حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛ ريشه اخلاص و نشانه هاى اخلاص

■ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛ ريشه اخلاص و نشانه هاى اخلاص

حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛ ريشه اخلاص و نشانه هاى اخلاص

ريشه اخلاص  
آنكه گرفتار ريا مى شود، هنوز به مرحله يقين و باور نرسيده است .
على عليه السلام مى فرمايد: الاخلاصُ ثَمَرةُ اليَقين (1)
اخلاص ، نتيجه يقين است .
ممكن است انسان به خدا و قيامت و پاداش و... علم داشته باشد، ولى علم انسان ، تا به مرحله يقين و باور نرسد، آن تاءثير گذارى لازم را نخواهد داشت . همه مى دانند كه مرده ، قادر بر انجام كارى نيست ، امّا خيلى ها، در همان حال ، از مرده مى ترسند.
رياكار، هر چند ممكن است به خدا و قيامت و حساب و كتاب ، آگاه باشد، ولى آگاهى او چون به مرحله يقين نرسيده ، از اخلاص دور مى شود. اين يقين هم در سايه عبادت بسيار فراهم مى آيد.
قرآن مى گويد: وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَاءْتِيَكَ الْيَقِينُ(2)
آنقدر عبادت كن تا يقين به تو برسد.
اگر يقين داشته باشيم كه عالم ، محضر خداست ، عزت و ذلّت به دست اوست ، دنيا و جلوه هاى آن ، سرمايه هايى كم سود و گذرا و فريبنده است ، به اخلاص در عمل كشيده مى شويم .
نشانه هاى اخلاص  
بسيارند كسانى كه خود را در نيّت و عمل مخلص مى دانند، ولى اگر خوب بررسى كنند، نيّت هاى غيرالهى را در كارهايشان خواهند شناخت . از اين رو به بعضى نشانه هاى اخلاص ، بر مبناى قرآن و حديث اشاره مى كنيم :

 

1- بى توقعى از ديگران 
نمونه اى را كه در قرآن كريم در اين باره ياد مى كند، افطارى دادن حضرت على و فاطمه عليهاالسلام است . امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام در كودكى بيمار شدند. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و جمعى از اصحاب به عيادت رفتند و به على عليه السلام پيشنهاد كردند كه براى شفاى آن دو، نذر كنند. نذر كردند كه اگر شفا يابند، سه روز روزه بگيرند. خداوند آن دو فرزند را شفا داد. على و فاطمه عليهاالسلام در وفاى به نذر، روزه گرفتند. آن بزرگواران ، خود به زحمت نانى براى خويش در خانه مى پختند. هنگام افطار در اولين روز، بينوايى به در خانه آمد. آنان غذا و نان خود را به او دادند و خود، با آب افطار كردند. روز دوّم و سوّم هم اين ماجرا تكرار شد. خانواده كه سه روز، بى غذا روزه گرفته بودند، با رنگ پريده خدمت پيامبر رسيدند.
سوره دهر درباره آنان نازل شد كه اشاره به اين عمل خالصانه دارد: إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لاَ نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَآءً وَلاَ شُكُوراً(3) ما شما را بخاطر خدا، اطعام مى دهيم و از شما هيچ پاداش و سپاسى نمى خواهيم .
آنان ، با اخلاص و بخاطر خدا، اطعام كردند، اطعام و بخششى كه جزء خصلت و روحيه آنان بود، غذاى مورد علاقه خود را دادند، از تكرار مهمان يا سائل ، خسته و ناراحت نشدند و هيچ توقع و چشمداشت تشكّر هم از آنان نداشتند.
انسان ممكن است گاهى بدون پول ، كار كند ولى مايل باشد كارش در جامعه مطرح باشد.
گاهى با زبان مى گويد كه توقّع پاداش ندارد ولى در دل ، مى خواهد.
گاهى اگر از كار خوب و فعاليت هايش قدردانى نمى شود، دلسرد و ناراحت مى شود و اگر به تناسب مقامش از او احترام به عمل نمى آيد، دلگير مى گردد.
اين ها نشانه هاى عدم اخلاص است . مخلص ، كسى است كه انتقاد يا تمجيد مردم در عمل به تكليف او، بى تاءثير باشد و انسان به وظيفه عمل كند، چه بدانند و تشكّر كنند، يا بى خبر باشند و ناسپاس .

 

2- توجّه به تكليف ، نه عنوان 
نشانه ديگر اخلاص ، آنست كه انسان در عمل ، دنبال كارى برود كه ضرورى و تكليف است و بر زمين مانده ، هر چند پول و عنوان و شهرت در آن نباشد و براى انسان ، رفاه و درآمد و اعتبار اجتماعى فراهم نياورد. مثل خدمت در مناطق محروم يا روستاها و محيطهاى كوچك و دور دست و بد آب و هوا، يا پرداختن به كارهاى لازمى كه نمود اجتماعى چندانى ندارد، ولى وظيفه است .
زمانى در جوانى دو كلاس براى كودكان و جوانان داشتم . در مسير راه ، اگر جوانان به من ملحق مى شدند، احساس غرور مى كردم ، ولى وقتى كودكان به دنبالم مى افتادند، كمى احساس كوچكى مى كردم . از بازارچه اى عبور مى كرديم . پيرمرد بيسوادى از يك مغازه بيرون آمد و به من گفت : آيا براى خدا درس مى دهى ؟ من هم به اطمينان اين كه پول نمى گيرم ، گفتم : آرى . گفت : اگر براى خدا درس مى دهى ، خداى بچه ها با خداى بزرگسالان و جوانان يكى است و اگر به تو مى گويند معلّم بچه ها و قصّه گوى كودكان ، نبايد ناراحت شوى .
كلام آن پيرمرد را، يك ارشاد الهى مى دانستم كه به من الهام مى داد: خداى بزرگان و گمنامان ، يكى است . كاش به جايى برسيم كه شركت در جلسات معروف و غير معروف ، تحصيل نزد افراد مشهور يا گمنام ، خدمت در مراكز با نمود و بى نمود، تدريس مراحل ساده و ابتدايى يا سطوح عالى و نهايى براى ما يكسان باشد و عزّت را از خدا بخواهيم ، نه از پول و شهرت و لباس و كفش ‍ و كلاه و مقام ...!

 

3- پشيمان نشدن از كار 
كسى كه براى خدا كار مى كند و از ديگران انتظارى ندارد، هرگز از كارش ‍ پشيمان نمى شود، زيرا چون براى خداوند كار كرده ، اجر خود را برده است ، چه نتيجه دنيايى و مطلوب بدهد يا نه .
اگر بخاطر خدا براى ديدار مؤ منى يا عيادت بيمارى رفتيد، و در منزل نبود يا امكان ديدار فراهم نشد، پشيمان نمى شويد، چون ثواب خويش را برده ايد.
اگر ما هر روز، از احترام ها، پذيرايى ها، خدمت ها و همكارى ها پشيمان مى شويم ، بايد در قصد قربت خود، تجديد نظر كنيم .

 

4- يكسانى استقبال يا بى اعتنايى مردم 
در انجام وظيفه ، براى اهل اخلاص ، تفاوتى نمى كند كه مردم از او استقبال كنند يا با بى اعتنايى برخورد نمايند. ستايش و انتقاد در نظر آنان يكسان مى باشد. اگر كسى از استقبال مردم شاد شود و از بى اعتنايى شان دلسرد گردد، نشان ضعف اخلاص است . البته ممكن است كسى توجيه كند كه خوشحالى من از آن جهت است كه مردم دور حق جمع مى شوند و ناراحتى ام از سردى مردم نسبت به دين و ايمان است ، ولى گذشته از اين توجيه ، بايد ديد در دل چه مى گذرد.
اميرالمؤ منين عليه السلام فرموده است :
للمرائى ثلاثُ عَلامات : يَكْسَلُ اذا كانَ وَحْدَهُ وَ يَنْشَطُ اِذا كانَ فىِ النّاسِ، وَ يزيدُ فى العَمَل اِذا اُثِنَى عَليِه وَ يَنْقُصُ اِذا ذُمَّ(4) رياكار، سه نشان دارد: وقتى تنهاست ، با كسالت و بى حالى است ، وقتى با مردم است ، نشاط (در عبادت و عمل ) پيدا مى كند، اگر تعريفش كنند، كار بيشترى مى كند، و اگر بدگويى كنند، كم كارى مى كند.
خداوند، مارا از اين بيمارى خطرناك ، مصون دارد و همچون پزشكانى نباشيم كه با مرضى از دنيا مى روند كه خود، متخصّص درمانِ آنند! و چنين مباد كه ما درباره اخلاص بنويسيم ولى خود، با ريا و شرك از دنيا برويم .

 

5- تداوم انگيزه و عمل 
انسان مخلص ، ساخته وظيفه و تكليف الهى است ، نه ساخته جوّ و شرايط و صرف اين و آن . بنابراين آنچه را كه تكليف اوست ، به طور مستمر و يكنواخت انجام مى دهد و از تكرار آن عمل ، حتى براى هزارمين بار، خسته نمى شود. ممكن است بخاطر ضعف جسم يا پيرى ، كمتر كار كند، ولى نشاطش و انگيزه اش تغيير نمى كند.

 

6- مانع نبودن مال و مقام 
براى افراد با اخلاص ، مال و مقام ، مانع انجام وظيفه نيست . حتى خود را هم فداى تكليف مى كند و در اين مسير، از خواسته هاى خود نيز مى گذرد. اگر دلبستگى به مال و مقام و خويشان و دوستان مانع انجام وظيفه باشد، اخلاص رخت برمى بندد. قرآن مى گويد:
اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و خويشاوندان و اموال و تجارت و خانه هاى دلپسند، در نظر شما از خدا و پيامبر و جهاد در راه خدا، محبوب تر باشد، منتظر قهر و عذاب الهى باشيد.(5)
انسان مخلص ، اسير مكان و زمان و قيافه و همسر و مسكن و خود نيست و فقط رضاى الهى را مى بيند.
مى گويند: اسب سوارى به جوى آبى رسيد. هر كارى كرد و هر چه شلاّق زد، اسب قدم در آب نگذاشت . خود وارد آب شد و افسار اسب را كشيد، باز هم نيامد، حكيمى آنجا بود، گفت : سوار بر اسب شو با چوب و بيلى كه دارى آب را گل آلود كن تا اسب عبور كند. او چنان كرد و اسب به راحتى از آب گذشت .
اسب سوار دليل آنرا پرسيد. آن مرد حكيم گفت : اسب كه عكس خود را در آب زلال جوى مى ديد، حاضر نبود پا روى خودش بگذارد. ولى چون گل آلود شد، عبور كرد...!
آرى ... كسانى كه خودبين باشند و علاقه به مال و مقام و فرزند و شغل برايشان مطرح باشد، نمى توانند مخلص باشند، چون در مسير اخلاص ، بايد از همه چيز گذشت .

 

7- يكى بودن ظاهر و باطن 
انسان ممكن است در شرايطى يا نزد كسانى ، نوعى تظاهر نشان دهد و كارهايى كند كه مخالفِ وضع درونى و شخصى اش باشد. يا اگر تنها باشد و در خلوت ، به گونه اى باشد كه در حضور ديگران از آن پرهيز مى كند. اين نوعى ريا مى باشد. البته رعايت ادب ، مسئله ديگرى است .
على عليه السلام مى فرمايد: مَنْ لَمْ يَخْتَلِف سِرُّهُ وَ عَلانيّتهُ وَ فِعلُه و مقالَتُه فَقَدْ اَدّى الامانَةَ وَ اَخْلَصَ العِبادةَ(6)
كسى كه ظاهر و باطنش يكسان و گفته و عملش هماهنگ باشد، امانت الهى را ادا كرده و عبادت را خالص انجام داده است .
انسان با اخلاص ، بدون در نظر گرفتن پسند و رضايت اين و آن ، به وظيفه عمل مى كند و در راه خدا، از هيچ ملامتى هم نمى ترسد: يُجَهِدُونَ فِى سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لاََّئِمٍ(7)

 

8- نداشتن تعصّب گروهى 
اخلاص ، انسان را به تلاش هميشگى و همه جايى و خستگى ناپذير وامى دارد. ولى بدون اخلاص ، گاهى گرايش هاى باندى و گروهى در كار است . اگر آن وابستگى و عضويّت در يك گروه باشد، فعّال و با نشاط است و اگر از آن مدار خارج شد، نشاط قبلى را از دست مى دهد، حتى ممكن است منزوى و گوشه گير يا حتّى مخالف شود و كار شكنى كند. انسان با اخلاص ، در انحصار باند و تشكيلات خاصّ نيست و تعصّب گروهى نمى ورزد و اگر گروهى را باطل تشخيص داد، از آنان كناره مى گيرد و از گروه پرستى و تعصّبات شرك آميز قومى ، قبيلگى و منطقه اى و حزبى (كه با ورح اخلاص ‍ ناسازگار است ) دور مى شود.
قرآن مى فرمايد: وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَرَى عَلَى شَى ءٍ وقَالَتِ النَّصَرَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَى ءٍ (8)
يهود نژاد پرست ، نصارا را بى ارزش مى دانست و نصاراى متعصّب ، يهود را پوچ مى دانست .
البته اگر حزب يا گروه و تشكيلاتى حق بود، بايد از آن حمايت كرد.
منظور اين است كه نبايد باطل خود را حق ديد و حق ديگران را باطل پنداشت .

 

9- استقبال از كارهاى انجام نشده 
اگر اخلاص و دلسوزى در كار باشد، انسان دنبال كارهاى لازم و زمين مانده مى رود كه خلاء آن محسوس است و كسى نيست كه انجامش دهد، چون نام و نانى ندارد يا مهمّ به حساب نمى آيد.
براى ساختمان ، شيشه و قفسه و پرده هم لازم است ، حمام و دستشويى هم .
در يك سفره ، هم غذا و گوشت و... لازم است ، هم نمك . افراد با اخلاص ، از انجام كارهاى زمين مانده ابايى ندارند و به كوچكى و بزرگى آن هم نمى نگرند و معتقدند گاهى خداوند، به كارهاى خوب كوچك ، بركت و آثار بزرگى مى بخشد.
علامه طباطبايى (ره ) وقتى از حوزه علميه نجف به قم آمد، ديد كه درس ‍ فقه و اصول بسيار است ولى درس تفسير و فلسفه گفته نمى شود. شروع به تدريس اين دو علم كرد. هر چند عدّه اى از روى خيرخواهى ، اعتراض ‍ مى كردند كه اين كار، با شاءن مرجعيّت آينده سازگار نيست ولى او، بنا به تشخيص نياز و مصلحت حوزه ، به تفسير و فلسفه پرداخت و الميزان را تاءليف كرد.
آرى ... لطف خداوند، به اخلاص افراد است ، نه عنوان .

 

10- انصراف از خطا 
آنكه در كار اشتباه خود، سماجت و پافشارى مى كند مخلص نيست . فرد با اخلاص ، اگر تشخيص داد كه كار و راه بهترى وجود دارد. از مسير خطا منصرف مى شود و يا كار را به كاردان تر وامى گذارد.
بسيارند كسانى كه مدّتى راه خطا مى روند، ولى وقتى برايشان خطاى آن آشكار شد، حاضر نيستند دست بردارند و آنرا نوعى عقب گرد و شكست مى پندارند. در حالى كه اصرار بر خطا، شكست بزرگترى است . افراد مخلص ، روح بلند و سعه صدر دارند و بزرگ منشى آنان ، مانع تن دادن به پستى ها و حقارت ها مى شود.
نتيجه اخلاص  
ارتباط خالصانه انسان با خدا، نورانيّت ضمير و صفاى باطن و بصيرتى به همراه دارد كه انسان را در پيچ و خم هاى زندگى و بن بست ها و مشكلات ، هدايت مى كند.
على عليه السلام مى فرمايد: عِنْدَ تحقيق الاِخلاصِ تَسْتَنَيرُ البَصائِر(9)
هرگاه خلوص در دل آيد، نورانيّت و بينش به همراه آن مى آيد.
اين همان فرقان است كه قرآن كريم ، آنرا از نتائج تقوا مى شمارد(10) و نيز مى فرمايد:
اگر تقوا داشته باشيد، خداوند براى شما نورى قرار مى دهد كه با آن ، راه خود را مى رويد: يَجْعَل لكم نوراً تَمْشُونَ بِهِ(11)
اخلاص و دورى از هواى نفس و تقوا، اين نتيجه را دارد كه روشن بينى انسان را مى افزايد و انسان را از تاريكى هاى شرك و جهل و هوس ، به فضاى نور و توحيد و علم مى رساند. آنكه اخلاص داشته باشد به فوز و رستگارى مى رسد: اِنْ تَخْلُصْ تَفُرْ(12)
اخلاص ، ارزشى فوق العاده دارد و در عين حال ، بسيار دشوار است . امام سجاد عليه السلام در دعاهاى سحرهاى ماه رمضان از خداوند مى خواهد كه دل را از نفاق و عمل را از ريا پاك گرداند:
اللّهم طَهِّر قَلْبى مِنَ النِّفاقِ وَ عَمَلى مِنَ الرّياء
و نيز، امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه ، از خداوند اخلاص ‍ در عمل را مى طلبد: .. ولاخلاصَ فى عملى .
اخلاص ، در متن جامعه 
اخلاص مطلوب و ارزشمند، آنست كه در متن جامعه و در ميان مردم و همراه با مسئوليت ها و فعاليت هاى اجتماعى باشد. عدّه اى به غلط، آنرا در انزوا و دورى از مردم مى جويند. خداوند، شير خالص و گوارا را از ميان غذا و خون پديد مى آورد.(13) انسان خالص نيز بايد از لابلاى آلودگى ها و ناپاكى هاى محيط، جان خود را سالم نگهدارد و نيّت و عمل خود را از آلايش ‍ ريا پاك سازد و روسفيد بيرون آيد. اينگونه اخلاص است كه ارزشمند و مهم است .
مخلص ، خود را در اختيار پروردگار مى گذارد و دل را خانه محبّت او مى سازد و انگيزه الهى را بر همه اعمال و رفتار خويش حاكم مى كند و از اين راه به عزّت و سربلندى مى رسد.

1- فهرست غررالحكم .
2- حجر، آيه 99.
3- انسان ، آيه 9.
4- محجة البيضاء، ج 6، ص 144.
5- توبه ، آيه 23.
6- نهج البلاغه ، نامه 26.
7- مائده ، آيه 54.
8- بقره ، آيه 113.
9- فهرست غررالحكم ، واژه خلص ، ص 93.
10- انفال ، آيه 29.
11- حديد، آيه 28.
12- فهرست غرر، ص 92.
13- نحل ، آيه 66.

 

منبع: کتاب پرتوى از اسرار نماز، حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتی

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 2575 کلمه
مولف : حجت الاسلام قرائتی
1400/3/4 ساعت 09:33
کد : 3019
دسته : آداب باطنی و حضور قلب در نماز,عمومی
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
حجت الاسلام قرائتی
نیت
اخلاص
نیت سالم
نیت اعمال
نشانه های اخلاص
آثار اخلاص
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز