■ نماز و شكرگزارى پيامبر (ص) و عبادت هاى نيمه شب علی (ع)
نماز و شكرگزارى پيامبر (صلى الله عليه وآله )
عطاء بن رياح گويد: ((روزى نزد عايشه رفتم پرسيدم : شگفت انگيزترين چيزى كه در عمرت از پيامبر (صلى الله عليه وآله ) ديدى چه بود؟ او گفت : ((كارهاى پيامبر (صلى الله عليه وآله ) همه اش شگفت انگيز بود ولى از همه عجيب تر اينكه شبى از شبها كه پيامبر در خانه من بوده به استراحت مى پرداخت ، هنوز آرام نگرفته بود كه از جا برخاست و لباس پوشيد و وضو گرفت و به نماز ايستاد و آنقدر در حال نماز و در جذبه خاص الهى اشك ريخت كه لباسش ، از اشك چشمش ، تر شد.
سپس سر به سجده نهاد و چندان گريست كه زمين از اشك چشمش ، تر شد و همچنان تا طلوع منقلب و گريان بود.
هنگامى كه بلال او را به نماز خواند، پيامبر (صلى الله عليه وآله ) را گريان ديد عرض كرد، چرا چنين گريانيد، شما كه مشمول لطف خدا هستيد.
فرمود: ((افلا اكون عبدا شكورا)) آيا نبايد بنده شكرگزار خدا باشم .
چرا نگريم خداوند در شبى كه گذشت ، آيات تكان دهنده اى بر من نازل كرده است و سپس شروع به خواندن آيات كرد(1) و در پايان فرمود:
ويل لمن قرئها و لم يتفكر فيها واى به حال كسى كه آنها را بخواند و در آنها نيانديشد.
در روايتى از حضرت على (عليه السلام ) نقل شده كه پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله ) هر گاه براى نماز شب بر مى خواست ، نخست مسواك مى كرد و سپس نظرى به آسمان مى افكند و اين آيات را زمزمه مى نمود. در روايات اهل بيت (عليه السلام ) نيز دستور داده شده ، كه هر كس براى نماز شب ، برمى خيزد، اين آيات را تلاوت كند: ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل والنهار لايات لاولى الالباب ...(2)
على (عليه السلام ) و عبادت هاى نيمه شب
از ((حبه عرنى )) نقل شده است كه ((شبى با ((نوف بكالى )) (كه هر دو از اصحاب اميرالمومنين على (عليه السلام ) بودند) در خواب بوديم ؛ ساعات آخر شب بود كه از خواب پريدم و چشمم به امام اميرالمومنين (عليه السلام ) افتاد؛ ديدم مانند اشخاص واله و حيران ، دست بر ديوار و سر به آسمان ، به تلاوت قرآن مشغول است و اين آيات را مى خواند و تكرار مى كند:
ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل والنهار لايات لاولى الالباب الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار(3)
پس از مدتى متوجه من شد و فرمود: اراقد انت يا حبه ام رامق : ((اى حبه تو خوابى يا بيدار)) گفتم : ((بيدارم مولاى من ؛ اما از كار شما سخت متحير و سرگردانم ؛ مى بينم كه شما اين چنين بى قرار هستى و ناآرام ، پس حال ما (گنهكاران ) چگونه خواهد بود؟))
اين سخن را كه امام از من شنيد، ديدم پلكهاى چشم مباركش روى هم افتاد و قطرات اشك از ديدگان شريفش به صورتش جارى شد و فرمود:
يا حبة ان لله موقفا و لنا بين يديه موقفا لا يخفى عليه شيى من اعمالنا يا حبة ان الله اقرب الى و اليك من حبل الوريد. يا حبة انه لا يحجبنى و لا اياك عن الله شيى
((اى حبه ! مسلم بدان كه خدا را موافقى است براى رسيدگى به حساب اعمال بندگان ؛ در آن موقف به تمام اعمال ما كه چيزى از آن بر خدا مخفى نيست ، رسيدگى خواهد شد. اى حبه ، خدا از رگ گردن به من و تو نزديكتر است و چيزى بين ما و خدا حاجب و پوشش نمى باشد)).
يعنى اى حبه ، على (عليه السلام ) چگونه آسوده و آرام بخواهد در حالى كه مى داند چشم بيدار خدا شاهد اعمال ريز و درشت او مى باشد؟
حبه مى گويد: در اين موقع امام (عليه السلام ) متوجه ((نوف )) شد و فرمود:
اراقد انت يا نوف ؟:
((اى نوف ، آيا تو در خوابى ؟))
عرضه داشت :
لا يا اميرالمومنين ما انا براقد و قد اطلت بكائى فى هذه الليلة ((نه يا اميرالمومنين بيدارم و بر حال خود گريانم ؛ مرا امشب به گريه بسيار واداشتى )).
فرمود:
يا نوف ! ان طال بكائك فى هذه الليلة مخافة من الله تعالى قرت عيناك غدابين يدى الله عزوجل .
يا نوف ! انه ليس من قطره قطرت من عين رجل من خشية الله الا اطفاءت بحارا من النيران ...:
((اى نوف ، اگر از ترس خدا امشب گريه كنى فردا در پيشگاه او شاد و خرم خواهى بود!
اى نوف ، هيچ قطره اشكى از چشم كسى از خوف خدا نمى ريزد مگر اينكه درياهايى از آتش (قهر خدا) را خاموش مى سازد!))
آنگاه امام (عليه السلام ) مقدارى آنان را موعظه كرد و پند و اندرزشان داد و در پايان سخنان خود فرمود:
فكونو من الله على حذر فقد انذرتكما
((حال ، از خدا بترسيد و از عذاب بر حذر باشيد كه من انذارتان كردم (و از عقبات سنگين پس از مرگ آگاهتان ساختم )))
سپس امام (عليه السلام ) به راه افتاد و هم چنان مى رفت و مى گفت :
ليت شعرى فى غفلاتى امعرض انت عنى ام ناظر الى ؟ وليت شعرى فى طول منامى وقلة شكرى فى نعمك على ما حالى
((كاش ، مى دانستم (اى پروردگار من ) كه عنايت در اوقات غفلتم آيا تو از من روگردانى يا نظر لطف و عنايت درباره ام دارى ؟
و كاش ، مى دانستم در آن ساعات (شب ) كه به خواب گران فرو رفته ام و موقعى كه در برابر نعمتهاى تو به شكر و سپاس اندك اكتفا نموده ام چه حالى (و چه موقعيتى در پيشگاه تو) دارم ؟!))
حبه گويد: ((به خدا قسم ، حال على (عليه السلام ) به همين منوال بود تا سپيده صبح دميد.(4) ))
1- سوره آل عمران ، آيات 192 و 193.
2- سوز سحر گاهى ، ص 41.
3- سوره آل عمران ، آيه 190 و 191.
4- شب مردان خدا، ص 56.
منبع: کتاب سجاده عشق در فضيلت نماز شب، محمدمهدى عليقلى