■ آیت الله مصباح یزدی؛ لزوم و راههاى تحصیل توجه قلبى به خداوند در نماز
ضرورت تحصیل توجه قلبى به خداوند در نماز
قبل از شروع نماز، شایسته است انسان لحظاتى ذهن و فكر خود را از امور مادى و آنچه باعث پراكندگى حواس مىشود منصرف، و در نماز و توجه به خداوند متمركز سازد. اگر مىخواهد نماز فرادا بخواند، سعى كند جایى را برگزیند كه خالى از سر و صدا بوده و نقشها و تصویرهایى كه جلب نظر مىكند وجود نداشته باشد. اگر مىخواهد در نماز جماعت شركت كند، سعى كند به گونهاى در بین جمعیت نمازگزار قرار گیرد كه چیزى او را به خود جلب نكند و مزاحم ارتباط او با خداوند نگردد؛ گویى او در بین جمعیت محو گردیده است.
ذكرهایى كه در نماز خوانده مىشود، مفاهیمى دارد كه باید در ذهن منعكس گردد، ولى توجه قلبى از مقوله الفاظ و مفاهیم نیست. توجه قلبى، از مقوله علم حضورى و شهودى است كه با عنایت خداوند براى كسانى كه حضور پروردگار خویش را درك كردهاند، به دست مىآید. در پرتو قدرت و استعدادى كه خداوند به انسان داده، او مىتواند همراه با گفتن ذكرهاى نماز و تصور معانى آنها، در عمق دل خود به خداوند توجه پیدا كند. گرچه ما در بیشتر زمانها آمادگى لازم را براى توجه قلبى به خداوند نداریم، ولى با یارىطلبى از خداوند و توجه به مفاهیم ذكرهاى نماز و تمركز در آنها، مىتوانیم این حالت معنوى را در خود پدید آوریم یا به تقویت آن بپردازیم. چراكه این توجه قلبى به صورت محدود و در حالتهاى خاصى براى بیشتر افراد رخ مىدهد و مهم، گسترش دادن آن توجه، و تقویت و عمق بخشیدن به آن است. گاه براى بیشتر افراد در هنگام مناجات و توسل، به صورت محدود حالتى پدید مىآید كه وراى الفاظ و مفاهیم، كاملا به مخاطب خود متوجه مىشوند، گویى كه او را مىبینند و در آن حال كاملا از امور پیرامون خود غافل مىگردند و حتى خود را نیز فراموش مىكنند.
اگر حالت توجه به خداوند در ما پدید آمد، باید براى تقویت و استمرار آن بكوشیم، چه اینكه توجه قلبى به خداوند، امر بسیار نفیسى است كه بهاى سنگینى دارد و باید بهاى سنگین این امر نفیس را بپردازیم؛ یعنى اولا با زحمت و تلاش این حالت را در خود پدید آوریم و سپس به تقویت آن بپردازیم و از كَفَش ندهیم.
راههاى تحصیل توجه قلبى به خداوند در نماز
1. توجه به عظمت بىنهایت خداوند
یكى از راههایى كه مىتوان براى ایجاد توجه قلبى به خداوند و حالت خشوع و خضوع برشمرد، توجه به عظمت بىنهایت خداوند و درك حقارت خویش است. ما باید با مشاهده نعمتهاى خدا و از راه تصور عظمت آفریدگان و حتى به كمك صورتهاى خیالى و ذهنى، اندكى از بزرگى خداوند را درك كنیم. چون ما هر قدر به ذهن خود وسعت بدهیم و تصویر بسیار بزرگى از عالم جسمانى در ذهن خود پدید آوریم و با كمك مفاهیم ذهنى و كمك گرفتن از قوه خیال، هر قدر بتوانیم عظمتِ خلقت خداوند را تصور كنیم، درك و تصورمان در برابر عظمت جهان، بسیار حقیر و ناچیز است. عظمت آفرینشى كه گاه فاصله بین دو ستاره آن، میلیاردها سال نورى است كه ما از درك فاصله یك سال نورىِ آن عاجزیم، چه رسد به درك میلیاردها سال نورى!
مىتوانیم در مقام تصور عظمت خداوند، فضایى عظیم و گسترده، یا صحرایى بزرگ و پردامنه، و یا اقیانوسى بزرگ و عمیق را تصور كنیم و آن گاه جسم كوچك و حقیر خود را با آن بسنجیم و بنگریم كه در مقام مقایسه، جسم ما چه نسبتى با این عالم جسمانى دارد كه براى ما قابل درك است. شاید در این مقایسه به این نتیجه برسیم كه جسم ما در برابر آن بخش از عالم جسمانى كه براى ما قابل تصور است، در حد یك موجود میكروسكوپى است؛ چه رسد به آن عوالمى كه ما راهى براى شناخت عظمت آنها نداریم. در پرتو آن مقایسه مادى و جسمانى، ما بیشتر به حقارت معنوى و روحى و نقص و كاستى خود پى مىبریم. اما با اینكه انسان موجودى خُرد و كوچك است، خداوند روحى معنوى به او داده كه مىتواند در شعاع معرفت خداوند قرار گیرد و با او ارتباط برقرار كند.
از دعاهایى كه سفارش شده قبل از نماز خوانده شود، نكتههاى ارزشمندى استفاده مىگردد كه رعایت آنها به ما كمك مىكند كه نمازمان كاملتر و شایستهتر انجام پذیرد. یكى از آن نكتهها كه توجه به آن بیش از هر چیزى اهمیت دارد، توجه به مقام خداوندگارى و عظمت خداوند و در مقابل، توجه به حقارت و كوچكى انسان است. این توجه به قدرى مهم و نتیجهبخش است كه تأكید شده نمازگزار با هفت تكبیر نماز را شروع كند و قبل از تكبیرةالاحرام، شش تكبیر بگوید. در فلسفه تشریع استحباب گفتن هفت تكبیر در شروع نماز آمده است كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در حال انجام نماز بودند و در كنار ایشان امام حسین(علیه السلام) نیز نماز مىگزاردند. رسول خدا تكبیر گفتند، ولى امام حسین نتوانستند تكبیر را درست ادا كنند. پیوسته رسول خدا تكبیر مىگفتند و امام حسین به تصحیح تكبیر خود مىپرداختند. پس از آنكه رسول خدا تكبیرهفتم را گفتند، امام حسین توانستند تكبیر هفتم را صحیح ادا كنند. از آن پس، گفتن هفت تكبیر در آغاز نماز مستحب گردید.(1)
2. توجّه به لطف بىنهایت پروردگار به انسانها
اگر كسى در حال نیازمندى به ما كمكى كند یا در زمان تهیدستى پولى دراختیار ما نهد، همیشه خود را وامدار او دانسته و سپاسگزار او هستیم و مىكوشیم آن پول را در راهى كه خوشایند او نیست، صرف نكنیم. اما با اینكه خداوند نعمتهاى بىشمارى در اختیار ما نهاده، نه فقط آن نعمتها را به حساب نمىآوریم، بلكه خود را طلبكار خدا مىدانیم و پروایى از كفران نعمت و عصیان او نداریم و نعمتهاى الهى را در راهى مصرف مىكنیم كه چه بسا موجب غضب و خشم خداوند مىگردد. اگر به دوستان خود بىوفایى كنیم و به آنها زیان برسانیم، ما را از خود مىرانند و دیگر روى خوش به ما نشان نمىدهند، ولى با آن همه بىوفایى و عصیان و جفاكارى در حق خداوند و بىاحترامى و بىادبى به ساحت پروردگار عالم و كفران نعمتهاى او، خداوند ما را از خود نمىراند و ما را مىپذیرد. اگر براى عذرخواهى نزد دوستمان برویم، ممكن نیست در مواجهه و سخن گفتن با او، به او بىاعتنایى كرده و توجه نداشته باشیم، اما پس از آن همه عصیان و گناه، وقتى به سراغ خداوند مىرویم و با زبانْ خدا را ذكر مىگوییم، دلمان به جاى دیگرى توجه دارد؛ گویى در مقام نیاز و توجه به ساحت ربوبى، به او پشت كردهایم. این نهایت زشتى و پستى بنده در برابر خداوند است؛ خداوندى كه مظهر كمال، جمال، لطف و بخشش بىنهایت است و با آن همه رفتار زشتى كه از ما سر زده، باز ما را مىپذیرد و قبول مىكند. تازه به قدرى از توبه و برگشت ما به سوى خویش خوشحال مىشود كه در وصف نمىگنجد.
از ابو عبیده حذاء نقل شده كه مىگوید:
سَمِعْتُ أَبا جَعْفَر(علیه السلام) یَقُولُ: إِنَّ اللهَ تَعالى أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُل أَضَلَّ راحِلَتَهُ وَ زادَهُ فی لَیْلَة ظَلْماءَ فَوَجَدَها، فَاللهُ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذلِكَ الرَّجُل بِراحِلَتِهِ حَینَ وَجَدَها.(2)
از امام باقر(علیه السلام) شنیدم كه فرمود: خوشحالى خداوند از توبه بندهاش، از خوشحالى مردى كه در شبى تاریك و ظلمانىْ زاد و راحله و آب و غذایش را گم مىكند و سپس آنها را بیابد، شدیدتر است. همانا خوشحالى خداوند از توبه بندهاش، از خوشحالى مردى كه زاد و راحلهاش را پیدا مىكند، بیشتر است.
اگر براى مدتى با تمرین و ممارست به هنگام نماز، عظمت خداوند و نعمتها و لطفهاى او و ناپایدارى زندگى را در نظر آوریم، رفتهرفته توجه به این معانى براى ما عادت و ملكه مىشود و خود به خود به آنها توجه پیدا مىكنیم و در نتیجه، استفاده شایستهترى از نماز مىبریم. وقتى انسان به رفتار و باورهایى انس گرفت و مرتب به آنها پرداخت، خداوند این قدرت را به او مىدهد كه بتواند یكجا همه آن انگیزهها، ایدهها و رفتارى را كه با آنها انس گرفته، تصور كند و به آنها توجه یابد.
این مفاهیمِ عالى و توحیدى، به خوبى در دعایى كه سفارش شده بعد از تكبیر پنجمِ قبل از نماز خوانده شود، تجلى یافته است:
لَبَّیْكَ وَ سَعْدَیْكَ وَ الْخَیْرُ فی یَدَیْكَ وَ الشَّرّ لَیْسَ إِلَیْكَ وَ الْمَهْدِیُّ مَنْ هَدَیْتَ، عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدَیْكَ ذَلیلٌ بَیْنَ یَدَیْكَ، مِنْكَ وَ بِكَ وَ لَكَ وَ إِلَیْكَ، وَ لاَ مَلْجَأَ وَ لاَ مَنْجا وَ لاَ مَفَرَّ مِنْكَ اِلاّ إِلَیْكَ، سُبْحانَكَ وَ حَنانَیْكَ، تَبارَكْتَ وَ تَعالَیْتَ، سُبْحانَكَ رَبَّ الْبَیْتِ الْحَرَامِ.(3)
فرمانبرداریم، ما را قرین سعادت گردان، خیر تنها در اختیار توست و تو از شر دورى، هدایتشدهْ كسى است كه تو او را هدایت كردهاى. من بنده تو و فرزند دو بنده تو و خوارگشته در برابر تو هستم. وجود من از تو و به مشیّت و اراده تو باقى است و براى تو و به سوى تو در حركت است. پناهگاه و محل نجات و گریزگاهى
از تو جز به سوى تو نیست. مرا رهین بخشش و مهر خود قرار ده، تو مبارك و بلند مرتبه هستى، ستایش تو را سزد اى پروردگار كعبه.
3. توجّه به عظمت پذیرش بنده از سوى خداوند
نكته مهمى وجود دارد كه كمتر به آنها توجه مىشود و لازم است كه ما آن را از نظر دور نداریم و آن اینكه هنگامى كه انسان به سراغ بزرگى مىرود، اگر آن بزرگ انسان را بپذیرد و حاضر شود به سخنان او گوش داده و نیازش را برطرف سازد، آن انسان به توفیق بزرگى دست یافته است و باید به خود ببالد كه آن بزرگ حاضر شده او را بپذیرد و با او صحبت كند. اكنون چه توفیقى بزرگتر از اینكه خداوند متعال انسان را پذیرفته و مورد دلجویى قرار مىدهد و انسان را غرق در لطفها و عنایتهاى خود مىسازد. از این جهت، ما باید شكرگزار این لطف و عنایت الهى باشیم؛ چنانكه ائمه اطهار(علیهم السلام) در دعاهاى خود خداى را بر این نعمت بزرگ شكر و سپاس گفتهاند.
در یكى از دعاهایى كه سفارش شده قبل از نماز خوانده شود، آمده است:
«أَللّهُمَّ أَقْبِلْ إِلَیَّ بِوَجْهِكَ فَأُقْبِلَ إِلَیْكَ بِقَلْبِی، أَللّهُمَّ أَعِنِّی عَلى ذِكْرِكَ وَ شُكْرِكَ وَ حُسْنِ عِبادَتِكَ. أَلْحَمْدُ للهِِ الَّذِی جَعَلَنِی مِمَّنْ یُناجِیهِ.(4)خداوندا! به من رو كن تا قلبم را متوجه تو سازم. خداوندا! مرا براى یادكرد و شكرگزارى و انجام نیكوى عبادتت یارى رسان. سپاس خدا را كه مرا از شمار كسانى قرار داد كه به مناجات با او مىپردازند.
در مناجات شعبانیه نیز از خداوند درخواست شده كه وقتى بنده او را مىخواند و با او مناجات مىكند، او را بپذیرد و از خود نراند:
أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ اسْمَعْ دُعائی إِذا دَعَوْتُكَ وَاسْمَعْ نِدائی إِذا نَادَیْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذا نَاجَیْتُكَ. فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ مُسْتَكیناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْكَ.
خداوندا! بر محمد و آل محمد درود بفرست و چون تو را مىخوانم، مرا اجابت كن و هرگاه تو را ندا كنم، ندایم را بشنو، و چون با تو مناجات كنم به من توجه فرما كه من به سوى تو گریختهام و در حضورت ایستاده، در حالى كه به درگاهت با نهایت خضوعْ تضرع و زارى مىكنم.
در دعاهاى افتتاحیه نماز نیز از خداوند كه به بنده خود اجازه داده با او سخن بگوید، درخواست شده كه به او توجه كند. البته خداوند به همه آفریدگانش توجه دارد، ولى توجه و عنایات خداوند به مخلوقات داراى مرتبههایى است و همه در یك سطح نیستند. براى نمونه، اگر ما با عدهاى در محضر مقام معظم رهبرى یا یكى از مراجع بزرگ تقلید باشیم، گاهى آن بزرگ همانطور كه به جمع نگاه مىكند، به ما نیز نگاه مىكند، اما توجه خاصى به ما ندارد؛ ولى گاهى از بین جمع نگاه خاصى به ما مىكند. به یقین این نگاه، با نگاه اول متفاوت است و از عنایت و لطف خاص ایشان به ما سرچشمه مىگیرد. این نگاه، نشانه آن است كه ایشان از ما راضى است و از ما گلایه و شكایتى ندارد. گرچه خداوند به همه آفریدگانش توجه و به همه چیز احاطه دارد و چیزى از دایره علم الهى پنهان نیست و هر چیزى را مىبیند، اما فرق بسیارى است بین توجه و نگاه خداوند به ستمگرانى چون شمر و یزید، با نگاه و توجه خداوند به انبیا و اولیاى خود. تفاوت بسیارى است بین نگاه و توجه خداوند به ما، و توجه او به سلمان و ابوذر و بندگان صالحى كه خداوند توسط جبرییل سلام خود را به آنها ابلاغ و پیامبر(صلى الله علیه وآله) را مأمور مىكرد كه سلام خدا را به آنها برساند. اگر ما به درجه و مقامى برسیم كه حضرت ولىعصر عجل الله فرجه الشریفـ براى ما سلام بفرستد، دیگر در پوست خود نمىگنجیم و غرق در لذت، شادمانى و سرور مىگردیم و به خود مىبالیم كه از بین میلیونها انسان، حجت خداوند به ما عنایت و توجه داشته است. جا دارد كه براى رسیدن به این توفیق بزرگ، انسان جانش را نثار كند. حال تصور كنید كسى كه مخاطب سلام خداست چه درجه و مقامى دارد! پس جا دارد كه بنده با تمام وجود خود در هنگام مناجات با خداوند بگوید:
أَللّهُمَّ إِلَیْكَ تَوَجَّهْتُ وَ رِضاكَ طَلَبْتُ وَ ثَوابَكَ ابْتَغَیْتُ وَ بِكَ آمَنْتُ وَ عَلَیْكَ تَوَكَّلْتُ.(5)
خداوندا! من روى به سوى تو گرداندم و رضاى تو طلبیدم و ثواب تو را درخواست دارم و به تو ایمان آوردم و بر تو توكل كردم.
4. توسل به اهل بیت(علیهم السلام)
لازم است براى اینكه خداوند بیشتر به ما عنایت و توجه كند، قبل از نماز به ائمه اطهار(علیهم السلام) توسل پیدا كنیم و آنها را واسطه بین خود و خداوند قرار دهیم. این راه در دعاهایى كه براى قبل از نماز وارد شده، مورد تأكید و سفارش قرار گرفته است.
در یكى از توقیعات شریفى كه از ناحیه حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله فرجه الشریفـ رسیده، آمده است:
أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ صِلْنی بِهِمْ وَ لا تَقْطَعْنی بِحُجَّتِكَ وَ اعْصِمْنی وَ سَلامُكَ عَلى آلِ یس. مَوْلایَ، أَنْتَ الْجاهُ عِنْدَ اللهِ رَبِّكَ وَ رَبّی.(6)
خداوندا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا با آنها پیوند ده، و به حجتت سوگند مرا از آنها جدا نگردان و مرا [از خطاها و انحرافات] حفظ كن، و سلام تو بر آل یاسین باد. مولاى من! تو داراى مقام و منزلت نزد پروردگارت و پروردگار من هستى.
در همان توقیع شریف آمده است:
اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ أَنْتُمْ نُورُنا وَ أَنْتُمْ جاهُنا أَوقاتَ صَلاتِنا، وَ عِصْمَتُنا بِكُمْ لِدُعائِنا وَ صَلاتِنا وَ صِیامِنا وَ اسْتِغْفارِنا وَ سائِرِ أَعْمالِنا.(7)
درود بر شما، شما انوار [ى براى هدایت و راهنمایى] ما هستید و شما آبروى ما در هنگامههاى نمازمان هستید و به عنایت شما به هنگام دعا، نماز، روزه، استغفار و سایر اعمالمان [از لغزش و انحراف] محفوظ مىمانیم.
چنانكه مىنگرید، در آن توقیع شریف، امامان معصوم(علیهم السلام) و حضرت ولىعصر ـ عجل الله فرجه الشریف ـ واسطه بین ما و خداوند معرفى شدهاند، تا آنجا كه پذیرش اعمال و از جمله نماز ما به دلیل عنایت، توجه و شفاعت آن بزرگواران است.
با توجه به ضعف، قصور و آلودگىهایى كه در ما هست، لایق حضور در محضر خداوند و توجه به او و سخن گفتن با او نیستیم، از این جهت خداوند راهى را فراروى ما نهاده كه از آن طریق ما بتوانیم به او نزدیكى جوییم، و آن انوار مقدس اهل بیت(علیهم السلام) است كه به بركت توجه و توسل به آنها خداوند به ما عنایت و توجه مىكند. توجه به اهل بیت باعث تقرب ما به خداوند مىشود و به ما كمك مىكند كه با حضور قلب بیشترى نماز بخوانیم. توسل به اولیاى خدا، شیطان را ازحریم دل ما دور مىسازد و به رغم كوتاهىها، گناهان و گستاخىهاى ما در مقابل خداوند، توسل به آنها باعث مىگردد آن حضرات كه مقام و منزلت بسیار والایى نزد خداوند دارند، در پیشگاه خداوند از ما شفاعت كنند و در نتیجه، خداوند گناهان ما را ببخشاید و بركات و توفیقاتش را نصیب ما سازد.
در دعایى كه از پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) وارد شده مىخوانیم:
أَللّهُمَّ إِنّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْكَ بِمُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَیْكَ وَ أُقَدِّمُهُمْ بَیْنَ یَدَی حَوائِجی.(8)
خداوندا! همانا من به وسیله [مقام و منزلت] محمد و آل محمد(علیهم السلام) به تو روى مىكنم و به واسطه آنها به تو تقرب مىجویم و آنها را واسطه برآورده شدن حاجاتم قرار مىدهم.
باید توجه داشت كه وجود حضرات معصومان و اولیاى دین، بزرگترین نعمتى است كه خداوند در اختیار ما نهاده تا بتوانیم با پیروى از آنها و به بركت وجودشان، به خداوند نزدیك شویم. در این عصر و زمان نیز بزرگترین نعمت الهى براى ما، وجود عزیز و مقدس حضرت ولىعصر ـ عجل الله فرجه الشریف ـ است كه در قلّه عظمت و شرافت قرار دارد و هر قدر معرفت ما به نورانیت و مقام آن امام عزیز بیشتر باشد، تلاش بیشترى براى جلب رضایت و تقرب به او خواهیم داشت و به وسیله او، به مقام بىنهایت خداوند تقرب مىجوییم.
آرى، ما به هنگام نماز باید توجه داشته باشیم كه همه چیز از خداست و هیچ كس از خود چیزى ندارد، و تا خداوند معرفت، درك و قدرت به ما ندهد، نمىتوانیم نماز بخوانیم. توجه به این مفاهیم ارزشمند توحیدى و درك آنها، باعث فزونى ارزش و كیفیت نماز مىشود و بر تأثیر و نقش آن در معنویت ما مىافزاید.
چنانكه در دعا آمده است:
أَنْتَ مَنَنْتَ عَلَیَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ فَاخْتِمْ لی بِطاعَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ وَ وِلایَتِهِمْ فَإِنَّها السَّعادَةُ فَاخْتِمْ لی بِها فَإِنَّكَ عَلى كُلِّ شَیْء قَدِیرٌ.(9)
تو با معرفتشان بر من منت نهادى، پس سرانجامِ مرا به طاعت و معرفت و ولایتشان ختم گردان؛ زیرا آن سعادت است، و زندگى مرا بدان پایان رسان؛ زیرا تو بر هر چیزى توانایى.
1. بحار الانوار، ج 84، باب 44، روایت 5، ص 356.
چنانكه ملاحظه مىشود، استحباب و تأكید به گفتن هفت تكبیر در آغاز نماز كه پیام آن توجه به عظمت مقام خداوند و كوچكى و حقارت انسان در برابر اوست، نتیجه تكرار تكبیر از سوى رسول خداست كه به جهت تعلیم حضرت سیدالشهدا انجام پذیرفت. ما در سایر عبادتها نیز، به اعمالى برمىخوریم كه در نتیجه رفتارى كه از سوى اولیاى خدا سر زده مستحب و یا واجب گردیدهاند؛ براى مثال یكى از مناسك و اعمال واجب در حج، سعى بین صفا و مروه است. فلسفه تشریع این واجب آن است كه وقتى حضرت هاجر، همسر حضرت ابراهیم(علیه السلام)طفل خود، حضرت اسماعیل را كه از تشنگى رنج مىبرد بر زمین نهاد و كوشید براى او آب تهیه كند، پنداشت كه در مروه آب هست و به سمت مروه حركت كرد، اما وقتى به آنجا رسید، آبى نیافت و چون نگاهش به صفا افتاد پنداشت كه در آنجا آب هست و با عجله از مروه راهى صفا شد و هفت بار این رفت و برگشت را ادامه داد. براى بار هفتم كه به صفا برگشت، مشاهده كرد كه از زیر پاى حضرت اسماعیل چشمه آبى جارى گشته است. به جهت تأسى و پیروى از حضرت هاجر، براى ما مسلمانان واجب است كه در ایام حج، هفت بار مسیر بین صفا و مروه را بپیماییم و این عمل، یكى از اعمال واجب حج است. همچنین وقوف در منا و قربانى كردن در آن، در تأسى و پیروى از حضرت ابراهیم است كه از سوى خداوند مأمور شد حضرت اسماعیل را در منا قربانى كند و وقتى او با سرافرازى و سربلندى امتحان الهى را انجام داد، خداوند گوسفندى براى قربانى فرستاد و از آن پس، قربانى كردن در منا یكى از واجبات حج گشت. با توجه به آنچه گفتیم، بعید نیست كه روایتى كه درباره تعلیم تكبیر توسط رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به سیدالشهدا وارد شده، صحیح باشد و تشریع استحباب گفتن هفت تكبیر در آغاز نماز، به جهت رفتارى باشد كه از رسول خدا و سیدالشهدا سر زده است و همین مىتواند ما را متوجه مقام و عظمت سیدالشهدا كند و باعث گردد كه ما در هنگام نماز به یاد ایشان باشیم.
2. اصول كافى، ج 2، باب 377، روایت 8، ص 435.
3. شیخ عباس قمى، مفاتیح الجنان، باقیات الصالحات، دعاى تكبیرات.
4. بحار الانوار، ج 84، باب 22، روایت 19، ص 365.
5. همان، باب 44، روایت 18، ص 365.
6. همان، ج 94، باب 28، روایت 22، ص 39.
7. همان، ص 38.
8. همان، روایت 19، ص 22.
9. همان، ج 84، باب 22، روایت 22، ص 370.
منبع: کتاب عروج تا بینهایت آیت الله مصباح یزدی