■ امام خمینی (ره)؛ امورى كه انسان را در تحصيل حضور قلب اعانت مىكند
و آن در نماز، امورى چند است كه پس از اين در مواقع خود بعض از آن را ذكر مىكنيم؛ و اكنون به طريق كلى براى مطلق عباداتْ ذكر علاجى مىكنيم؛ و آن اين است كه انسان شواغل داخليه و خارجيه كه مهمتر از همهْ شواغل قلبيه است، قطع كند؛ و شواغل قلبيه سبب عمده يا منحصرش، حب دنيا و همّ آن است. اگر انسان همّش تحصيل دنيا و مهمش رسيدن به زخارف آن باشد، البته قلب فطرتاً متوجه به آن مىشود و شغل شاغلش آن مىشود، و اگر از يكى از امور دنياوى منصرف شود، به ديگرى متوجه مىشود.
و مَثَل قلب، مَثل طايرى است كه دائماً از شاخهاى به شاخهاى پرواز مىكند. مادامى كه درختِ آرزوى دنيا و حب آن، در قلب برپاست، طاير قلب بر شاخههاى آن متعلق است؛ و اگر به رياضات و مجاهدات و تفكر در عواقب و معايب آن و تدبر در آيات و اخبار و حالاتِ اولياى خدا قطع اين درخت را نمود، قلبْ ساكن و مطمئن مىشود و موفق به كمالات نفسانيه- كه از آن جمله حصول حضور قلب به همه مراتب آن است- ممكن است بشود؛ و الّا به هر قدر كه موفق شد در كم نمودن آن، موفق به نتيجه مىشود.
و اگر كسى اندكى تأمل كند در عواقب امر اهل دنيا و عشاق آن، و مفاسدى كه از آنها بروز كرده، و ننگهايى كه از آنها به يادگار مانده كه صفحات تاريخ را سياه و ننگين نموده، كه تمام آن از حب جاه و مال و بالجمله حب دنيا بوده، و تفكر كند در اخبار و آثارى كه از اهل بيت عصمت و طهارت در مذمت حب دنيا وارد شده، و مفاسدى كه در دين و دنيا بر آن مترتب است، تصديق مىكند كه با هر قيمت هست و با هر فشار و رياضتى ميسور و ممكن باشد، قطع اين فساد را از صفحه قلب بكند و اين ظلمت و كدورت را از فضاى دل بركنار كند، لازم است بكند؛ و اين با قدرى اقدام و همت، تا اندازهاى ممكن است.
گرچه ترك مطلق از عهده هر كس ساخته نيست، ولى كم كردن آن و شاخ و برگ آن را زدن، بسيار ممكن است بلكه مىتوان گفت سهل است؛ و البته اگر انسان همّ اكبرش دنيا نشد و وجهه قلب يكسره رو به زخارف دنيا نگرديد، ممكن است حالات خود و تفكرات قلب را تقسيم كند و گاهى هم خالص كند قلب را براى عبادت؛ و شايد اگر در صدد برآمد و مدتى از قلب مواظبت نمود و از خود دلدارى كرد، نتايج خوب بگيرد و كم كم به قطع اين ريشه فساد نايل شود.
و بايد دانست كه دنياى مذموم در لسان اوليا همان علاقه و حب و توجه به آن است؛ و الّا اصل عالم مُلك و مشهدِ شهادت- كه يكى از مشاهد جمال جميل حقّ است و مهد تربيت اوليا و عرفا و علماى باللَّه است، و دار التكميل نفوس قدسيه بشريه و مزرع آخرت است- از اعز مشاهد و منازل است نزد اوليا و اهل معرفت. چه بسا باشد كه كسى حظى از دنياى خارجى نداشته باشد، و به واسطه حب و تعلق قلبش به آن، از اهل دنيا باشد و ناسى حقّ و آخرت باشد؛ و ديگرى كه داراى ملك و سلطنت و جاه و مال است، چون سليمان بن داود عليهما السلام اهل دنيا نباشد و رجل الهى و انسان لاهوتى باشد؛ و معلوم است كه در اقبال دنيا و حصول آن، علاقه به آن مدخليت ندارد؛ چه بسا علاقهمندانِ دست تهى كه از دنيا جز فساد و نكبت آن را ندارند، و بىعلاقههاى داراى ملك و حشمت كه جمع بين دنيا و آخرت نمودند و به سعادت داريْن رسيدند؛ و اشاره به اين نكته در احاديث شريفه شده، مثل قول السجاد عليه السلام: الدُّنْيا دُنْياءان: دُنْيا بَلاغٍ وَ دُنْيا مَلْعُونَةٍ(1). و گاهى از خود دنيا تكذيب بليغ شده به اعتبار تعلق به آن، يا براى صرف علاقه از آن؛ و ذكر اخبار متعلقه به اين باب و جمع آن و بيان اعتبار عقلى در آن، از وظيفه اين مختصر خارج است.
بالجمله، آنچه خار طريق وصول به كمالات و شيطان قاطع الطريق مقام قرب و وصول است، و انسان را از حقّ منصرف مىكند و از لذت مناجات با او محروم مىنمايد، و قلب را ظلمانى و كدر مىكند، حب به دنياست كه در احاديث شريفه آن را رأس كل خطيئه و مجتمع كل معاصى شمردهاند؛ و اخبار در اين باب و متعلقات آن بيش از آن است كه در اين مختصر بگنجد.
پس انسان بايد در موقع عبادات، اشتغالات قلبيه و خواطر آن را كم كند؛ و براى عبادت وقتى را اختصاص دهد كه مشاغلش كمتر باشد و قلب در آن وقت مطمئنتر و ساكنتر باشد؛ و اين يكى از اسرار وقت است كه در محل خود ذكرى از آن مىشود، ان شاء اللَّه.
و پس از آنكه شواغل قلبيه را كم كرد، بايد شواغل خارجيه را نيز به اندازه ممكن كم كند؛ و بيشتر آداب شرعيه شايد براى اين فايدت باشد، مثل نهى از التفات به اطراف و لعب با دست و ريش و فَرقَعة الاصابع و مدافعه بول و غائط و ريح و مدافعه نوم و نظر كردن به نقش خاتم و مصحف و كتاب و گوش كردن به حرفهاى خارجى و حديث نفس و ديگر آداب مكروهه؛ و مثل آداب مستحبه كثيره كه براى حفظ حضور حضرت بارى جلت عظمته است.
حتى آنكه شيخ سعيد، شهيد ثانى- قدس اللَّه نفسه- در كتاب اسرار الصلوة مىفرمايند: از براى شخص ضعيف، كه فكرش به اندك چيزى كه چشمش مىبيند يا گوشش مىشنود متفرق مىشود، علاج آن است كه چشمهاى خود را ببندد، يا در خانه تاريكى نماز بخواند، يا آنكه مقابل خود چيزى نگذارد كه جلب نظر او را كند، يا نزديك ديوارى بايستد كه چشمانداز نداشته باشد؛ و احتراز كند از نماز بر شوارع و مواضع منقوشه و بر فرشهاى مزين؛ و از اين جهت، اهل عبادت در خانه تنگ و تاريكى كه وسعت آن به قدرى بود كه انسان بتواند در آن نماز كند عبادت مىكردند، تا آنكه همّ آنها اجمع باشد.(2) انْتَهى كَلامُهُ زيدَ فى عُلُوِّ مَقامِه. و البته اينكه فرمودند بهتر آن است كه در بيت مظلم نماز كند در غير فرايض يوميه است، كه در جماعت مسلمين خواندن از سنن مؤكده است. بلكه اگر انسان به وظايف و اسرار جماعت قيام كند، رغم انف شيطان را به طورى مىكند كه در هيچ عبادتى نمىكند؛ و در اجتماع مؤمنين و قلوب مجتمعه آنها، كه دست غيبى الهى با آن است، فوايدى است روحى و معنوى كه در كمتر عملى اتفاق آن افتد، با آنكه مصالح عمومى و اجتماعى در آن نيز ملحوظ است. بلكه براى اهل مناجات و اصحاب قلوب نماز در جماعت، كه حفظ اعداد ركعات را نيز محول به غير مىكنند و يكسره دل را متوجه به حقّ و مناجات او مىكنند، بهتر است. آرى، در غير فرايض، در خلوات و مواردى كه نفس اشتغالش كمتر باشد، بهتر است.
و بايد دانست كه قلوب بسيار مختلفند و احوال هر يك نيز به حسب اوقات خيلى مختلف مىشود؛ پس بر انسان لازم است مثل طبيب معالج و پرستار شفيق از قلب خود نگهدارى كند؛ و در احوال آن دقت كند كه اگر خلوت با حال او مناسب است، در خلوت عمل را به جا آورد؛ و اگر در خلوت اشتغال بيشتر مىشود، در جلوت به عبادت قيام كند. و الْحَمْد للَّهِ أَوَّلًا وَ آخِراً.
پی نوشتها
1 - دنيا دو (نوع) دنياست: دنيايى كه (به سعادت) مىرساند، و دنيايى كه معلون است. اصول كافى، ج 4، ص 4، كتاب الايمان والكفر، باب حب الدنيا و الحرص فيها، حديث 8.
2- التنبيهات العليه على وظائف الصلوه القلبيه، مطبوع در مجموعه افادات شهيد ثانى، ص 110.
منبع: کتاب سر الصلاة (معراج السالكين و صلاة العارفين) امام خمينى رضوان اللَّه تعالى عليه