■ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛ نيّت ، ملاك ارزش و نمونه هايى از اخلاص
عنصرى كه به عمل يك انسان بها مى دهد، نيّت و انگيزه و هدف اوست . از همين رو، در آيات قرآن ، كلمه فى سبيل اللّه فراوان به كار رفته (70 بار) و اين هشدارى است كه انسان ها مواظب اعمال و نيّات خود باشند كه در راه خدا باشد، نه براى غير خدا يا انگيزه هاى نفسانى . مانند جاده خطرناكى كه تابلوهاى هشدار دهنده فراوانى در آن نصب مى كنند، بندگى خدا هم راهى است كه لغزشگاه هاى فراوانى دارد و اين همه تاءكيد، هشدار براى دورى از انحراف هاست . بخصوص در عبادات ، كه بدون قصد قربت و نيّت خدايى ، كمترين ارزشى ندارد.
نيّت ، ركن عبادت است . اگر عملى بدون نيّت انجام شود، يا نيّت غير خدايى داشته باشد، باطل است .
نيّت ، اصل و اساس عمل است .
مقدّس ترين كارها بخاطر نيّت بد، فاسد مى شود و ساده ترين كارها، با نيّت خوب ، ارزشى بسيار پيدا مى كند.
نيّت خدايى ، عامل جذب الطاف الهى است . هر كه در راه خدا تلاش كند، خداوند هم راه هاى خودش را به او مى نماياند: وَالَّذِينَ جَهَدُواْ فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا(1)
نيّت ، شرط قبولى عمل است .
امام صادق عليه السلام از قول خداى متعال نقل مى كند: لَمْ اَقْبَلْ اِلاّ ما كانَ خالِصاً لى (2) جز آنچه را خالص براى من باشد، نمى پذيرم .
نيّت ، كار اندك را بزرگ مى كند.
امام صادق عليه السلام فرمود: مَنْ اَرادَ الّلهَ بِالْقَليلِ مِنْ عَمَلِه اَظْهَرَهُ اللّهُ اَكْثَرَ مِمّا اَرادَ وَ مَنْ اَرادَ الْنّاسَ بِالْكَثيرِ مِنْ عَمَلِهِ اَبَى اللّهُ اِلاّ اَنْ يُقَلّلَهُ فى عَيْنِ مَنْ سَمِعَهُ(3) هر كس ، كار اندك خود را بخاطر خدا انجام دهد، خداوند آنرا بيش از آنچه خواسته ، در چشم ديگران جلوه مى دهد. و هر كس از كار بسيار خود، هدف غير خدايى (براى مردم ) داشته باشد و بجاى جلب رضاى خدا به فكر جلب توجّه مردم باشد، خداوند كار زياد او را در نظر مردم ، كم جلوه مى دهد.
آرى عزت و ذلت بدست خداست ، و اوست كه دلها را بسوى كسى متحوّل مى سازد، پس بايد براى او كار كرد، تا خودش كارها را درست كند.
حضرت ابراهيم ، بخاطر خدا، همسر و فرزند خود را در بيابان هاى داغ مكّه مى گذارد، آنگاه از خداوند مى خواهد كه دل هاى مردم را به سوى آن ها متمايل و شيفته گرداند.(4) قرآن هم مى گويد:
إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدّاً(5)
آنان كه ايمان به خدا آورند و كارهاى شايسته انجام دهند، خداوند برايشان محبوبيّت ايجاد مى كند.
و اين يكى از پاداش هاى دنيوى خداوند است . البته محبوبيّت خداداد، غير از شهرت هاى زودگذر و كاذب در ميان مردم است . چه بسا افرادى مشهور، پس از مرگشان فراموش مى شوند، و گمنامانى همچنان در عمق جان مردم جا و مكان دارند...!
پس محبوبيّت را هم بايد از خداوند خواست كه او مقلّب القلوب است و دل هاى مردم در دست اوست . اگر كسى براى خدا كار كند، خداوند هم جبران خلوص او را به بهترين وجه انجام مى دهد.(6)
انسان بايد دربان دل باشد و در حريم و حرم دل ، جز خدا را راه ندهد.
امام صادق عليه السلام فرمود: اَلْقَلبُ حَرَمُ اللّهِ وَ لا تُسكِنُوا حَرَمَ اللهِ غَيْر اللّه (7)
دل ، حرم الهى است ، جز خدا را در آن وارد نسازيد.
نمونه هايى از اخلاص
على عليه السلام ، در صفت متقين مى فرمايد:
اِذا زكّىَ اَحَدُهُم خافَ مِمّا يُقالُ لَهُ(8) هر گاه يكى از آنان ستايش مى شود، از آنچه درباره اش گفته اند مى هراسد.
مردان وارسته ، هراس از آن دارند توجّه مردم به آنان ، مانع توجه شان به خدا گردد خود، مصداق يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ(9) شوند!
شبى در سيماى جمهورى اسلامى ، مصاحبه اى با يك رزمنده شانزده ساله پخش شد. مصاحبه گر پرسيد: كار تو چيست ؟ گفت : خنثى كردن مين . پرسيد: تاكنون چند مين خنثى كرده اى ؟ گفت : از لطف خدا زياد. پرسيد: عدد آنرا مى دانى ؟ جواب داد: مى ترسم بگويم ، شيطان مرا گول بزند و دچار عجب و غرور شوم و دوستانم كه كمتر موفق بوده اند، احساس كوچكى كنند. اللّه اكبر...!
نمونه ديگر: نقل شده يكى از شاگردان مرحوم آية الله سيد عبدالهادى شيرازى ، در درس اشكال كرد. هر چه استاد به نرمى جواب داد، او سرسختانه قبول نكرد. پس از تمام شدن درس ، شاگرد نزد استاد آمده و باز اشكال مى كند. مرحوم شيرازى 14 جواب علمى به وى مى دهد. شاگردان ديگر كه قدرت علمى استاد را مى بينند، مى پرسند: شما با اين جواب هاى محكم ، چرا در هنگام درس ، كوتاه آمديد؟ مى گويد: اين جواب ها يادم بود، ولى ترسيدم اگر بگويم ، روحيه آن طلبه شكسته شود و من دچار عجب و غرور شوم . صلاح آن ديدم كه او آزادانه اشكال كند تا شهامت سخن گفتن در او زنده بماند.
اين بزرگى روح و نيّت خالص را مى رساند. برخى با آن همه خدمت ، خود رامطرح نمى كنند، عده اى هم اگر يك سطل زباله اى براى خيابان و كوچه اى مى دهند، نام خود را روى آن مى نويسند تا مردم بدانند كه فلانى چنين كرده است ...!
اولياء خدا كار و عبادت را براى خدا انجام مى دهند و تنها به پاداش او چشم مى دوزند و هر عملشان ، صبغه و رنگ الهى دارد، كه رنگى است ماندگار و زوال ناپذير: صبغة الله ... (10) و چه رنگى از رنگ الهى بهتر، كه هرگز پاك نمى شود وحرارت وسرما وفقر وثروت وگمنامى وشهرت در آن اثرى ندارد.
على عليه السلام مى فرمايد:
اَخْلِصْ لِلّهِ عَمَلَكَ وَ عِلْمَكَ وَ بُغْضَكَ وَ اَخْذَكَ وَ تَركَكَ وَ كَلامَكَ وَ صُمْتَكَ(11)
كار و دانش و خشم و گرفتن و نگرفتن و سخن و سكوت خود را، خالص براى خدا گردان .
در اين صورت است كه كارها و آثارشان باقى مى ماند و هر چه كه وجهه و چهره خدايى داشته باشد، ماندگار است : كُلُّ شَى ءٍ هالِكٌ اِلاّ وَجْهَهُ(12) و آنچه كه رنگ ريا و خودنمايى و شهرت طلبى داشته باشد، رنگ مى بازد و چيزى براى انسان نمى ماند.
1- عنكبوت ، آيه 69.
2- روضة المتقين ، ج 12، ص 141.
3- روضة المتقين ، ج 12، ص 142.
4- ابراهيم ، آيه 37.
5- مريم ، آيه 96.
6- امام خمينى (ره ) براى خدا قيام كرد و تبعيد شد و سختى ها را تحمل كرد تا انقلاب پيروز شد، خداوند هم ميليون ها انسان را شيفته او ساخت . وقتى به ايران آمد ميليون ها
نفر استقبالش كردند و پس از رحلت ، ده ميليون نفر در تشيع جنازه شركت كردند و در مدّت چهل روز، برايش صحن و حرم ساختند و از دورترين نقاط كشور، پياده به زيارت مرقدش شتافتند.
7- بحارالانوار، ج 70، ص 25.
8- نهج البلاغه ، خطبه 193.
9- اعراف ، آيه 45.
10- بقره ، آيه 138.
11- فهرست ، غرر، واژه اخلاص .
12- قصص ، آيه 88.
منبع: کتاب پرتوى از اسرار نماز، حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتی