■ آیت الله جوادی آملی؛ نمازگزار سه خصلت دارد
خصلت اول: وقتی نمازگزار به نماز ایستاد فرشتگان از آنجا تا دورنمای آسمان او را در بر میگیرند و او در میان صفوف فرشتگان میباشد. این چه نمازی است که همه فرشتگان مامور حفظ انسان اند؟ از چه چیز؟ از وسوسه ها، تا شیطان و وهم از هیچ راهی حواس نمازگزار را به خود متوجه نکنند، چون شیطان در کمین است.
یک وقت میگوییم فلان نماز صحیح است، همان نمازی که وقتی تمام شد صورتش سیاه است و به نمازگزار میگوید: تو مرا ضایع کردی خدا تو را ضایع کند. و یک وقت هم صورتش سفید است و روشن و میگوید: تو مرا حفظ کردی خدا تو را حفظ کند. اگر نمازگزار به حضور خدای سبحان برای نماز ایستاد همه اطراف او را فرشتگان فرا میگیرند که مبادا شیطان گزندی به او برساند، چون شیطان در کمین نماز، و روزه است، و نشانی او کمین کارهای خیر است، در کنار کار خیر مینشیند و وسوسه میکند. خودش گفت: «لاقعدن لهم صراطک المستقیم». (1) من در کمین راه راست مینشینم، کمین میگیرم و نمیگذارم اینها بگذرند. هر جا که مرکز فساد و گناه است در تیول شیطان است. شیطان در نماز وسوسه میکند، یک وقت انسان متوجه میشود که نمازش تمام شده است و میگوید السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
یکی از عرفای بزرگ سخنی دارد که در کتاب اسرارالصلوه امام خمینی هم آمده است. آن عارف بزرگوار اسلامی میگوید: کسی که در نماز حواسش پیش غیر خدا و پیش زندگی است او چگونه به خود اجازه میدهد که در پایان نماز بگوید السلام علیکم و رحمه الله، من شرمنده ام. سرش آن است که نمازگزار با خدا مشغول مناجات است: المصلی یناجی ربه. پس با مردم نیست، در جمع دیگران نیست، وقتی نمازش تمام شد و مناجاتش با خدای سبحان به پایان رسید، از حضور خدا برمیگردد و در بین مردم قرار میگیرد، و چون اولین بار است که وارد جمع دیگران میشود، میگوید السلام علیکم. افرادی که در مجمع و مجلسی در کنار یکدیگرنشسته اند هیچکدام به یکدیگر سلام نمیکنند، زیرا در حضور یکدیگرند; کسی که در آن جمع نیست و از جای دیگر وارد میشود سلام میکند. سلام آخر نماز نه دعاست و نه ذکر است بلکه تحیت است. لذا اگر کسی در وسط نماز عمداً بگوید السلام علیکم نمازش باطل است; و اگر اشتباهاً گفت، دو سجده سهو دارد. سلام آخر نماز کلام آدمی است که به عنوان تحیت و درود است; چون نمازگزار با خدایش مناجات میکند و در بین مردم نیست، وقتی که نمازش تمام شد و از مناجات خدا برگشت و زمینی شد و به جمع مردم پیوست به مردم سلام میکند. لذا گفتند در نماز جماعت هنگام گفتن «السلام علیکم» امام به کدام قسمت نگاه کند و مامومین به کدام قسمت نگاه کنند. آن بزرگ عارف میگوید: من در تعجبم کسی که حواسش پیش زندگی است، او اصلاً با خدا مناجات نکرده و از مردم جدا نشده است، چگونه به خود اجازه میدهد که بگوید السلام علیکم.
امیرالمؤمنین - سلام الله علیه - فرمود: «سلونی قبل ان تفقدونی فانی بطرق السماء اعلم منی بطرق الارض». (2) هرچه میخواهید از من بپرسید، من راههای آسمان را بهتر از راههای زمین میدانم، اسرار غیبی را بهتر از احکام عالم شهادت میدانم. کسی برخاست و عرض کرد: یا علی، از آنجا که شما ایستاده اید تا عرش خداوند چقدر راه است. حضرت فرمودند: سؤالت چنان باشد که مطلبی یاد بگیری، غرضت تعنت نباشد; و اما اینکه سؤال کردی از اینجا که من ایستاده ام تا عرش خدا چقدر فاصله است: «من موضع قدمی الی العرش ان یقول قائل مخلصا لااله الا الله». اگر گوینده ای با اخلاص این کلمه طیبه را بگوید تا به عرش خدا راه دارد. ضمیر طاهر مؤمن عرش و فرش را طی میکند چون: قلب المؤمن عرش الرحمن است. (3)
از امام صادق - علیه السلام - نقل شده است که: «من قال لا اله الا الله مخلصا دخل الجنه و اخلاصه ان تحجزه لا اله الا الله عما حرم الله عزوجل». (4) اخلاص این کلمه آن است که این کلمه انسان را حاجز و حایل باشد و نگذارد انسان گناه کند، این کلمه بین انسان و گناه دیوار محکم باشد. معنای اخلاص این است. بنابراین همه فرشتگان با نمازگزاران هستند تا نمازگزار نمازش را به پایان برساند.
خصلت دوم: خیرات از چهره های آسمان مرتب بر سر نمازگزار فرود می آید تا نمازش را به پایان برساند.
خیر چیست، و ما چه چیزی را خیر میدانیم؟ بعضی از عمرها بابرکت است: داشتن رفیق خوب، استاد خوب، شاگرد خوب، فرزند صالح، اخلاص، جزء خیراتی است که وسیله است تا انسان را به آن خیر نهایی برساند.
خصلت سوم: خدای سبحان فرشته ای را وکیل کرد که به نمازگزار بگوید: تو اگر بدانی با چه کسی مناجات میکنی هرگز دست از نماز برنمیداری. لذا از معصوم - علیه السلام - در مناجات آمده است: «واذقنی حلاوه ذکرک; شیرینی یادت را به من بچشان.» ما چون نچشیدیم نماز برای ما یک عادت است.
پس اگر خداوند در قرآن ملائکه را مکرم میداند و میفرماید «بل عباد مکرمون»، (5) و در روایات فرمود نمازگزاران در بهشت مکرم اند، برای آن است که نمازگزار خوی فرشتگی پیدا کرده است، هرچه فرشتگان دارند او دارد. خدا فرشته را به اوصافی معرفی میکند، سپس به ما میفرماید آن اوصاف را شما هم تحصیل کنید. در سوره انبیاء فرمود: فرشتگان کسانی اند که: «لایسبقونه بالقول و هم بامره یعملون». (6) فرشتگان هرگز جلو نمی افتند و تابع امر خدا هستند، سعی میکنند برابر دستور خدا کار انجام دهند. آن گاه در سوره حجرات به مؤمنین میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا لاتقدموا بین یدی الله و رسوله». (7) مؤمنین! شما جلو نیفتید، تابع دستور حق باشید، یعنی همانند فرشته باشید، فرشتگان تابع اند، شما هم تابع باشید تا خوی فرشتگی در شما ایجاد شود، خود فرشته بشوید.
در ذیل آیه کریمه: «الحمد لله فاطر السموات والارض جاعل الملائکه رسلا اولی اجنحه مثنی و ثلاث یزید فی الخلق ما یشاء ان الله علی کل شیء قدیر». (8) آمده است که جعفر طیار - سلام الله علیه - وقتی دو دستش را در راه خدا داد، خدای سبحان به او دو بال مرحمت کرد که یطیر بهما مع الملائکه فی الجنه. (9) جعفرطیار با فرشتگان در بهشت است. این محشور شدن با ملائکه است. هیچ لذتی بالاتر از این نیست. این گونه پاداشهای غیبی به عنوان ظهور راز عبادت و اطاعت، به عنوان بروز روح عبادتاند که انسان با فرشتگان محشور باشد.
1) اعراف (۷) آیه ۱۶.
2) نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹; احتجاج، طبرسی; بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۲۸.
3) این مضمون از حدیثحارثه بن مالک در اصول کافی، ج ۱، باب حقیقه الایمان والیقین، استفاده میشود.
4) توحید، صدوق، حدیث ۲۶.
5) انبیاء (۲۱) آیه ۲۷.
6) همان، آیه ۲۷.
7) حجرات (۴۹) آیه ۱.
8) فاطر (۳۵) آیه ۱.
9) سفینه البحار، محدث قمی، ماده جعفر.
منبع: برگرفته از کتاب اسرار عبادت آیت الله جوادی آملی