■ امام خمینی (ره)؛ سرّ اجمالى نماز
بر ارباب معارف الهيّه روشن و واضح است كه انسان سالك تا در سير إلى اللَّه و سلوك الى جناب اللَّه است، نماز و ديگر مناسكش فرق بسيار دارد با ولىّ كاملى كه سير را به آخر رسانده و به غاية القصواى عروج كمالى وروحى معنوى رسيده و قدم به محفل انس قاب قوسين نهاده؛ زيرا كه سالك مادامى كه در سلوك و سير إلى اللَّه است نمازش براق عروج و رفرف وصول است. و پس از وصول، نمازش نقشه تجلّيات و صورت مشاهدات جمال محبوب است، بدون آنكه إعمال رويّهاى در تركيب آن شود؛ بلكه از قبيل سرايت حكم غيب به شهادت و ظهور آثار باطن به ظاهر است؛ چنانچه محقّقين از فلاسفه در خصوص تدبير عالم عقلى نسبت به عالم مُلك- با آنكه عالى را توجّه به سافل نيست- فرمودند، تدبيرات آنها از اين عالمْ تدبير تبعى استجرارى است؛ بلكه نزد اصحاب قلوب و ارباب معرفت، اين تدبيراتْ نُسُك الهيّه تابعه تجلّيات اسمائيه و صفاتيّه و ذاتيّه است. بالجمله، مستغرقان در مشاهده جمال جميل را تجلّيات غيبيّه حاصل شود، كه حركات شوقيّهاى در سرّ قلب آنها حاصل آيد، كه از آن اهتزازات سرّيّه قلبيّه آثارى در مُلك آنها حاصل شود، كه آن آثار به مناسبت كيفيّت تجليّاتْ مطابق با يكى از مناسك و عبادات است؛ و با آنكه توجّه استقلالى به كيفيّت هيچ يك از آنها ندارند هيچ جزئى يا شرطى از آداب صوريّه آن تغيير نكند و كم و زياد نگردد و بر خلاف مقرّرات شرعيّه نگردد؛ چنانچه رسول ختمى صلّى اللَّه عليه و آله در نماز معراج به واسطه رؤيت انوار عظمت و تجلّى ذاتى غيبى سجده نمود و غشوهها براى او دست داد؛ چنانچه پس از اين اشاره به آن مىنماييم.
و مثَل اين جذبه روحى و فناى كلى، مثَل حال عاشق مجذوب و حركات عاشقانه او و عدوّ كامل العداوة و حركات مبغضانه او است؛ زيرا كه حركات و رفتار هيچ يك از روى تفكر و رويّه در مقدّمات نيست. عاشق نبايد در شيوه عشقبازى مقدّمات ترتيب دهد و نتيجه بگيرد؛ بلكه خود حقيقت عشق آتشى است كه از قلب عاشق طلوع مىكند و جذوه آن به سرّ و علن و باطن و ظاهرش سرايت مىكند؛ و همان تجلّيات حبّى در سرّ قلب به صورت عشقبازى در ظاهر درمىآيد: از كوزه برون همان تراود كه در اوست.(1)همين طور مجذوب مقام احديّت و عاشق جمال صمديّت، تجلّيات باطنيّه محبوب و تجلّيات حُبّيه حبيب، كه در ملك ظاهرش بروزكند و در مملكت شهادتش صورت يابد، همين نقشه نماز را تشكيل دهد، و اگر غير از اين اوضاع و احوال، كه براى حضرت مجذوب حقيقى و واصل واقعى، جناب رسول ختمى صلى اللَّه عليه و آله، در اين مكاشفه روحانيّه و معاشقه حبيبانه دست داد، حال ديگرى دست دهد يا وضع ديگرى حاصل آيد، از تصرّفات شيطان است و سالك را در سلوك از انانيّت و خودى و خوديّت بقايائى مانده و بايد به علاج خود كوشد و طريق ضلالت را رها كند. پس، آن نمازى را كه بعضى به عرفا نسبت دهند، كه نماز سكوتش گويند، و به ترتيب خاصّى الف اللَّه را متمثّل در پيش روكنند و پس از آن لا را و پس از آن ه را و پس از آن مجموع را به ترتيب خاصّى، كه به عددِ حضرات خمس شود- بر فرض صحّت نسبت- از جهل آن كسى است كه اين معجون بىمعنى را درست كرده است.
بالجمله، كشفى اتمّ از كشف نبىّ ختمى صلى اللَّه عليه و آله، و سلوكى اصحّ و اصوب از آن نخواهد بود؛ پس تركيبات بىحاصل ديگر را كه از مغزهاى بيخرد مدّعيان ارشاد و عرفان است بايد رها كرد.
و شيخ عارف كامل ما، جناب شاهآبادى،(2) روحى فداه، مىفرمودند: جميع عبادات سرايت دادن ثناى حقّ جلَّت عظمته است تا نشئه مُلكيّه بدن. و چنانچه از براى عقل حظّى از معارف و ثناى مقام ربوبيّت است، و از براى قلب حظّى است و از براى صدر حظّى است، از براى ملك بدن نيز حظّى است كه عبارت است از همين مناسك. پس، روزه ثناى حقّ به صمديّت و ظهور ثناى او به قدّوسيّت و سبّوحيّت است؛ چنانچه نماز كه مقام احديّت جمعيّه و جمعيّت احديّه دارد ثناى ذات مقدّس است به جميع اسما و صفات. انْتَهى ما أَفادَ دامَ ظِلُّه.
پس، از بيانات سابقه معلوم شد كه آنچه پيش بعض اهل تصوّف معروف است كه نماز وسيله معراج وصول سالك است و پس از وصولْ سالك مستغنى از رسوم گردد، امر باطل بىاصلى و خيال خام بىمغزى است كه با مسلك اهل اللَّه و اصحاب قلوب مخالف است و از جهل به مقامات اهل معرفت و كمالات اوليا صادر شده، نعوذ باللَّه منه.
بيان سرّ اجمالى نماز
چنانچه واضح است، نماز مركّب است به حسب صورت مُلكى آن، از اوضاع و هيئات و اذكار و قرائت و ادعيه؛ گرچه به حسب حقيقت و صورت ملكوتيّه، داراى وحدت و بساطت است؛ و هر چه به افق كمال نزديكتر شود وحدتش كاملتر شود، تا منتهى به غايت كمال شود كه حصول قيامت كبراى آن است. و پس از اين، اشارهاى به اين مطلب مىنماييم، ان شاء اللَّه. و وحدت صور مُلكيّه تابع وحدت صور ملكوتيّه غيبيّه است، چنانچه در محل خود مقرّر است. و حصول وحدت تامّه صور ملكيّه به فناى آنها در باطن ملكوت است، كه از آن تعبير به قيامت صغرى شود.
و از براى هر يك از اوضاع و اذكار به طور تفصيل اسرارى است كه ما پس از اين، ان شاء اللَّه، به قدر ميسور و مقتضى بيان بعضى از آن را خواهيم نمود. و در اين مقام به سرّ اجمالى نماز اهل معرفت و اهل اللَّه قناعت مىكنيم؛ و آن عبارت از حصول معراج حقيقى و قرب معنوى و وصول به مقام فناى ذاتى است كه در اوضاعْ به سجده ثانيه، كه فناى از فنا است، و در اذكار به إيّاك نعبد كه مخاطبه حضوريّه است، حاصل شود؛ چنانچه برداشتن سر از سجده تا سلام، كه علامت ملاقات حضّار و مراجعت از سفر است، رجوع به كثرت است ولى با سلامت از حجب كثرات و بقاى به حقّ؛ و در اذكار اهدنا الصّراط المستقيم رجوع به خود و حصول صحو بعد المحو است؛ و با اتمام ركعت، كه حقيقت صلوات است، سفر تمام مىشود.
و ببايد دانست كه اصل صلوات يك ركعت است، و بقيه ركعات، از فرايض و نوافل، براى اتمام همان يك ركعت است چنانچه در حديث شريف وارد است:
رَوَى الشَّيْخُ العامِلىُّ رَحِمَهُ اللَّه فى الْوَسائِلِ، عَنْ عُيُونِ الأَخْبارِ وَ الْعِلَلِ، بِاسْنادِهِ عَنِ الرِّضا عَلَيْهِ السَّلام، قالَ: انَّما جُعِلَ اصْلُ الصَّلاةِ رَكْعَتَيْنِ وَ زيدَ عَلى بَعْضِها رَكْعَةٌ وَ عَلى بَعْضِها رَكْعَتانِ وَ لَمْ يُزَدْ عَلى بَعْضِها شَيءٌ، لأنَّ اصْلَ الصَّلاةِ انَّما هِىَ رَكْعَةٌ واحِدَةٌ، لأَنَّ اصْلَ الْعَدَدِ واحِدٌ؛ فَإذا نَقَصَتْ مِنْ واحِدٍ فَلَيْسَتْ هِىَ صَلاةً. فَعَلِمَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ انَّ الْعِبادَ لا يُؤَدُّونَ تِلْكَ الرَّكْعَةَ الْواحِدَةَ الَّتي لا صَلَاةَ اقَلَّ مِنْها بِكَمالِها وَ تَمامِها وَ الإِقْبالِ إِلَيْها، فَقَرَنَ الَيْها رَكْعَةً اخْرى لِيَتِمَّ بِالثّانِيَةِ ما نَقَصَ مِنَ الأوُلى؛ فَفَرَضَ اللَّه، عَزَّ وَ جَلَّ، اصْلَ الصَّلاةِ رَكْعَتَيْنِ. ثُمَّ عَلِمَ رَسُولُ اللَّه، صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَ آلِهِ، انَّ الْعِبادَ لا يُؤَدُّونَ هاتَيْنِ الرَّكْعَتَيْنِ بِتَمامِ ما أُمِرُوا بِهِ وَ كَمالِهِ، فَضَمَّ الَى الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ وَ الْعِشاءِ الآخِرَةِ رَكْعَتَيْنِ رَكْعَتَيْنِ لِيَكُونَ فيها تَمامُ الرَّكْعَتَيْنِ الأوَّلَتَيْن ... الحديث.(3)
پینوشتها:
1 - در نسخ مطبوع:
گر دايره كوزه ز گوهر سازند از كوزه همان برون تراود كه در اوست.
باباافضل كاشانى.
2- فقيه، اصولى، عارف و فيلسوف برجسته، مرحوم آيه الله ميرزا محمد على اصفهانى شاه آبادى، فرزند مرحوم آيه الله ميرزا محمد جواد حسينآبادى اصفهانى به سال 1292 هجرى قمرى در اصفهان متولد گشت. پس از طى مراحل علمى مقدماتى در اصفهان و تهران به حوزههاى مقدسه نجف و سامرا مشرف شده از محضر اساتيد بزرگى چون مرحوم صاحب جواهر، اخوند خراسانى و شريعت اصفهانى، بهره جست و بزودى به درجه اجتهاد نايل و در فقه، فلسفه و عرفان به مقام والايى دست يافت به تدريس فقه، اصول و فسلفه پرداخت به نحوى كه حوزه درس ايشان از قويترين حوزههاى درسى سامراء بوده است. پس از مراجعت از عراق نخست در تهران مقیم گشته سپس به قم مشرف می شود و مدت هفت سال در شهر مقدم قم رحل اقامت می افکند در طول اقامت ایشان در قم حضرت امام خمینی قدس الله نفسه ذکیه از درس اخلاق و عرفان وى بهره مىبرد. معظمله در موارد متعدد در اين كتاب و كتابهاى ديگر با احترام و تجليل فراوان از آن استاد عاليقدر ياد نموده و افاضاتش را نقل فرمودهاند. مرحوم شاهآبادى علاوه بر تدريس در علوم و فنون مختلف و تربيت شاگرادن برجسته، تأليفات متعددى در زمينههاى مختلف از خود به جاى گذاشته است. آن بزرگ مرد علم و عمل در سال 1369 هجرى قمرى در سن هفتاد و هفت سالگى در تهران به ملا اعلى پيوست و در جوار حضرت عبدالعظميم الحسنى، در مقبره مرحوم شيخ ابوالفتح رازى، مدفون گرديد. حشرهالله مع النبى محمد و آله الطاهرين.
3- شيخ حر عاملى رحمه الله در كتاب وسائل به نقل از كتاب عيون اخبار الرضا، و كتاب علل الشرائع به اسناد خود از امام رضا (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: همانا اصل نماز دو ركعت مقرر گرديد؛ و بر بعضى يك ركعت و بر بعضى ديگر دو ركعت افزوده شد و بر بعض ديگر هيچ افزوده نشد؛ بدان جهت كه اصل نماز فقط يك ركعت است، زيرا اصل عدد يك است (با تحقيق يك فرد از هر چيز، طبيعت آن متحقق مىشود) پس اگر نمازى از يك ركعت كمتر بشود نماز نيست. پس (چون) خداى عزوجل مىدانست كه بندگان همين يك ركعت ديگر به آن منضم كرد تا نقصان ركعت اول به به جا آوردن ركعت دوم (جبران و) تمام شود؛ از اين رو خداوند عزوجل اصل نماز را دو ركعت واجب كرد. آنگاه رسول اكرم صلى الله عليه و آله دانست كه بندگان خدا همين دو ركعت واجب كرد. آنگاه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم دانست كه بندگان خدا همين دو ركعت را به طور كامل و توأم با همه آنچه بدان امر شدهاند به جاى نمىآورند، پس هر يك از نماز ظهر و عصر و عشاء دو ركعت افزود تا با به جا آوردن دو ركعت آخر، و ركعت اول بتمامه انجام شده باشند. حديث ادامه دارد. عيوناخبار الرضا، ج 2، ص 107. باب 34، حديث 1. وسائل الشيعه، ج 3، ص 38، كتاب الصلوه، ابواب اعدادالفرائض و نوافلها، باب 13، حديث 22.
منبع: کتاب سر الصلاة (معراج السالكين و صلاة العارفين) امام خمينى رضوان اللَّه تعالى عليه