امام خمینی(ره) ؛ تسبيحات اربعه

■ امام خمینی(ره) ؛ تسبيحات اربعه

امام خمینی(ره) ؛ تسبيحات اربعه

  تسبيحات اربعه و اسرار و آداب قلبيّه آن به قدر مناسب

و آن متقوم به چهار ركن است:

ركن اول در تسبيح است.

و آن، تنزيه از توصيف به تحميد و تهليل است، كه از مقامات شامله است. و بنده سالك بايد در تمام عبادات متوجّه آن باشد و قلب خود را از دعواى توصيف و ثناجويى حق نگاه‏دارى كند؛ گمان نكند كه از براى عبد ممكن است قيام به حقِ عبوديّت، فضلًا از قيام به حقّ ربوبيّت كه چشم آمال كمل اولياء از آن منقطع و دست طمع بزرگان اصحاب معرفت از ذيل آن كوتاه است عنقا شكار كس نشود دام بازگير(1). ( از اين جهت گفته‏اند كمال معرفت اهل معارفْ عرفان عجز خويش است‏(2).

آرى، چون رحمت واسعه حق جلّ و علا شامل حال ما بندگان ضعيف است، به سعه رحمت خود ما بيچارگان را بار خدمت داده و اجازه ورود در يك همچو مقام مقدّس منزّه، كه پشت كرّوبيّين از قرب به آن خم است، مرحمت فرموده. و اين از بزرگترين تفضّلات و ايادى ذات مقدّس ولىّ نعمت است بر بندگان خود، كه اهل معرفت و اولياء كمّل و اهل اللَّه قدر آن را به قدر معرفت خود مى‏دانند، و ما محجوبان بازمانده از هر مقام و منزلت و محرومان دور افتاده از هر كمال و معرفت بكلّى از آن غافليم؛ و اوامر الهيه را، كه فى الحقيقه بالاترين نعم بزرگ نامتناهى است، از تكلف و كلفت دانيم و با انضجار و كسالت قيام به آن كنيم، و از اين جهت از نورانيّت آن بكلى محروم و محجوبيم.

و بايد دانست كه چون تحميد و تهليل متضمّن توحيد فعلى است و در آن شائبه تحديد و تنقيص است، بلكه شائبه تشبيه و تخليط است، عبد سالك براى تهيه ورود در آن لازم است در حصن حصينِ تسبيح و تنزيه خود را وارد كند و به باطن قلب خود بفهماند كه حق جلّت عظمته منزّه از تعيّنات خلقيّه و تلبّس بملابس كثرات است، تا ورود در تحميدش از شائبه تكثير تنزيه شود.

 

ركن دوم تحميد است.

و آن، مقام توحيد فعلى است كه مناسب حال قيام است و مناسب قرائت است نيز. و از اين جهت، اين تسبيحات در ركعات اخيره قائم مقام حمد است و مصلى مختار است كه حمد را نيز بخواند به جاى آن. و توحيد فعلى را- چنانچه در حمد مذكور شد- از حصر حمد به حق تعالى استفاده كنيم و دست عبد را از محمدتها بكلّى كوتاه نماييم و هُوَ الَاوَّلُ وَ الآْخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الْباطِن‏(3) ( را به سامعه قلب رسانيم، و حقيقت ما رَمَيْتَ اذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّه رَمى‏(4) ( را به ذائقه روح چشانيم، و خودبينى و خودخواهى را زير پاى سلوك نهيم تا به مقام تحميد خود را رسانيم و دل را از زير بار منّت خلق بيرون كشانيم.

 

ركن سوم تهليل است

و از براى آن مقاماتى است:

يكى مقام نفى الوهيّت فعليّه است كه عبارت اخراى لا مُؤَثِّرَ في الوُجودِ الّا اللَّه است. و اين مؤكّد حصر تحميد بلكه موجب و مسبّب آن است. چون كه مراتب وجودات امكانيّه ظلّ حقيقت وجود حق جلت قدرته و ربط محض است و از براى هيچ يك از آنها به هيچ وجه استقلال و قيام به خود نيست، از اين جهت، تاثير ايجادى را به هيچ وجه به آنها نتوان نسبت داد، چه كه در تأثير استقلالِ ايجاد لازم و استقلالِ ايجاد مستلزم استقلال وجود است. و به عبارت اهل ذوق، حقيقت وجودات ظلّيّه ظهور قدرت حق است در مرآيى خلقيّه، و معنى لا اله إلا اللَّه مشاهده فاعليّت و قدرت حق است در خلق و نفى تعيّنات خلقيّه است، و افناى مقام فاعليّت آنها و تأثير آنها است در حق.

و يكى مقام نفى معبود غير حق است، و لا إله إلا اللَّه اىْ، لا معبودَ سِوى اللَّه. و بنا بر اين، مقام تهليل نتيجه مقام تحميد است؛ زيرا كه اگر محمدت منحصر به ذات مقدّس حق شد، عبوديّت نيز بار خود را در آن مقام مقدّس افكند؛ و جميع عبوديّتهايى كه خلق از خلق مى‏كند، كه همه براى رؤيت محمدت است، منتفى شود؛ پس، گويى سالك چنين گويد كه چون جميع محامد منحصر در حق است، پس عبوديت نيز منحصر به او شود، و او معبود شود و بتها همه شكسته شود. و از براى تهليل مقامات ديگرى است كه مناسب اين مقام نيست. ركن چهارم تكبير است. و آن نيز تكبير از توصيف است؛ گويى كه عبد در اول ورود در تحميد و تهليل، تنزيه از توصيف نموده، و پس از فراغ از آن نيز تنزيه و تكبير از توصيف نمايد، كه تحميد و تهليلش محفوف به اعتراف به تقصير و تذلّل باشد. و شايد كه تكبير در اين مقام تكبير از تحميد و تهليل باشد، زيرا كه در آن شائبه كثرت است؛ چنانچه مذكور شد. و شايد در تسبيح تنزيه از تكبير، و در تكبير تكبير از تنزيه نيز باشد، كه دعاوى عبد بكلّى ساقط شود و به توحيد فعلى متمكّن گردد و مقام قيام به حقّ ملكه گردد در قلب، و از تلوين بيرون آيد و حالت تمكين حاصل شود.

و عبد سالك بايد در اين اذكار شريفه كه روح معارف است حال تبتّل و تضرّع و انقطاع و تذلّل را در قلب تحصيل كند؛ و به كثرت مداومت باطن قلب را صورت ذكر دهد و حقيقت ذكر را در باطن قلب متمكّن سازد، تا قلب متلبّس به لباس ذكر شود و لباس خويش، كه لباس بُعد است، از تن بيرون آورد؛ پس، قلب الهى حقّانى شود و حقيقت و روح انَّ اللَّه اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤمِنينَ أَنْفُسَهُم‏(5) ( در آن متحقّق گردد.

 

پینوشت ها:

 -

1- عنقا شكار كس نشود دام بازگير         كانجا هميشه باد به دست است دام را

. - حافظ
2- بحارالانوار، ج 94، ص 150، المناجات ثمانيه عشر، مناجات العارفين.
3- اوست آغاز و انجام و پيدا و نهان. (حديد / 3).
4- هنگامى كه تير انداختى تو نبنداختى بلكه خدا انداخت. (انفال / 17).
5- همانا خدا از مومنان جهايشان را خريده است. (توبه / 111).

 

منبع: کتاب آداب الصلاة امام خمينى رضوان الله تعالی علیه

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 982 کلمه
مولف : امام خمینی (ره)
1400/8/10 ساعت 13:23
کد : 3127
دسته : اسرار نماز,عمومی
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
تسبیحات
اذکار
امام خمینی
اسرار نماز
تسبیح
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز