■ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛ آفات عبادت
شيطان ، اين دشمن قسم خورده و ديرينه انسان ، كه همواره در كمين انسان است تا عبادت هايش را تباه و بى نتيجه سازد، از اين راه ها براى فاسد كردن و باطل نمودن عبادات ما وارد مى شود:
1- ريا
كسى كه نه براى خدا، بلكه براى جلب نظر مردم يا رسيدن به موقعيّت و شهرت ، عبادت مى كند، او گرفتار دام شيطان است و عباداتش به هدر مى رود. اين اخلال در عبادت ، توسّط شيطان حتّى گاهى پيش از عمل هم ، در نيّت پديد مى آيد و از قصد قربت باز مى دارد.
2- عُجب
شيطان انسان را در حين عبادت ، به خودپسندى و مهم دانستن عبادت ها مى كشد، و اگر كار، با نام و براى خدا هم شروع شده باشد، در نيمه راه ، شيطان آنرا تباه مى سازد و انسان را به غرور، دچار مى سازد.
3- گناه
بى شك ، گناهان ، آثار خوب عبادات را از بين مى برند. كشاورزى كه پس از ماهها تلاش وزحمت درراه به ثمر رساندن مزرعه وباغ ، در اثر يك غفلت ، گرفتار آتش سوزى و حريق خرمن مى شود، رنجهايش هدر رفته است . گناهان ، آتشى در خرمن عبادات و اعمال ما هستند كه آنها را بر باد مى دهند.
خلاصه آنكه : شيطان ، يا جلوى ورود آب زلال را به جام دل انسان مى گيرد، يا پس از پر شدن اين ظرف ، آنرا آلوده و فاسد مى سازد و يا زيراب آنرا كشيده ، آب ها را هدر مى دهد.
امام سجاد عليه السلام در دعاى مكارم الاخلاق از خداوند چنين مى طلبد: اِلهى عَبِّدْنى لَكَ وَ لا تُفْسِدْ عِبادَتىِ بِالْعُجْبِ... اَعِزَّنى وَلا تَبْتَلينّى بِالْكِبْرِ...(1) خدايا، مرا بنده خودت ساز، ولى عبادتم را با عُجب ، فاسد مگردان ، مرا عزيز كن ولى به تكبّر مبتلايم مساز.
صدقه هم كه نوعى عبادت مالى است ، به تعبير قرآن ، با منّت نهادن باطل و تباه مى شود.(2)
كاشتن نهال ، وقت چندانى نمى برد، ولى به ثمر رساندن و مواظبت از سلامت آن و زدودن آفت ها دشوار است . گاهى گناهان يا حالات ناپسند روحى ، همه نيكى ها را بر باد مى دهد.
در حديث مى خوانيم : اِنَّ الْحَسَدَ يَاْكُلُ الْحَسَن اتِ كَما تَاءْكُلُ النّارُ الْحَطَبَ(3)
آنگونه كه آتش ، هيزم را مى خورد، حسد هم حسنات را مى خورد.
در روايتى آمده كه : عابدى مغرور و فاسقى شرمنده ، هر دو وارد مسجد شدند، فاسق ، بخاطر حالت توبه و پشيمانى ، دگرگون گشت و مؤ منى صالح شد ولى عابد، به خاطر غرورش ، فاسق از كار درآمد.(4)
راههاى دورى از عجب و غرور
از آفت هاى بزرگ عبادت ، غرور و عُجب است .
چگونه مى توان آنرا درمان كرد، يا به آن گرفتار نشد؟
توجّه به نكات زير، حالت پيشگيرى يا درمان نسبت به اين آفت تباه كننده نماز و ساير عبادت ها دارد:
1- آيا واقعاً عبادت كرده ايم ؟
گاهى انسان در جهل مركب است و مى پندارد كه به عبادت خدا مشغول است در حاليكه به بيراهه مى رود و كارهاى خود را بيش از حدّ بها مى دهد. گاهى كارهاى ناپسند، در نظر انسان كار نيك جلوه مى كند و ابليس نيز در اين زمينه ، فعّال است .
قرآن در آياتى چند به اين تزيين عمل سوء اشاره دارد. از جمله در اين آيه ها: اءَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوَّءُ عَمَلِهِ فَرَءَاهُ حَسَناً(5) والَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ اءَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً(6) و زُيِّنَ لَهُمْ سُوَّءُ اءَعْمَلِهِمْ(7)
2- آيا عبادت هاى ما قبول شده است ؟
در بحث شرايط و نشانه هاى قبولى عبادت ، خواهيد خواند كه ارزش مهمّ عبادت ها و نماز به قبولى آنهاست و خداوند از بندگان شايسته و اهل تقوا عبادت را مى پذيرد و انفاق و صدقات را قبول مى كند.(8)
انسانى كه به قبولى عبادت مطمئن نيست ، چرا مغرور به آن شود؟...
3- آيا عبادت هاى ما تباه نشده است ؟
برخى از گناهان است كه نماز و عبادت هاى يك عمر را حبط و تباه مى كند و افراد، از بازار عمل ، تهيدست برمى گردند. نماز و عباداتى كه همراه با برخى معصيت هاست ، آيا از حبط شدن به سلامت گذشته است تا به آنها دل خوش كنيم ؟(9)
4- آيا حُسن عاقبت خواهيم داشت ؟
بسيارند آنانكه گرفتار فرجام بد و عاقبت سوء شدند. حُسن عاقبت و عاقبت بخيرى نعمت بزرگى است كه اولياء خدا همواره از خداوند مى طلبيده اند. حضرت يوسف از خدا خواسته كه : مرا مسلمان بميران وَ تَوَفَّنِى مُسْلِماً(10)
قرآن مى گويد: خردمندان ، يكى از خواسته هايشان از خدا آنست كه آنان را با نيكان بميراند. وَتَوَفَّنَا مَعَ الاَْبْرَارِ(11)
درخواست هدايت به صراط مستقيم ، دعا به تداوم اين راه است و قرآن در چند جا عاقبت را از آنِ اهل تقوا مى شمارد: وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ(12)
مگر شيطان با آنهمه عبادت ، از محضر خدا رانده نگشت ؟ مگر افرادى پس از يك عمر نماز و عبادت ، در بدترين وضع روحى و عملى و گمراهى از دنيا نرفتند؟ پس نبايد به وضع فعلى مغرور شد!
5 مقايسه عبادت ها و نعمت ها
ما هر چه داريم از خداوند است . نعمتِ سلامتى ، اعضاء، امكانات و رزق ، همه از الطاف خداوند مى باشد. توفيق عبادت هم از اوست . سراپا غرق در نعمت هاى اوييم ، او براى آنكه مارا به سعادت برساند، دعوت مى كند، راهنما مى فرستد، تشويق مى كند، وسيله مى دهد، مارا در هر مكان و زمان و شرايط و سنّ و وضعى كه هستيم به حضور مى پذيرد، فراريان را هم قبول مى كند، از تكرار درخواست و حضور خسته نمى شود، از پذيرايى كم نمى كند، عبادت هاى ناقابل را هم مى پذيرد و گران هم مى خَرَد، عيوب را مى پوشاند و صدها لطف و انعام ديگر.
آيا عبادت ما در مقابل نيكى هاى او به چه حسابى مى آيد؟ وَ ما قَدرُ اَعْمالنا فى جَنْبِ نَعْمائِكَ؟
6- مقايسه عبادت ها و غفلت ها
آيا عبادت ما بيشتر است ، يا غفلت و گناه ما؟ قرآن بارها گفته است : فَاَيْنَ تَذهَبُون ؟ (13) به كجا مى رويد؟ كجا نماز و عبادت ما مى تواند جبران كننده لحظات غفلت و نافرمانى و كوتاهى ها و سهل انگارى ها و بى اعتنايى هاى ما باشد؟
امام سجاد عليه السلام در دعايى مى گويد: وَلَسْتُ اَتَوسَّلُ اِلَيْكَ بِفَضْلِ نافِلَةٍ مَعَ كَثيرِ ما اَغْفَلْتُ مِنْ وَظايفِ فُرُوضِكَ وَ تَعَدَّيْتُ عَنْ مَقاماتِ حُدُودِكَ...؟(14)
خدايا! من با اين همه غفلت از واجبات و تعدّى از مرزها و حريم شكستن ها، چگونه به وسيله نافله ها و مستحبّات ، به سوى تو راه يابم ؟
7- مقايسه عبادت ها و نيازها
عبادت ها، توشه راه آخرتِ ماست . راهى دراز و دشوار در پيش داريم . آيا اين عبادت ها، كفاف آن همه راه و برآوردن آن همه نياز مارا مى كند؟
مگر ناله على عليه السلام بلند نيست كه : آه ... از كمىِ توشه و دورىِ راه آهْ مِنْ قِلَّةِ الزّادِ... ما، بيش از دنيا، در عقبه هاى بعدى ، در قبر، برزخ ، محشر و آخرت ، به خدا و انعام او نيازمنديم . آيا اين عبادت ها، تاءمين كننده آن نيازها مى باشد؟
ابودرداء، مى گويد: در مسجد پيامبر، درباره اعمال اهل بدر و رضوان گفتگو بود. من گفتم : عبادت و ورع على عليه السلام از همه بيشتر است . وقتى اين سخن بر آنان گران آمد، اين خاطره را كه خود، شاهد آن بودم نقل كردم :
شبى على عليه السلام را ديدم كه در نخلستان پنهان شد. او را تعقيب كردم ولى از نظرم ناپديد گشت . فكر كردم به خانه رفت . ولى ... صداى ناله او را مى شنيدم كه مى گفت : خدايا!... آه از آن گناهى كه من فراموشش كرده ام ولى تو به حسابم نوشته اى ،... آه از آتشى سوزان و... آنقدر گريست كه بيهوش و بى حركت شد. فكر كردم از دنيا رفته است . به خانه زهرا عليهاالسلام رفتم تاخبر دهم ، فرمود: اين حالت ، از خوف خدا براى على عليه السلام پيش مى آيد. سپس ، آبى آورديم وعلى عليه السلام به هوش آمد ومن نيز مى گريستم . وقتى به هوش آمد، گفت : اى ابودرداء! چگونه مرا مى بينى ، آنگاه كه در قيامت ، مرا به سوى حساب ، فرا خوانند و گنهكاران به عذاب خداى يقين كنند.(15)
آرى ، غرور به عبادت هاى ناچيز، در مقابل وسعت نياز ما به رحمت پروردگار، نشان غفلتى ديگر است .
8 مقايسه عبادت خود با عبادت اولياء خدا
عبادات ناچيز ما، در مقايسه با عبادت هاى اولياء اللّه ، به راستى كه اندك است . با آنكه آنان ، معصوم بودند و در عبادت و نيايش و بندگى ، سرآمد عصر خويش و همه دوران ها به حساب مى آمدند، امّا آنهمه اهل توجّه به پروردگار و عبوديّت در آستان او بودند. ما كه سراپا نقص و عجز و نيازيم ، بايد بسى بيشتر عبادت كنيم . توجّه و شناخت نسبت به عبادت اولياء خدا، مارا از مغرور شدن به نماز و دعايمان باز مى دارد. اينك به چند نمونه اشاره مى كنيم :(16)
1- پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله بسيار عبادت مى كرد و خود را به مشقّت مى انداخت ، تا آنكه اين آيه نازل شد: طََّه . مَآ اءَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَىَّ(17)
اى پيامبر! ما قرآن را بر تو نازل نساختيم كه خود را به مشقّت بيفكنى !
2- امام مجتبى عليه السلام مى فرمايد: ما كانَ فى الدُّنْيا اَعْبَدُ مِنْ فاطِمَة عليهاالسلام ، كانَت تَقُومُ حَتّى تَتَوّرَم قَدَماها(18)
عابدتر از حضرت فاطمه عليهاالسلام كسى در دنيا نبود. آنقدر به عبادت مى ايستاد تا قدم هايش ورم مى كرد.
3- امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
امام زين العابدين عليه السلام در شب و روز، هزار ركعت نماز مى خواند، آنگونه كه اميرالمؤ منين عليه السلام انجام مى داد، وى پانصد نهال نخل داشت كه پاى هر نخلى دو ركعت نماز مى خواند.(19)
4- امام باقر عليه السلام نقل مى كند:
وارد شدم ، پدرم را ديدم كه پايش ورم كرده ، رنگش متغيّر، چشمانش سرخ ، پيشانى اش نشان سجده دارد، به گريه افتادم . وقتى متوجّه من شد، فرمود: فلان نوشته را بياور!
در آن نوشته ، از عبادت هاى على عليه السلام كمى برايم خواند و كنار گذاشت و فرمود: چه كسى مى تواند همچون على عليه السلام عبادت كند؟(20)
5 امام كاظم عليه السلام در زندان ، گاهى از صبح تا ظهر را به يك سجده مى گذراند، و چنان سينه به زمين مى چسباند، كه گويى پارچه اى بر زمين افتاده است .(21)
وقتى بزرگان معصوم ما چنين اند و همواره به قصور خويش در عبادت اعتراف دارند و زبانشان به ما عبدناك حق عبادتك گوياست ، ديگر چه جاى غرور و خودپسندى ، نسبت به آنچه بنام عبادت انجام مى دهيم : ميان عبادتِ ما و عبادت اولياء خدا تفاوت از زمين تا آسمان است پس چرا مغرور شدن ؟
1- صحيفه سجاديه ، دعاى بيستم .
2- لا تبطلوا صدقاتكم بالمَنّ والاذى . بقره ، آيه 246.
3- ميزان الحكمة ، واژه حسد.
4- كافى ، ج 2، ص 314.
5- فاطر، آيه 8.
6- كهف ، آيه 104.
7- توبه ، آيه 37.
8- مائده ، آيه 27 و توبه ، آيه 53.
9- مراجعه شود به آيات : هود 16 و فرقان 23.
10- يوسف ، آيه 101.
11- آل عمران ، آيه 193.
12- اعراف ، آيه 128، هود 49، قصص 83.
13- تكوير، آيه 26.
14- صحيفه سجاديه ، دعاى بعد از نماز شب .
15- بحارالانوار، ج 41، ص 12.
16- در بحث نمازهاى معصومين به نمونه هاى ديگرى اشاره شده است ، مراجعه كنيد.
17- طه : آيه 1 و 2. حديث از بحارالانوار، ج 16، ص 202، تفسير نورالثقلين ، ج 3، ص 366.
18- بحارالانوار، ج 43، ص 61.
19- بحارالانوار، ج 46، ص 64.
20- بحارالانوار، ج 46، ص 75.
21- بحارالانوار، ج 48، ص 107.
منبع: کتاب پرتوى از اسرار نماز، حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتى