وَ فَقْرِكَ بين يَدَيْهِ؛ فَإنَّك قَدْ تَوَجَّهْتَ لِلْعِبادةِ لَهُ و الْمُؤانَسَةِ بِه. وَ اعْرِضْ اسْرارَكَ عَلَيه، و لِتَعْلَمْ انَّهُ لا يَخْفى عليه اسْرارُ الْخَلْقِ اجْمَعينَ وَ علانِيَتُهُمْ. وَ كُنْ كَافْقَرِ عِبادِهِ بَيْنَ يَدَيْهِ. وَ اخْلُ قَلْبَكَ عَنْ كُلِّ شاغِلٍ يَحجُبُكَ عَنْ ربِّك فَانَّهُ لا يَقْبَلُ الَّا الاطْهَرَ وَ الاخْلَصَ. [وَ انْظُرْ مِن اىِّ ديوانٍ يَخْرُجُ اسْمُك ].فَان ذُقْتَ مِنْ حَلاوةِ مُناجاتِهِ [وَ لَذيذِ مُخاطَباتِه ]وَ شَرِبْتَ بِكأسِ رَحمتهِ و كراماتِه مِنْ حُسْنِ إقباله [عَلَيْكَ ]وَ إجاباتِه فَقَدْ صَلَحْتَ لِخِدْمَتِهْ، فَادْخُلْ فَلَك الْاذْنُ وَ الْامانُ، و الّا فَقِفْ وُقُوف مُضْطَرٍّ [مَنْ ]قَدْ انْقَطَعَ عَنْهُ الْحِيَلُ وَ قَصُرَ عنهُ الامَلُ و قَضى عليهِ الاجَلُ. فاذا عَلِمَ اللَّه مِنْ قَلْبِكَ صِدْقَ الالْتجاء إليهِ نَظَرَ إليْك بعَيْنِ الرَأْفَةِ وَ الرَّحْمةِ [وَ اللُّطْفِ ]و وَفَّقَكَ لِما يُحِبُّ وَ يَرْضى. فانَّهُ كريمٌ يُحِبُّ الكَرامةَ لعبادهِ المُضْطرِّينَ إليهِ [المُحترقينَ على بابِهِ لِطَلَبِ مَرْضاتِه ].قالَ اللَّه تَعالى: امَّنْ يُجيبُ المُضْطَرَّ اذا دَعاهُ.(138)
و اينكه اين كلام شريف را تماماً نقل نمودم، براى آن است كه براى ارباب مجاهده و رياضتْ تعليمى است جامع، و براى اهل معرفت و اصحاب سلوكْ بابى است واسع.
و اهل معارف الهيّه چون مشاهده كردند كه عالمْ مسجدِ ربوبيّت است، بايد مراقبت كنند كه با طهارت و صفاى ظاهر و باطن در آن قدم نهند، كه بساط مقدس حقّ را غير مطهرين نتوانند پاى نهاد، و بار مجالست با او را جز به صديقين مخلصين ندهند. پس، آنها در جميع احوالْ خود را در خطر عظيم مىبينند و از غفلت محضر مقدس مالك الملوك در وحشت هستند، و دل آنها از هيبت جلال مقدس در طپش است كه مبادا به عدل خود با آنها معامله فرمايد و اخلاص و صدق مطالبه نمايد و از بساط قرب محجوبشان نمايد و از مجلس انس مردودشان فرمايد. پس، اعتراف به عجز و تقصير كنند و اقرار به فقر و فاقه نمايند و قلب خود را از شواغل و كثرات، كه آنها را از محفل انس محجوب مىكند و از توجه به او صرف مىنمايد، خالى نمايند؛ چه كه دانند جز قلب اطهرِ اخلصْ مقبول درگاه نشود؛ و چون همّ آنها همّ واحد شد و تكاثر اموال و اولادْ آنها را به خود مشغول نكرد، لذت حلاوت مناجات را دريابند و از كأس رحمت و كرامت حقّ مست شوند و صالح خدمت و لايق انس گردند؛ پس با اذن و امان حقّ در بسيط عالم، كه مسجد ربوبيت است، قدم زنند و تصرفات آنها غاصبانه و جائرانه نباشد.
و آنان كه اين اذن و امان را تحصيل ننمودند، غاصب بيت اللَّه و ظالم به حقّ تعالى هستند. پس، آنها بايد اضطرار خود را استشعار كنند، و حيله و وسيله خود را منقطع دانند، و آرزوى خود را كوتاه شمارند، و صادقانه به مقام مقدّس حقّ- جلّ شأنه- از اين تقصير و قصور و نقص و فتور ملتجى شوند، و زبان حال و قلب آنها امَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ اذا دَعاه(139) شود؛ و چون حقّ تعالى صدق لهجه آنها را ديد، نقص آنها را به رحمت خود جبران فرمايد و توفيق تحصيل رضاى خود را به آنها مرحمت نمايد. فَانَّهُ كَريمٌ يُحِبُّ الْكَرامَةَ لِعِبادِهِ الْمُضْطَرّينَ إلَيْه (140).
اباحه مكان
و آن نزد خاصه، خروج از تصرف شيطان است به تعدى نكردن از حدود الهيّه.
و پيش اهل معرفت، خروج از تصرف نفس است به عدم رؤيت حول و قوه خود.
و در نزد اوليا، خروج از تصرف مطلق است در ذات و اسما و صفات.
پس، مادامى كه اعضا و قلب در تصرف شيطان يا نفس است، معبد حقّ و جنود الهيّه مغصوب است و عبادت حقّ تعالى در آنها صورت نگيرد و جميع عبادات براى شيطان يا نفس واقع شود؛ و به هر اندازه كه از تصرف جنود شيطان خارج شد، مورد تصرف جنود رحمانى شود تا آنكه فتوحات ثلاثه واقع شود يعنى: فتح قريب(141)؛ كه پيش ما فتح اقاليم سبعه است به اخراج جنود شيطانى از آنها، و نتيجه آن تجلى به توحيد افعالى است: نَصْرٌ مِنَ اللَّه وَ فَتْحٌ قَريب؛(142) و فتحِ مبين؛ كه فتح كعبه قلب است به اخراج شيطان موسوس از آن: انّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبينا (143)؛ و فتحِ مطلق(144)؛ كه ترك رسوم خلقيه و افناى تعينات شهادتيه و غيبيه است: اذا جاءَ نَصْرُ اللَّه وَ الْفَتْح(145)؛ و پس از اين، فتح تمام تصرفات الهيّه شود و نتيجه قرب نوافل حاصل شود؛ و تفصيل آن از حوصله اين اوراق خارج است.
پی نوشتها
1 - از هاتف اصفهانى است.
2- آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است او را ستبيح مىگويند. (حشر / 24).
3- هيچ چيزى نيست مگر آنكه با حمد و سپاس او تسبيح گويد، اما شما تسبيح گويد، اما شما تسبيح آنان را نمىفهيد. (اسراء / 44).
4- هيچ ستايشى تو را نتوانم كرد؛ تو همان گونه هستى كه خود خويشتن را ستودى. نقل از رسول الله (ص). مصباح الشريعه، باب 5. عوالى اللثالى، ج 1، ص 389، حديث 21.
5- همانا پروردگار تو نماز مىگزارد و مىفرمايد: منزه و مقدس است پروردگار ملائكه و روح. اصول كافى، ج 2، ص 329، كتاب الحجه، باب مولدالنبى، حديث 13.
6- در احاديث قدسى آمده است: نه زمين من و نه آسمان من گنجايش مرا ندارد، اما قلب بنده مومنم گنجايش مرا دارد. عوالىالثالى، ج 4، ص 7، المحجهالبيضاء، ج 5، ص 26، كتاب شرح عجائب القلب.
7- امام صادق (عليه السلام) فرمود: چون به به در مسجد رسيدى، بدان كه پادشاه بزرگى (نسخه: درگاه پادشاه بزرگى) را قصد كردهاى كه بر دربار او جز مطهرين گام ننهند و براى مجالست با او جز به صدقين اجازه داده نمىشود؛ بيمناك پاى بر آستان او نه، بسان بيم از پادشاه، كه اگر غفلت كنى در خطرى بزرگ افتى. و بدان كه او بر هر چه بخواهد تواناست. مىتواند با تو به مقتضاى عدالت رفتار كند، يا به تو فضل كرم كند؛ پس اگر به تو مهر كند، به فضل و رحمت خود اطاعت اندك را از تو قبول كند و در برابر آن پاداشى فراوان دهد، و اگر متقاضى عدالت با تو صدق و اخلاصى را كه شايسته آن است از تو طلب كند، محجوبت سازد و طاعت راهر چند بسيار باشد در مىكند كه او هر چه اراده فرمايد انجام مىدهد. و به ناتوانى، تقصير (و شكسته دلى) و ينازمنديت در پيشگاه او اعتراف كن، زيرا كه تو براى عبادت او و انس با او رو آوردهاى و رازهاى خود بر او عرضه دار. و بايد بدانى كه نهان و آشكار هيچيك از خلايق بر او پوشيده نيست. و در برابر او چونان نيامندترين بندگانش باش و دل از هر امر بازدارندهاى كه تو را از پرودرگارت محجوب كند تهى ساز كه جز پاكترين و خالصترين (عمل) را نمىپذيرد (نسخه: و بنگر كه نام تو از كدام دفتر بيرون مىآيد). پس اگر از شيرينى مناجات او (نسخه: كسى) كه راههاى چاره بر او بسته شده و آرزو نرسيده و مهلتش (نسخه: بر او) پايان يافته است، بايست. پس، اگر خدا بداند كه قبلا از سر صدوق بدو پناه بردهاى، به ديده مهر و رحمت (نسخه: لطف) بر تو نظر كند و تو را بدانچه دوست مىدارد و بدان راضى است موفق گرداند؛ كه او بزرگوارى است كه كرامت بر بندگانى كه اظطرار خود نزد او بردهاند (نسخه: و در طلب رضاى او به درگاهش رو نهادهاند) را دوست مىدارد. خداوند تعالى فرموده است: كيست كه درمانده را زمانى كه او را بخواند اجابت مىكند. (نمل / 62) مصباح الشريعه، باب 12 بحارالانوار، ج 8، ص 373، كتاب الصلوه، باب 30، حديث 40.
8- آيا آن كيست كه دعاى بيچارگان مظطر را به اجابت مىرساند (نمل / 62).
9- قسمتى از روايت مصباح الشريعه. امام صادق (عليه السلام) فرمود: چون به به در مسجد رسيدى، بدان كه پادشاه بزرگى (نسخه: درگاه پادشاه بزرگى) را قصد كردهاى كه بر دربار او جز مطهرين گام ننهند و براى مجالست با او جز به صدقين اجازه داده نمىشود؛ بيمناك پاى بر آستان او نه، بسان بيم از پادشاه، كه اگر غفلت كنى در خطرى بزرگ افتى. و بدان كه او بر هر چه بخواهد تواناست. مىتواند با تو به مقتضاى عدالت رفتار كند، يا به تو فضل كرم كند؛ پس اگر به تو مهر كند، به فضل و رحمت خود اطاعت اندك را از تو قبول كند و در برابر آن پاداشى فراوان دهد، و اگر متقاضى عدالت با تو صدق و اخلاصى را كه شايسته آن است از تو طلب كند، محجوبت سازد و طاعت راهر چند بسيار باشد در مىكند كه او هر چه اراده فرمايد انجام مىدهد. و به ناتوانى، تقصير (و شكسته دلى) و ينازمنديت در پيشگاه او اعتراف كن، زيرا كه تو براى عبادت او و انس با او رو آوردهاى و رازهاى خود بر او عرضه دار. و بايد بدانى كه نهان و آشكار هيچيك از خلايق بر او پوشيده نيست. و در برابر او چونان نيامندترين بندگانش باش و دل از هر امر بازدارندهاى كه تو را از پرودرگارت محجوب كند تهى ساز كه جز پاكترين و خالصترين (عمل) را نمىپذيرد (نسخه: و بنگر كه نام تو از كدام دفتر بيرون مىآيد). پس اگر از شيرينى مناجات او (نسخه: كسى) كه راههاى چاره بر او بسته شده و آرزو نرسيده و مهلتش (نسخه: بر او) پايان يافته است، بايست. پس، اگر خدا بداند كه قبلا از سر صدوق بدو پناه بردهاى، به ديده مهر و رحمت (نسخه: لطف) بر تو نظر كند و تو را بدانچه دوست مىدارد و بدان راضى است موفق گرداند؛ كه او بزرگوارى است كه كرامت بر بندگانى كه اظطرار خود نزد او بردهاند (نسخه: و در طلب رضاى او به درگاهش رو نهادهاند) را دوست مىدارد. خداوند تعالى فرموده است: كيست كه درمانده را زمانى كه او را بخواند اجابت مىكند. (نمل / 62) مصباح الشريعه، باب 12 بحارالانوار، ج 8، ص 373، كتاب الصلوه، باب 30، حديث 40.
10- نصرتى از جانب خدا و فتحى نزديك است. (صف / 13)
11- نصرتى از جانب خدا و فتحى نزديك است. (صف / 13).
12- ما براى تو فتح كرديم، فتحى آشكار. (فتح /1).
13- هنگامى كه يارى خدا و پيروزى آمد. (نصر / 1).
14- هنگامى كه يارى خدا و پيروزى آمد. (نصر / 1).
منبع: کتاب سر الصلاة (معراج السالكين و صلاة العارفين) امام خمينى رضوان اللَّه تعالى عليه