■ روش اهل بيت ( عليهم السلام ) در نماز
نماز پيامبر ( صلى الله عليه وآله )
- جابر بن عبد الله : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) براى خوراك و يا چيز ديگرى ، نماز را به تأخير نمى انداخت .
- امام على ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) شام و يا چيز ديگرى را بر نماز مقدم نمى داشت و هنگامى كه وقت نماز در مى رسيد ، گويا خانواده و دوست را نمى شناسد ( 1) .
- عائشه : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) با ما و ما با او گفتگو مى كرديم . هنگام نماز كه مى شد گويا نه او ما را مى شناخته و نه ما او را مى شناختيم .
- ابن طاووس : نقل شده : هنگامى كه پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) به نماز مى ايستاد ، گويا ايشان جامه اى به كنار افكنده بود .
- ابو [ محمد ] عبد الله بن حامد در حالى كه حديث را به برخى از نيكان مى رساند : پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) هرگاه نماز مى خواند ، از سينه اش آوايى از خوف ، چون آواز جوشش ديگ شنيده مى شد ( 2) .
- جعفر بن على قمى : پيامبر هرگاه به نماز مى ايستاد ، از ترس خداى متعال ، رنگ چهره اش تغيير مى كرد و سينه اش آوايى چون آواز جوشش ديگ داشت .
- امام سجاد ( عليه السلام ) : پيامبر آن قدر در نماز مى ايستاد ، تا پاهايش ورم مى كرد .
- امام باقر ( عليه السلام ) : عايشه در شبى كه نوبت ماندن پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) نزدش بود ، به ايشان عرض كرد : اى پيامبر خدا ، چرا خود را به زحمت مى اندازى با آنكه خداوند گناه گذشته و آينده تو را آمرزيده است . فرمود : اى عايشه ، آيا بنده اى سپاسگزار نباشم ؟ و پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) بر سر انگشتان پايش مى ايستاد تا اينكه خداوند سبحان و متعال فرو فرستاد : " طه ، ما قرآن را بر تو فرو نفرستاديم تا بر خود سخت گيرى " .
- امام صادق ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) دو برابر نماز واجب ، نماز مستحب مى خواند .
- امام باقر ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) از آغاز روز تا زوال خورشيد ، هيچ نماز نمى خواند و هنگام زوال ، هشت ركعت نماز مى خواند كه همان نماز " توبه كنندگان " است . در اين ساعت ، درهاى آسمان گشوده مى شود و دعا پذيرفته مى شود ، نسيم ها ( ى رحمت ) مى وزد و خداوند به آفريده هايش مى نگرد . پس هنگامى كه سايه به اندازه يك ذراع باز مى گشت ، چهار ركعت نماز ظهر مى گزارد و پس از ظهر دو ركعت و سپس دو ركعت ديگر مى خواند و هنگامى كه سايه به اندازه يك ( 3) ذراع باز مى گشت ، چهار ركعت نماز عصر مى گزارد و پس از مغرب ، چهار ركعت مى خواند و سپس نمازى نمى خواند تا شفق فرو رود و هنگامى كه فرو مى رفت ، نماز عشاء را مى گزارد . سپس پيامبر به بسترش مى رفت و نماز نمى خواند تا نيمى از شب سپرى شود . هنگامى كه شب از نيمه مى گذشت ، هشت ركعت نماز مى گزارد و در پاره چهارم شب ، سه ركعت نماز وتر مى گزارد و در آن ها " فاتحة الكتاب " و " قل هو الله احد " مى خواند و سه ركعت را با يك سلام دادن از هم جدا مى كرد و سخن مى گفت و نيازهايش را مى طلبيد و از نمازگاهش بيرون نمى آمد ، تا اينكه ركعت سوم نماز وتر را بخواند و در آن پيش از ركوع ، قنوت مى خواند . سپس سلام مى داد و دو ركعت نماز ( نافله ) فجر را هنگام دميدن سپيده يا اندكى پس و پيش ، مى گزارد . سپس دو ركعت نماز صبح - يعنى سپيده دمان - را هنگامى مى خواند كه سپيده گسترش مى يافت و به خوبى روشن مى شد . پس اين نماز پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) تا هنگام قبض روحش بود .
نماز امام على ( عليه السلام )
- ديلمى - در توصيف نماز امام على ( عليه السلام )
- : ايشان روزى در جنگ صفين سرگرم پيكار و جنگ بود و با اين همه ميان دو صف ، مراقب خورشيد بود . پس ابن عباس به ايشان عرض كرد : اى امير مؤمنان ، اين چه كارى است ؟ فرمود : به زوال خورشيد مى نگرم تا نماز بگزاريم . پس ابن عباس عرض كرد : و آيا اكنون ، هنگام نماز است ؟ جنگ ، ما را از نماز به خود مشغول داشته است . پس حضرت فرمود : براى چه با اينان مى جنگيم ؟ ما فقط براى نماز با اينان مى جنگيم .
- ابن ابى جمهور : در حديث است كه على ( عليه السلام ) هرگاه وقت نماز مى شد ، نا آرام و لرزان مى گشت و رنگش تغيير مى كرد . به ايشان گفته مى شد : شما را چه شده است ، اى امير مؤمنان ؟ مى فرمود : وقت نماز در رسيده است ، وقت امانتى كه خداوند آن را بر آسمانها و زمين عرضه كرد و آن ها از بر دوش كشيدنش خوددارى ورزيدند و از آن ترسيدند .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هر گاه على ( عليه السلام ) به نماز مى ايستاد و مى گفت : " رو به سوى كسى آوردم كه آسمانها و زمين را آفريده " ، رنگش تغيير مى كرد ، به گونه اى كه در چهره اش هويدا مى شد .
- همانا على ( عليه السلام ) ، در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى گزارد .
- ابن عباس : دو شتر ماده بزرگ و فربه را براى پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) هديه آوردند . پس به اصحاب فرمود : آيا كسى در ميان شما هست كه دو ركعت نماز با قيام و ركوع و سجود و وضو و خشوع آن بگذارد بى آنكه به هيچ كار دنيايى بينديشد و در دل به فكر دنيا باشد ، تا يكى از اين دو شتر را به او بدهم ؟ و اين را يك بار و دو بار و سه بار گفت ولى هيچ يك از اصحاب پاسخ ندادند . پس امير مؤمنان برخاست و گفت : اى پيامبر خدا ، من دو ركعت نماز مى خوانم و از تكبير نخستين تا سلام پايان آن ، در دل به هيچ كار دنيايى نمى انديشم . پس حضرت فرمود : اى على بخوان ، خدا بر تو درود فرستد . پس امير مؤمنان تكبير گفت و به نماز وارد شد و هنگامى كه سلام دو ركعت را داد ، جبرييل بر پيامبر فرود آمد و گفت : اى محمد ، خدا به تو سلام مى رساند و مى فرمايد : يكى از دو شتر را به او ببخش . پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) گفت : من با او شرط كرده بودم كه اگر در دو ركعت نمازى كه مى خواند ، به هيچ كار دنيايى نينديشد ، به او يكى از دو شتر را بدهم ، در حالى كه هنگام نشستن در تشهد با خود انديشيد كه كدام را بگيرد . پس جبرييل گفت : خداوند به تو سلام مى رساند و مى فرمايد : او انديشيد كه كدام فربه تر و بزرگترند تا آن را بگيرد و قربانى كند و در راه خدا صدقه دهد ، پس انديشه اش براى خداى عز وجل بوده است و نه دنيا .
پس پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) گريست و هر دو را به او بخشيد .
نماز فاطمه ( عليها السلام )
- ابن فهد : فاطمه ( عليها السلام ) در نماز از ترس خداوند متعال ، نفس نفس مى زد .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : اما دخترم ، فاطمه ، همانا سرور زنان جهان از آغاز تا پايان است . او پاره اى از تنم ، نور چشمم ، ميوه دلم ، روح و جانم و حوريه اى به صورت انسان است . هرگاه در محرابش در پيشگاه پروردگار بزرگ و شكوهمندش مى ايستد ، نورش براى فرشتگان آسمان جلوه مى نمايد ، همانگونه كه نور ستارگان براى ساكنان زمين جلوه مى كند و خداوند عز وجل به فرشتگانش مى گويد : " اى فرشتگان من ، به كنيز من فاطمه ، سرور كنيزانم ، بنگريد كه در پيشگاه من ايستاده و از ترس من گوشت تنش مى لرزد و با دلش به عبادت من روى آورده است . شما را گواه مى گيرم كه پيروانش را از آتش ، ايمن ساختم " .
نماز امام حسن بن على ( عليهما السلام )
- امام سجاد ( عليه السلام ) : همانا حسن بن على ( عليهما السلام ) هرگاه به نماز در پيشگاه پروردگارش - عز وجل - مى ايستاد ، گوشت تنش مى لرزيد و هر گاه بهشت و آتش را ياد مى كرد ، چون مار گزيده به خود مى پيچيد و بهشت را از خدا مى طلبيد و از آتش به خداوند پناه مى برد .
- حسن بن على بن ابيطالب ( عليهما السلام ) نماز مى خواند كه مردى از پيش روى حضرت گذشت و يكى از همنشينانش ، او را باز داشت . هنگامى كه حضرت نمازش را به پايان برد فرمود : چرا آن مرد را بازداشتى ؟ گفت : اى پسر پيامبر خدا ، ميان شما و محراب جدايى انداخت . پس حضرت فرمود : واى بر تو ، همانا خداوند عز وجل به من نزديكتر از آن است كه كسى ميان من و او ، فاصله شود .
نماز امام حسين بن على ( عليهما السلام )
- حميد بن مسلم - در بيان واقعه عاشورا
- : پيوسته ياران حسين ( عليه السلام ) كشته مى شدند و هنگامى كه از اينان يك يا دو نفر كشته مى شد ، آشكار مى گشت ولى آنان ( يزيديان ) فراوان بودند و هر چه از آنان كشته مى شد ، معلوم نمى گشت . چون ابو ثمامه عمرو بن عبد الله الصائدى ، اين را ديد به حسين ( عليه السلام ) عرض كرد : اى ابا عبد الله ، جانم فدايت ، من مى بينم اينان ( يزيديان ) به تو نزديك مى شوند و سوگند به خدا ، كشته نمى شوى تا اينكه من پيش از تو كشته گردم ، ان شاء الله . و دوست دارم پروردگارم را ديدار كنم در حالى كه اين نماز را كه وقتش نزديك شده ، بگزارم . پس حسين ( عليه السلام ) سرش را بلند كرد و فرمود : نماز را ياد كردى ، خداوند تو را از نماز گزاران ياد كننده قرار دهد . آرى ، اكنون ، اول وقت آن است . سپس فرمود : از آنان بخواهيد كه دست از ما بردارند تا نماز بگزاريم . پس حصين بن تميم ( 4) به آنان گفت : آن ( نماز ) پذيرفته نمى شود . پس حبيب بن مظاهر گفت : پذيرفته نمى شود ! گمان كردى نماز از خاندان پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) پذيرفته نمى شود و از تو پذيرفته مى گردد ؟
- ابن طاووس : وقت نماز ظهر كه شد حسين ( عليه السلام ) به زهير بن قين وسعيد بن عبد الله حنفى فرمان داد كه با نيمى از افراد جلو بايستند . سپس نماز خوف را با بقيه گزارد . پس تيرى به حسين ( عليه السلام ) رسيد . سعيد بن عبد الله حنفى پيش رفت و با تن خود به نگهبانى از امام حسين ( عليه السلام ) پرداخته و گام از گام بر نداشت تا اينكه به زمين افتاد ، در حالى كه مى گفت : خدايا ، آنان را همچون عاد وثمود لعنت كن . خدايا ، سلامم را به پيامبرت برسان و آنچه درد زخم كشيده ام به او خبر ده ، كه من پاداش تو را در يارى فرزندان پيامبرت خواستارم . پس عهدش را به سر آورد و شهيد گشت ( رضوان الله عليه ) . پس جز آنچه از ضربت شمشيرها و نيزه ها بر او بود ، سيزده تير در تنش يافت شد .
نماز امام على بن حسين ( عليهما السلام )
- امام باقر ( عليه السلام ) : على بن الحسين ( عليهما السلام ) هرگاه در نماز مى ايستاد ، گويى ساقه گياهى است كه هيچ حركتى ندارد جز حركتى كه باد به آن مى دهد .
- امام صادق ( عليه السلام ) : على بن الحسين
- صلوات الله عليهم
- هرگاه در نماز مى ايستاد ، رنگش تغيير مى كرد و هنگامى كه به سجده مى رفت ، سر بر نمى داشت ، تا اينكه عرق مى كرد .
- عبد الله بن ابى سليمان : هرگاه على بن الحسين به نماز مى ايستاد ايشان را لرزه مى گرفت ، پس گفته شد : شما را چه مى شود ؟ فرمود : نمى دانيد در پيشگاه چه كسى مى ايستم و با كه مناجات مى كنم ؟ !
- عبد الله بن محمد قرشى : هرگاه على بن الحسين ( عليهما السلام ) وضو مى گرفت ، رنگش زرد مى شد . پس خانواده اش به ايشان عرض مى كردند : اين چه چيزى است كه شما را در بر مى گيرد ؟ و ايشان مى فرمودند : آيا مى دانيد براى ايستادن در پيشگاه چه كسى آماده مى شوم ؟
- امام باقر ( عليه السلام ) : هرگاه على بن الحسين ( عليهما السلام ) در نمازش مى ايستاد ، رنگش دگرگون مى شد و ايستادنش در نماز ، ايستادن بنده اى خوار در برابر سلطانى بزرگ بود ، اندامش از ترس خداى عز وجل مى لرزيد و همچون كسى نماز مى گزارد كه آخرين نمازش را مى خواند و چنين مى بيند كه پس از آن ، هرگز نماز نمى خواند .
- على بن الحسين ( عليهما السلام ) در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى گزارد ( 5) .
- هنگامى كه به امام باقر ( عليه السلام ) گفته شد : چقدر فرزندان پدرت كم هستند ؟
- فرمود : شگفت اين است كه من چگونه زاده شدم ! پدرم در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى گزارد ، پس كى به دنيا بپردازد ( 6) .
- ابو حازم : هيچ يك از هاشميان را برتر از على بن الحسين ( عليهما السلام ) نديدم . در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى گزارد ، تا اينكه پيشانى و جايهاى سجده اش همچون سينه شتر ، بر آمده گشت .
- امام باقر ( عليه السلام ) : روزى در نماز ، بالا پوش على بن الحسين ( عليهما السلام ) از يك دوشش افتاد . آن را درست نكرد تا اينكه نمازش را به پايان برد . پس يكى از يارانش ( سبب درست نكردن ) آن را از حضرت پرسيد . حضرت فرمود : واى بر تو ، آيا مى دانى در پيشگاه چه كسى بودم ؟ همانا از نماز بنده جز آنچه با دلش به خدا رو آورده باشد ، پذيرفته نيست .
- امام صادق ( عليه السلام ) : در پوشش وفقه شباهت هيچ يك از فرزندان و خانواده أمير المؤمنين ( عليه السلام ) به ايشان ، بيشتر از على بن الحسين ( عليهما السلام ) نبود . ابوجعفر ( فرزند على بن الحسين ( عليهما السلام ) ) بر او وارد شد و با ايشان روبرو گشت كه به مرتبه اى از عبادت رسيده بود كه هيچ كس بدان دست نيافته بود . او را ديد كه رنگش از شب زنده دارى ، زرد گشته ، چشمش از گريه ، آب مرواريد آورده ، پيشانى و بينى اش از سجده ، زخم و شكاف برداشته و ساقها و كف پاهايش از ايستادن در نماز ورم كرده اند . پس ابوجعفر ( عليه السلام ) گفت : هنگامى كه او را اين گونه ديدم ، نتوانستم از گريه خوددارى كنم و دلم به رحم آمد و گريستم و او نيز به فكر فرو رفته بود . پس از اندكى كه از ورودم سپرى شد ، متوجه من شد و گفت : اى پسركم ، برخى از آن برگه ها را كه عبادت على بن ابيطالب در آن نوشته شده به من ده ، پس دادم و اندكى خواند و سپس نوميدانه آن را از دستش رها كرد و گفت : چه كس توان عبادت على ( عليه السلام ) را دارد ؟
- ابن شهر آشوب - در توصيف نماز امام زين العابدين ( عليه السلام )
- : به نماز ايستاده بود كه پسر خردسالش محمد به بالاى چاه عميق خانه اش در مدينه آمد و در آن افتاد . پس مادرش او را ديد . فرياد برآورد و به سوى چاه دويد . خود را در كنار چاه مى زد و كمك مى خواست و مى گفت : اى پسر پيامبر خدا ، فرزندت محمد غرق شد . ولى ايشان از نمازش منصرف نمى شد ، حال آن كه صداى دست و پا زدن پسرش را در ته چاه مى شنيد . پس اين كار بر مادر گران آمد و از غم فرزند گفت : اى خاندان پيامبر خدا ، چقدر سنگدل هستيد ! پس امام به نماز توجه داشت و جز با اتمام و تكميل آن بيرون نيامد . سپس به مادر فرزند رو آورد و بر كناره چاه نشست و دستش را تا ته چاه برد ، حال آنكه جز با ريسمانى دراز به آن نمى رسيد . پس پسرش محمد را بيرون آورد در حالى كه او را در دست گرفته بود و با او خوش مى گفت و مى خنديد و نه جامه اش تر شده بود و نه تنش . پس فرمود : بگير ، اى سست يقين به خدا . پس مادر از سلامتى فرزندش خندان و از گفته امام : اى سست يقين به خدا ، گريان شد . امام فرمود : اكنون سرزنشى بر تو نيست ، اگر مى دانستى كه من در پيشگاه خداوند جبارم كه اگر روى بر مى گرداندم او نيز از من روى مى گرداند ( چنان نمى گفتى ) ، آيا پس از او ، كسى يافت مى شود كه رحم آورد ( 7) ؟
نماز امام محمد باقر ( عليه السلام )
- امام صادق ( عليه السلام ) : پدرم ( عليه السلام ) در دل شب نماز مى گزارد و چنان سجده اش را طول مى داد ، كه مى گفتيم : خفته است .
- جابر جعفى : ابو جعفر ( امام باقر ( عليه السلام ) ) روزى نماز مى خواند كه چيزى بر سر حضرت افتاد . آن را از سرش بر نداشت ، تا اينكه جعفر برخاست و آن را از سرش برداشت . و اين به خاطر بزرگداشت خداوند و توجه به نمازش بود كه همان گفته خداست : " و پاكدلانه روى به دين داشته باش " .
- ابو ايوب : ابو جعفر ( امام باقر ( عليه السلام ) ) وابو عبد الله ( امام صادق ( عليه السلام ) ) هنگامى كه به نماز مى ايستادند ، رنگشان سرخ و زرد مى شد ، گويا كسى را كه با او مناجات مى كنند ، مى بينند .
- امام صادق ( عليه السلام ) : پدرم پس از نماز عشاء آخر ، دو ركعت نماز در حالت نشسته مى گزارد كه در آن صد آيه مى خواند و مى گفت : هر كس اين دو ركعت را بگزارد و صد آيه بخواند ، جزو غافلان نوشته نمى شود .
نماز امام جعفر صادق ( عليه السلام )
- ابن طاووس : روايت شده مولايمان امام صادق ( عليه السلام ) در نماز ، قرآن مى خواند كه مدهوش شد . هنگامى كه به هوش آمد ، پرسيده شد ، چه چيز ، حال شما را بدين جا كشاند ؟ پس سخنانى به اين مضمون فرمود : پيوسته ، آيه هاى قرآن را تكرار مى كردم ، تا حالم به گونه اى شد كه گويا آن را از دهان همان كس مى شنوم كه بى پرده و عيان فرو فرستاده است . پس توان بشرى در برابر پرده بر گرفتن از شكوه الهى ، تاب نياورد .
- سفيان بن خالد - در توصيف نماز امام صادق ( عليه السلام )
- : ايشان روزى نماز مى خواند كه مردى از پيش روى حضرت گذشت و پسرش موسى ( عليه السلام ) هم نشسته بود . هنگامى كه نماز را به پايان برد ، پسرش ( موسى ) به ايشان گفت : اى پدر ، آيا نديدى كه آن مرد از پيش رويت گذشت ؟
گفت : اى پسركم ، آن كس كه برايش نماز مى گزارم ، از آن كه از پيش رويم گذشت ، به من نزديكتر است .
- حمزه بن حمران وحسن بن زياد : بر امام صادق وارد شديم در حالى كه نزدش گروهى بودند كه با آن ها نماز عصر را ( به جماعت ) گزارد ولى ما نماز خوانده بوديم . پس در ركوعش سى و چهار يا سى و سه بار " سبحان ربى العظيم " را شمرديم . يكى از اين دو راوى در روايتش چنين گفت : " وبحمده " به تعداد يكسان در ركوع و سجود .
- ابان بن تغلب : بر امام صادق ( عليه السلام ) وارد شدم در حالى كه نماز مى خواند . پس در ركوع و سجودش شصت تسبيح شمردم .
نماز امام موسى بن جعفر ( عليهما السلام )
- حمد بن عبد الله غروى از پدرش نقل مى كند كه گفت : بر فضل بن ربيع ( 8) كه بر پشت بام نشسته بود در آمدم . پس به من گفت : نزديك بيا ، نزديك شدم تا در كنارش قرار گرفتم . سپس به من گفت : از اين بالا به ( فلان ) اتاق خانه بنگر ، پس از بالا نگريستم ، گفت : در اتاق چه مى بينى ؟ گفتم : جامه اى افكنده شده . گفت : نيك بنگر ، با تأمل و دقت نگريستم ، برايم آشكار شد و گفتم : مردى در سجده است . گفت : او را مى شناسى ؟ گفتم : نه ، گفت : اين مولاى توست . گفتم : چه كس مولاى من است ؟ گفت : براى من خود را به نادانى مى زنى ؟ گفتم : خود را به نادانى نمى زنم ، بلكه براى خود مولايى نمى شناسم . پس گفت : اين ابوالحسن موسى بن جعفر است . من او را شب و روز نيك مى نگرم . در هيچ وقتى از اوقات او را جز بر همين حالت كه به تو گفتم نمى يابم . او نماز صبح مى گزارد و ساعتى نيز پس از آن ذكر و دعا مى خواند ، تا خورشيد طلوع كند ، پس سجده مى كند و تا نيم روز در سجده است و كسى را گمارده تا زوال را انتظار كشد . من نمى دانم كى غلام مى گويد : خورشيد زوال پيدا كرد ، كه يكباره بر مى خيزد و نماز را آغاز مى كند بى آنكه ( وضويش ) را نو كند . پس مى فهمم كه در سجده اش نخوابيده و چرت نزده است و پيوسته ( اين گونه است ) تا نماز عصر را به پايان برد و پس از آن ، سجده مى كند و پيوسته در سجده است تا خورشيد ناپديد شود . در اين هنگام از سجده بر مى خيزد و بى آنكه ( وضويش ) را نو كند ، نماز مغرب را مى خواند . و پيوسته در نماز و ذكر و دعاى پس از آن است تا نماز عشا را بخواند . پس از آن با گوشتى بريان كه برايش مى آورند افطار مى كند و سپس از نو وضو مى گيرد و سجده مى كند و سپس سر بر مى دارد و به خوابى سبك مى رود . سپس بر مى خيزد و از نو وضو مى گيرد و در دل شب به نماز مى ايستد ، تا سپيده بدمد . من نمى دانم كى غلام مى گويد : سپيده دميد كه يكباره براى نماز صبح بر مى خيزد . اين روش اوست از آن هنگام كه به من تحويل داده شده است .
- محمد بن مسلم : ابو حنيفه بر امام صادق ( عليه السلام ) وارد شد و به ايشان گفت : پسرت ( موسى ) را ديدم كه نماز مى خواند و مردم هم از پيش رويش مى گذشتند بى آنكه آنان را باز دارد ، با اينكه اشكال دارد . پس امام صادق ( عليه السلام ) گفت : موسى را نزد من خوانيد و وقتى آمد به او گفت : اى پسركم ، ابو حنيفه مى گويد كه نماز مى خواندى و مردم هم از پيش رويت مى گذشتند بى آنكه آنان را باز دارى . گفت : بلى پدر ، آن كه برايش نماز مى خوانم ، از آنان به من نزديكتر است . خدا مى فرمايد : " و ما از رگ گردن به او نزديكتريم " . پس امام صادق ( عليه السلام ) او را به خود چسباند و فرمود اى پسركم ، پدر و مادرم فدايت باد ، اى راز سپرده .
نماز امام على بن موسى الرضا ( عليهما السلام )
- ابوالحسن على بن على خزاعى : سرورم ابوالحسن رضا ( عليه السلام ) به برادرم دعبل ، پيراهنى سبز رنگ از پشمى لطيف و نازك و انگشترى با نگينى از عقيق خلعت داد و به او درهمهايى رضوى بخشيد و گفت : اى دعبل به قم برو كه از آن ها بهرهمند مى گردى و سپس گفت : اين پيراهن را نگاه دار كه در آن ، هزار شب و هر شب هزار ركعت نماز گزارده و هزار بار قرآن را ختم كرده ام .
- رجاء بن ابى الضحاك
- در توصيف نماز امام رضا ( عليه السلام )
- : سپيده دم ، نماز صبح را مى خواند و پس از سلام دادن در نمازگاهش به تسبيح و حمد و تكبير ولا إله الا الله گفتن ، مى نشست و بر پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) صلوات مى فرستاد تا اينكه خورشيد طلوع كند . سپس به سجده مى رفت و در آن مى ماند تا روز بالا بيايد . سپس به مردم رو مى كرد و تا نزديك زوال خورشيد ( ظهر ) با آنان گفتگو مى كرد و به ايشان جايزه مى داد ( 9) . سپس از نو وضو مى گرفت و به نمازگاهش باز مى گشت ، هنگام زوال خورشيد بر مى خاست و شش ركعت نماز مى گزارد كه در ركعت نخست سوره " حمد " و " قل يا ايها الكافرون " و در ركعت دوم ، سوره " حمد " و " قل هو الله احد " و در هر يك از چهار ركعت ديگر سوره " الحمد لله " و " قل هو الله " را مى خواند و در پايان هر دو ركعت سلام مى داد و در ركعت دوم آن ها ، پيش از ركوع و پس از قرائت ، قنوت مى خواند . سپس اذان مى گفت و دو ركعت نماز مى گزارد و پس از آن اقامه مى گفت و نماز ظهر را مى خواند . پس از سلام نماز هر اندازه كه خدا مى خواست به تسبيح و حمد و تكبير ولا إله الا الله گفتن مى پرداخت و سپس سجده شكر مى گزارد و در آن صدبار " شكرا لله " مى گفت و هنگامى كه سر بر مى داشت ، بر مى خاست و شش ركعت نماز مى گزارد كه در هر ركعت آن ، " حمد " و " قل هو الله احد " مى خواند و در پايان هر دو ركعت ، سلام مى داد و در ركعت دوم هر دو ركعتى پيش از ركوع و پس از قرائت ، قنوت مى خواند . سپس اذان مى گفت و پس از آن ، دو ركعت نماز مى گزارد و در ركعت دوم آن قنوت مى خواند . هنگامى كه سلام مى داد بر مى خاست و نماز عصر را مى خواند و پس از سلام دادن ، در نمازگاهش ، آن اندازه كه خدا مى خواست ، به تسبيح و حمد و تكبير ولا إله الا الله گفتن مى پرداخت . سپس سجده مى كرد و در آن صدبار " حمدا لله " مى گفت . هنگامى كه خورشيد ناپديد مى شد ، وضو مى گرفت و سه ركعت نماز مغرب را با اذان و اقامه مى گزارد و در ركعت دوم آن پيش از ركوع و پس از قرائت ، قنوت مى خواند و پس از سلام دادن ، در نمازگاهش مى نشست و آن اندازه كه خدا مى خواست به تسبيح و حمد و تكبير ولا إله الا الله گفتن مى پرداخت ، سپس سجده شكر مى گزارد و پس از آن سر بر مى داشت و با كسى سخن نمى گفت تا بر مى خاست و چهار ركعت نماز با دو سلام مى گزارد و در ركعت دوم هر يك ، پيش از ركوع و پس از قرائت قنوت مى خواند و در ركعت نخست اين چهار ركعت ، " حمد " و " قل يا ايها الكافرون " و در ركعت دوم ، " حمد " و " قل هو الله احد " و در دو ركعت ديگر ، " حمد " و " قل هو الله احد " مى خواند . پس از سلام دادن آن اندازه كه خدا مى خواست به ذكر و دعا مى نشست و سپس افطار مى كرد . سپس اندكى درنگ مى كرد تا نزديك به يك سوم شب سپرى شود . پس بر مى خاست و چهار ركعت نماز عشاء آخر را مى گزارد و در ركعت دوم آن پيش از ركوع و پس از قرائت ، قنوت مى خواند . پس از سلام دادن ، آن اندازه كه خدا مى خواست در نمازگاهش به ذكر خداوند عز وجل و تسبيح و حمد و تكبير و تهليل او مى پرداخت و پس از ذكر و دعا ، سجده شكر مى گزارد . سپس به بسترش مى رفت و در پاره سوم شب از بسترش با تسبيح و حمد و تكبير ولا إله الا الله واستغفر الله گفتن بر مى خاست ، مسواك مى زد ، وضو مى گرفت و سپس به نماز شب مى ايستاد و هشت ركعت نماز با سلام دادن در پايان هر دو ركعت ، مى گزارد كه در هر ركعت از دو ركعت نخست آن ، يك بار " حمد " و سى بار " قل هو الله " مى خواند . سپس چهار ركعت نماز جعفر بن ابيطالب با سلام در پايان هر دو ركعت مى گزارد و در ركعت دوم هر يك از آن ها ، پيش از ركوع و پس از تسبيح ( 10) قنوت مى خواند و آن را جزو نماز شب به حساب مى آورد . سپس بر مى خاست و دو ركعت باقيمانده را مى گزارد . در ركعت نخست سوره " حمد " و سوره " ملك " و در ركعت دوم ، سوره " الحمد لله " و " هل أتى على الانسان " را مى خواند . سپس بر مى خاست و دو ركعت ( نماز ) شفع مى گزارد كه هر ركعت آن يك بار " الحمد لله " و سه بار " قل هو الله احد " مى خواند و در ركعت دوم پيش از ركوع و پس از قرائت ، قنوت مى خواند . هنگامى كه سلام مى داد بر مى خاست و يك ركعت نماز وتر با توجهى تمام مى گزارد و در آن يك بار " حمد " ، سه بار " قل هو الله احد " ، يك بار " قل اعوذ برب الفلق " و يك بار " قل اعوذ برب الناس " مى خواند و پيش از ركوع و پس از قرائت ، قنوت مى خواند و در آن مى گفت : خدايا بر محمد و خاندانش درود فرست ، خدايا ما را جزو آنان كه ره نمودى ، ره بنما و جزو آنان كه سلامت دادى ، سلامت ده و جزو آنان كه سرپرستيشان كردى ، سرپرستى كن و در آنچه به ما داده اى بركت ده و ما را از آسيب حكمت ، نگاه دار كه تو حكم مى رانى و بر تو حكم نمى رود . بى گمان هر كه را تو دوست دارى ، خوار نمى شود و هر كه را تو دشمن دارى ، سربلند نمى گردد . پروردگار ما ، مبارك و والايى . سپس هفتاد بار مى گفت : از خدا آمرزش و بازگشت به او را مى خواهم و هنگامى كه سلام مى داد آن اندازه كه خدا مى خواست به ذكر و دعا مى نشست و هنگامى كه نزديك سپيده دمان مى شد ، بر مى خاست و دو ركعت نماز فجر مى گذاشت و در ركعت نخست آن ، " حمد " و " قل يا ايها الكافرون " و در ركعت دوم ، " حمد " و " قل هو الله احد " مى خواند . هنگامى كه سپيده مى دميد ، اذان و اقامه مى گفت و دو ركعت نماز صبح مى گزارد . پس از سلام دادن ، تا طلوع خورشيد به ذكر و دعا مى نشست و سپس سجده شكر مى گزارد ( و در آن مى ماند ) تا روز بالا بيايد .
پینوشتها:
1ـ در علل الشرايع چنين آمده است : " پيامبر خدا هرگاه خورشيد غروب مى كرد ، چيزى را بر نماز مغرب مقدم نمى داشت ، تا اينكه آن را بخواند " .
2ـ احتجاج نيز شبيه به اين متن را نقل كرده است و در پايان آن آورده است : " هرگاه به نماز مى ايستاد ، از سينه و درونش ، آوايى از شدت گريه چون آواز جوشش ديگ بر آتش ، شنيده مى شد " .
3.به قرينه ساير روايات و علم فقه ، درست آن است كه " دو " باشد .
4ـ از فرماندهان سپاه يزيد .
5.منابع ديگر جز سير اعلام النبلاء افزوده اند : " و باد او را چون خوشه گندم خم مى كرد " .
6.آغاز حديث در فلاح السائل چنين است : " به على بن حسين گفته شد : چقدر فرزندان پدرت كم اند " .
7.نمونه اين كرامتها از خادمان اهل بيت ( عليهم السلام ) نيز ديده شده است تا چه رسد به نفوس قدسى خود ايشان .
8ـ زندانبان حضرت امام كاظم ( عليه السلام ) .
9ـ گويى " يعظهم " باشد و نه " يعطهم " كه ترجمه اش " ايشان را پند مى داد " ، مى باشد .
10ـ در نماز جعفر ، سيصد تسبيح گفته مى شود كه از جمله پانزده بار در هر ركعت پس از قرائت و پيش از ركوع است .
منبع: کتاب الصلاة في الكتاب والسنة محمد محمدي رى شهرى