■ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛ آداب نماز
رعايت نكاتى كه به آداب نماز مربوط مى شود (همچون مسواك ، نظافت ، توجّه به خدا و...) در كمال اين عبادت موثر است .
امام باقر عليه السلام فرموده است :
عَلَيْكَ بِالاقْبالِ على صَلاتِكَ فَاِنَّما يُحْسَبُ لَكَ مِنْها ما اَقْبَلْتَ عَلَيْهِ.(1)
در نماز، توجه به خدا داشته باش ، زيرا از نماز، آن مقدار قبول مى شود كه با توجّه خوانده شود.
سپس حضرت مى فرمايد: هنگام نماز، با دست و سر و صورت خود بازى مكن ، زيرا همه اين كارها، سبب نقص نماز مى شود، در حالت كسالت و خواب و سنگينى مشغول نماز مشو، زيرا چنين نمازى ، از آن منافقان است ...(2)
در حديثى از پيامبر نقل شده :
رَكْعَتانِ مِنْ رَجُلٍ وَرعٍ اَفْضَلُ مِنْ اَلْفِ رَكْعَةٍ مِنْ مَخْلِطٍ(3) دو ركعت نماز انسان با تقوا، برتر از هزار ركعت نماز فرد لاابالى است .
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: هنگام نماز، از دنيا و آنچه در آنست ماءيوس شو و تمام توجّهت را به خدا قرار ده به ياد روزى باش كه در برابر دادگاه عدل الهى قرار مى گيرى .(4)
و نيز فرمود: گاهى پنجاه سال بر انسان مى گذرد ولى خداوند، حتّى يك نماز او را نپذيرفته است .
و در حديث مى خوانيم : بعضى چنان در برابر خدا سبك سخن مى گويند و نماز مى خوانند كه اگر با همسايه شان چنين حرف بزنند، جواب آنها را نمى دهد.(5)
از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل شده كه : ركعتان بِسواك اَفْضَلُ مِنْ سَبعينَ ركعةٍ بغير سواكِ(6) دو ركعت نماز كسى كه مسواك كند، از هفتاد ركعت بدون مسواك بهتر است .
نماز و همراه هايش
در موارد متعددى از آيات قرآن كه نماز مطرح شده است ، در كنار آن فرمان ديگرى نيز آمده ، مانند زكات ، انفاق ، امر به معروف و نهى از منكر، قرض دادن به خداوند، كه بصورت وام دادن به محرومان است . اين جامعيّت احكام عبادى اسلام را مى رساند كه در كنار ارتباط با پروردگار، مسائل اقتصادى و اجتماعى و رسيدگى به نيازمندان و انجام امر به معروف و نهى از منكر هم مطرح است و هيچ مسئله اى مانع از توجه به مسائل ديگر نيست .(7)
و از همينجاست كه آيه اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْكَر مفهوم روشنترى پيدا مى كند و معلوم مى شود كه برپائى اين فريضه ، چگونه مانع مفاسد در جامعه اسلامى مى گردد.
نماز، پرواز روح
در احاديث ، از نماز به عنوان معراج مؤ من ياد شده است . ليكن اين عروج و پرواز، نه در فضاى باز آسمان ، بلكه در فضاى معنويت بندگى است و براى رسيدن به قرب پروردگار است ، نه اوج گرفتن تا چند هزار پا در ارتفاع .
در يك مقايسه ، مى توان طيران معنوى و عروج عرفانى يك نمازگزار را با يك خلبان و پرواز او با هواپيما در آسمان ، مقايسه كرد، با
تفاوت هايى كه در اين دو پرواز وجود دارد:
1- بيشترين نيرو و فشار، هنگام كنده شدن هواپيما از زمين است ، در عبادت و نماز هم ، بيشترين سختى و فشار، غلبه بر هواى نفس و شروع به عبادت است .
2- اهميّت هر پرواز، به فرود سالم و بدون خطر، هواپيماست . شروع عبادت هم ، وقتى ارزش دارد كه پايان آن سالم و بدون آفتِ عُجب و غرور، و بدون ضايعه حبط اعمال باشد.
3- هواپيما، براى سوخت خود، نياز به بنزين خالص ويژه دارد. معراج روحى نمازگزار هم ، محتاج توجّه خالص و نفى همه عبوديّت هاست . كه با بالا بردن دست تا بيخ گوش ، و نفى و لا لبيك گفتن به غير خدا، خلوص نيّت بدست مى آيد.
4- براى پرواز، خلبان بايد از سلامت كامل برخوردار باشد، در نماز و بار يافتن به محضر خداوند نيز، قلب سليم لازم است اِلاّ مَنْ اَتَى اللّه بِقَلْبٍ سَليمٍ
5 پرواز هواپيما، با دو بال است ، و با يك بال طيرانى صورت نمى گيرد. در نماز هم ، همراه با ارتباط با خدا، ارتباط سالم با مردم لازم است و در كنار اداى حق الله بايد حق الناس را هم ادا كرد. قرآن همراه با يُقيمونَ الصَّلوةَ، معمولاً يُؤ تُونَ الزكوةَ را هم دارد.
6- هواپيما براى پرواز، مقدارى روى زمين حركت مى كند و دور برمى دارد، تا امكان برخاستن از زمين داشته باشد.
مقدمات نماز و اذان و اقامه و ذكرهاى مستحب نيز، مقدمه آن پرواز ملكوتى است . دعاهاى پس از نماز و ذكر تعقيبات هم ، حركتِ روى زمين ، پس از نشستن در باند است .
7- در پرواز، اولين خطا، آخرين خطا هم هست و سقوط، همراه با نابودى است . در عبادت نيز، شرك و عُجب و ريا، انسان را به دره سقوط مى افكند، و ابليس با سابقه شش هزار سال عبادت ، با يك خطا و عصيان ، مطرود و ملعون ابدى مى شود!
8 يك خلبان ، به فرمان برج و اتاق فرمان حركت مى كند و تابع دستور است . نماز و عبادت هم طبق دستور است ، و حتى يك دقيقه دير و زود يا خلاف قانون ، آنرا باطل مى كند.
9- خلبان ، گاهى پرواز كرده و گاهى استراحت مى كند و هواپيما نيز سرويس مى شود. انسان هم در كنار نيايش و عبادت ، گاهى هم به استراحت و لذّت هاى مباح و پرداختن به معاش نياز دارد و كسى همچون پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله گاهى كلّمينى يا حُميرا مى گفت .
10- براى ارتباط خلبان با برج مراقبت وكنترل ، فقط يك زبان بين المللى رسميّت دارد. ارتباط نمازگزار هم با خدا، فقط با زبان عربى است ودر عبادت حج نيز، شروع احرام ، با لبيك اللهم لبيك است .
11- قبل از پرواز، نياز به اطلاّعات است (نسبت به هواشناسى نقشه خوانى ، جهت يابى و...) در عبادت نيز آگاهى هاى مقدّماتى لازم است و عبادت بدون علم و فقه ، بى ارزش است . حتى در تجارت نيز آشنائى به احكام خدا لازم است . اَلفِقه ثم الْمَتْجَر تا چه رسد به نماز و عبادات .
12- خلبان ، هر چه بالاتر مى رود و اوج مى گيرد، زمين در نظرش كوچكتر جلوه مى كند. انسان الهى هم هر چه بيشتر با عظمت خداوند آشنا مى شود، غير خدا در نظرش كوچكتر مى شود. به فرموده اميرالمؤ منين عليه السلام :
عَظُمَ الْخالِقُ فى انْفُسِهِم فَصَغْرَ مادُونَهُ فى اَعْيُنِهم (8)
13- هواپيما، هر چه بزرگتر باشد، تكانش كمتر وآرامش مسافرين بيشتر است . در نماز وعبادات هم آنچه به صورت جمعى است (مانند نمازجماعت وحج ) ثواب بيشتر وامكان قبولى افزون تر است .
14- معمولاً همراه خلبان ، كمك خلبان است ، براى مواقع اضطرارى . در نماز جماعت هم ، خوب است افراد عادل و متقى در صف اوّل بايستند كه اگر براى پيشنماز مسئله اى پيش آمد، يكى از آنان ، نماز جماعت را به آخر برسانند.
15- در پرواز مادّى ، وقتى خلبان و سرنشينان در اوج هستند، از مسائل و مشكلات خانه و زندگى فاصله گرفته ، بى خبر مى شوند. در طيران معنوى هم ، وقتى روح ، اوج گرفت ، توجّه به مادّيات كمتر مى شود، تا آنجا كه در نماز، تير از پاى حضرت امير عليه السلام مى كشند و متّوجه نمى شود.
16- در يك پرواز، همينكه از آن اوج ، مقدارى پائين تر مى آيد، نامش را كم كردن ارتفاع مى گويند، هر چند نسبت به زمينيان ، هنوز در اوج است . عبادت اولياء الله نيز گرچه نسبت به نماز و بندگى افراد معمولى ، همواره در اوج است ، ولى خودشان كاهش ارتفاع را از آن اوج نهايى ، نوعى قصور و تنزل مى دانند و استغفار مى كنند. و اينست مفهوم حَسَناتُ الاْبرارِ سَيّئاتُ الْمُقَرّبين .
به هر حال ، نماز كه توجّه به خالق هستى و دل كندن از علايق دنيوى است ، براى اهل معرفت يك پرواز به حساب مى آيد، پروزاى فراتر از طيران پرندگان در فضا، يا پرواز هواپيما در جو و بالاتر از آن .
آنچه انسان را زمين گير مى كند، وابستگى هاى او به مادّيات و شهوات است : به قول سعدى :
طيران مرغ ديدى ؟ تو ز پاى بند شهوت
بدر آى تا ببينى طيران آدميّت
1- محجة البيضاء، ج 1، ص 354.
2- محجة البيضاء، ج 1، ص 354.
3- نهج الفصاحه ، جمله 1672.
4- محجة البيضاء، ج 1، ص 382.
5- وافى ، ج 2، ص 13.
6- نهج الفصاحه ، جمله 1669.
7- مى توان در زمينه هاى فوق به اين آيات ، مراجعه كرد: بقره 83، انفال 3، توبه 71، لقمان 17، و مزمّل 20 و بسيارى آيات ديگر.
8- نهج البلاغه ، خطبه متقين (خطبه همّام ).
منبع: کتاب پرتوى از اسرار نماز، حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتى