■ نماز و مسلمان شدن سلمان فارسى
نماز و مسلمان شدن سلمان فارسى
سلمان فارسى در نخستين روزهايى كه براى تحقيق درباره دين اسلام به مدينه آمده بود، شبى در منزل ابو ايوب انصارى خدمت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله رسيد. در آنجا تعدادى از مسلمانان براى اداى نماز جماعت گرد آمده بودند. پيامبر صلى الله عليه و آله مقدارى در اهميت و فضيلت نماز براى حاضرين سخن گفت و بعد براى نماز آماده شدند. سلمان كه در ايران و جاهاى ديگر محل عبادت مسيحيان ، يعنى كليساها را با شكوه و زرق و برق بسيار ديده بود، از سادگى محل عبادت مسلمانان در شگفت و حيرت بود. از يكى از مسلمانان پرسيد:
شما خداوند را چگونه و با چه وسيله اى پرستش مى كنيد؟
آن مرد پاسخ داد:
به همين سادگى كه مى بينى در برابر خداوند به عبادت مى ايستيم و او را مى خوانيم
در حالى كه سلمان مجذوب آن همه سادگى و بى پيرايگى مسلمانان بود و ذهن و قلبش آماده پذيرش اسلام شده بود، پيامبر آياتى تازه نازل شده از سوره يس را در نماز قرائت مى فرمود.
وقتى نماز تمام شد، سلمان نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفت و با خضوع تمام اسلام را پذيرفت و مسلمان شد و در ديندارى و ايمان به مقامى رسيد كه پيامبر در وصف او فرمود:
سلمان منا اهل البيت . (1)
شب زنده دارى جوانان
استاد حسن البنا درباره خاطرات جوانى و اوائل فعاليت دينى خود مى گويد:
شبها در مسجد الجيش برنامه هاى خوبى با ديگر جوانان داشتيم كه هرگز آن شبها را فراموش نمى كنم . ماه مبارك رمضان بود. با گروهى از ياران محرم حصافيه به عبادت و شب زنده دارى مى پرداختيم .
نماز عشاء را كه مى خوانديم ، كمى غذا مى خورديم و به خواندن قرآن مشغول مى شديم . يكى دو ساعت مى خوابيديم و بعد از نيمه شب بيدار مى شديم و دوباره به تلاوت قرآن و نماز شب مشغول مى شديم .
در خانه هم كه بوديم ، نيم ساعت مانده به اذان صبح ، از خواب بر مى خاستيم . درب مساجد باز نبود. به مصلاى نزديك ساحل مى رفتيم و تا قبل از طلوع فجر نافله شب مى خوانديم . نزديك اذان صبح خودمان را مى رسانديم به مسجد براى شركت در نماز جماعت .
روزها هم گرم فعاليتهاى دينى و امور سياسى بوديم تا حركتى رهايى بخش را عليه استعمار و استبداد تشكل ببخشيم و براى اين كارها، هميشه از خداوند قادر كمك مى خواستيم . (2)
فرشتگان و نماز جمعه
امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
فرشتگان مقرب خداوند هر جمعه از آسمان فرود مى آيند و كاغذهايى از نقره و قلمهايى از طلا همراه دارند. مقابل درب مسجد بر تختهايى از نور مى نشينند. هر كس در نماز جمعه شركت كند، به ترتيب ورود مى نويسند تا آنگاه كه نماز جمعه تمام شود و امام جمعه بيرون آيد. (3)
(1) - سلمان فارسى عباس ملكى / ص 26 و 27
(2) - خاطرات زندگى حسن البنا / ص 31
(3) - جامع الاحاديث / جلد 6- ص 45
منبع:کتاب بهترين پناهگاه حكايات و داستانهاى نماز، رحيم كارگر محمدياری