■ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛ شرايط صحّت عبادات
ارزش عبادت به صحّت و درستى آنست و صحّت آن ، به دو عامل مهم بستگى دارد:
1- صحيح بودن هدف
2- صحيح بودن شكل آن
امّا هدف : كسب رضاى الهى و انجام وظيفه ، بايد هدف انسان در عبادت باشد. از اين رو، عبادتى كه از روى ريا، يا كسب وجهه و خوشايند مردم باشد يا انسان انتظار ستايش از غير خدا داشته باشد، شرك است . البته اگر هدف ، خدا باشد و مردم متوجّه كار خالصانه انسان شوند، اشكال ندارد.(1)
ريا در عبادت ، علاوه بر آنكه حرام است ، موجب بطلان آن نيز مى باشد. بايد كوشيد تا نيّت خالص عبادت ، به انگيزه هاى غير خدايى آميخته نشود.
درباره اخلاص در عمل امام صادق عليه السلام فرموده است :
وَالْعَمَلُ الْخالِصُ الَّذى لا تُريدُ اَنْ يَحمَدك عَلَيهِ اَحدٌ اِلا اللّه (2)
عمل خالص ، آنست كه از احدى ، بجز خداوند، انتظار مدح و ستايش نداشته باشى .
در آثار اخلاص ، از رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله روايت است كه :
ما اَخْلَصَ عَبْدُ لِلّه عَزَّوجلَّ اَربَعينَ صَباحاً اِلاّ جَرَتْ يَنابيعُ الْحِكْمَةِ مِن قَلْبِهِ الى لِس انِه (3) بنده اى نيست كه چهل روز تمام ، كارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، مگر آنكه چشمه هاى حكمت و خرد، از روح و جانش بر زبانش جارى مى شود.
اخلاص ، دانشگاهى است كه در مدّت چهل روز، فارغ التحصيلانى حكيم و فرزانه ، تحويل مى دهد.
امّا شكل كار:
عبادتى صحيح است كه به همان شكل و شيوه و صورت معين از سوى خدا و مكتب انجام گيرد، نه روى سليقه هاى شخصى يا روشهاى منحرف از دستور دين .
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى فرمايد: لا قَول وَ لا عَمَل وَ لا نِيَّة اِلا بِاصابَةِ السُّنَّةِ(4)
ارزشى براى گفته ها و عملها و نيّت ها نيست ، مگر آن كه طبق دستور و سنت انجام گيرد.
پس شكل عبادت را هم بايد از اولياء دين آموخت .
حضرت ابراهيم عليه السلام از خداوند درخواست مى كند كه نحوه صحيح عبادت را به ما نشان بده واءرِنا مَناسِكنا(5)
در اينكه نماز را كجا بايد شكسته يا تمام ، آهسته يا بلند خواند، تعداد ركعت ها و امثال آن ، بايد متعبّد بود. در غير اينصورت ، ارزشى نخواهد داشت . مثل آنكه اگر بگويند: در صد قدمى شما گنجى نهفته است ، مى توانيد آنرا تصاحب كنيد. اگر شما 98 قدمى يا 102 قدمى را حفر كنيد، به گنجى نمى رسيد و رنج بيهوده برده ايد.
يا اگر بخواهيد با كسى يا شهرستانى تماس تلفنى بگيريد، با يك شماره كم يا زياد، شخص ديگر جواب مى دهد يا شهر ديگرى را مى گيريد. پس در عبادات هم دقيقاً بايد به همان صورتى انجام داد كه دستور داده اند. مانند دندانه هاى يك كليد كه اگر اندكى ريز يا درشت شود، ديگر قفل را باز نمى كند.
امام باقر عليه السلام در تفسير آيه 189 بقره وَاءْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ اءَبْوَبِهَا از در خانه ها وارد شويد، نه از بيراهه ، فرمود:
مقصود آنست كه هر كارى را از راهش وارد شده و انجام دهيد و طبق دستور عمل كنيد.(6)
انگيزه هاى تغيير شكل عبادت
قرآن ، نمونه هاى متعدد ياد مى كند كه چگونه اقوام پيشين ، با تغيير شكل عبادت ، دچار قهر و غضب الهى شدند. انگيزه اين تغيير شكلها متفاوت بوده ، كه از هر كدام ، يك نمونه قرآنى ذكر مى كنيم :
1- لجاجت
خداوند به بنى اسرائيل دستور داد هنگام ورود به سرزمين مقدس ، كلمه حطّه را بر زبان جارى كند (يعنى خدايا ما را ببخش و گناهانمان را بريز). آنان از روى استهزاء و لجاجت ، تغيير داده و گفتند: حنطه (يعنى گندم ). خدا بر آنان غضب كرد و هلاكشان نمود.(7)
2- روشنفكر زدگى
در اسلام ، چهار ماه حرام است كه جنگيدن در آن ممنوع است . اين آتش بس اجبارى ، در سه ماه پياپى (ذيقعده ، ذيحجه ، محرّم ) و يك ماه جدا (رجب ) است كه قرآن همه را با عنوان اربعة حرم (8) ياد كرده و جنگيدن را ممنوع ساخته است ، مگر آنجا كه حالت دفاعى باشد. برخى به نظر روشنفكرانه خود و روى سليقه ، ماههاى حرام را جابجا مى كردند، عقب جلو مى كردند و مى گفتند: چه فرق مى كند، هدف آنست كه سالى چهار ماه نجنگيم . قرآن ، اين تغيير در ماههاى حرام را نكوهش كرد و آنرا فرو رفتن در كفر دانست .(9)
3- مقدّس مآبى
منظور، كار كسانى است كه با سرپوش مذهب و حيله هاى شرعى ، به خواسته هاى دل خود مى رسند و بدينوسيله مى خواهند بر سر وجدان و قانون خدا كلاه بگذارند.
نمونه اش در داستان بنى اسرائيل است كه چون خداوند، صيد ماهى را روز شنبه براى آنان تحريم كرده بود، با احداث حوضچه هايى كنار آب ، ماهى ها را بدرون آن مى كشيدند ولى روز بعد، ماهى ها را مى گرفتند و مى گفتند: ما كه روز شنبه ماهى نگرفته ايم ...! ماجراى فوق ، در آياتى از قرآن بيان شده و مورد مذمّت قرار گرفته است .(10)
1- تفسير صافى ، ج 2، ص 35.
2- بحارالانوار، ج 70، ص 230.
3- بحارالانوار، ج 70، ص 242.
4- قصارالجمل ، ج 2، ص 73.
5- بقره ، آيه 128.
6- الميزان ، ج 2، ص 59.
7- فانزلنا على الذين ظلموا رجزا من السماء... بقره ، آيه 59.
8- توبه ، آيه 36.
9- انّما النسى ء زيادة فى الكفر توبه ، آيه 37.
10- از جمله در سوره اعراف ، آيه 163.