■ حجت الاسلام والمسلمین انصاریان؛ ترجمه نماز 4 ( سوره توحید)
بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيم
قُلْ هُوَ اللّه
حقيقت عبادت ، اظهار بندگى و خضوع و خشوع قلبى و شكر انعام و احسان است .
باتوجه به اين معنا ، پرستش به معناى جامعش جز در برابر مولا و پروردگار و اربابى كه واقعاً جميع نعمت ها از اوست جايز نيست .
وجود مقدّسى را بايد عبادت كرد كه ما را وجود بخشيد و پرورانده و روزى داده است .
وجود مباركى را بايد عبادت كرد كه آفريدن ، خلق كردن ، حيات دادن ، شعور بخشيدن و روزى دادن وقف حريم مقدّس اوست .
خداوندى كه داراى علم و قدرت ، حكمت و سطوت ، رحمت و محبت است و نشانه ها و آثار قدرت و حكمتش در همه كائنات و مخلوقات ديده مى شود .
قدرتش بى نهايت ، و علم و حكمتش كامل ، و رحمت و لطفش بر تمام زواياى هستى اشراف دارد .
قدرتى است بدون ضعف و على است بدون جهل و خلاصه وجودى است مستجمع جميع صفات كمال ، كه اين همه از لفظ اللّه فهميده مى شود .
اَحَد
وجود مبارك و مقدّسى كه به هيچ صورت قابل تعدد و كثرت نيست و به قول حضرت امير (عليه السلام) : وحدت حق وحدت عددى نيست ، زيرا واحد يعنى بيشتر از نصف و كمتر از دو ، و چنين معنايى بر خدا روا نيست .
واحد بودن خدا يعنى بى جزء و بى شريك و بى مانند بودن او ، كه حضرت او در ذات و افعالش يگانه است .
بنابراين ، « اللّه » بر همه صفات ثبوتيّه و كماليّه از علم و قدرت و حيات و ادراك و تدبير دلالت مى كند ، و لفظ « احد » منزّه بودن خداوند را از صفات سلبيّه و از نقص و عيب مى رساند و مى فهماند كه جسم نيست ، مركت و حادث نيست ، حلول كننده در چيزى نيست ، و مانند و شريك و ضدّ و ندّ براى او نيست .
اَللّهُ الصَّمَد
آقاى بزرگوارى كه تمام موجودات هستى در تمام نيازها روى به سوى او دارند و به او تكيه كنند و بدو توجه نمايند و بدون او كارى انجام نگيرد .
به قول حضرت سيّد الشّهداء و امام سجّاد و حضرت باقر و حضرت صادق (عليهم السلام) كسى كه آقايى و بزرگى و شرف و سيادت در او در نهايت كمال است ، كسى كه دائم و هميشگى است و هماره بوده و خواهد بود ، فرمانرواى بزرگى كه فوق او امر دهنده و نهى كننده نيست و قائم به ذات و بى نياز از غير است .
مرحوم عّلامه مجلسى در مرآة العقول كه از مهمترين كتب علمى و فنّى شيعه است در تفسير حديثى از اصول كافى در اين زمينه مى فرمايد :
* صمد در حقيقت ، عبارت از وجوب وجود و بى نيازى مطلق او ، و احتياج عموم كائنات در جميع امور به اوست .
يعنى مبدأ كل و مرجع عموم و پناهگاهى كه هر كس هر حاجتى دارد و هر چه بخواهد او قادر به انجام حاجت و بخشيدن خواسته اش هست و از آنچه همگان نياز به آن دارند چيزى را فاقد نيست و سزاوار است كه همه كس به خشوع و پرستش متوجّه او شوند .
لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ
نزاده است و زاده نشده . و ترديدى نيست كه اگر خداوند فرزندى بزايد ، لازمه اش اين است كه خود از ديگرى طبق قوانين طبيعى زاده شده باشد و اگر از ديگرى زاده شده باشد ، محدود مى شود . يعنى ازلى نخواهد بود و پيش از ولادت نبوده و بعد به وجود آمده ، و چنين موجودى نمى تواند خدا باشد .
اين قطعه از نماز ردّ بر تمام مشركان و اهل كتاب است ، زيرا آنان مدّعى فرزند داشتن خدا بودند .
مشركان فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند ، و يهود عُزَير را و نصارى مسيح را پسر خدا مى دانستند . اين است كه بر ردّ عقايد آنان فرمود : خداوند نزاييده و نه پسر ، نه دختر و نه چيز ديگر ، و بعد چون اينان براى همين پسران مقام خدايى قائل شده و به پرستش آنان پرداختند مى گويد : خدا نمى شود زاييده شده باشد ، پس عيسى كه زاييده شده از مريم است خدا نيست .
وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَد
و هيچ كس همتا و همانند و برابر او نيست ، چون تمام موجودات در همه برنامه هايى كه دارند محدودند ، و او در ذات و صفات بى نهايت در بى نهايت است و كسى را در هيچ برنامه اى ياراى برابرى با او نيست بلكه تمام موجودات متكى به اراده و قدرت حضرت او هستند .
منبع: کتاب سیمای نماز، استاد حسين انصاريان