■ كليات آداب نماز
- على بن يحيى بن خلاد از طريق پدرش از عموى خود نقل مى كند : با پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) در مسجد نشسته بودم ، مردى داخل شد و دو ركعت نماز خواند ، سپس نزد پيامبر آمد و سلام كرد ، پيامبر كه او را هنگام نماز زير نظر داشت ، پس از جواب سلام ، به وى گفت : بازگرد و نماز بخوان كه نماز نخوانده اى ( و اين كار تكرار شد ) تا اينكه در نوبت سوم يا چهارم ، آن مرد گفت : سوگند به آن كه كتاب را بر تو فرو فرستاد ، كوشش بسيار كردم و شوقم فزون گشته است ، به من نشان ده و آگاهم كن . حضرت فرمود : هر گاه خواستى نماز بخوانى وضويى نيكو بساز . سپس رو به قبله كن و تكبير بگو و پس از قرائت به ركوع برو تا اينكه در ركوع آرام گيرى . سپس بلند شو تا اينكه راست بايستى . سپس به سجده برو تا اينكه در سجده آرام گيرى . سپس برخيز تا اينكه آرام بنشينى . سپس به سجده برو تا اينكه آرام گيرى . سپس برخيز . پس اگر نمازت را اين گونه به پايان بردى تمام است و آنچه از اين ها كم كردى ، از نمازت كم گذارده اى .
- محمد بن عمرو بن عطا : شنيدم ابوحميد ساعدى در ميان ده نفر از اصحاب پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) كه از جمله آنان ابوقتاده بود ، گفت : من از همه شما به نماز پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) داناترم . گفتند : چطور ؟ به خدا سوگند ، تو نه بيشتر از ما با پيامبر بوده اى و نه پيشتر . گفت : چرا ، گفتند : عرضه كن . گفت : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) هنگامى كه به نماز مى ايستاد دستانش را تا برابر شانه هايش بالا مى آورد سپس تكبير مى گفت تا اينكه هر استخوان در جاى خودش راست مى شد و پس از آن به قرائت مى پرداخت . سپس تكبير مى گفت و دستانش را تا برابر شانه هايش بالا مى آورد . سپس ركوع مى كرد و كف دستانش را بر زانوانش مى نهاد . سپس خود را كشيده و صاف مى كرد بى آنكه سرش را پايين اندازد و يا كج كند و هنگامى كه سر از ركوع بر مى داشت مى گفت : خداوند به كسى كه او را مى ستايد ، گوش مى دهد . سپس دستانش را تا برابر شانه هايش
- كشيده وراست
- بالا مى آورد و تكبير مى گفت . سپس به زمين مى افتاد و دستانش را از پهلوهايش دور مى نمود . سپس سر بر مى داشت و پاى چپش را خم كرده بر آن مى نشست . در سجده ، انگشتان پايش را باز مى نمود و پس از سجده تكبير مى گفت و بر مى خاست و پاى چپش را خم كرده رويش مى نشست ، تا هر استخوانى به جاى خود باز گردد . سپس در سجده ديگر نيز چنين مى كرد . هنگام برخاستن از هر دو ركعت تكبير مى گفت و دستانش را تا برابر شانه هايش بالا مى آورد همانگونه كه در آغاز نماز مى كرد . در بقيه نماز هم اين ها را انجام مى داد تا اينكه در سجده اى كه پس از آن سلام نماز بود ، پاى چپش را عقب مى كشيد و بر سرين و طرف چپ بدنش مى نشست . ( اصحاب ) گفتند : راست گفتى . اين گونه نماز مى خواند .
- امام سجاد ( عليه السلام ) : حق نماز آن است كه بدانى در آمدن بر خداوند عز وجل تو در پيشگاه خداوند عز وجل ايستاده اى . پس اگر اين را دانستى ، همچون بنده اى خوار و كوچك ، خواهان و هراسان ، اميدوار و ترسان ، بيچاره و گريان ، با وقار و اطمينان به بزرگداشت همو كه در برابرش ايستاده اى ، مى پردازى و با دلت به او رو مى آورى و نماز را با حدود و حقوقش برپا مى دارى ( 1 ) .
- امام باقر ( عليه السلام ) : هنگامى كه در نماز مى ايستى ، پاهايت را به هم نچسبان و ميانشان فاصله اى به اندازه حد اقل يك انگشت و حد اكثر يك وجب بده و شانه هايت را فرو انداز و دستانت را رها كن و انگشتانت را درهم نياويز بلكه بر رانهايت و در راستاى زانوانت باشند و نگاهت به سجده گاهت باشد . هنگامى كه ركوع مى كنى دو پايت را در يك رديف بگذار و ميانشان فاصله اى به اندازه يك وجب مى دهى و زانوانت را در كف دستانت بگير و دست راستت را بر زانوى راستت و پيش از دست چپت مى نهى و با سر انگشتانت برآمدگى زانويت را نيك در بر گير و هنگامى كه آن ها را بر زانوانت نهادى از هم بازشان كن . اگر سر انگشتانت را در ركوع به زانوانت رساندى كفايت مى كند ولى من بيشتر دوست دارم زانوانت را در كف دستانت بگيرى و انگشتانت را بر برآمدگى زانوانت بنهى و آن ها را از هم باز كنى . كمرت را راست نگه دار و نگاهت به ميان قدمهايت باشد . هنگامى كه خواستى به سجده به روى دستانت را به تكبير بلند كن و به سجده بيفت و دستانت را با هم و پيش از زانوانت بر زمين بنه و ساعدهاى دستانت را چون درندگان بر زمين نگستران و بر زانوان و رانهايت نيز مگذار بلكه با آرنجهايت بال بساز و كف دستانت را به زانوانت نچسبان و به صورتت نيز نزديك مگردان ، بلكه ميان آن دو و در راستاى شانه هايت باشد ، نه روبروى زانوانت بلكه اندكى از آن ها انحراف داشته باشد . دستانت را كاملا بر زمين بگستران و ( پس از سجده ) به سوى خود باز گردان و اگر زير آن ها پارچه اى بود اشكالى ندارد ، گر چه به زمين رساندنشان بهتر است و در سجده ، انگشتانت را از هم باز مكن ، بلكه به هم بچسبان . هنگامى كه براى تشهد نشستى ، زانوانت را به زمين بچسبان و كمى ميانشان را باز كن و بايد روى پاى چپت بر زمين باشد و روى پاى راستت بر كف پاى چپت قرار گيرد و سرينت و نيز سر انگشت شست پاى راستت بر زمين باشد و هيچ گاه بر هر دو پايت منشين كه به تو آزار مى رساند و نيز با ( نشيمنگاه ) بر زمين منشين كه بخشى از تنت بر بخشى ديگر قرار مى گيرد و نمى توانى براى تشهد و دعا صبر كنى .
- ابراهيم بن هاشم از حماد بن عيسى : روزى امام صادق ( عليه السلام ) به من فرمود : اى حماد ، آيا مى توانى خوب نماز بخوانى ؟ به امام عرض كردم : اى سرور من ! كتاب حريز را كه درباره نماز است در حافظه دارم . حضرت فرمود : عيبى ندارد ، اى حماد ! برخيز و نماز بخوان . حماد گويد : در برابر حضرت بپاخاستم و رو به قبله نماز را شروع كردم به ركوع رفتم و سجده كردم . آن گاه امام فرمود : اى حماد ! نيكو نماز نمى خوانى ! چه قدر زشت است فردى از شما شصت يا هفتاد سال بر او بگذرد و يك نماز با آداب و حدود كامل نخواند ! حماد گويد : در خود احساس خوارى كردم و به امام گفتم : فدايت شوم ، نماز را به من بياموز . پس امام برخاست ، رو به قبله ايستاد و هر دو دستش را بر روى ران خويش نهاد ، در حالى كه انگشتانش را بسته بود و دو پاى خود را نزديك هم قرار داد به گونه اى كه ميان دو پايش به اندازه سه انگشت باز فاصله بود و انگشتان پا را رو به قبله داشت و آن ها را از قبله منحرف نساخت و با فروتنى تكبير گفت . سپس حمد و " قل هو الله احد " را شمرده خواند . آن گاه به اندازه يك نفس ، در همان حال ايستادن ، درنگ كرد . سپس دو دست خود را تا رو به روى صورت بالا آورد و در همان حال ايستادن تكبير گفت . آن گاه به ركوع رفت و با دستانى كه انگشتانش باز بود ، زانوى خود را گرفت و زانو را به عقب داد تا پشت حضرت كاملا صاف شد ، به گونه اى كه به سبب صافى پشت و كشيدگى گردن ، اگر قطره اى آب يا روغن بر پشت حضرت ريخته مى شد ، از جايش تكان نمى خورد . دو چشمش را بست ، سپس سه بار شمرده فرمود : " سبحان ربى العظيم وبحمده " . آن گاه راست ايستاد و چون استقرار كامل پيدا كرد ، فرمود : " سمع الله لمن حمده " . سپس در حال ايستاده تكبير گفت و دست ها را تا رو به روى صورت بالا آورد . آن گاه سجده كرد و دست ها را در حالى كه انگشتانش كنار هم و بدون فاصله بود ، در جلوى زانو و برابر صورت نهاد و سه بار گفت : " سبحان ربى الاعلى وبحمده " و در حالت سجده هيچ جاى بدن را بر جاى ديگر قرار نداد و بر هشت استخوان سجده كرد : دو كف دست ، دو زانو ، دو انگشت شست پا ، پيشانى و بينى و فرمود : لازم است سجده بر هفت تاى اين ها قرار گيرد و اين همان است كه خداوند در قرآن فرموده است كه : " و همانا سجده گاهها براى خداست پس در كنار خداوند هيچ كس را مخوان " و اين هفت جا ، پيشانى و دو كف دست و دو زانو و دو شست پاست و نهادن بينى بر زمين مستحب است . سپس امام سر از سجده برداشت و چون درست به حالت نشسته درآمد تكبير گفت . آن گاه بر ران چپ نشست و روى پاى راست را بر كف پاى چپ قرار داد و فرمود : " استغفر الله ربى واتوب اليه " . سپس در حال نشسته تكبير گفت و سجده دوم را به جاى آورد و در سجده دوم مانند سجده اول رفتار كرد و در حال ركوع و سجود هيچ جاى بدن را بر جاى ديگر آن نگذاشت و در حال سجده دست ها را چون دو بال باز مى كرد و ساعد را بر زمين نمى گذاشت . اين چنين امام دو ركعت نماز گزارد و انگشتان دو دست حضرت در حال تشهد بسته بود و چون از تشهد فارغ شد ، سلام داد و فرمود : اى حماد ! اين گونه نماز بخوان !
1. در تحف العقول چنين آمده است : " با سكون و سكوت و فروتنى و نرمى با او راز و نياز مى كنى و از او مى خواهى كه تو را از بند خطا و هلاكت گناهانت رها كند ، كه جز خدا ، قدرتى نيست " .
منبع: کتاب الصلاة في الكتاب والسنة، محمد محمدي رى شهری