حجت الاسلام والمسلمین انصاریان؛ ترجمه نماز 5 ( اذکار نماز)

■ حجت الاسلام والمسلمین انصاریان؛ ترجمه نماز 5 ( اذکار نماز)

حجت الاسلام والمسلمین انصاریان؛ ترجمه نماز 5 ( اذکار نماز)
سُبْحانَ رَبّىَ الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِه
 
ركوع همراه با اين ذكر ملكوتى و آواى روحانى ركنى بزرگ از اركان نماز و نشان دهنده تواضع عبد نسبت به حق است .
 
ركوع به اين معناست كه : اى مولاى من و اى آقاى كريم ! اينك بنده ات در برابرت سر فرود آورده و براى پذيرفتن تمام دستورهاى تو آماده است ، و خم شدنش به اين معنا است كه آنچه بار مسؤوليت اراده دارى براى گرده اش بگذارد .
 
حضرت صادق (عليه السلام) مى فرمايد :
 
* اگر نمازگزار حق ركوع را اينچنين بجاى آورد ، خداوند بزرگ دلش را به نورانيتِ بهاءِ خود منور كند و خانه قلبش را به آن نور زينت دهد .
 
ركوع كننده بايد در ركوع محو عظمت دوست شود و غير او را حقير و كوچك ببيند . خداوند مهربان چنين ركوع كننده اى را كه متصف به خشوع و خضوع است در سايه بزرگوارى خود جاى دهد و او را به لباس برگزيدگان از اوليايش بيارايد .
 
حضرت در ادامه سخنانش مى فرمايد :
 
* ركوع كن اما با قلبى كه از خشوع نسبت به حق ، يعنى بيم و ترس از او ، پر باشد مانند ترس آن كس كه گردنش زير شمشير قرار دارد . در حال ركوع ، اعضا و جوارحت را از حركات بيهوده باز دار تا از فوايد ركوع راكعين بهره مند شوى .
 
به هنگام ركوع به مانند حال حمد و سوره ، دل از وسوسه و فريب شيطان دور دار ، زيرا خداوند هركس را كه عجز و انكسارش بيشتر باشد ، عزّت بيشتر مى دهد و بى ترديد راه يافتن به منزل تواضع و خضوع و فروتنى و بيم و ترس از مقام حق ، به اندازه آگاهى انسان نسبت به عظمت و جلال مولاست .
 
هر چه معرفت بيشتر باشد ، تواضع و فروتنى به آن آستان بيشتر است . اينجاست كه پس از يافتن كوچكى جهان و موجوداتش و توجّه به عظمت بى نهايت در بى نهايت مولا ، يك مرتبه در حال ركوع فرياد برمى دارى : « سُبْحانَ رَبّىَ الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِه » .
 
منزّه از هر عيب و نقصى است مالك و پرورش دهنده بزرگ من ، و من به كمك و يارى او سپاسش مى گزارم و حضرتش را آن طور كه حق اوست مى ستايم .
 
سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَه
 
اين جمله را پس از سر برداشتن از ركوع ، در حال استقرار بدن به زبان جارى مى كنى كه : خداى من شنوا و پاسخگوى سپاس و ستايش من است .
 
سُبْحانَ رَّبى الاَْعْلى وَ بِحَمْدِه
 
سجود منتهاى فروتنى و افتادگى عبد است در برابر معشوق حقيقى . و چه بهتر كه ترجمه و توضيح سجود را نيز همانند ركوع از حضرت صادق (عليه السلام)بشنويم :
 
* زيانكار نيست و با زيانكاران محشور نمى شود كسى كه حق سجده را اگر چه در تمام عمر يك بار بجاى آورده باشد ، و رستگارى ندارد كسى كه در حال سجود با حبيبش حلوت كند . ولى از واقعيّت و حقيقت برنامه دور باشد ، سجده كند ولى خود را گول بزند ، سجده كند اما از بشارت الهى نسبت به بندگانش كه سعادت در دنيا و بهشت در آخرت است غافل بماند .
 
دور نيست كه عنايت دوست آن بنده اى كه از كانال سجده خود را به مقام قرب مى رساند و به عمل و كار خود توجه دارد و بساط كبريايى را با سجده مى بوسد و مى داند كه ستايشِ چه وجود مقدسى را به زبان جارى مى كند ، و چه دور است از لطف محبوب آن كس كه در سجده غافل از اوست و ادب و آداب سجده را رعايت نمى كند و به جاى متذكر شدن حق و حقيقت ، غافل مى ماند و حرمت مولا را نگاه نداشته و دل به غير او مى بندد . آرى ، سجده كن اما در نهايت تواضع و ذلت ، سجده اى كه آگاهى و شعور آن را همراهى كند . آگاهى به اينكه خاكى كه پيشانى بر آن دارى و هزاران پاى بشر و موجود زنده غير بشر بر آن گذاشته شده ماده اصلى آفرينش توست . همين خاك بود كه تبديل به نطفه وجود تو شد ، نطفه اى كه همه از بويش فرار مى كردند . آرى ، ذرّه اى گمشده در جهان خاك بودى ، او با لطف و كرم خودش به وجودت آورد ، و همين جسم و بدن را كه ساخته و پرداخته است دوباره به خاك برمى گرداند و آن گاه براى جزا دادن از همين خاك تو را به قيامت خواهد كشيد .
 
سجود را براى اين قرارداد كه با دل و جان و همه حواس و قوا در مقام و عظمت او فانى شود و جز او كسى را نبينى . آرى ! هر چه به او نزديك شوى از غيرش دور گردى . همچنان كه در حال سجود ديده ات چيزى را نبيند ، بايد دلت نيز چيزى را نبيند . تأسف باد بر كسى كه در نماز و به خصوص در سجده دل در گرو غير دارد ، و در حقيقت به غير دوست نزديك مى شود و از حضرت محبوب دور مى گردد !
 
در قرآن مجيدش فرموده :
 
* « براى كسى دو دل قرار نداديم » تا با يك دل رو به خدا باشد و با دل ديگر متوجه غير .
 
آرى ! يك دل است و بايد روى آن متوجه يكى باشد : خدا و بس .
 
رسول الهى مى فرمايد :
 
* دلى كه متوجه اوست ، همو متكفل صاحب اوست . كسى كه در نماز مشغول به غير خداست ، خود را مسخره كرده و در زمره زيانكاران است .
 
پس از اينكه هفت موضع بر زمين قرار گرفت و دل و جان در گرو عشق معشوق رفت ، از شدت اتصال فرياد عاشقانه از قلب و زبان برمى آيد كه : « سُبْحانَ رَبّىَ الْاَعْلى وَ بِحَمْدِه » .
 
آرى ! از هر عيب و نقص منزه و پاك است صاحب و پرورش دهنده اعلاى من ، و اين منم كه به كمك او به ستايش و سپاسگزارى مشغولم .
 
سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَر
 
اين جملات زيبا و ملكوتى در ركعت سوم و چهارم خوانده مى شود . معناى « سُبْحانَ » در توضيح ركوع و سجود ، و تفسير « اَلْحَمْدُلِلّهِ » در حمد و سوره و « اَللّهُ اَكْبَر » در ابتداى نماز گذشت .
 
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَه
 
پس از كسب آن همه معرفت از بركت توجه به تكبيرة الاحرام و حمد و سوره و ركوع و سجود ، اكنون وقت آن است كه تمام هستى نمازگزار به يگانگى و وحدانيت حضرت او شهادت دهد كه معبودى جز او نيست و براى او شريكى وجود ندارد . اقرار به توحيدى كه داراى سه ركن اساسى است : توحيد در عقيده و ايمان ، توجيد در ابلاغ ، توحيد در عمل و حركت .
 
وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَداً عَبْدُهُ وَ رَسوُلُه
 
بعثت و رسالت انبيا در بين مردم به اين خاطر بود كه فرهنگ سعادت بخش حق به مردم ارائه شود ، و انسان ها در عقيده و عمل همانند انبيا رشد كنند .
 
قواعد تربيت و تكامل و رشد و سعادت براى رسيدن به دست مردم كانالى جز بعثت انبيا ندارد .
 
اقرار به نبوّت انبيا و به خصوص خاتم پيامبران ، و پيروى از دستورهاى او و نفى هر فرهنگى كه ضدّ فرهنگ اوست ، لازمه ايمان و تحقّق نماز واقعى است .
 
اَللّهُمَ صَلِّ عَلى مُحَمَد وَ آلِ مُحَمَّد
 
الهى ! بر چنين پيامبر بزرگى كه بيست و سه سال مبلغ رسالات تو بود ، و بر آلش كه هموزن قرآنند و در چهره امامت مسير رسالت را پيمودند ، درود فرست و لطف خاص خود را شامل اين راهنمايان راه توحيد و نجات دهنده بندگانت فرما .
 
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُه
 
در پايان اين سفر ، كه ملكوتى ترين سفر انسان به سوى خداست ، آنچنان فكر و روح اوج مى گيرد كه آدمى خود را در برترين مقام معنوى مشاهده مى كند و بين خود و خارواح مقدّسه جدايى و فاصله نمى بيند . اينجاست كه براى سلام به پيامبر بزرگ هيچ نيازى به ضمير غايب احساس نمى كند . جدايى وجود ندارد كه بگويد « اَلسَّلامُ عَلَيه » ، بلكه مقام ، مقام قرب و يگانگى و حضور و مشاهده است . نمازِ با شرايط ، انسان را با رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روبرو مى كند و در اين رو در رويى است كه نمازگزار مى گويد : درود بر تو اى پيامبر رحمت ! و بركت خدا بر تو اى صاحب رسالت !
 
اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحين
 
شايستگان از عباد خدا ، آن مردمى هستند كه دل آنان آيينه انعكاس توحيد است . يكتا نگر ، يكتا گو و يكتا شناسند و در عمل جز به فرمان مولا نباشند .
 
اينان واجد تمام كمالات ايمانى و اخلاقى و عملى اند . وجودشان منبع بركت ، و نسبت به ديگران چراغ هدايت اند . نوربخش به زندگى و فروغ جاويد تاريخ حياتند . اگر اينان نبودند صفحات تاريخ حيات آبرو نداشت . قرآن مكرر از اينان به عنوان دارندگان ايمان ، هدايت ، نماز ، زكات ، حج ، روزه ، تولّى ، تبرّى ، امر به معروف ، نهى از منكر ، بيدارى شب ، خدمت به خلق ، جهاد همه جانبه ، محبت به مردم ، رعايت يتيم ، دستگيرى از افتاده ، اطاعت از خدا و پيامبر ، و امام ، رعايت حقوق پدر و مادر و اقوام ، باطن پاك ، تلاوت قرآن ، راستى ، درستى ، امانتدارى ، نظم ، كظم غيظ ، حق جويى ، پاكى و ...ياد كرده است .
 
اينجا كه نمازگزار مى خواهد بگويد سلام بر ما و عباد شايسته ، بايد توجه داشته باشد كه خود را از اوصاف عباد صالح بى بهره نباشد كه خداى ناخواسته از معنويت نمازش كاسته شود .
 
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُه
 
در نقطه پايانى اين سفر ملكوتى و پيوند آسمانى است كه تمام پرده ها و فاصله ها و جداييها بين انسان و رسول اكرم و عباد شايسته و صالح و ملكوت داشته شده و انسان فقط ناظر و حاضر پاكان و پاكيهاست و بين او وا واقعيتها هيچ مانعى وجود ندارد .
 
راستى نماز چه قدرت آفرين است ، چه رشته اتّصال عجيبى است ، چه دنيايى است ، چه سفر پر خير بركتى است . قدرت پرواز انسان در نماز چه اعجاب انگيز است . آدمى را از همه پستيها و آلودگى ها جدا كرده و به اوج رفعت و عظمت مى رساند ، آنجا كه انسان فقط رويارويى با انبيا و عباد صالح و ملائكه حق است ، كه در اين رويارويى و برخورد ، واجب شده انسان به همه آنها سلام كندو درود فرستد ، آن هم سلام خطايى نه سلام غايبانه :« اَلسَّلامُ عَلَيْكُم » .
 
حضرت صادق (عليه السلام) در توضيح سلام پايان نماز مى فرمايد :
 
* حقيقت سلام در پايان هر نماز ، اعلام ايمنى از عذاب خداست .
 
و اشارت بر اينكه هر كس به اداى حق حضرت معبود برخيزد و واجبات الهى و سنن خدايى را با رعايت شرايط و با كمال خضوع و خشوع بجاى آورد ، از خِزْى دنيا و عذاب آخرت در امان است .
 
سلام نامى است از نامهاى خداوند كه آن را در بندگان خود به امانت گذاشته و مفهوم آن عبارت از عدم ميل از حق به باطل است .
 
اين عدم ميل ، و در حقيقت حفظ درستى و سلامت ، بايد در تمام معاملات و روابط و برخوردهاى اخلاقى به وسيله همه مردم رعايت شود .
 
هر انسانى در تمام شؤون حيات بايد از انسان نمازگزار در امان باشد .
 
سلام ، به حقيقت ، عبارت است از رعايت عدل و انصاف و پرهيز از ظلم و ستم به وقت بخورد با مردم . رعايت اين حق امانت آن وقت به ظهور مى رسد كه نمازگزاران با يكديگر از سر صدق و آشتى و محبت و عشق در آيند و از مكر و حيله و خيانت و غَدْر و دغلى بپرهيزند .
 
حضرت صادق (عليه السلام) گفتار خود را اين چنين ادامه مى دهد :
 
* اگر مى خواهى سلام به جاى خود قرار بگيرد و يا به مقتضاى آن عمل شود ، از خدا بترس و از كردار ناپسند و اعمال خلاف كناره گيرى كن ، عقل و دين و دل را از كدورت و تيرگى معاصى بركنار دار ، ضبط كنندگان اعمال خود را كه كرام كاتبين هستند با كردار ناپسند آزار مده و آنان را در رنج و ناراحتى و وحشت مبر ، چنان زندگى كن كه دوستان و رفقا و تمام مردم از تو در سلامت باشند ، و با دشمن با عدل و داد رفتار نماى ، كه اگر كرام كاتبين و نزديكان و دوستان از تو در امان نباشند واى به حال ديگران .
 
هر كس به مقتضاى سلام رفتار نكند ـ يعنى وجودش براى خود و ديگران منبع سلامت و پخش امان نباشد ـ در سلام كردن دروغگو است ، فرقى ندارد كه در نماز سلام بدهد يا در غير نماز سلام كند .
 
الهى ! به لطف و كرمت و به آبروى عاشقان جمالت و به عارفان شوريده بر بساطت ، ما را در اين سفر معنوى و سير و سلوك ملكوتى كمك كن تا به معراج قرب نايل گرديم و به ملكوت غيب اتّصال پيدا كنيم و موفّق به نمازى شويم كه انبيا و امامان و اوليايت به آن نايل شدند .
 
جامى شاعر معروف درباره نماز امام عاشقان و مولاى عارفان و سر حلقه مجاهدان مى گويد :
 
شير خدا شاه ولايت على صيقلى شرك خفىّ و جلى
روز اُحد چون صف هيجا گرفت تير مخالف به تنش جاگرفت
غنچه پيكان به گل او نهفت صد گل محنت ز گل او شكفت
روى عبادت سوى محراب كرد پشت به درد سر اصحاب كرد
خنجر الماس چو بنداختند چاك به تن چون گلش انداختند
غرقه خون غنچه زنگارگون آمد از آن گلشن احسان برون
گل گل خونش به مصلّى چكيد گشت چو فارغ ز نماز آن بديد
اينهمه گل چيست ته پاى من ساخته گلزار مصلّاى من
صورت حالش چو نمودند باز گفت كه سوگند به داناى راز
كز الم تيغ ندارم خبر گر چه ز من نيست خبردارتر
طاير من سدره نشين شد چه باك گر شودم تن چو قفس چاك چاك
جامى از آلايش تن پاك شو در قدم پاك روان خاك شو
شايد ازين خاك به گردى رسى گرد شكافى و به مردى رسى
از بزرگان دين شنيده ام كه آخوند ملاّ محمّد كاشى كه از اساتيد بزرگ حكمت الهى در اصفهان بود ، و نيز مرحوم آيت اللّه آقا سيّد محمّد باقر دُرچه اى از اول نماز تا پايان سلام يك لحظه از گريه شديد و ريختن اشك از شوق و هيبت حق متوقّف نبودند .
 
آيت اللّه العظمى بروجردى(رضي الله عنه) ـ كه خود در نمازش شركت كردم ـ ذكر ركوع و سجود را در عين كهولت سن ، هفت بار با حالتى خاضعانه و خاشعانه تكرار مى كردند .
 
صفوان بن يحى از اصحاب حضرات رضا و جواد و هادى (عليهم السلام) بود روزه و نماز عمر خود و دو نفر از دوستانش را در عين اينكه بجا آورده بودند قضا كرد .
 
حضرت آيت اللّه حاج سيّد احمد خوانسارى كه بيش از نود سال عمر كرد سه بار معادل 240 سال نماز عمر خود را تكرار كرد ، در عين اينكه تمام نمازهاى يوميه اش را از قبل از به تكليف رسيدن با شرايط بجا مى آورد .
 
مرحوم حاج آقا حسين فاطمى كه از اساتيد اخلاق حوزه عمليه قم بود ، از استاد خود مرحوم ملكى تبريزى مسائل عجيبى نقل مى كرد ، از جمله فرمود در روز عيد قربان اول ظهر در حالى كه اشك از ديده مى ريخت با گفتن تكبيرة الاحرام به سوى قرب جانان به پرواز درآمد .
 
حضرت امام خمينى (قدس سره) از عبّاد و زهّاد زمان بود . او در عين انواع گرفتارى هاى اجتماعى و سياسى براى يك بار از رسوم عبادات واجب حتّى مستحباتش كاسته نشد .
 
سيّد محمّد باقر حجة الاسلام معروف به شفتى تمام نمازهاى خود را با خضوع و همراه با گريه و ناله مى خواند و حتّى ذكر ركوع و سجود را در نمازهاى مستحب سه بار مى گفت .
 
شيخ انصارى معروف به شيخ اعظم از سنّ بلوغ تا آخر عمر عباداتى كه انجام مى داد ، گذشته از فرايض و نوافل شبانه روزى و ادعيه و تعقيبات ، عبارت بود از : قرائت يك جزء قرآن ، نماز جعفر طيّار ، و زيارت جامعه و زيارت عاشورا در هر روز .
 
حكيم سبزوارى هر شب در زمستان و تابستان و بهار و پاييز مى پرداخت و هر شب از اول شب به مقدار سه ساعت خدا را بندگى مى كرد .
 
اين برنامه ها نمونه اى بود از عبادات آنان كه داراى مقام نبوّت و امامت نبودند ، عبادات انبيا و امامان چگونه بود خدا مى داند !
 
منبع: کتاب سیمای نماز، استاد حسين انصاريان

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 2793 کلمه
مولف : حجت الاسلام و المسلمین انصاریان
1399/10/18 ساعت 10:22
کد : 2931
دسته : عمومی,معنا شناسی نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
حجت الاسلام انصاریان
معنای نماز
ترجمه نماز
ترجمه رکوع
ترجمه سجده
ترجمه اذکار نماز
ترجمه سلام نماز
مرکز تخصصی نماز
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز